سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۳
اگر معنویت و عرفان امام(ره) نبود، انقلاب به نتیجه مطلوب نمی‌رسید / پنج رسالت کلیدی حوزه و روحانیت از نگاه امامین انقلاب

استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم تصریح کرد: حقیقتاً اگر معنویت و عرفان حضرت امام(ره) نبود و همچنین شناخت دقیق ایشان از منابع دین و سیاست زمانه وجود نداشت، انقلاب اسلامی به نتیجه و ثمره مطلوب دست نمی‌یافت.

حجت‌الاسلام والمسلمین علی قافی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه ضمن گرامیداشت سی‌وششمین سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینی(ره) با اشاره به جایگاه مهم حوزه‌های علمیه در منظومه فکری حضرت امام(ره) اظهار داشت: هر حوزه علمیه دارای رسالت مشخصی است با این حال برخی از رسالت‌ها میان همه حوزه‌ها مشترک است و برخی نیز بسته به دیدگاه‌ها، مورد اختلاف قرار می‌گیرند.

وی با اشاره به این که بر اساس رهنمودهای امامین انقلاب، پنج رسالت کلیدی برای حوزه و نهاد روحانیت متصور است، افزود: از جمله رسالت های کلیدی حوزه های علمیه، تلاش در جهت تهذیب نفس و تربیت نیروهای توانمند حوزوی است. طبعاً حوزه‌ای که مدعی اصلاح جامعه است، باید ابتدا نیروهای خود را اصلاح و تربیت کرده باشد. حضرت امام(ره)نیز پیش از آغاز مبارزات سیاسی خود، اهتمام ویژه‌ای نسبت به تهذیب اخلاقی و خودسازی داشتند و خودشان نیز در امر تربیت نفوس می پرداختند.

وی همچنین گفت: نخستین رسالت حوزه‌ها، تربیت اخلاقی طلاب است؛ به گونه‌ای که نیروهای مهذّب و خودساخته‌ای تحویل جامعه دهند؛ کسانی که به تعبیر روایت، مخالف هوای نفس و مطیع فرمان مولای خود باشند. در این مورد، اختلاف نظری وجود ندارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی، رسالت دوم حوزه را استنباط معارف دینی عنوان کرد و افزود: حوزه باید خود متولی استخراج و استنباط آموزه‌های دینی باشد؛ نه اینکه این کار را به بیرون از حوزه واگذار کند. معارف دینی شامل فقه، اخلاق، اعتقادات و سایر شاخه‌های معرفتی است که باید از منابع دینی استنباط شوند.

وی با اشاره به برنامه اصلی حوزه‌ها خاطرنشان کرد: گرچه ممکن است برخی در عمل خود را قادر به اجتهاد ندانند، اما مسیر اصلی حوزه تربیت علمایی است که توانایی استنباط معارف دینی را داشته باشند.

استاد حوزه علمیه در ادامه، رسالت سوم حوزه را تبلیغ آموزه های دینی برشمرد و بیان داشت: در این بخش، دیدگاه‌ها متفاوت است. برخی معتقدند تبلیغ وظیفه ذاتی روحانیت نیست و این مردم‌اند که باید برای یادگیری معارف دین به سوی علما بیایند، نه اینکه علما به سراغ مردم بروند. این دیدگاه به تشبیهی از امامان علیهم‌السلام استناد می‌کند که می‌فرمایند مسئله امام مانند مسئله کعبه است؛ چنان‌که کعبه محل ثابتی است و مردم باید به سوی آن بروند، امام نیز چنین جایگاهی دارد و این مردم‌اند که باید در جست‌وجوی او باشند، نه بالعکس.

وی همچنین تأکید کرد: بر اساس این دیدگاه، روحانیت تنها زمانی وظیفه پاسخ‌گویی دارد که مردم خود برای دریافت معارف دین مراجعه کنند، و نیازی نیست روحانیت خود به سراغ مردم برود. البته این نگاه در برهه‌هایی از تاریخ حوزه، به‌ویژه در قم، رواج داشته است.

فیلم | پنج رسالت کلیدی حوزه و روحانیت

لزوم اولویت‌بخشی به تبلیغ در رسالت حوزه‌های علمیه

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی با اشاره به نقش تبلیغ در رسالت حوزه‌های علمیه ابراز داشت: هدف اصلی از تأسیس حوزه‌ها، پرورش عالمان برجسته برای استنباط معارف دینی است؛ اما اگر از همان آغاز تحصیل، طلبه‌ها به شهرهای مختلف اعزام شوند و درگیر فعالیت‌های تبلیغی شوند، در حالی که امکان ادامه تحصیل و بحث برایشان فراهم نباشد، این هدف با خلل و کمبود مواجه خواهد شد.

وی با اشاره به سیر تاریخی این دیدگاه افزود: در حوزه علمیه قم نیز در ابتدا این نگاه تا حدودی وجود داشت، اما پس از ورود حضرت آیت‌الله بروجردی به قم، رسالت سوم حوزه یعنی تبلیغ با جدیت بیشتری مطرح شد. آیت‌الله بروجردی تأکید داشتند که طلبه‌ها نه‌تنها باید به تبلیغ بروند، بلکه حتی در شرایطی که از آن‌ها دعوتی نشده، نیز اعزام شوند. ایشان معتقد بودند طلبه‌ها باید به‌گونه‌ای تربیت شوند که انگیزه تبلیغی در آن‌ها تقویت شود و اگر امکاناتی برای ماندن در قم فراهم نیست، به شهرها و بلاد مختلف بروند.

