سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۷:۳۶
لکنت در روایت قصه با وجود کپی‌کاری هالیوودی!

حوزه/ از بازی نسبتاً قابل قبول شهاب حسینی و امین حیایی و در سطحی پایین تر، لاله مرزبان که بگذریم، نمی توان چشم بر ضعف های مفرط کارگردانی این سریال بست، هر چند که ریشه ضعف اصلی را باید در قصه گویی و لکنت در روایت جُست.

به گزارش خبرگزاری حوزه، سریال «آبان» از جمله سریال های نسبتاً پرحاشیه‌ی شبکه نمایش خانگی است که به تازگی پخش آن از سوی یکی از پلتفرم های تازه تأسیس به پایان رسیده است.

پیش از آغاز پخش این سریال چنین القا می شد که این اثر با دارا بودن تیم بازیگری شناخته‌شده با حضور بازیگران نام آشنا و کاربلدی همچون شهاب حسینی و امین حیایی و نیز موسیقی محسن چاوشی، توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند.

سریال یادشده به کارگردانی رضا دادویی و تهیه‌کنندگی مجید مولایی گرچه به ظاهر در ژانر درام اجتماعی ساخته شده اما همچون بسیاری آثاری دیگری پاشنه آشیل آن، ضعف فیلمنامه بوده، ضمن آن که به جهت شخصیت پردازی دچار نقصان جدی بود تا آن جا که در برخی قسمت ها نمی شد به راحتی رابطه علّی -معلولی درستی میان تحولات و روند قصه و نوع کنشگری شخصیت های اصلی پیدا کرد.

آنان که این مجموعه را دنبال کرده اند می دانند که این سریال در واقع روایتگر داستان زنی نابغه در زمینه هوش مصنوعی و بازارهای مالی است که با همسر و دخترش زندگی خوب و آرامی دارند اما اختلافش با سرمایه گذار موجب شکل گیری یک سری چالش‌های قانونی و حقوقی می شود به نحوی که شخصیت آبان با بازی لاله مرزبان به منظور نجات زندگی خود و فراراز زندان با سرمایه گذار جدیدی به نام فریبرز ثابت با بازی شهاب حسینی دیدار می‌کند و بعد از مذاکرات متعدد به توافق نهایی نزدیک می‌شوند، اما پیشنهادی غیرمنتظره همه چیز را به هم می‌ریزد... د. اینجاست که مخاطب پیگیر سینما به یاد فیلم هالیوودی «پیشنهاد بی شرمانه» می افتد.

این سریال گرچه در ابتدا با قصه ای نسبتاً جذاب کار خود را آغاز کرد اما به تدریج حرکت در مسیر کلیشه‌ها و اتفاقات غیرقابل توجیه قصه، همچنین برخی هنجارشکنی ها در نشان دادن روابط میان زن و مرد، باعث شدت گیری انتقادات شد، ضمن آن که در نهایت نیز نتوانست با یک پایان‌بندی قابل قبول، زمینه رضایت نسبی تماشاگران را فراهم کند.

سریال بازان پیگیر تصدیق می کنند که ایده اولیه سریال «آبان»، همچون سریال هایی چون «شهرزاد»، «ممنوعه»، «مانکن» و «می‌خواهم زنده بمانم» از الگوی جدایی اجباری عاشق و معشوق استفاده کرده بود و ضعف سریال اینجاست که نتوانسته از این موقعیت با اجرای خلاقانه در مسیر متفاوتی بهره ببرد.

گرچه بعضاً مطرح می شود که هدف سریال نشان دادن مصائب فراروی نخبگان علمی و اجرایی است اما حتی اگر بپذیریم که منظور نویسندگان سریال، به نمایش گذاشتن مشکلات نخبه‌ها و و نوابغ کشور در جذب سرمایه برای اختراعاتشان باشد که موجب می‌شود در موقعیت آسیب‌پذیر قرار بگیرند، این سناریو باز هم با عقل جور در نمی‌آید، چرا که به هر حال آسیب‌پذیری به‌ویژه برای یک سری آدم تحصیلکرده و باهوش لزوماً نباید منجر به حماقت شود؛ آن هم حماقتی که باعث از بین رفتن یک زندگی شود.

از بازی نسبتاً قابل قبول شهاب حسینی و امین حیایی و در سطحی پایین تر، لاله مرزبان که بگذریم، نمی توان چشم بر ضعف های مفرط کارگردانی این سریال بست، هر چند که همچنان معتقدم ریشه ضعف اصلی را باید در قصه گویی و لکنت در روایت دانست.

سید محمدمهدی موسوی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha