به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، نقش کلیدی رسانه ها و فضای مجازی غربی در جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونی غیر قابل چشم پوشی بود. روح و روان مردم مورد هدف دشمن قرار گرفته و سعی بر ایجاد جو ناآرامی و ناامیدی در میان مردم می کردند اما این مردم بودند که با وحدت و یکپارچگی توانستند این دوره بحران را پشت سر بگذارند و در تاریخ ماندگار شوند.
در این باره با حجت الاسلام والمسلمین پیمان علینژاد مدیر شبکه جهانی الاهواز و رئیس بنیاد بین المللی امیرالمومنین علیه السلام به گفتگو پرداختیم. شبکه جهانی الاهواز توسط آیت الله سید محمد علی موسوی جزایری تاسیس و راه اندازی شده است.
متن این گفتگو را در ادامه بخوانید:
نظر شما را درباره دفاع مقدس ۱۲ روزه جویا می شویم. جلوهها و زیباییهایی که در این دفاع مقدس نظر شما را جلب کرد، چه بود؟
بسماللهالرحمنالرحیم. دفاع مقدس ۱۲ روزه، بدونشک یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ماست. بااینکه مدتزمان آن کوتاه بود، اما عمق اثرگذاریاش بسیار گسترده و ماندگار شد. این دفاع، تجلی همان روحیه مقاومت و همدلی ملی بود که در لحظات حساس تاریخ همواره خود را نشان داده است.
یکی از زیباترین جلوههای این دفاع، وحدت بینظیر مردم بود. ملت ایران از همه اقشار، جناحها و گرایشهای فکری، گردهم آمدند و یکپارچه ایستادند. فضای مجازی آکنده از پیامهای همدلی، هشتگهایی مانند ایران قوی و روایتهای امیدبخش بود. پزشکان، معلمان، هنرمندان و طلاب، همه در این میدان حضور داشتند. حتی برخی پزشکان بر روی نسخههای دارویی، یادداشتهای دلگرمکننده برای رزمندگان مینوشتند؛ این همان همدلی حقیقی است.
نقش رهبری حکیمانه مقام معظم رهبری نیز همچون همیشه محوری بود. ایشان با حضور مؤثر و هدایتهای دقیق و عالمانه، روحیه مردم و مدافعان را تقویت کردند. این روحیه ولایی، محور وحدت ملی شد و به همبستگی مردم عمق بخشید.
از سوی دیگر، معنویت و امدادهای غیبی را نباید نادیده گرفت. بسیاری از مسئولان و تحلیلگران بر این باورند که رمز اصلی پیروزی در این دفاع، ایمان راسخ مردم و توسل آنان به خدا و اهلبیت (علیهمالسلام) بود. هم در جبهه و هم در پشت جبهه، حالوهوایی معنوی حاکم بود که همچون موتور محرکه، همه را به پیش میراند.
از منظر سیاسی و فرهنگی نیز این رویداد، درس بزرگی از بصیرت برای همگان بود. مردم بیش از پیش چهره واقعی دشمنان را شناختند و تردیدی باقی نماند که پشت پرده این تهاجمات، چه کسانی قرار دارند و اهدافشان چیست.
در این جنگ، ما تنها با یک رژیم یا یک ارتش نمیجنگیدیم بلکه با تمام جبهه استکبار در حال نبردیم. این میدان، میدان رویارویی جبهه ایمان با جبهه کفر است؛ نبرد ارادهی مقاومت با ارادهی سیطرهطلبی جهانی.
در این مسیر، شهیدانی بزرگ و تاریخساز تقدیم کردهایم: از سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و شهید مجاهد ابومهدی المهندس گرفته تا علامه مجاهد سید حسن نصرالله که خود الگویی زنده از استقامت و پایداری است. همچنین شهدای سرافراز جبهه مقاومت در لبنان، سوریه، عراق، فلسطین، یمن و ایران، هر یک ستارهای در آسمان جهاد و کرامتاند.
این قافلهی نور همچنان در حرکت است؛ با خون شهیدان، زنده و جوشان، و با روحیهای سرشار از ایثار و جهاد، مشعل بیداری ملتها را روشن خواهد کرد.