استاد حوزه علمیه با اشاره به پشتوانه استدلالی این دیدگاه خاطرنشان کرد: برخی معتقدند رسالت حوزه صرفاً تبلیغ نیست و مردم باید خود به سراغ علما بروند، چرا که این روش، تأثیرگذاری بیشتری دارد؛ اما ما بر اساس روایات متعدد، وظیفه تبلیغ دین را بر عهده علما می‌دانیم. این رسالت، رسالت پیامبران است، نه امامان. زیرا مردم موظف هستند امام معصوم را که از جانب خداوند و پیامبر معرفی شده، بشناسند، نه اینکه امام به سراغ مردم برود. در مقابل، علما وارثان انبیا هستند و مانند پیامبران موظف‌اند پیام الهی را به میان مردم ببرند و آن را ابلاغ کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی پفت: ممکن است در شرایط عادی، دیدگاهی که تبلیغ را وظیفه اصلی حوزه نمی‌داند، قابل پذیرش باشد؛ اما امروز که درگیر یک جنگ ترکیبی رسانه ای،فرهنگی و اعتقادی گسترده میان اسلام و کفر هستیم، نمی‌توان دست روی دست گذاشت. نمی‌توان اجازه داد شبهات گسترده شود و بعد به دنبال پاسخ‌گویی رفت.

وی با استناد به فرمایش امام صادق علیه‌السلام تأکید کرد: حضرت می‌فرمایند «بادِروا شبابکم قبل أن تسبقکم إلیهم المرجئة»، یعنی جوانان خود را پیش از آنکه مرجئه (گروه منحرف عقیدتی) آنها را پیشی گیرد، آگاه و هوشیار کنید.» این یعنی نباید منتظر ماند تا انحرافات شکل بگیرد و سپس اقدام کرد؛ بلکه باید پیش‌دستانه و با برنامه‌ریزی به میدان تبلیغ رفت. بهترین دفاع، حمله پیش‌دستانه است.

لزوم تبلیغ فعال در برابر هجمه رسانه‌ای غرب

استاد حوزه علمیه ابراز داشت: نباید اجازه داد شبهه‌ای در ذهن جوانان شکل بگیرد و بعد به دنبال پاسخ‌گویی رفت، بلکه باید پیش از وقوع، با رویکردی فعالانه به سراغ پرسش‌ها و شبهات رفت. بهترین دفاع، حمله پیش‌دستانه است.

وی با تأکید بر نقش فعال روحانیت در فضای فکری و فرهنگی امروز افزود: روحانیت باید نسبت به آینده جهان نیز صاحب تفکر باشد و توان پاسخ‌گویی به آنچه در پیش‌روست را داشته باشد. اینکه بنشینیم و منتظر بمانیم تا کسی به سراغ ما بیاید یا نیاید، در دنیای امروز که با انبوه ابزارهای رسانه‌ای مواجه هستیم، پاسخگو نیست. چه بسا در گذشته، رسانه منبر، سخنرانی و خطابه بود و رسانه‌ای به آن معنا وجود نداشت؛ اما امروز رسانه‌های مختلف و متنوعی با خواستگاه‌هایی متفاوت از دین پدید آمده‌اند که محتوای تولیدی آن‌ها نه‌تنها با موازین دینی ما همخوانی ندارد، بلکه در بسیاری موارد در تقابل و تعارض با معارف دینی قرار دارند.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی عنوان داشت: در چنین فضایی، نمی‌توان به انفعال و سکوت اکتفا کرد. باید تبلیغ فعال داشت و پیش از آنکه به تعبیر روایات، جوانان ما گرفتار تفکرات منحرفی همچون مرجئه شوند، روحانیت باید به سراغ آنان برود و به سؤالات و شبهاتشان پاسخ دهد؛ حتی سؤالات و شبهاتی که ممکن است در آینده مطرح شوند.

وی در ادامه به رسالت چهارم حوزه علمیه اشاره کرد و گفت: رسالت چهارم، که به‌نوعی از سوی امام خمینی (ره) در عصر حاضر مطرح شد، اجرای احکام الهی در سطح جامعه است. اگر رسالت اول، خودسازی و رسالت دوم، استنباط معارف دینی و رسالت سوم، تبلیغ و رساندن این معارف به مردم بود، رسالت چهارم اقامه دین در بستر اجتماع است.

وی تأکید کرد: اقامه دین وظیفه عالمان است؛ زیرا غیر عالم، نه شناخت درستی از دین دارد و نه انگیزه‌ای برای اجرای آن. حتی فرد جاهل عادلی نیز ممکن است به سبب ناآگاهی، به فساد منتهی شود. بنابراین تنها عالم دینی است که می‌تواند جامعه را بر اساس دستورات الهی سامان دهد.

اگر معنویت و عرفان امام(ره) نبود، انقلاب به نتیجه مطلوب نمی‌رسید / پنج رسالت کلیدی حوزه و نهاد روحانیت از نگاه امامین انقلاب

ضرورت شناسایی و تبعیت از فقیه عادل در عصر غیبت

استاد حوزه علمیه همچنین گفت: سازوکاری که حضرت امام(ره) برای تحقق حاکمیت دینی در عصر غیبت مطرح کردند، مبتنی بر ولایت فقیه و مردم‌سالاری است؛ یعنی با مشارکت مردم و سپردن مسئولیت به آنان. در حکومت دینی، هیچ فردی نمی‌تواند از مسئولیت اجتماعی خود شانه خالی کند؛ چرا که همه نسبت به یکدیگر و نسبت به نظام مسئول‌اند.

وی با بیان اینکه در زمان حضور امام معصوم، وظایف مؤمنین منحصر به دو امر است، توضیح داد: اول، شناخت امام و دوم، اطاعت مطلق از او؛ زیرا امام معصوم است و سخن او حجت الهی است و نباید با چون‌وچرا مواجه شود. اما در عصر غیبت، شرایط متفاوت است و وظایف بیشتری بر عهده مردم گذاشته شده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی با اشاره به دیدگاه‌های موجود در این زمینه بیان داشت: یک دیدگاه منفعلانه این است که مردم مسئولیتی در قبال حکومت ندارند و باید آن را به حال خود رها کنند؛ اما این نگرش با مبانی اصیل اسلام سازگار نیست. اسلام اجازه نمی‌دهد انسان با رضایت، زیر بار حکومت طاغوت برود؛ زیرا در نگاه اسلامی یا حکومت الهی داریم یا طاغوتی، و راه میانه‌ای وجود ندارد.

وی ادامه داد: در عصر غیبت، مردم موظف‌اند نزدیک‌ترین فرد به معصوم را برای حاکمیت شناسایی و برگزینند. وقتی خداوند در امر حکومت، شرط حداکثری چون عصمت را تعیین کرده، روشن است که اهمیت این امر بسیار بالاست. حال اگر به دلایلی چون گناهان مردم، دسترسی به معصوم فراهم نباشد، این به معنای رها کردن جامعه نیست.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی تصریح کرد: نزدیک‌ترین فرد به امام معصوم(ع) کسی است که دو ویژگی اصلی معصوم را تا حد امکان داراست: یکی علم و دیگری عدالت. معصوم دارای علم لدنی و عصمت الهی است؛ اما در نبود او، باید به کسی مراجعه کرد که دارای علم دین و عدالت عملی باشد. در این حالت، عدالت جایگزین عصمت می‌شود و علم اکتسابی از اهل‌بیت، جایگزین علم لدنی می‌گردد.

وی ادامه داد: در عصر غیبت، اگرچه دسترسی به معصوم ممکن نیست، اما فقیه عادل به‌عنوان نزدیک‌ترین فرد به امام معصوم(ع)، شایسته‌ترین فرد برای ولایت و اداره جامعه اسلامی است.

تربیت و شناسایی فقیه عادل وظیفه جامعه در عصر غیبت است

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی اظهار داشت: در عصر غیبت که دسترسی به امام معصوم(ع) ممکن نیست، عدالت جایگزین عصمت می‌شود و فقیه عالم باید عادل باشد؛ یعنی دست‌کم به‌صورت عمدی مرتکب گناه نشود. اگر کسی با علم به گناه، مرتکب معصیت شود و در عین حال بخواهد حاکمیت داشته باشد، این امر با مبانی اسلامی سازگار نیست.

وی ادامه داد: در چنین شرایطی، جامعه مؤمنین چهار وظیفه اساسی دارند. نخست اینکه باید عالم عادل را به حکومت برسانند. عالم، برخلاف امام معصوم(ع)، علم لدنی ندارد و مقامش از ناحیه خداوند تعیین نشده، بلکه از طریق تربیت و آموزش به مقام علمی می‌رسد. این مسیر، از زمان حضور اهل‌بیت(ع) آغاز شده و آنان با تأسیس حوزه‌های علمیه و شاگردپروری، زمینه تولید علم و پرورش عالم را فراهم کرده‌اند.

وی تأکید کرد: پس یکی از وظایف جامعه در عصر غیبت، تربیت عالمان دین است. اگر در جامعه‌ای، عالم دینی تربیت نشود، همه کسانی که می‌توانستند عالم شوند و کوتاهی کردند، مشمول مواخذه الهی خواهند شد؛ چرا که این وظیفه، واجب کفایی است؛ همانند دیگر نیازهای عمومی جامعه نظیر پزشکی که در صورت فقدان آن، نظام اجتماعی دچار اختلال می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در تبیین وظیفه دوم مؤمنان گفت: پس از تربیت عالمان، باید از میان آنان، بهترین فرد برای اداره حکومت شناسایی و انتخاب شود. اگر جامعه به درک و بصیرت لازم در این زمینه نرسیده باشد یا امکان تشخیص فرد اصلح برای عموم مردم دشوار باشد، مردم باید نمایندگانی را که دارای صلاحیت علمی و تقوایی هستند، به عنوان خبرگان انتخاب کنند تا این افراد، فقیه واجد صلاحیت را برای ولایت برگزینند.

وی خاطرنشان کرد: اگر مردم در انتخاب عالم برای حاکمیت، تقوای الهی را رعایت کنند و هواهای نفسانی را دخالت ندهند، قطعاً خداوند متعال نیز به آنان عنایت خواهد کرد و مسیر انتخاب بهترین گزینه را برایشان هموار خواهد ساخت.

اطاعت از فقیه عادل وظیفه الهی جامعه در عصر غیبت است

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی اظهار داشت: اگر مردم در انتخاب فقیه عادل برای حاکمیت، تقوای الهی را رعایت کنند و هواهای نفسانی را دخیل نکنند، قطعاً خداوند نیز عنایت خواهد کرد و آن‌ها را به‌سوی بهترین گزینه هدایت می‌کند. اما اگر خدای‌نکرده مردم دچار هوای نفس شوند و معیارهای شخصی و دنیوی را ملاک انتخاب قرار دهند، الزاماً انتخاب‌شان بهترین گزینه نخواهد بود.

وی افزود: تا زمانی که مردم در مسیر تحقق دستورات الهی حرکت می‌کنند، هدایت الهی شامل حالشان خواهد بود و بهترین افراد برای ولایت انتخاب می‌شوند. اما اگر این مسیر منحرف شود، انتخاب نیز از مسیر صحیح فاصله می‌گیرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در ادامه به وظیفه سوم مؤمنان در عصر غیبت اشاره کرد و گفت: اطاعت از فقیه عادلی که مردم، بین خود و خدای خود، به شایستگی او اطمینان پیدا کرده‌اند یا نخبگان مورد اعتمادشان او را تأیید کرده‌اند، یک تکلیف شرعی است. اطاعت از چنین رهبری باید بدون چون‌وچرا باشد، حتی اگر احتمال خطا در برخی تصمیم‌ها وجود داشته باشد؛ همان‌گونه که در فتاوای مجتهدین نیز چنین احتمالی هست.

وی تأکید کرد: اطاعت از ولی فقیه، اگرچه مانند اطاعت از معصوم نیست، اما چون هدف آن اطاعت از خدا و تحقق حاکمیت الهی است، نزد خداوند مأجور است. حتی اگر ولی امر در امری اشتباه کرده باشد، مأجور خواهد بود. کسی که درست عمل کرده، دو اجر دارد و کسی که دچار خطا شده، یک اجر دارد، چون نیتش اطاعت از خدا بوده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی ادامه داد: در عصر غیبت که اسمت الهی منحصر در چهارده معصوم است، باید نزدیک‌ترین فرد به آن جایگاه را برای اداره جامعه برگزید. لذا اطاعت از فقیه عادلی که از نظر مردم واجد شرایط رهبری است، معادل انجام وظیفه الهی تلقی می‌شود و اجر آن محفوظ است.

وی در ادامه به وظیفه چهارم جامعه اشاره کرد و گفت: اگر عالم حاکم به هر دلیلی از عدالت خارج شد، یا علم خود را از دست داد، یا عالمی واجد شرایط‌تر از او یافت شد، جامعه باید وظیفه جدید خود را تشخیص دهد. گاهی ممکن است فقیهی که در ابتدا به حکومت نرسیده، بعدها به درجه‌ای برسد که از حاکم فعلی شایسته‌تر باشد. در چنین شرایطی، فقیه حاکم اگر حقیقت را دریابد، خود باید کنار رود، همان‌گونه که حضرت امام خمینی(ره) در ۱۵ خرداد ابتدا از پذیرش مسئولیت امتناع کردند. این رفتار برخلاف دنیاپرستان است که در پی دستیابی به قدرت، از هیچ فرصتی نمی‌گذرند.

اگر معنویت و عرفان امام(ره) نبود، انقلاب به نتیجه مطلوب نمی‌رسید / پنج رسالت کلیدی حوزه و نهاد روحانیت از نگاه امامین انقلاب

ولی‌فقیه حتی با ارتکاب یک گناه شخصی بیّن، خودبه‌خود از ولایت ساقط می‌شود

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در تبیین سازوکار عزل ولی‌فقیه در نظام اسلامی اظهار داشت: در نگاه دینی، ولی‌فقیه باید کاملاً از هواهای نفسانی دور باشد و اگر کسی مانند رهبر انقلاب را ببینیم که هیچ‌گاه دنبال منافع شخصی نبوده و به‌روشنی مخالف هوای نفس است، این نشانه صحت انتخاب و سلامت رهبری است.

وی افزود: اگر در زمانی عالمی شایسته‌تر از ولی‌فقیه حاکم یافت شود، وظیفه ولی‌فقیه بررسی شرایط جدید است. در صورتی که به این نتیجه برسد که آن فرد شایسته‌تر است، یا مسئولیت را به او واگذار می‌کند یا از توان و مشورت او بهره می‌گیرد، بسته به تشخیص خودش. این موضوع وظیفه‌ای است که بر عهده خود حاکم است.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در ادامه گفت: اگر ولی‌فقیه به هر دلیل دچار نقصان علمی یا سقوط در عدالت شود، مثلاً بیمار شود و معلومات خود را از دست بدهد یا خدای‌نکرده مرتکب معصیتی آشکار شود، همان سازوکار نخبگانی که در ابتدای انتخاب حاکم عمل کرده، دوباره فعال می‌شود. یعنی اگر بیّنه‌ای بر فقدان صلاحیت وجود داشته باشد، حتی بدون دخالت رسمی، آن فرد از حاکمیت منعزل می‌شود.

وی افزود: اگر ولی‌فقیه مرتکب گناهی بیّن شود، مانند اینکه آشکارا و در انظار عمومی گناهی مانند شرب خمر انجام دهد، حتی اگر به دیگران ظلمی نکرده باشد و این گناه در حیطه شخصی او باشد، باز هم خودبه‌خود از ولایت ساقط می‌شود. چنین ساختاری در نظام جمهوری اسلامی با سخت‌گیرانه‌ترین معیارها طراحی شده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی با اشاره به تفاوت این نگاه با نظام‌های رایج دموکراتیک تأکید کرد: در نظام‌های دموکراسی، صرف نظر از صلاحیت‌های اخلاقی و علمی، هرکس رأی مردم را داشته باشد، می‌تواند بر سر کار بیاید، حتی اگر فاسق یا فاجر باشد. اما در نظام ولایت فقیه، چنین امری پذیرفته نیست و اگر ولی‌فقیه حتی یک گناه آشکار انجام دهد، بدون نیاز به فرآیند رسمی، از رهبری ساقط می‌شود. این نگاه مترقی، تفاوت بنیادی جمهوری اسلامی با نظام‌های دیگر است.

احراز عدالت ولی‌فقیه ذاتی و مورد تأیید مردم و نخبگان است

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در بخش دیگری از سخنان خود در تشریح سازوکار نظارت و ارزیابی عدالت ولی‌فقیه تأکید کرد: علاوه بر اینکه مردم باید عدالت ولی‌فقیه را احراز کنند، خود ولی‌فقیه نیز باید در پیشگاه خداوند عدالت ذاتی خود را احراز نماید. این عدالت ذاتی شرط لازم برای حاکمیت است و مردم نیز باید به‌صورت واقعی و روشن این موضوع را در ولی‌فقیه مشاهده کنند.

وی افزود: اگر زمانی مردم احساس کنند ولی‌فقیه از عدالت خارج شده است، این موضوع باید به صورت جدی و در چارچوب سازوکارهای مشخص و قانونی پیگیری شود. این‌گونه نیست که هر کسی به صرف ادعا بخواهد ولی‌فقیه را از جایگاه خود برکنار کند یا اقتدار حاکمیت را مختل سازد. اقتدار نظام ولایت فقیه ساختارمند و قانون‌مند است و حفظ آن با رعایت این اصول ممکن است.

استاد حوزه علمیه قم همچنین درباره روند رسیدگی به شبهات عدالت ولی‌فقیه گفت: اگر شبهه‌ای در خصوص عدالت یا صلاحیت علمی ولی‌فقیه مطرح شود، باید این موضوع ابتدا توسط نخبگان، کارشناسان و اعضای خبرگان رهبری به صورت محرمانه و کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد. در این بررسی‌ها حق‌‎‌جویانه و منصفانه به موضوع پرداخته می‌شود و اجازه داده نمی‌شود که این مسائل به صورت غیرمسئولانه در جامعه مطرح و باعث تزلزل و تضعیف حاکمیت شود.

وی افزود: در صورتی که بررسی‌ها نشان دهد ولی‌فقیه از عدالت خارج شده یا صلاحیت خود را از دست داده است، این موضوع به صورت رسمی مطرح و به وی تذکر داده می‌شود. هدف این است که یا ولی‌فقیه اصلاح شود یا در صورت عدم اصلاح، جایگزینی وی فراهم گردد. این فرآیند با هماهنگی نخبگان و با حفظ آرامش جامعه دنبال می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی تصریح کرد: در شرایطی که اصلاح ممکن نباشد و ولی‌فقیه نتواند وظایف خود را به درستی انجام دهد، نخبگان و خبرگان به مردم اطلاع می‌دهند تا زمینه‌سازی لازم برای تغییر حاکمیت صورت گیرد و مردم نیز آمادگی لازم برای این مرحله را داشته باشند.

وی در ادامه سخنان خود یادآور شد: رسالت های اصلی در نظام ولایت فقیه شامل انتقال عدالت به حاکمیت، اطاعت از حاکم عادل و نظارت بر استمرار عدالت در حاکمیت است. این سازوکارها برای حفظ ولایت الله و تضمین عدالت در رأس قدرت طراحی شده‌اند. امام خمینی (ره) این نظام و سازوکارهای آن را برای نخستین بار به صورت دقیق و منسجم تبیین کرد تا نظام سیاسی مبتنی بر عدالت الهی و مشروعیت مردمی شکل گیرد.

حاکمیت باید مبتنی بر علم و عدالت باشد

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در تشریح رسالت‌های حاکمیت دینی اظهار کرد: رسالت چهارم و پنجم در نظام حاکمیت دینی، تحقق حاکمیت علمی و عادلانه است تا مردم بتوانند از برکات علم و عدالت بهره‌مند شوند. حاکمیتی که مبتنی بر عدالت و علم نباشد، حاکمیتِ حق نیست. امروزه شرایط جهان به گونه‌ای است که دیگر نمی‌توان مانند صد یا دویست سال قبل مرزهای بسته و محدودیت‌های ملی را مبنای حاکمیت قرار داد. پس از جنگ جهانی اول و به ویژه جنگ جهانی دوم، یک نظام حاکمیت جهانی شکل گرفته است که تحت سلطه نظام سلطه قرار دارد.

وی اضافه کرد: این نظام سلطه جهانی با سازه‌ای ساخته شده است که نه بر مبنای آموزه‌های دینی ما بلکه بر اساس مصالح و اهداف برندگان جنگ جهانی اول و دوم طراحی شده است. این منشور جهانی شامل موادی است که برخی با آموزه‌های دینی ما همخوانی دارد، اما بخش‌هایی عمدتاً مخالف و بعضاً به قصد حذف یا تضعیف مبانی دینی ما تدوین شده است.

وی ادامه داد: این شرایط ایجاب می‌کند که در جامعه دینی، حاکمیت مبتنی بر علم و عدالت به طور جدی تبیین و تقویت شود تا مردم از ظرفیت‌های واقعی دین و علم بهره‌مند شوند و در برابر نظام سلطه جهانی با قدرت و اقتدار ایستادگی کنند.

اگر معنویت و عرفان امام(ره) نبود، انقلاب به نتیجه مطلوب نمی‌رسید / پنج رسالت کلیدی حوزه و نهاد روحانیت از نگاه امامین انقلاب

تضاد حقوق بشر غربی با مبانی دینی

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در تشریح چالش‌های موجود میان حقوق بشر غربی و آموزه‌های دینی ابراز داشت: نمونه بارز این تضاد، مخالفت غرب با احکام دینی مانند قصاص است که آن را مغایر با حقوق بشر معرفی می‌کنند. این مباحث بهانه‌ای برای ایجاد قواعدی شده که هدفشان از بین بردن موانع دینی و محدود کردن آزادی‌های واقعی است.

