شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۳
خرداد یادآور قیام خونین و عروج ملکوتی امام امت

حوزه/ حجت‌الاسلام موسوی در یادداشتی به تبیین وقایع مهم ماه خرداد پرداخت و یادآور شد: خرداد که فرا می‌رسد انسان، یاد امام‌ امت و معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی «ره» می‌ افتد، چرا که این ماه، سالگرد عروج ملکوتی ایشان در  ۱۳۶۸ و قیام خونین ۱۳۴۲ (مقدمه انقلاب امام خمینی «ره» است).

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از کاشان، یادداشت ارسالی حجت‌الاسلام سیدعلی موسوی مدرس مدرسه علمیه دارالعلم اسلامی آیت‌الله اعتمادی کاشان به مناسبت وقایع مهم ماه خرداد به این شرح است:

هو الموفِّق المُعین

قال الإمامُ الصادِقُ «ع» ؛

الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ.

سالها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

ناظم و شاعر بیت یاد شده، شخصیتی بی‌نظیر و یا کم‌نظیر به نام ؛ حضرت سیدروح‌الله موسوی خمینی «رضوان الله علیه» است.

نیمه‌های خرداد که فرا می‌رسد انسان، یاد امام‌ امت و معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی «ره» می‌افتد.

چرا که خرداد ماه، سالگرد عروج ملکوتی ایشان در سال شصت و هشت و قیام خونین خرداد چهل و دو (مقدمه انقلاب امام «ره») است.

کتاب‌ها، مقاله‌ها و رساله‌ها در باره آن شخصیت عظیم، ترقیم گردید و البته این مهم متوقف نخواهد شد.

اگر بخواهیم بنا به اختصار شخصیت امام را بررسی کنیم از سه زاویه، نگاه می‌کنیم:

۱) جامعیّت علمی

۲) سیاست و کیاست

۳) اخلاق و معنویت

یکی از زوایای مهم شخصیتی حضرت امام، جامعیّت علمی ایشان است

در واقع شخصیت ایشان یک شخصیت فوق‌العاده است.

منظور از اصطلاح فوق‌العاده! این نیست که انسانی باشد که در خلقت و صنعت انسانی متفاوت و متغایر نسبت به دیگران باشد!

بلکه! منظور از فوق‌العادگی یعنی رویه، روال و عادت بشر و انسان عصر حاضر برای او معمول و عادی نبوده و افق نگاهش، فوق رویّه معمول بوده است.

گرچه در زمین و زمان ما بوده است ولی فرای زمان و ورای زمین می‌اندیشید.

یعنی سوی آسمانی و خوی ملکوتی داشت.

این مُتَربّی و شاگرد تربیت یافته مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، بر خوان دانش و بینش قرآن و عترت «علیهم‌السلام» نشست و حقیقتاً بهره برد و به درکی قوی و منطبق بر زمانه خود رسید.

اینکه حضرت امام صادق «ع» فرمودند؛

الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ.

همین معنا را بیان می‌کند که انسان آگاه و روشن بین، دچار خطای در تشخیص و تطبیق نمی‌شود و مورد هجوم تردیدها و تشکیک‌ها واقع نمی‌گردد.

امام، آگاه به زمان و زمانه، مسائل زمان، حوادث زمان، نیاز زمان، آسیب‌های زمان و تفکر عصر حاضر بود.

انسان آگاه و مطلع، احساس غربت نمی‌کند!

یعنی وقتی کسی نسبت به مسائل حول و پیرامون خود آگاه باشد، از قدرت شناختی و ارتباطی بالایی برخوردار می‌شود و خود را غریبه نمی‌پندارد چون از فضای اطراف خود بی‌اطلاع نیست.

امام، چنین شخصیّتی بود که از مکتب عصمت و طهارت بهره برد.

و اینکه می‌گوییم مکتب، منظور یک بسته آموزشی و دوره‌ای چند صباح و فصل نیست.

بلکه حاصل سالها مجاهدت علمی و عملی است.

و باید سالیان متمادی زحمت کشید تا این درک و آگاهی حاصل شود و این آگاهی هم باید در زمینه‌های مختلف حاصل شود.

چرا که باور داریم، آیات و روایات، از کانون و مجرای تام دانش و طهارت وحیانی یعنی معصومین(ع) صادر شده است.

امام هم در این مکتب از زوایای مختلف و از علوم مختلف بهره برد، در ابعاد مختلف علمی همچون فقه، اصول الفقه، تفسیر، کلام، حدیث، اخلاق، عقیده و کلام، عرفان و مباحث معقول و فلسفه، و زمینه های مختلف دیگر.

می‌بینیم امام حرکتی کرده بود که محصول شاگردی در مکتب ائمه(ع) بوده است.

تمامی این‌ها مطالبی است که امام را یک انسان متضلّع قرار داد نه تک ساحتی!

و در دانش‌های مختلف صاحب نظر و اندیشه بود.

انسان جامعی بود که دانشمندان علوم مختلف می‌توانند با وی هم صحبت و کلام شوند و همراهی کنند. چرا که علوم، روابط عمیقی دارند و پیوندشان بعضاً ناگسستنی است.

مثلاً ؛ فلسفه عام، رابطه‌ی عمیقی با مباحث فیزیک و اجرام و اجسام دارد.