این ۱۲ روز اثبات کرد که عزت و استقلال ایران با تکیه بر ایمان، ولایت، مقاومت و وحدت ملی حفظ میشود. اینها تنها شعار نیستند، بلکه حقایقی هستند که در میدان عمل و در بحرانها به اثبات رسیدهاند. بهنظر بنده، این جنگ با همه فرازونشیبهایش، تصویری ماندگار از اقتدار و روحیه والای ملت ایران در حافظه تاریخی ما ثبت کرد.
رهبری حکیمانه امام خامنهای چه تأثیری بر اقتدار ایران در جنگ اخیر داشت؟
بیهیچ تعارفی اگر بخواهیم یک عامل محوری برای اقتدار جمهوری اسلامی ایران در این جنگ اخیر نام ببریم، رهبری حکیمانه و قاطع امام خامنه ای بود. در تمام صحنهها بهویژه در روزهای بحرانی، این مدیریت مدبرانه ایشان بود که کشور را از چالشها عبور داد.
در این جنگ تحمیلی با بحرانی چندلایه روبرو بودیم؛ هم تهدید نظامی وجود داشت، هم جنگ روانی، هم جنگ رسانهای و هم فشار سیاسی. در چنین شرایطی تنها کسی که توانست صحنه را بهخوبی مدیریت کند، آرامش را به جامعه بازگرداند، امید را در دل مردم زنده نگه داشت و وحدتی فراگیر ایجاد کرد، شخص رهبر معظم انقلاب بود.
مواضع صریح و قاطع ایشان، مانند جمله معروف هر تعرضی، پاسخ سخت خواهد داشت، معادلات منطقهای و حتی جهانی را دگرگون کرد. این سخن تنها یک موضعگیری نبود، بلکه هشداری راهبردی و تعیین خطقرمزی بود که هم دشمن را به عقبنشینی واداشت، هم نخبگان داخلی را متحد کرد و هم انگیزه نیروهای مسلح را چندبرابر افزایش داد.
ایشان تنها در عرصه نظامی نقشآفرینی نکردند بلکه در دیپلماسی، جنگ رسانهای و حتی جنگ ادراکی نیز نقش محوری داشتند. رسانههای جهانی خود اعتراف کردند که مواضع رهبر انقلاب باعث شد افکار عمومی جهان به سود ایران تغییر جهت دهد. این، همان قدرت نرم و اقتدار الهامبخش است.
از سوی دیگر، رهبری امام خامنه ای نقطه ثقل فکری جامعه نیز هست. ایشان کاری کردند که مردم احساس عزت کنند و به نظام اسلامی خود افتخار کنند. حتی بسیاری از تحلیلگران خارجی اذعان کردند که یکی از عوامل بازدارندگی ایران، صرفاً موشکها نیست، بلکه شخصیت قاطع رهبری است که پیامی روشن و محکم دارد.
ایشان همچون همیشه تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده اند. همه میدانند در شرایطی که برخی دچار تردید یا ترس میشوند، این نگاه راهبردی و الهی امام خامنه ای است که جبهه مقاومت را تقویت میکند و حتی صحنه جهانی را به نفع ایران تغییر میدهد.
در این نبرد تاریخی، رهبر معظم انقلاب اسلامی شخصاً فرماندهی و مدیریت کلان میدان را بر عهده گرفتند و با هدایت هوشمندانه، جایگزینی سریع فرماندهان شهید شده، صدور دستورات قاطع و بازآرایی ساختار فرماندهی و عملیات، ورق جنگ را به نفع جبهه مقاومت برگرداندند. تنها ساعاتی پس از آغاز حمله دشمن، ایران با تدبیر ایشان از حالت دفاعی خارج شد و وارد فاز تهاجمی شد؛ حملاتی دقیق و هدفمند با موشکها و پهپادها که زیرساختها و مراکز نظامی رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد.
هنگام ورود مستقیم آمریکا به میدان، تصمیم راهبردی برای هدف قرار دادن پایگاه "العدید" در قطر نیز با نظر مستقیم فرمانده معظم کل قوا اتخاذ شد و خسارات سنگینی بر تجهیزات و سامانههای ارتباطی آن وارد آمد. رمز این موفقیت، در اطاعت کامل و یکپارچه فرماندهان و نیروهای نظامی از رهبری و انسجام عملیاتی میان میدان و دیپلماسی بود؛ انسجامی که توانست دشمن را در چند جبهه همزمان زمینگیر کند. کارشناسان و مقامات داخلی و خارجی، این فرماندهی مقتدرانه و مدیریت لحظهبهلحظه را تحسین کردهاند؛ مدیریتی که ایران را از موقعیت تهدید، به جایگاه حمله، ابتکار، و پیروزی رساند.
