یکشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۵
چگونه تقوا می‌تواند زندگی‌ات را متحول کند؟

حوزه/ در خطبه ۱۱۴ نهج‌البلاغه، امام علی(ع) در توصیف اولیای الهی می‌فرماید که آنان با شناخت کامل دنیا به‌عنوان سرای فنا، رنج، دگرگونی و عبرت، مرگ را نزدیک دیدند و آرزوهای بی‌اساس را کنار گذاشتند. این متقین با شب‌زنده‌داری و روزه‌داری، آسایش آخرت را با سختی دنیا معامله کردند و با درک حقیقت ناپایدار دنیا، خود را برای زندگی جاودان آماده ساختند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین حمید محمدی، محقق و پژوهشگر قرآن و نهج‌البلاغه به بررسی خطبه‌ ۱۱۴ با موضوع «نگاه اهل تقوا به دنیا» پرداخته است که تقدیم شما فرهیختگان می‌شود.

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم؛

در بررسی خطبه صدوچهاردهم نهج‌البلاغه، خطبه‌ای که به عنوان موعظه بلیغ مولا علی‌ علیه‌السلام می‌باشد، باید گفت که این خطبه از جمله خطبه‌های پرمحتوا و موعظه‌آمیز امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام است.

حضرت در این خطبه‌ها با نهایت بلاغت و در قالبی حکیمانه، نکاتی سرشار از پند و اندرز را برای هدایت امت بیان فرموده‌اند.

در این خطبه شریف، آن‌حضرت «مجموعه‌ای از اندرزها و هشدارهای مهم درباره مسائل اساسی زندگی» ارائه می‌دهند؛ نکاتی که اگر مخاطب به‌درستی به آن‌ها دل بسپارد، می‌تواند راهنمایی مؤثر برای سعادت دنیوی و اخروی او باشد.

* تقوا؛ محور اصلی دستیابی به هدایت

در ابتدا، دو فقره از این خطبه را مرور می‌کنیم؛ سپس به تحلیل واژگان کلیدی و در ادامه به شرح و تبیین محتوای خطبه خواهیم پرداخت.

حضرت می‌فرمایند:

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَی اللَّهِ»

ای بندگان خدا، شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم؛

«الَّتِی هِیَ الزَّادُ وَ بِهَا الْمَعَاذُ»

همان تقوایی که توشه راه است و پناهی امن با آن حاصل می‌شود؛

«زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ»

توشه‌ای که انسان را به مقصد می‌رساند و پناهگاهی که موجب نجات است؛

«دَعَا إِلَیْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ وَ وَعَاهَا خَیْرُ وَاعٍ»

دعوت‌کننده‌ای شنوا، مردم را به سوی آن فراخوانده و بهترین نگاه‌دارنده آن را در جان خود جای داده است؛

«فَأَسْمَعَ دَاعِیهَا وَ فَازَ وَاعِیهَا»

پس آن‌که ندای آن را شنیده، به آن عمل کرده و آن‌که آن را در جان خویش نگاه داشته، رستگار شده است.

در این بخش از خطبه، امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام بر اهمیت بنیادین «تقوا» تأکید می‌فرمایند.

تقوا نه‌تنها یک ویژگی اخلاقی یا دینی، بلکه محور اصلی برای دستیابی به هدایت، آرامش و نجات در دنیاست.

تقوا در این فراز به‌عنوان «زاد» (توشه) و «معاذ» (پناهگاه) معرفی شده است؛ توشه‌ای که انسان را به سرمنزل مقصود می‌رساند و پناهگاهی که او را از خطرها می‌رهاند.

در اینجا به‌گونه‌ای دقیق، نقش محوری تقوا در زندگی انسانی و سلوک معنوی روشن می‌شود.

در ادامه، حضرت چنین می‌فرمایند:

«عِبَادَ اللَّهِ، إِنَّ تَقْوَی اللَّهِ حَمَتْ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ مَحَارِمَهُ»

ای بندگان خدا، بی‌تردید تقوای الهی، اولیای خدا را از ارتکاب به محرمات الهی بازداشته است؛

«وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ»

و دل‌های ایشان را با ترس از خداوند ملازم کرده است؛

«حَتَّی أَسْهَرَتْ لَیَالِیَهُمْ»

تا آنجا که شب‌های آنان را بیدار نگه داشته است؛

«وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُمْ»

و روزهای گرم آنان را به تشنگی تبدیل کرده است؛

«فَأَخَذُوا الرَّاحَةَ بِالنَّصَبِ وَ الرِّیَّ بِالظَّمَإِ»

پس آسایش فردا را با تحمل سختی امروز، و سیراب شدن را با تشنگی به‌دست آورده‌اند؛

«وَ اسْتَقْرَبُوا الْأَجَلَ فَبَادَرُوا الْعَمَلَ»

مرگ را نزدیک دانستند، پس به عمل شتافتند؛

«وَ کَذَّبُوا الْأَمَلَ فَلَاحَظُوا الْأَجَلَ»

و آرزوهای بی‌اساس را تکذیب کردند، و مرگ را همواره مدنظر داشتند.