وی افزود: ادعای آزادی عقیده مطرح می‌شود، اما در عمل اجازه داده نمی‌شود که باورهای دینی در چارچوب آن آزادی ابراز شود و حتی افراد مجبور به پذیرش عقاید غیر دینی می‌شوند. این تناقض نشان می‌دهد که تحت چنین حکومتی نمی‌توان زندگی کرد و حاکمیت آنها غیرقابل پذیرش است.

استاد حوزه علمیه قم همچنین درباره معاهدات بین‌المللی گفت: امام خمینی(ره) نسبت به معاهدات بین‌المللی با احتیاط و تأخیر برخورد کردند و اشکالات فقهی این معاهدات را مطرح نمودند. این پرسش مطرح است که چگونه می‌توان حکمی عادلانه صادر کرد در حالی که ساختار حکومتی جهانی، ظالم و طاغوتی است و حقوق را نادیده می‌گیرد.

وی ادامه داد: این وضعیت حتی در دانشگاه‌های آمریکا نیز دیده می‌شود؛ دانشجویانی که به مظلومیت مردم فلسطین اعتراض می‌کنند، با برخوردهای سخت مواجه می‌شوند. اما اکنون آگاهی جهانی نسبت به جنایات نظام سلطه در حال افزایش است و دیگر رسانه‌ها نمی‌توانند این جنایت‌ها را پنهان کنند.

حجت‌الاسلام و المسلمین قافی حضور فعال و هوشیار جامعه دینی در مقابل ساختار ظالمانه جهانی را ضروری دانست و گفت: حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب بارها بر ضرورت مقابله با نظام ظالم طاغوت تأکید کرده‌اند. امام پیش از پیروزی انقلاب فرمودند که شاه و حکومت طاغوت باید سرنگون شوند. در آن زمان بسیاری از جمله نخبه‌ها تصور می‌کردند این امر ممکن نیست، چرا که شاه با ارتش قدرتمند، نیروهای امنیتی و پشتوانه‌های بین‌المللی مستحکم بود، اما این انقلاب شکل گرفت و جمهوری اسلامی به‌عنوان نظامی مبتنی بر حاکمیت دین تأسیس شد.

وی تصریح کرد: این تجربه نشان می‌دهد که مقاومت در برابر ظلم و نظام‌های ظالم، یک رسالت است و باید با هوشیاری و ایمان، مسیر تحقق عدالت الهی را هموار کرد.

قطعیت سرنگونی نظام جهانی مبتنی بر ظلم

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی با تأکید بر غیرممکن بودن تداوم حکومت‌های ظالم اظهار داشت: قبلاً تصور می‌شد که سرنگونی رژیم شاهنشاهی شدنی نیست و به همین دلیل برخی همراهی نمی‌کردند، اما به لطف عنایت الهی و امام زمان(عج) این امکان تحقق یافت و آن شجره خبیثه ۲۵۰۰ ساله کنده شد.

وی ادامه داد: رهبر معظم انقلاب در پیام اخیر خود فرموده‌اند که ان‌شاءالله حکومت تمدن اسلامی فراگیر شود و سایه آن بر سراسر عالم گسترده گردد. اگرچه این مطلب برای برخی امروزه غیرممکن یا بعید به نظر می‌رسد، اما همانگونه که براندازی رژیم شاهنشاهی غیرمنتظره بود، سرنگونی نظام جهانی کفر نیز قطعی است.

استاد سطوح عالی حوزه همچنین با بیان اینکه جهان به سوی حکومتی واحد و عادلانه حرکت می‌کند، تصریح کرد: آینده متعلق به حاکمیت جهانی است که تنها یک حاکم خواهد داشت؛ حاکمی که عادل، پرهیزگار و برگرفته از مبانی الهی است. این حکومت هیچ‌گاه به دست افرادی که اهل فسق، فجور، جرم و جنایت هستند سپرده نخواهد شد، لذا حاکمیت جهانی به وحدت خواهد رسید و در نهایت به دست امام زمان(عج) واگذار خواهد شد تا عدالت و رحمت الهی در سراسر جهان جاری شود و این روند با خواست و اراده الهی به سمت تحقق حاکمیت عدل جهانی پیش می‌رود.

فقه، علمی مبتنی بر اصول دقیق است

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی اظهار داشت: فقه علمی اندیشه‌محور است و فهم و اندیشیدن در آن نقش محوری دارد. نمی‌توان صرفاً بر اساس یک روایت برداشت کرد؛ بلکه آن روایت باید بر اساس اصول مشخصی از نظر اعتبار سند، تطبیق با قرآن، سازگاری با ادله عقلی و همچنین بررسی معارضات و شرایط مختلف به‌دقت ارزیابی شود.

وی افزود: این فرآیند مفصل و عالمانه به ما این امکان را می‌دهد که نظریه‌ای را به اسلام نسبت دهیم و این اصول فقه به ما می‌آموزد چگونه از اطلاعات به دست آمده به شکل علمی و دقیق بهره‌برداری کنیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی با اشاره به فقه جواهری توضیح داد: این نوع فقه مبتنی بر سه منبع اصلی قرآن، سنت و عقل است و همچنین اجماع که به عنوان روشی برای کشف نظریات معصوم شناخته می‌شود و ریشه در سنت دارد. اجماع به‌معنای توافق عمومی علما در راستای کشف نظریه معصوم است.

وی تأکید کرد: فرایند فقهی باید در تمام موضوعات متنوع و گسترده‌ای که در عالم هستی وجود دارد به کار گرفته شود. این موضوعات می‌توانند میلیون‌ها و حتی میلیاردها مسئله باشند که نیازمند نظر دین و نسبت آن با فقه هستند. به عنوان مثال، باید مشخص شود ساختار مالی چگونه باید باشد، معاملات چه عواقبی دارند، ساختار سیاسی و حقوقی چگونه شکل گیرد، ساختار مدیریتی به چه صورت باشد و همچنین در حوزه‌هایی مانند جامعه‌شناسی باید چه قواعدی حاکم باشد.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در ادامه خاطرنشان کرد: این اصول و روش‌ها در فقه علمی کمک می‌کند تا بتوانیم پاسخ‌های دقیق، مستدل و منطبق با آموزه‌های دینی در حوزه‌های مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ارائه دهیم.

امام (ره) منابع معرفتی را به‌صورت متوازن می‌دیدند

وی با بیان اینکه برای هر موضوع دینی باید تعریفی دقیق ارائه و حکم دین را استخراج کرد، تاکید کرد: حضرت امام خمینی (ره) منابع معرفتی قرآن، سنت و عقل را هم‌زمان و به‌صورت متوازن می‌دیدند و هیچ‌کدام را به شکل کاریکاتوری یا منفرد قبول نداشتند.

وی با اشاره به وضعیت فکری گذشته اظهار داشت: در تاریخ کسانی بودند که فقط به روایات پایبند بودند و معتقد بودند تنها منبع معرفتی، روایات است و به غیر از آن هیچ دانشی پذیرفته نیست. عده‌ای صرفاً به قرآن تکیه می‌کردند و روایات و عقل را نادیده می‌گرفتند. برخی دیگر فقط عقل را مبنا قرار داده و هر چیزی غیر از عقل را نمی‌پذیرفتند، چه عقل برهانی و چه عقل تجربی یا عملی. این رویکردهای تک‌وجهی در تاریخ وجود داشته است. اما امام خمینی (ره) بر خلاف این رویکردهای محدود، هر سه منبع معرفتی را با هم و به‌صورت متوازن مورد توجه قرار دادند.

وی با اشاره به اهمیت قرآن در فرآیند معرفتی گفت: ابتدا باید تسلط کامل بر قرآن داشت و سپس سراغ روایات رفت، چرا که روایات ابزارهای مهم فهم قرآن هستند. البته روایات نیز محکمات و متشابهاتی دارند که در هر موضوع باید به دقت مورد بررسی قرار بگیرند.

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی تصریح کرد: فقط به قرآن و روایات اکتفا نمی‌شود، بلکه عقل نیز باید در کنار آن‌ها قرار گیرد. ادله عقلی و شواهد عقلانی به تفسیر قرآن و حدیث کمک می‌کند. حتی قرآن را می‌توان بر اساس محکمات عقلی تعویل داد. این از افتخارات روش امام خمینی (ره) است که صرفاً به ظاهر قرآن اکتفا نکردند.

وی در ادامه به نمونه‌ای از این رویکرد اشاره کرد و گفت: در بحث تجسیم و این‌که آیا خداوند جسم دارد یا ندارد، ظاهر برخی آیات مانند یدالله فوق ایدیهم و الرحمن علی العرش استوی ممکن است این برداشت را ایجاد کند، اما باید این آیات را با توجه به کل منابع عقلانی و روایی تفسیر کرد تا به فهم صحیح و متوازن رسید. این رویکرد متوازن و مبتنی بر جمع میان قرآن، سنت و عقل است که راهگشای فهم دقیق و علمی معارف دینی است و امام خمینی (ره) در این مسیر پیشرو بودند.

تفسیر متوازن آیات قرآن با رویکرد عقلانی و روایی

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در ادامه به موضوع تفسیر آیات قرآن پرداخت و گفت: آیات متعددی مانند الرحمن علی العرش استوی ظاهرشان چنین است که خداوند بر عرش نشسته است. یا آیه یدالله فوق أیدیهم که اشاره به داشتن دست برای خداوند دارد. این ظاهر آیات ممکن است برداشت جسمانی ایجاد کند، اما وقتی ادله روایی و عقلی محکم را کنار هم می‌گذاریم، به این نتیجه می‌رسیم که خداوند نه دست دارد و نه جسم، چرا که اگر خداوند جسم داشته باشد، محدود خواهد شد و موجود محدود دیگر نمی‌تواند واجب‌الوجود باشد و خود نیازمند به علت محدودکننده خواهد شد، در نتیجه دیگر خدا نیست. این موضوع از محکمات و قطعیات عقلی و روایی ماست.

وی با اشاره به نحوه مواجهه با این آیات گفت: وقتی ظاهر آیات با این محکمات عقلی و روایی تناقض دارد، ما به جای اکتفا به ظاهر، به تعبیری عقلانی و روایی روی می‌آوریم. مثلاً تعبیر می‌کنیم که دست خدا به معنای قدرت و علم الهی است، نه به معنای دست جسمانی. این دست‌ها نماد علم و قدرت خداوند است که همه عالم را فرا گرفته‌اند. بدین ترتیب با مبنای محکمات عقلانی و روایی، معنای ظاهر آیات تغییر می‌کند و فهم دقیق‌تری از قرآن حاصل می‌شود.