این تجربه، بار دیگر ثابت کرد که دیپلماسی در جمهوری اسلامی نمیتواند از میدان جدا باشد و باید در چارچوب راهبرد کلان نظام و تحت هدایت ولیفقیه حرکت کند؛ همانگونه که در این نبرد، وحدت میدان و دیپلماسی، پیروزی را رقم زد.
در یککلام، رهبری حضرت آقا در این جنگ، نماد اقتدار حکیمانه، بازدارندگی فعال و هدایت الهی بود. اگر این صلابت در موضعگیری و این حکمت در مدیریت نبود، قطعاً امروز کشور ما با این عزت و آرامش حضور نداشت.
به نظر شما فناوریهای هوشمند و پلتفرمها چه نقشی در این تجاوز داشتند؟ آیا هوش مصنوعی در این جنگ نقشآفرینی داشت؟
بدون تردید جنگ اخیر صحنهای برای ظهور و آزمایش فناوریهای پیشرفته، بهویژه هوش مصنوعی بود. این نبرد را میتوان نمونهای بارز از جنگهای هوشمند نسل جدید دانست؛ جایی که هر دو طرف درگیر از آخرین دستاوردهای فناورانه بهره بردند تا معادلات جنگ را به نفع خود تغییر دهند.
در این میدان شاهد بکارگیری سامانههای هدفیابی پیشرفته، پهپادهای خودکار، موشکهای هوشمند و سیستمهای پدافندی با قابلیت پردازش لحظهای دادهها بودیم. این ابزارها صرفاً تجهیزات نظامی نبودند، بلکه نماد تفکر راهبردی مبتنی بر هوش مصنوعی بودند که جهت و شدت درگیری را رقم میزدند.
نکته قابل توجه، هماهنگی بینظیر در حملات ترکیبی ایران بود؛ استفاده همزمان از پهپادها و موشکهای بالستیک که با دقتی بیسابقه به اهداف اصابت کردند. چنین عملیاتی بدون بهرهگیری از تحلیل کلاندادهها و الگوریتمهای هوش مصنوعی، امکانپذیر نبود.
در جبهه جنگ نرم نیز فناوریهای هوشمند نقشی کلیدی ایفا کردند. عملیات روانی، جنگ رسانهای، تولید محتوای هدفمند و مقابله با تبلیغات دشمن، همگی با تکیه بر سیستمهای تحلیلگر داده و پلتفرمهای هوشمند انجام گرفت. این امر نشان میدهد که میدان نبرد امروز فقط عرصه فیزیکی نیست، بلکه فضای سایبری و رسانهای نیز بهمثابه میدانی حساس و تعیینکننده مطرح است.
در سوی دیگر، رژیم صهیونیستی و جبهه غرب نیز با تکیه بر پیشرفتهترین تجهیزات نظامی وارد میدان شد، اما نتوانست در برابر کارآمدی سامانههای بومی ایران کاری از پیش ببرد. این مسئله نشانگر برتری فناورانه جبهه مقاومت و موفقیت در تبدیل تهدیدها به فرصتهای راهبردی بود.
این جنگ، پیامی روشن داشت:
آینده نبردها نه در تعداد نیروها، بلکه در قدرت پردازش اطلاعات، دقت تصمیمگیری، و انعطافپذیری عملیاتی رقم میخورد.
هوش مصنوعی سلاح تمدنی است
رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای (مدّظلّهالعالی)، درباره فناوری هوش مصنوعی، نگاه عمیق، راهبردی و هشداردهندهای دارند. ایشان بارها تأکید کردهاند که:
اگر لایههای عمیق این فناوری در اختیار دشمن باقی بماند، آیندهای خطرناک و وابسته در انتظار کشورهاست.
معظمله خاطرنشان کردند که در آینده ممکن است نهادهایی شبیه آژانس انرژی اتمی برای AI شکل بگیرد، و کشورها برای استفاده از هوش مصنوعی نیاز به مجوز بینالمللی پیدا کنند. بنابراین، توسعه بومی، ارتقاء علمی، شناسایی نخبگان، و حضور در میان ده کشور برتر هوش مصنوعی، نه فقط یک فرصت، بلکه یک واجب ملی و راهبردی است.
اگر امروز دشمن از هوش مصنوعی برای حمله، سلطه و مدیریت افکار بهره میگیرد، ما نیز باید این فناوری را سلاح تمدنی و جبههای برای جهاد علمی و فرهنگی بدانیم. همانطور که رهبر عزیزمان فرمودند، صرفاً مصرفکننده بودن کافی نیست؛ باید خالق و توسعهدهنده باشیم.
ما باید یک جهاد بزرگ علمی در حوزه هوش مصنوعی آغاز کنیم؛ نخبگانمان را به میدان بیاوریم، دانشگاهها را از خواب بیدار کنیم، و بهجای نگاه تقلیدی به غرب، راهکارهای بومی و تمدنی خودمان را خلق کنیم. هوش مصنوعی، آینده قدرت جهانی را شکل خواهد داد؛ اگر ما آن را جدی نگیریم، دیگران با آن بر ما مسلط خواهند شد.
جنگ با رژیم غاصب صهیونیستی ، تصویری روشن از آینده جنگها به ما ارائه داد؛ آیندهای که در آن هوش مصنوعی و فناوریهای بومی، تعیینکنندهترین نقش را ایفا میکنند. پیروزی در این میدان، نهتنها حاصل ایمان و اراده بود، بلکه نتیجه سرمایهگذاری هدفمند در علم، فناوری و اقتدار بومیسازی دانشهای راهبردی بود.
به نظر شما وظیفه یک طلبه در مواجهه با فناوریهای نوین مخصوصاً در شرایط کنونی چیست؟ همچنین رسالت طلاب و حوزههای علمیه در دوران جنگ و پس از آن را چگونه میبینید؟
این پرسش، بسیار بنیادی و راهبردی است؛ چراکه دیگر نمیتوان نقش طلاب و روحانیون را صرفاً در حجرهها و منابر سنتی خلاصه کرد. در عصر کنونی که فناوریهای نوین، پلتفرمهای هوشمند و ابزارهای دیجیتال، سبک زندگی و نظام فکری جامعه را متحول کردهاند، طلبه باید در متن تحولات باشد، نه در حاشیه.
نخستین وظیفهی طلبه در این میدان، «شناخت دقیق از عرصه نبرد فکری» و «شناخت دشمن» است. دشمن امروز با استفاده از ابزارهایی چون الگوریتمها، دادهکاوی، شبکههای اجتماعی، بازیهای دیجیتال و حتی هوش مصنوعی، ذهن و دل جوانان ما را هدف گرفته است. اگر طلبهای با این میدان و ابزارهای آن آشنا نباشد، چگونه میتواند از دین دفاع کند، از معارف اهلبیت علیهمالسلام پاسداری کند و تبیینگر ارزشها باشد؟
در همین راستا، رهبر معظم انقلاب اسلامی تبلیغ دین را مهمترین و نخستین وظیفهی حوزههای علمیه میدانند و بهروشنی هشدار میدهند که بیتوجهی به این رسالت، موجب استحالهی فرهنگی خواهد شد. معظمله بارها تأکید کردهاند که «تبلیغ در مرتبه اول است» و باید در رأس برنامههای حوزه قرار گیرد، نه کاری فرعی یا درجه دوم. این نگاه، نشان میدهد که حضور فعال و مؤثر طلاب در عرصه تبلیغ، رسالتی بنیادین است نه حاشیهای.
از اینرو، حوزه علمیه باید بهصورت جدی به تربیت طلبهی آشنا با رسانه، فناوری، سواد دیجیتال و تحلیل اجتماعی بپردازد. ما دیگر در دورهای نیستیم که صرفاً با خطابههای سنتی یا مقالات سنگین بتوان در برابر طوفان شبهات و امواج سنگین رسانهای دشمن ایستادگی کرد. طلبهی امروز باید مسلح به علم، بصیرت، ابزار و جسارت ورود به میدان باشد.
رهبری همچنین بر این نکته تأکید دارند که تبلیغ باید مبتنی بر تحقیق، اجتهاد و نوآوری باشد و صرفاً انتقال محفوظات گذشته کافی نیست. تبلیغ مؤثر بهویژه در این عصر باید پشتیبانی علمی و پژوهشی داشته باشد تا هم عمیق، هم بهروز، و هم پاسخگو به مسائل پیچیدهی جامعه باشد.
حوزههای علمیه در تاریخ انقلاب اسلامی، بهویژه در دوران دفاع مقدس، هم در میدان نبرد فیزیکی حضور داشتند و هم در خط مقدم جهاد فرهنگی. این نقش، امروز نیز باید ادامه پیدا کند؛ با همان روحیه اما در میدانی جدید. اکنون ما درگیر «جنگ ترکیبی» هستیم؛ جنگی چندلایه که تنها نظامی نیست، بلکه رسانهای، روانی، اطلاعاتی، و نرمافزاری است.
عبارت کلیدیای که رهبر معظم انقلاب به کار میبرند، (بلاغ مبین) است؛ یعنی تبلیغی شفاف، روشن، مستند و عمیق. تبلیغ باید تبیینکنندهی معارف دینی، خطوط اصلی و فرعی تمدن نوین اسلامی، و زمینهساز فرهنگسازی در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی باشد. معظمله بر شناخت دقیق مخاطب، توجه به صحنه واقعی تبلیغ جهانی، اتخاذ موضع تهاجمی، و برخورداری از روحیهی جهادی در عرصه تبلیغ تأکید دارند.
و نکتهای بسیار مهم: رسالت حوزه پس از پایان جنگ نظامی نهتنها کم نمیشود، بلکه دوچندان خواهد شد. جامعهی پس از جنگ، تشنهی معنا، آرامش، بازسازی فکری، امید، و بازتعریف هویت است. طلاب باید پل ارتباطی میان مردم و معارف ناب باشند؛ با زبانی رسا، قالبهایی نو، و بهرهگیری از فناوریهایی که بتوانند با نسل امروز ارتباط برقرار کنند.
اگر حوزه از نقش محوری تبلیغ غافل شود، همانگونه که رهبری هشدار میدهند، سایر امور نیز تحتالشعاع قرار خواهد گرفت و حوزه مأموریت اصلی خود را از دست خواهد داد.
در یک جمله میتوان گفت: طلبهی امروز باید مجاهد تمدنساز باشد؛ کسی که هم سواد دینی دارد، هم تحلیلگر اجتماعی و سیاسی است، و هم بر ابزارهای رسانهای و فناوریهای نوین مسلط است. حوزههای علمیه نیز نباید صرفاً نقش واکنشی ایفا کنند؛ بلکه باید خود، تولیدکنندهی اندیشه، محتوا و حتی فناوری باشند. این وظیفهای است بر دوش همگان؛ از بزرگان و اساتید تا طلاب جوان.
سخن پایانی:
بنده معتقدم آنچه در جنگ رخ داد، صرفاً یک واقعه نظامی نبود بلکه جلوهای نو از ایمان عمیق ملت، رهبری الهی، و پیوند مردم با ارزشهای انقلاب اسلامی بود. این نبرد مدرسهای شد برای تجربه عینی مقاومت هوشمندانه، دفاع فناورانه، و ولایتمداری بصیرانه.
امروز همه ما بهویژه طلاب و روحانیون باید به این حقیقت واقف باشیم که عرصههای جدیدی پیشروی ماست: میدان نبرد اندیشهها، میدان روایتها، میدان هوش مصنوعی و حکمرانی داده است. اگر در دوران دفاع مقدس طلاب در سنگر جبهه، عقیده و اخلاق ایستادگی کردند، امروز باید در سنگر فضای مجازی، رسانه، علم و فناوری، مرزبان دین و جامعه باشند.
نقش رهبری حکیمانه امام خامنهای، چراغ راه این مسیر دشوار است. همان نوری که در دل تاریکیها، ملت ما را به پیروزی رساند، امروز هم چراغ راه جوانان و حوزههای علمیه است.
این جنگ به ما یادآور شد که تا وقتی ایمان، ولایت و دانش در کنار هم باشند، این ملت شکستناپذیر است. حالا نوبت ماست که این دستاورد را به آیندگان منتقل کنیم، درک کنیم، تحلیل کنیم، و برای تمدنسازی بهکار بگیریم.

۱۶:۵۷ - ۱۴۰۴/۰۵/۰۴










نظر شما