فقه، رابطه عمیقی با جامعه شناسی و روابط اجتماعی دارد حالا چه روابط فرد و خانواده و چه جامعه و بین‌الملل.

عرفان، رابطه‌ی عمیقی با روان شناسی، رفتار شناسی و ... دارد.

و اصلاً عرفان یعنی هویّت یابی!

همین‌ها ارتباطات علوم با همدیگر است.

یعنی هر علمی لابد است که ارتباطاتی با سایر علوم داشته باشد.

وقتی امام در علوم مختلف استاد بود، علی‌القاعده می‌تواند با دانشمندان مختلف آن علوم یا علومی که با این علوم به نحوی امور مشترک دارند، ارتباط پیدا کند این بود که امام در این زمینه‌ها ظهوری محکم و مستحکم داشت.

یک شخصی گفته بود؛ با سوادترین و مردمی‌ترین رهبر و حاکم ایران از دوران هخامنشیان تا عصر حاضر امام خمینی(ره) بوده است.

بله این حرف درست است اما ناقص! چرا که آیا مذاهب و ادیان دیگر، کسانی داشته‌اند که از سه جهت علم، عمل و مردمی بودن، افضل از امام(ره) بوده باشند؟! و یا حتی هم ردیف او باشند؟!

حصرِ امام برای کشورمان و در کشورمان، حاکی از عدم شناخت نسبت به ایشان است.

امام را باید جهانی دید و تفسیر کرد.

اصلاً نگاه رهبران دینی دنیا به خدا، انسان، اجتماع و خلقت را با حضرت امام مقایسه کنیم تا سره از ناسره مَیز داده شود.

زاویه دوم از زوایای شخصیتی حضرت امام، سیاست و کیاست اوست.

بنا به روایت نبوی، جناب رسول الله «صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند : اِتَّقوا فِراسَةَ المُؤمِنِ فَإِنَّهُ یَنظُرُ بِنُورِ اللّه ِ

از هوشیاری مؤمن پروا کنید ، که مؤمن با نور خدا نظر می‌کند.

امام(ره)، حقیقتاً با نور خدا می‌دید و در قضایای مختلف و فضای غبارآلود نفاق‌ها و دسیسه‌ ها، برای امام درنگ و استیصال نبود، و از مقاصد دوستان و مکائد دشمنان آگاه بود.

او بود که جرأت و شجاعت را به ملل ستمدیده یاد داد تا بتوانند مقابل زورگویان و مستکبران ایستادگی کنند.

به همین دلیل بزرگترین سیاست‌مداران دنیا خود را در مقابل امام ضعیف می‌پنداشتند و او را یکی از بزرگترین سیاست‌مداران قرن حاضر می‌دانستند و می‌دانند.

و حتی یکی از اعترافاتشان این است که امام خمینی(ره) نخستنی کسی است که مقابل آمریکا ایستاد و جرأت توهین به آمریکا را داشت.

و زاویه سوم ؛ که خود فصل مُشبعی به تنهایی می‌طلبد، جهت معنوی و اخلاقی اوست،

که این جهت معنوی از اوان طلبگی در وجودشان نهادینه بود، شاگردی محاضر بزرگان اخلاق و ادب و ارتباط مستمرّ با آن بزرگان از جمله مرحوم ملکی تبریزی و میرزای شاه‌آبادی «رحمهما الله» و تألیف کتب اخلاقی همچون چهل حدیث، شرح حدیث جنود عقل و جهل، آداب الصلاة و سرّ الصلاة و سایر مآثر ایشان آن هم در فصل جوانی حکایت‌گر روح تعالی‌جو و تشنه‌کام معارف اخلاقی ایشان بوده است.

و قضایای دیگری که علوّ مقام عرفانی امام‌ را نشان می‌دهد.

همین جهات سه‌گانه هر کدام نقشی بی‌بدیل برای تبدیل امام راحل به عنوان یک اسوه و الگو داشتند.

البته که ترجمه شخصیّت امام «ره» در این مقال مختصر نگنجد و فقط بسنده می‌کنم به خاطره‌ای از استاد شهید مطهری «ره» در سفری که در پاریس خدمت امام رسیده بودند و هنگام بازگشت به ایران از ایشان سؤال کردند امام را چطور دیدید ؟

ایشان در پاسخ گفتند ؛ ایشان را دیدم در حالی که چهار آمَنَ (ایمان) داشت ؛

۱. آمَن بهدفه

۲. آمَن بسبیله

۳. آمَن بقوله

۴. آمَن بربّه

یعنی به هدف خود و به راه خود و به گفتار خود و در نهایت و مهم‌تر از همه، به پروردگار خود ایمان و اعتماد داشت.

و چه ارزشمند و زیباست اعتماد به پروردگار متعال!

آن‌گونه که حضرت جوادالائمه «ع» فرمودند؛

الثِّقَةُ باللّه ِ تعالی ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ، و سُلَّمٌ إلی کُلِّ عالٍ.

اعتمادِ به خداوند متعال، بهای هر چیز گرانی است و نردبان رسیدن به هر بلندایی.

«رفَع اللّه درجاتِه»

والسّلام

سیدعلی موسوی

۱۴۰۴/۳/۱۷

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha