به گزارش خبرگزاری حوزه، "هوانگ دونگ هیوک"کارگردان سریال کره ای بازی ماهی مرکب یا همان "اسکویید گیم"، گرچه کوشیده که در هر فصل این اثر، ابتکاری خلاقانه داشته باشد تا بدین سان مخاطب را همچنان با جذابیت های فرمی و کشش قصه به دنبال خود بکشاند، اما به نظر می رسد در این مسیر دچار ضعف ها و نقص هایی نیز است که برخی منتقدین به آن ها اشاره داشته اند.
با این وجود باید در تحلیل این سریال پرمخاطب شبکه جهانی نتفلیکس فراتر از مباحث فرمی و حتی نشانه شناسی به محتوا و پیام اثر توجه کرد.
نمایش خشونت بار با نقدی به جامعه سرمایه سالار
برخی از کارشناسان رسانه بر این نکته تأکید دارند که این سریال در طول سه فصل پرهیجان خود، به شکلی عریان در حال ناسزا گفتن و تقبیح جریان سرمایهداری است، البته باید توجه داشت که این فحش و ناسزا تنها منحصر به سرمایه داران نیست بلکه فقرایی را هم شامل می شود که به خاطر طمع یا ترس و یا هر چیز دیگری بازی را پذیرفته اند و در این کشتار خشونتبار به نحوی مشارکت دارند.
از دیگر سو عده ای معتقدند که تولید و پخش این سریال در سال های اخیر، بدون توجه به شرایط زمانی نبوده کما این که یکی از منتقدین بیان داشته که اساساً بازی ماهی مرکب محصول وضعیت حکمرانی امثال ترامپ ها بر دنیای کنونی است، به این معنا که یک طرف بازی افرادی همچون ترامپ و ایلان ماسک قرار میگیرند و جالب آن که طرف دیگرش را هم طیف سرمایه دار به نحوی انتخاب کرده و چینش می کنند تا از این بازی رنج آور، سود و منفعت به جیب بزنند.
چنانچه در این سریال مشاهده می کنیم طبقه سرمایهدار، لذتطلب و دگرآزار است و از آن سو طبقه ضعیف و فقیر نیز عمدتاً انسان هایی منفعتطلب، طمعکار و خودآزار به تصویر کشیده شده اند با این تفاوت که به ظاهر سرمایهدارها به جان هم نمیاُفتند، اما فقرا چرا.
ترسیم واقعیت تلخ در یک سریال تأثیرگذار
مریم فضائلی، روزنامه نگار در یادداشتی تحلیلی چنین نگاشته و از منظری تا حدی متفاوت به این اثر نگریسته است: "اسکویید گیم بیش از آنکه صرفاً یک سریال باشد، آیینهای است وامگرفته از جهان واقعی؛ آیینهای که ما را وادار میکند به خودمان، جامعهمان و هر مفهومی که با آنها سروکار داریم بیشتر توجه کنیم. در فصل سوم، سریال فقط دنبال اینکه به ما نشان بدهد چه کسی زنده میماند نیست؛ بلکه تلاش میکند تا بیننده با معانیای که این روزها بهشدت با زندگیاش گره خورده، همراه شود. از دموکراسی گرفته تا آزادی، مرگ و حتی زندگی. این بار با جهانی طرف هستیم که مرز بین زندهماندن و انسانماندن بهشدت باریک شده و شاید همین مهمترین چیزی باشد که اسکویید گیم در این فصل با صدایی بلند به آن اشاره میکند؛ اینکه گاهی بُردن، یعنی ازدستدادن چیزی عمیقتر از جان؛ و برد در انسانیت است"
او البته در این نوشتار ادامه می دهد: "فصل سوم سریال نه فقط ادامه داستانی پرهیجان که تکهای از واقعیت تلخ زمانه ماست. سریالی که در هر فصل بیرحمانهتر میپرسد: «در دنیایی که انسان بودن هزینه دارد، تو تا کجا حاضری آدم بمانی؟» در فصل سوم، بیش از هر زمان دیگری مرز میان خیر و شر محو شده است. دیگر خبری از بازیکنان بیخبر و درمانده فصل اول نیست. حالا همه با چشم باز وارد میدان میشوند. داوطلب و آگاهاند و حتی برای جذابتر شدن بازی، خودشان دست به طراحی مرگها میزنند. در این فصل، دشمن اصلی دیگر فقط سیستم بیرحم سرمایهداری نیست؛ بازیکنانی هستند که برای زندهماندن، برای دیدهشدن، برای ماندن در قاب دوربین، آدم میکُشند. "
شوخی با ابزار دموکراسی و حق رأی!