* نقش عینی و رفتاری تقوا در زندگی اولیای الهی

در این فراز، نقش عینی و رفتاری تقوا در زندگی اولیای الهی بیان شده است.

تقوا آن‌چنان در درون ایشان اثر نهاده که شب‌هایشان را با بیداری و روزهایشان را با تشنگی، سپری کرده‌اند.

این نکته بیانگر ریاضت، تلاش و اخلاص مداوم آن‌ها در مسیر الهی است. آنان راحتی فردا را در سایه رنج امروز به‌دست آورده‌اند و تشنگی امروز را پلی برای سیرابی نهایی قرار داده‌اند.

در اینجا دو واژه برجسته نیازمند بررسی دقیق نحوی و بلاغی‌اند:

نخست، واژه «أَسْهَرَتْ» به‌معنای «بیدار نگاه داشتن» است. واژه «سَهَر» در زبان عربی به‌معنای بیداری در شب به‌کار می‌رود. در عبارت «أَسْهَرَتْ لَیَالِیَهُمْ»، واژه «لَیَالِی» به‌عنوان مفعول فعل «أَسْهَرَتْ» آمده است.

در حالی‌که در واقع این تقواست که افراد متقی را بیدار نگه می‌دارد، نه شب‌ها را. بنابراین، در این جمله به‌جای استناد فعل به فاعل حقیقی، از مجاز عقلی بهره گرفته شده و زمان انجام فعل (شب) به‌عنوان مفعول معرفی شده است.

این اسلوب بلاغی در زبان عربی به‌منظور مبالغه در اثر فعل به‌کار می‌رود؛ به این معنا که تقوا آن‌چنان انسان را در شب به بیداری واداشته که گویا خود شب به حالت بیداری درآمده است.

دوم، واژه «أَظْمَأَتْ» به‌معنای «تشنه نگاه داشتن» است. در اینجا «هَوَاجِر» (جمع هاجره، به‌معنای نیمروزهای گرم) به‌عنوان مفعول این فعل آمده است.

در حقیقت نیز، این تقواست که انسان متقی را در روزهای گرم تشنه نگاه می‌دارد، نه خود روزهای گرم را.

پس در اینجا نیز مانند مورد پیشین، با نوعی مجاز عقلی مواجه هستیم که هدف آن تشدید تأثیر و عمق معنایی جمله است. به‌گونه‌ای که گویا تقوا، خودِ روزهای گرم را به تشنگی بدل ساخته است.

* تقوا؛ پناهگاهی برای انسان در روز قیامت

در این خطبه‌ی نورانی، همان‌گونه که اشاره شد، حضرت امیر علیه‌السلام نخست مخاطبان خود را به تقوای الهی فرا می‌خوانند و سپس با تشریح اوصاف دنیا و بیان اهمیت عمل برای آخرت، آنان را به پیروی از فرامین الهی و دوری از محرمات دعوت می‌کنند.

نخستین نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که تقوا صرفاً یک رویکرد معنوی نیست، بلکه زاد و توشه‌ای است برای سفر آخرت؛ پناهگاهی برای انسان در روز قیامت.

از همین رو، حضرت می‌فرمایند: «أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَی اللَّهِ الَّتِی هِیَ الزَّادُ وَ بِهَا الْمَعَاذُ»، یعنی: «ای بندگان خدا، شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم، همان تقوایی که زاد و توشه‌ی سفر است و پناهگاه در برابر سختی‌ها».

این تقوا، انسان را در رسیدن به خداوند و ورود به بهشت که مقصد نهایی بشر است، یاری می‌دهد. در اینجا آیه‌ی ۱۹۷ سوره بقره به ذهن می‌آید که فرمود: «وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ ۗ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَیٰ ۚ وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ»؛ هر کار نیکی که انجام دهید، خداوند آن را می‌داند، و زاد و توشه برگیرید که بهترین توشه، تقواست؛ و ای صاحبان خرد، از من پروا کنید.

چنان‌که گفته شد، تقوا زاد و توشه‌ای است که انسان را در مسیر قرب الهی، دستیابی به بهشت و تحقق فلسفه‌ی خلقت یاری می‌دهد.

در روز قیامت، تقوا پناه انسان بی‌پناه و نجات‌دهنده‌ از وحشت و اضطراب محشر است.

حضرت امیر علیه‌السلام در ادامه می‌فرمایند: «زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ»؛ تقوا زاد و توشه‌ای است که انسان را به مقصد می‌رساند و پناهگاهی است که نجات می‌بخشد.

نجات‌بخش بودن تقوا، پیامی الهی است و خداوند بهترین بندگان خویش را مأمور ابلاغ این پیام بزرگ به انسان‌ها کرده است.

پیامبران الهی برگزیده شدند تا به بندگان خدا یادآور شوند که تقوا نجات‌بخش است، و بندگان صالح الهی نیز این پیام را آویزه‌ی گوش خود کردند و با تمسک به تقوا، به رستگاری دست یافتند.

از همین رو امام علی علیه‌السلام فرمود: «دَعَا إِلَیْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ»؛ شنونده‌ترین دعوت‌کننده، مردم را به آن فراخوانده است، و «وَوَعَاهَا خَیْرُ وَاعٍ»؛ بهترین نگاهبان، آن را حفظ کرده است. «فَأَسْمَعَ دَاعِیهَا وَ فَازَ وَاعِیهَا»؛ دعوت‌کننده‌اش، آن را به گوش مردم رسانده و نگاهبان آن، رستگار شده است.

این توصیه‌های آغازین درباره‌ی تقوا، مقدمه‌ای است برای ادامه‌ی خطبه که در آن حضرت، صفات و ویژگی‌های متقین را برمی‌شمرند.

نهج‌البلاغه در جای‌جای خود به تبیین حالات و ویژگی‌های اهل تقوا پرداخته است؛ هم خطبه‌ی متقین را در اختیار داریم و هم این خطبه‌ی شریف و خطبه‌های متعدد دیگر که به ابعاد گوناگون تقوا پرداخته‌اند.

برای اینکه شاخص‌های تقوا برای مردم روشن شود، امام صفات اهل تقوا را بیان می‌کنند؛ از جمله، دوری از محرمات، که ریشه در خوف الهی دارد.

انسانی که از خشم خدا بیم دارد، خود را از محرمات دور نگه می‌دارد، برخلاف کسانی که یا از غضب الهی نمی‌هراسند یا خود را به اشتباه، ایمن از آن می‌دانند و بی‌پروا مرتکب معصیت و نافرمانی می‌شوند.

لذا حضرت می‌فرمایند: «عِبَادَ اللَّهِ، إِنَّ تَقْوَی اللَّهِ حَمَتْ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ مَحَارِمَهُ»؛ ای بندگان خدا، تقوای الهی اولیای خدا را از ارتکاب محرمات باز داشته است، «وَأَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ»؛ و دل‌های آنان را با خوف الهی همراه کرده است.

* چهار باور استوار اهل تقوا در حقیقت سبک زندگی

این ترس از خدا سبب می‌شود که انسان برای قرب به حق تعالی و رهایی از خشم الهی، هم مشتاق انجام مستحبات باشد و هم نسبت به واجبات نهایت مراقبت را داشته باشد.

بنابراین، اهل تقوا شب‌ها را برای اقامه‌ی نماز شب بیدار می‌مانند و در روزهای گرم تابستان، تشنگی روزه‌داری را تحمل می‌کنند.

حضرت در ادامه می‌فرمایند: «حَتَّی أَسْهَرَتْ لَیَالِیَهُمْ وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُمْ»؛ تا آنجا که شب‌های آنان را به بیداری و روزهای داغشان را به تشنگی سپری کرده است.

این رفتارهای اهل تقوا بر پایه‌ی چهار باور استوار است که هر یک از آن‌ها در کلام حضرت به‌روشنی بیان شده و ساختار اساسی سبک زندگی آنان را تشکیل می‌دهد:

باور اول آن است که «اهل تقوا یقین دارند آسایش و راحتی در آخرت تنها از مسیر سختی در دنیا به دست می‌آید، و سیراب شدن در سرای باقی، حاصل تحمل تشنگی در این دنیاست.»

یعنی انسان نمی‌تواند هم در دنیا آسوده باشد و هم در آخرت. چنان‌که حضرت فرمودند: «فَأَخَذُوا الرَّاحَةَ بِالنَّصَبِ وَ الرِّیَّ بِالظَّمَإِ»؛ آسایش فردا را با رنج امروز، و سیرابی فردا را با تشنگی امروز به دست آوردند.

باور دوم اهل تقوا این است که «می‌دانند خالق هستی، به سعادت انسان آگاه است و از آن‌جا که علم و حکمت الهی مطلق است، دستورات او نیز بر اساس تأمین سعادت ابدی انسان تنظیم شده است.»

پس آنان یقین دارند که فرمان‌های خداوند حکیمانه است و بر اساس خیر حقیقی بشر پایه‌ریزی شده است.

باور سوم آنان آن است که «اجل انسان نزدیک است؛ از این رو در رعایت دستورات الهی و انجام اعمال صالح، هیچ‌گونه سستی و تأخیری به خود راه نمی‌دهند.»

باور به نزدیکی مرگ، انسان را هوشیار و مراقب می‌سازد، چراکه نه زمان مرگ معلوم است، نه مکان آن، و نه سببش. و چون مرگ ممکن است در هر لحظه اتفاق بیفتد، اهل تقوا همواره در حالت آمادگی و اطاعت قرار دارند تا مرگ را در حال بندگی ملاقات کنند.

باور چهارم این است که «اهل تقوا می‌دانند بسیاری از آرزوهای دنیوی، سرابی بیش نیستند و به آن‌ها دست نخواهند یافت؛ بنابراین، این آرزوها را دروغین می‌دانند و دل به آن‌ها نمی‌بندند.»

در عوض، خود را برای مواجهه با مرگ و ورود به عالم آخرت مهیا می‌سازند. حضرت فرمودند: «وَاسْتَقْرَبُوا الْأَجَلَ، فَبَادَرُوا الْعَمَلَ، وَ کَذَّبُوا الْأَمَلَ، فَلَاحَظُوا الْأَجَلَ»؛ مرگ را نزدیک دیدند، پس به عمل شتافتند؛ و آرزوهای بی‌اساس را دروغ شمردند، پس همواره مرگ را مد نظر داشتند.

اهل تقوا زندگی خود را بر پایه‌ی این چهار باور بنیاد نهاده‌اند:

نخست آن‌که آسایش آخرت در گرو سختی دنیاست

دوم آن‌که خالق حکیم، آگاه به سعادت بشر است

سوم آن‌که مرگ نزدیک است و باید همواره در حال اطاعت بود

و چهارم آن‌که آرزوهای دنیوی، سرابی دروغین است که دل بستن به آن‌ها، انسان را از مسیر اصلی بازمی‌دارد.

* چهار ویژگی بنیادین دنیا در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام

در ادامه، مولا علیه‌السلام به توصیف دنیا می‌پردازند؛ بخشی شیرین و تأمل‌برانگیز که شایسته دقت فراوان است.

از منظر حضرت، به عنوان پیشوای اهل تقوا، رفتار صحیح و متعادل انسان‌های باتقوا برخاسته از شناخت دقیق آنان از ماهیت دنیا است.

آنان چون دنیا را به‌درستی شناخته‌اند، تعامل‌شان با آن سنجیده و معقول است.

انسانی که حقیقت ناپایدار و گذرای دنیا را درک کرده باشد، می‌تواند به آخرت بیندیشد و برای آن توشه فراهم سازد.

بر همین اساس، پس از بیان توصیه به تقوا و تبیین ویژگی‌های اهل تقوا، حضرت علی علیه‌السلام به اوصاف دنیا می‌پردازند.

ایشان در این بخش از خطبه می‌فرمایند:

«ثُمَّ إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ وَ عَنَاءٍ وَ تَغَیُّرٍ وَ عِبَرٍ»؛ یعنی دنیا سرای فنا، رنج، دگرگونی و عبرت است.

حضرت چهار ویژگی بنیادین برای دنیا برمی‌شمارند:

دار فنا: دنیا جایگاه نیستی و نابودی است. هر آنچه در آن هست، در معرض زوال و پایان قرار دارد. هیچ نعمت و لذتی در این عالم ماندگار نیست.

دار عناء: دنیا جایگاه سختی و رنج است. زیستن در آن با زحمت و مشقت همراه است. انسان در مسیر زندگی دنیوی ناگزیر از تحمل انواع خستگی‌ها و مشکلات است.

دار تغییر: دنیا پیوسته در حال دگرگونی و ناپایداری است. ثبات و دوام در آن معنا ندارد. آنچه امروز مایه خوشی است، ممکن است فردا مایه اندوه شود؛ و آنچه امروز قدرت است، ممکن است فردا ضعف گردد.

دار عبر: دنیا سراسر محل عبرت‌گیری است. انسان با دقت در سرنوشت پیشینیان، با مشاهده دگرگونی احوال و زوال دولت‌ها و ثروت‌ها می‌تواند پند گیرد و مسیر خود را اصلاح کند.

برای دانلود صوت اینجا را کلیک کنید

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha