به گزارش خبرگزاری حوزه، لعن در لغت به معنی طرد و دور نمودن از رحمت است. و لعن خدا به معنی دور ساختن از مقام قرب و تبعید از جوار رحمت الهی است، واژه لعن در قرآن کریم به صورتهای مختلف آمده مثل «لعنهم الله بکفرهم» یعنی«طردهم و ابعدهم من الرحمة» و در زیارت عاشورا هم به همین معنی میباشد«لعن الله بنیامیة قاطبةً» یعنی خدا لعنت کند و از رحمت خود همه بنیامیه را دور سازد.
ظاهر عبارت حتی با قطع نظر از تأکید و تعمیم به لفظ قاطبه، عام است و شامل تمام بنیامیه میشود و کلمه قاطبه تعمیم آن را تأکید میکند.پس به مقتضای آیه شریفه گذشته و این کلمه از زیارت عاشورا هیچیک از بنیامیه مؤمن نبودهاند!
از طرفی یقین داریم که تعدادی از بنیامیه از خوبان و مومنان واقعی و پیروان ولایت اهل بیت (علیهم السلام) بودهاند مثل: خالد بن سعید بن العاص و ابوالعاص بن ربیع که از بیعت با ابیبکر سرباز زدند و با امیرالمؤمنین (علیه السلام) ثابت قدم ماندند.امامه دختر همین ابوالعاص بعد از رحلت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به وصیت او به همسری حضرت علی درآمد و یکی دیگر از بنیامیه که از یاران حضرت امیر است، محمد بن ابیحذیفه میباشد که مادر او دختر ابوسفیان بود ولی او از خواص یاران امیرالمؤمنین میباشد و در راه محبت آن جناب رنجها کشد و سالها در زندان معاویه که دایی او بود به سربرد و در نهایت، او با معاویه همراهی نکرد.
حل تعارض بین آیات و متن زیارت عاشورا و روایات دیگر
مراد از بنیامیه آن گروهی هستند که در جهت غصب خلافت و خاموش کردن نور خدا و انکار ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) همپیمان شده و با شمشیر و زبان، در بعضی و دشمنی اهلبیت همراهی نمودند و از آن جهت که اغلب قریب به اتفاق بنیامیه در این مسیر بودند و بسیار کم بودند کسانی که در جهت مخالفت با پیامبر اسلام نباشد و به حکم «النادر کالمعدوم» آن تعداد ناچیز نادیده گرفته میشوند. در جهت عکس هم این گونه است در بنیهاشم اکثر به اتفاق موافق با راه پیامبر اکرم بودند و کسانی همچون ابولهب وجود داشتند که در روش از بنیهاشم جدا محسوب شده و مخالف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بودند.
نکته قابل توجه این است که؛ از آنجا که اغلب بنیامیه در تضاد با حق بودند مورد نص قرار گرفتهاند، نه از آن جهت که از اولاد و فرزندان امیه بودند و این یقینی است که حتی اگر شخصی از بنیهاشم باشد ولی در مسیر مخالفت با ذات ربوبی قدم بردارد، مورد نص الهی قرار میگیرد همانند ابولهب که سوره مسد در شأن او نازل شده است و این قانون اختصاص به زمان گذشته ندارد و در تمام زمانها ساری و جاری است، بدین معنی که حتی در این زمان هم اگر کسی بر عقیده بنیامیه باشد و عمل نماید، مشمول لعن الهی واقع خواهد شد و یا اگر از لحاظ عقیده و عمل، با اهلبیت (علیهم السلام) همراه باشد از پیروان آنان شمرده خواهد شد.
این مطلب از فرمایش مولی الموحدین علی علیه السلام به خوبی برمیآید که فرمودند: راضی بودن و ناراضی بودن، مردم را در سلک یک امت و گروه جمع میکند، همان گونه که در قبیله ثمود در جریان کشتن ناقه صالح u قاتل یک نفر بود که آن اشتر را کرد ولی عذاب الهی بر همه آنان نازل شد، چون همه آنان به فعل او راضی بودند. پس ملائک خوب و بد بودن اطاعت و عصیان است نه نژاد و از فلان قوم و قبیله بودن چنان که خداوند متعال، خطاب به حضرت نوح (علیه السلام) که تقاضای نجات پسر معصیت کارش را نمود با عتاب میفرماید: «انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح …» و حضرت امام رضا به حسن بنجهم فرمودند: «او واقعاً پسر نوح بود ولکن چون از اطاعت الهی سرباز زد خداوند او را از فرزندی نوح خارج ساخت و همین گونه است که اگر کسی از ما بنیهاشم باشد اطاعت خداوند نکند از ما نیست و توچون اطاعت الهی نمودی از ما اهلبیت خواهی بود، همان گونه که در مورد سلمان فارسی خطاب سلمان منّا اهل البیت صادر شد».
مؤید دیگر از قرآن کریم است که میفرماید: «انما المؤمنون اخوة». یعنی ایمان موجب اخوت میشود و عدم آن موجب قطع اخوت میشود، هر چند برادر امام و فرزند امام باشد. قضیه برخورد حضرت علی بن موسی الرضا با برادرشان زید بن موسی بن جعفر معروف است که او خدمت آن حضرت رسید و سلام کرد، حضرت جواب سلام او را ندادند، عرض کرد: من پس پدرتان هستم چرا جواب سلام مرا نمیدهید؟ حضرت پاسخ دادند تا زمانی برادر من هستی که اطاعت الهی داشته باشی و چون عصیان الهی کردی دیگر بین من و تو برادری نخواهد بود.
مؤید دیگر، فردی است از بنیامیه به نام سعد بن عبد الملک که از اولاد مروان است و امام باقر u به او لقب سعدالخیر دادند. روزی سعد بر آن حضرت وارد شد در حالی که همچون مادر فرزند از دست داده گریه میکرد، حضرت از او علی گریه را جویا شدند پاسخ داد: چگونه گریه نکنم و حال این که من از شجره ملعونه هستم، حضرت به او فرمودند: تو از بنیامیه نیستی تو از ما هستی تو مگر قرآن نخواندی و این آیه شریفه را نشنیدی که از قول حضرت ابراهیم حکایت میکند که فرمود «فمن تبعنی فانه منی آن که از من پیروی کند از من است.
در نتیجه این که؛ اگر مراد از بنیامیه، آن گروهی باشد که در جهت غصب خلافت اهلبیت (علیهم السلام) حرکت کردهاند، خروج امثال خالد بن العاص، محمد بن ابی حذیفه و … خروج تخصصی خواهد بود، یعنی داخل بنی امیه نبودهاند تا گفته شود به چه دلیل استثنا شدهاند و اگر خروج تخصصی را هم نپذیریم، آیه شریفه و فقره زیارت عاشورا به این روایات مذکور، تخصیص خورده است و از این قبیل در قرآن زیاد است.
منابع:
مجمع البیان علامه طبرسی
جملات قصار آیت الله مشکینی ره
پایگاه بانک پاسخگویی به شبهات دانشجویی
نظر شما