مصطفی گودرزی، مدرس سواد رسانه نیز در گفتگویی بیان می دارد: کارگردان سریال در فصل سوم تنها از ساختار قدرت حرف نمیزند؛ بلکه با موضوع عمیقتری همچون دموکراسی شوخی میکند. این واژه ظاهراً مقدس، اینبار ابزاری است در دست این نظام مستند و سلطه گر چرا که در اثر مشاهده می کنیم رأیگیری و مشورت صرفاً ابزارهایی به شمار می روند از این حیث که بازیکنان فکر کنند حق انتخاب دارند، اما این حق انتخاب چون در خدمت سرمایهداری است، پس هیچ فایدهای ندارد و صرفاً مردم آزادند تا به نابودی رأی بدهند. حتی بازیکنی که تا دقایقی پیش میتوانست کشته شده باشد، حالا رأی میدهد به ادامه بازی و این رأیدادن بیشتر و بیشتر او را تا آنجا مجنون می کند که در نهایت چیزی جز جسم بیجانی از او در قاب تصویر باقی نماند.
سریالی که اَدای مخالف خوانی با نظام سلطه را در می آورد
وی همچنین با اشاره به این که ظهور سریال کرهای در بستر سرویس پخش جهانی نتفلیکس را میتوان در پروژه تکمیل پازل آمریکایی شدن فرهنگ کشورهای شرق آسیا تحلیل کرد، می گوید: موج نو سینمای کره و گونه های سطحیتر آن که در قالب سریال و موسیقی کرهای تجلی می یابد، خود مؤید این مساله است که این کشور برای مقابله با همسایه شمالی خود احتیاج مبرمی به جلب حمایت آمریکایی ها دارد و لذا در سطوح مختلف به دنبال همرنگ شدن فرهنگی و رسانه ای با ایالات متحده است و بر این اساس باید توجه کرد که سریال بازی ماهی مرکب علیرغم همه ادعاها، نهت فقط ضد جریان سلطه فرهنگی نیست، بلکه در راستای منطق بازار آزاد و همراستا با آن تولید و عرضه شده است.
وی در عین حال می افزاید: این سریال در سطح مضمونی، به خامدستانهترین شکل ممکن در پی آن است که این مفهوم را در ذهن مخاطب جا بیندازد که انسان های خوب در برابر کژیها و بدیهای ساختارهای مادیگرا میایستند و با خونشان در برابر این سیستمهای تمامیتخواه ایستادگی میکنند و حال آن که محتوای سریال چیز دیگری را نشان می دهد و لذا این سریال به هیچ وجه در مخالفت با نظام سرمایه داری نیست هر چند که می خواهد برای جلب نظر مخاطب عام ادای این کار را در بیاورد.
غلام حلقهبهگوش بُت عصر مدرن
گودرزی در خاتمه خاطرنشان می کند: از سوی دیگر از این نکته کلیدی هم غافل نشویم که عمده شرکتکنندگان در بازی مرکب، برپایه مؤلفه های مورد تأکید در اندیشه لیبرالیسم، هویت خاصی ندارند و حتی در این مجموعه به جای اسمشان با عدد مورد خطاب قرار گرفته و به دیگران معرفی میشوند و لذا می توان مدعی شد که در این بین، پول نقش محوری در تبدیل شدن افراد به موجوداتی شرور ایفا میکند چرا که به عینه می بینیم که اکثریت آنها را در قالب غلام حلقه به گوش این بت عصر مدرن ترسیم می کند.
گزارش از: سید محمدمهدی موسوی










نظر شما