دکتر محمد رضا قاسمی دبیر ستاد راهبری فناوری های هوشمند حوزه های علمیه در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه به تبیین نقش «حوزه علمیه سرآمد در حکمرانی هوش مصنوعی» پرداخت که آن را در ادامه می خوانید:
چرا حوزه علمیه باید به موضوع هوش مصنوعی و حکمرانی در این عرصه توجه کند؟ مگر بحث از هوش مصنوعی اساساً یک مسئله فنی و مهندسی نیست؟
این یک باور نادرست است. ما باید بپذیریم که هوش مصنوعی صرفاً یک ابزار فنی نیست، بلکه یک پدیده تمدنی است که در حال بازتعریف مفاهیمی چون قدرت، اختیار، دانش، اخلاق و حتی خود انسان است. اگر حوزه علمیه بخواهد در قرن آینده نقش تمدنی خود را ایفا کند، باید نسبت به چنین پدیدهای موضع فعال داشته باشد، نه منفعل.
یعنی حوزه علمیه باید وارد فضای حکمرانی در فناوری شود؟ آن هم در هوش مصنوعی که بهشدت پیچیده و تخصصی است؟
دقیقاً. وقتی از «حوزه سرآمد» سخن میگوییم نمیتوانیم آن را در حصار سنّتی و صرفاً پاسخگو نسبت به مسائل و موضوعات محقّق در قرون گذشته تعریف کنیم. سرآمدی یعنی پیشرو بودن در مسائل نوظهور. در عرصه هوش مصنوعی نیز حوزه باید وارد مباحث حکمرانی شود؛ یعنی سیاستگذاری، تدوین معیارهای اخلاقی، تولید گفتمان و ارائه فتاوای مورد نیاز درباره مسائل آن. این فعالیتها بدون شناخت دقیق هوش مصنوعی ممکن نیست.
این شناخت چگونه بهدست میآید؟ آیا حوزه علمیه زیرساخت لازم برای ورود به این میدان را دارد؟
حوزه علمیه ناگزیر است گروههای میانرشتهای تشکیل دهد. گروهها و کمیتههایی متشکل از طلاب فاضل، متخصصان علوم داده و همچنین اساتید فلسفه. در ضمن گفتگوهای میانرشتهای و تحقیقات همافزای حوزه و دانشگاه، زبان مشترکی شکل میگیرد که میتواند راهگشای شناخت دقیق هوش مصنوعی باشد. هوش مصنوعی را نمیتوان تنها با مراجعه به متون فهمید. نیاز به یک بازآفرینی معرفتی با رویکردی اسلامی داریم.
چه اقداماتی باید صورت بگیرد تا این فرآیند تحقق پیدا کند؟
چند اقدام مهم در این خصوص لازم است. اولاً، گنجاندن مباحث تازهای، مثل: فلسفه فناوری، اخلاق دیجیتال و آیندهپژوهی در برخی متون حوزوی و در مسیر و جریان آموزشی حوزه، تا دغدغههای مورد نیاز را در طلاب علوم دینی برانگیزد. ثانیاً، تشکیل یک یا چند مرکز و انجمن تخصّصی حوزوی فعّال در عرصه هوش مصنوعی، مانند: مرکز پژوهشی فقه و حکمرانی هوش مصنوعی. ثالثاً، ترویج دروس خارج مرتبط با موضوع و تدوین و انتشار گسترده دستاوردهای این مباحث، مانند: فقه فناوریهای نوپدید، برای پاسخ به مسائل نوینی همچون مسئولیت رباتها، حقوق و تکالیف نسبت به دادگان و اطلاعات شخصی و مسئله عدالت در تولید الگوریتمهای تصمیمگیر.
قطعاً چنین رویکردی بسیار مفید است. ولی آیا فقه سنتی ما توانمندی حضور در این سطح از موضوعات پیچیده را دارد؟
بله، پویایی فقه دقیقاً به همین معناست. اگر اجتهاد مبتنی بر زمانشناسی و مسئلهمحوری باشد، میتواند از تحلیل هر موضوع تازهای بر آید. سابقه فقه اسلامی گویای این حقیقت است که در مواجهه با مسائل مستحدثه توانسته واکنشی مناسب و فعّال نشان دهد، مانند: بانک، بیمه و نوآوریهای پزشکی، مثل: لقاح مصنوعی، شبیهسازی و اهدای عضو. هوش مصنوعی هم اگر بهدرستی مسئلهسازی شود، قابلیت اجتهاد در آن وجود دارد.
نقش آیندهپژوهی و آیندهنگری در این فرآیند چیست؟
حوزه علمیه باید برای آینده حکمرانی آمادگی داشته باشد. نباید منتظر شود تا مسئلهای رخ دهد و سپس بهدنبال پاسخ فقهی آن باشد. باید بتواند الگوهای نوینی ارائه دهد و اسناد راهبردی ضروری را تولید کند، مانند: «منشور اخلاق هوش مصنوعی» یا «بیانیه اسلامی حکمرانی دیجیتال».
در زمینه تربیت نیروی انسانی چه فعالیتهایی لازم است و چه اقداماتی در حوزه علمیه انجام شده؟
برای اینکه حوزه علمیه بتواند نقش خود را نسبت به حکمرانی هوش مصنوعی انجام دهد، باید طلابی تربیت شوند که در هر دو حوزه اجتهاد سنتی و فهم فناوری مدرن مهارت داشته باشند. طلابی که بتوانند الگوریتمها را بشناسند و کدهای برنامهنویسی را درک کنند، در عین حال قدرت استنباط فقهی هم داشته باشند. دستیابی به این ترکیب، محور اصلی و منبع مورد نیاز برای تولید گفتمان دینی در عصر دیجیتال است.
در این زمینه بهصورت شخصی و پراکنده تلاشهایی صورت پذیرفته، اما بهصورت سازمانیافته، نظاممند و راهبردی هنوز خیر. خوشبختانه برخی مراکز، پژوهشگاهها و مؤسسات علاقهمند به ورود در این حوزه هستند که به هماهنگی، حمایت و جریانسازی از سوی مدیریت حوزه علمیه نیاز دارند.
به بحث فلسفه و انسانشناسی هم اشاره کردید. در این حوزهها چه اقداماتی لازم است؟
در جهانی که هوش مصنوعی زمام بسیاری از امور را بهدست گیرد، مرز میان انسان و ماشین کمرنگ میشود. نظریههایی که دههها پیش طرح شده، مانند: ترابشریت(۱) انسان را با ماشین تلفیق میکنند. ما باید بتوانیم تعریفی هستیشناسانه از «انسان» ارائه دهیم که متکی بر کرامت الهی او باشد، نه صرفاً کارکرد مکانیکی، ارگانیکی و ماشینی.
وظیفه حوزه صرفاً پاسخگویی فقهی به مسائل مستحدثه ناشی از هوش مصنوعی نیست، بلکه باید به نقد معرفتی و فلسفی مفاهیم بنیادین آن نیز بپردازد. ایدههای ضد دینی پنهانی در مبانی هوش مصنوعی وجود دارد که همگی نیاز به تحلیل و نقد عمیق کلامی و فلسفی دارند.
اگر بخواهیم ویژگیهای یک حوزه علمیه سرآمد را جمعبندی کنیم، چه باید بگوییم؟ در سطح بینالمللی چه جایگاهی میتوان برای این حوزه تصور کرد؟
حوزه علمیه سرآمد حوزهای است که آیندهنگر، میانرشتهای، مسئلهمحور، دارای زبان فناورانه، تولیدکننده مدل حکمرانی اخلاقی و مرجع فکری نسل آینده باشد. چنین حوزهای فقط ناظر نیست؛ بلکه فعال، اثرگذار و راهبر است. اگر حوزه قم بتواند الگویی اسلامی و اخلاقی در حکمرانی هوش مصنوعی ارائه دهد، نهتنها در جهان اسلام، بلکه در سطح گفتوگوهای جهانی نیز اثرگذار خواهد بود. امروز دنیا بهدنبال الگوهایی انسانیتر در برابر سلطه تکنولوژی و فناوریهای نگرانکننده آینده است.
با یک نظر به بیانیه و پیام اخیر مقام معظّم رهبری (حفظهالله) درباره انتظارات از حوزه علمیه، بهروشنی مییابیم که زمان بازاندیشی در مأموریت حوزه علمیه فرا رسیده است و در این خصوص، هوش مصنوعی یک فرصت است که اگر آن را درست بشناسیم میتواند برای بازاندیشی در ساختارها و برنامهها راهگشا باشد.
۱. این نظریه توسط فریدون اسفندیاری در سال ۱۳۶۸ ش طرح شد. او معتقد بود در سال ۲۰۳۰ میلادی تحوّلات شگفتی در زیست دنیایی بشر رخ خواهد داد. بدن او پس از مرگ در «بنیاد تداوم عمر الکور» بهصورت بخزده در نیتروژن مایع نگهداری میشود، با این امید که پس از تحوّلات پزشکی آینده، قابل حیات مجدّد باشد.
۲۰:۱۳ - ۱۴۰۴/۰۴/۲۶










نظر شما