وی همچنین یادآور شد: بنابراین، اساس فهم صحیح آیات قرآن، توجه به محکمات و بهره‌گیری از هر سه منبع معرفتی قرآن، سنت و عقل است که موجب تفسیر متوازن و دقیق آیات می‌شود.

اگر معنویت و عرفان امام(ره) نبود، انقلاب به نتیجه مطلوب نمی‌رسید / پنج رسالت کلیدی حوزه و نهاد روحانیت از نگاه امامین انقلاب

روایت و عقل در اندیشه امام (ره)، اساس انقلاب اسلامی است

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی با اشاره به اهمیت منابع معرفتی در فهم دین اظهار کرد: قرآن دارای محکمات و متشابهات است، روایات نیز از همین دو دسته برخوردارند و عقل نیز به بدیهیات و غیربدیهیات تقسیم می‌شود. فهم دقیق هر یک مستلزم توجه به محکمات و تفسیر متشابهات بر اساس آنهاست.

وی افزود: در فهم دین، عقل انواع مختلفی دارد؛ عقل عملی که ابزار آن وجدانی است، عقل تجربی که بر اساس آزمون عمل می‌کند، عقل برهانی و فلسفی که ابزار آن برهان و استدلال منطقی است. در نگاه امام خمینی(ره) تمامی انواع عقل به صورت تلفیقی و هماهنگ مورد توجه قرار گرفته‌اند.

حجت‌الاسلام قافی تصریح کرد: امام خمینی(ره) از اساتید برجسته‌ای در حوزه سیاست، فلسفه، عرفان و فقه بهره‌مند بود. این اساتید، از جمله مرحوم آیت الله شعبانی در فلسفه و عرفان و مرحوم آیت الله العظمی حایری در فقه، به امام کمک کردند تا تلفیقی متوازن و عمیق از قرآن، سنت و عقل ارائه دهد.

وی ادامه داد: این نگاه جامع و تلفیقی امام خمینی(ره) بود که زمینه‌ساز شکل‌گیری انقلاب اسلامی شد. معنویت، اخلاص و عرفان امام در کنار اندیشه سیاسی ایشان که برگرفته و الهام‌گرفته از شهید مدرس بود، بنیان انقلاب را مستحکم ساخت.

حجت‌الاسلام قافی خاطرنشان کرد: اگر معنویت و عرفان امام نبود و اگر شناخت دقیق ایشان از منابع دین و سیاست زمانه وجود نداشت، انقلاب اسلامی به این نتیجه و ثمره دست نمی‌یافت.

وی در ادامه تاکید کرد: اساس این موفقیت، تلفیق هوشمندانه قرآن، سنت و عقل، و توجه همزمان به محکمات هر کدام و تفسیر متشابهات بر مبنای آن محکمات است که توسط امام خمینی(ره) به نحو احسن انجام شد و انقلاب اسلامی را متولد کرد.

اجتهاد پویا و پاسخگویی به نیازهای جامعه

حجت‌الاسلام والمسلمین قافی در سخنرانی خود تصریح کرد: اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) الهام‌گرفته از شهید مدرس بود و اگر شناخت دقیق و مثبت از ذات امام نسبت به سیاست روز جامعه وجود نداشت، قطعا انقلاب اسلامی به پیروزی نمی‌رسید.

وی ادامه داد: همچنین اگر فقاهت لازم و تعامل و تلفیق سه استاد حوزه‌های مختلف فقه، فلسفه و عرفان در کنار هم نبود، این نهضت بزرگ به نتیجه نمی‌رسید. این تلفیق و هم‌افزایی موجب شد امام (ره) بتواند نظریه‌ای جامع و منسجم برای انقلاب ارائه کند.

حجت‌الاسلام قافی تأکید کرد: امروز اگر بخواهیم به نوآوری و تحول در حوزه دین و فقه دست پیدا کنیم، باید از سازوکار فقه سنتی و اجتهاد جواهری بهره ببریم. نباید تنها به علوم رایج و متداول غربی تکیه کنیم و قرآن و حدیث را در کنار آن قرار ندهیم، زیرا این کار ممکن است ما را به نتایجی برساند که مغایر با اصول اصیل اسلام باشد و باعث خروج از چارچوب دین شود.

وی افزود: در مقابل، اگر صرفاً به قرآن و حدیث اکتفا کنیم و نسبت به مقتضیات زمان و مکان و دانش روز غفلت کنیم، دچار رکود و تحجر خواهیم شد و قادر نخواهیم بود به نیازهای جامعه پاسخ دهیم و حتی آن‌ها را درک کنیم.

استاد حوزه علمیه قم ابراز داشت: امام خمینی(ره) در منشور خود به وضوح اعلام کرده‌اند که فقه سنتی و اجتهاد جواهری مبنای کار است، اما این به معنای نادیده گرفتن نقش زمان و مکان نیست. برعکس، زمان و مکان دو رکن اساسی هستند که باید در اجتهاد لحاظ شوند. زمان و مکان در واقع همان دانش‌های روز دنیا هستند که باید همراه با قرآن، حدیث و عقل، در کنار هم قرار گرفته و از طریق فرایند اجتهاد پویا، فهمی نو و متناسب با شرایط روز ارائه شود.

وی در خاتمه افزود: بی شک فقط با رویکرد تلفیقی و پویا می‌توانیم اجتهادی داشته باشیم که حوزه‌های علمیه را پیشرو و پاسخگو به نیازهای متغیر جامعه نگه دارد، چرا که این همان مسیر تحقق انقلاب اسلامی و شرط استمرار آن است.

فیلم کامل مصاحبه با حجت الاسلام والسلمین قافی

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha