پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۵
سریال «تاسیان» مرزهای تاریخی را مخدوش کرد

حوزه/ تحلیلگران می‌گویند سریال «تاسیان» با ارائه تصویری انسانی از مأموران ساواک و نمایش تک‌بعدی مبارزان انقلابی، به تحریف آشکار تاریخ معاصر ایران دست زده است. جبار آذین در گفت‌وگو با خبرگزاری حوزه، ابعاد این تحریف تاریخی را بررسی می‌کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در ماه‌های اخیر، سریال «تاسیان» به یکی از جنجالی‌ترین تولیدات شبکه‌های خانگی تبدیل شده است. این سریال که با نگاهی به تاریخ معاصر ایران ساخته شده با واکنش‌های تند و متناقضی از سوی منتقدان و مخاطبان روبه‌رو شده است. برخی آن را گامی بلند در شخصیت‌پردازی پیچیده و واقع‌گرایانه دانسته‌اند، در حالی که بسیاری دیگر از جمله کارشناسان فرهنگی و رسانه‌ای آن را تلاشی برای تحریف تاریخ و تطهیر چهره رژیم پهلوی و نهادهای امنیتی آن می‌دانند.

آذین در این مصاحبه با اشاره به خطرات پنهان چنین آثاری، هشدار داده است که تولیدات این‌چنینی می‌توانند به تدریج باورهای تاریخی و ارزش‌های ملی و دینی مردم را تحت تأثیر قرار دهند.

وی با تحلیل دقیق شخصیت‌پردازی‌های سریال «تاسیان»، نشان داده است که چگونه این اثر با نمایش مأموران ساواک به عنوان افرادی با دغدغه‌های انسانی و در عین حال، ارائه تصویری مخدوش از مبارزان انقلابی، در مسیر بازنویسی تاریخ گام برمی‌دارد. به گفته آذین، این روایت نه‌تنها با واقعیت‌های تاریخی مغایرت دارد، بلکه می‌تواند در بلندمدت، ذهنیت نسل جوان را نسبت به هویت ملی و مبارزات گذشته منحرف کند.

در این مصاحبه، جبار آذین به چالش‌های گسترده‌تر شبکه‌های خانگی نیز پرداخته و تأکید کرده است که فقدان نظارت دقیق بر محتوای تولیدشده در این فضا، زمینه را برای ساخت آثاری با مضنام مشکوک و گاه ضد فرهنگی فراهم کرده است. او خواستار تدوین سازوکارهای نظارتی هوشمند و حمایت از تولیدات ارزش‌محور شده تا از تحریف تاریخ و ترویج ضد ارزش‌ها جلوگیری شود.

در ادامه، مشروح این گفت‌وگوی تحلیلی خبرگزاری حوزه را با جبار آذین می‌خوانید، مصاحبه‌ای که نه‌تنها به نقد یک سریال خاص می‌پردازد، بلکه زنگ خطری است برای تمامی دست‌اندرکاران عرصه فرهنگ و رسانه تا بیش از پیش نسبت به تأثیرات عمیق تولیدات نمایشی بر افکار عمومی هوشیار باشند.

با توجه به تجربه و تخصص شما در حوزه نقد فرهنگی و رسانه‌ای، می‌خواهیم درباره یکی از جنجالی‌ترین سریال‌های اخیر، یعنی «تازیان»، گفت‌وگو کنیم. ابتدا بفرمایید که اساساً شبکه‌های خانگی چه تأثیری بر فرهنگ و جامعه امروز ایران دارند؟

شبکه‌های خانگی در سال‌های اخیر مسیر ملتهبی را در عرصه فرهنگ و جامعه طی کرده‌اند. متأسفانه کم‌توجهی به مضامین و محتوای برخی از سریال‌های تولیدشده در این شبکه‌ها، زمینه‌ساز برخوردهای فرهنگی و اجتماعی بین اقشار مختلف مردم شده است. همچنین، این محتواها گاه موجی از انتقادات تند نسبت به مسئولان فرهنگی را به دنبال داشته‌اند. در میان مجموعه‌های مختلفی که با مضامین گوناگون تولید شده‌اند، بسیاری از آنها از نظر محتوایی با فرهنگ و مناسبات اجتماعی جامعه ما همخوانی ندارند. دلیل این امر، عمدتاً الگوبرداری نادرست از فیلم‌ها و سریال‌های خارجی است که مضامین ناسازگار با ارزش‌های جامعه ما را به تصویر می‌کشند. این آثار بیش از آنکه جنبه آموزشی یا پیام‌رسانی مثبت داشته باشند، به ترویج بدآموزی‌های اجتماعی دامن می‌زنند.

با این توصیف، سریال «تاسیان» را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این سریال نیز در همین چارچوب قرار می‌گیرد؟

بله، متأسفانه «تاسیان» یکی از نمونه‌های بارز این مسئله است. این سریال حتی پیش از پخش با واکنش‌های منفی و مثبت فراوانی روبه‌رو شد. بزرگترین مشکل «تاسیان» صرفاً ضعف ساختار هنری آن نبود، بلکه محتوایی بود که به نوعی درصدد احیای ضدارزش‌ها در قالب داستان و شخصیت‌پردازی بود. در این سریال، شخصیت‌های وابسته به نهادهای امنیتی رژیم پهلوی به گونه‌ای تصویر شده بودند که گویی انسان‌هایی عادی با چالش‌ها و مأموریت‌های شغلی هستند. در مقابل، چهره انقلابیون و مبارزان ضد رژیم پهلوی، پرخاشگر، بی‌منطق و مخدوش نشان داده شدند. این نوع روایت، به وضوح در جهت تطهیر رژیم گذشته و عوامل آن حرکت می‌کرد.

آیا می‌توان گفت که سازندگان این سریال قصد داشتند به نوعی تاریخ را تحریف کنند؟

این سریال در واقع بخشی از یک تهاجم فرهنگی گسترده است که در قالب تولیدات رسانه‌ای انجام می‌شود. تاریخ ایران به وضوح نشان داده است که رژیم پهلوی و نهادهای امنیتی آن مانند ساواک، مرتکب جنایت‌های بسیاری شدند. هنوز هم زندان‌های دوران پهلوی به عنوان موزه‌های عبرت پابرجا هستند و بازماندگان آن دوران، آثار شکنجه‌ها و ستم‌های آن رژیم را به یاد دارند. اما سریال «تازیان» با ارائه تصویری انسانی و قابل‌همدردی از عوامل ساواک، سعی در پاک کردن چهره جنایتکارانه آنان داشت. این مسئله نه‌تنها با فرهنگ جامعه ما در تضاد است، بلکه می‌تواند در باورهای دینی و ملی مردم نیز تردید ایجاد کند.

به نظر شما، انگیزه پشت چنین تولیداتی چیست؟ آیا می‌توان آن را به گرایش‌های سیاسی خاصی مرتبط دانست؟

بدون شک، اینگونه آثار در بستری تولید می‌شوند که یا از سر غفلت و بی‌توجهی به ارزش‌هاست، یا متأسفانه با اهدافی حساب‌شده برای زمینه‌سازی تغییر نگرش جامعه نسبت به تاریخ معاصر ایران. برخی ممکن است تصور کنند که با تطهیر چهره رژیم پهلوی، می‌توانند فضایی برای بازگشت نمادهای آن دوران ایجاد کنند. اما این یک توهم بیش نیست. جامعه ایران به‌خوبی می‌داند که رژیم پهلوی چه ظلم‌هایی را بر مردم روا داشت و هرگز اجازه نخواهد داد چنین تفکراتی دوباره جان بگیرند.

چه راهکاری برای مقابله با چنین تولیداتی پیشنهاد می‌کنید؟

اولین قدم، نظارت دقیق‌تر بر محتوای تولیدشده در شبکه‌های خانگی است. علاوه بر این، باید به تولید آثار قوی‌تر با مضامین اصیل ایرانی-اسلامی توجه ویژه‌ای شود. نقد منصفانه و روشنگری درباره چنین آثاری نیز ضروری است تا افکار عمومی نسبت به اهداف پشت پرده‌ی آنها هوشیار باشند. در نهایت، باید به مخاطبان اعتماد کرد؛ مردم ایران به‌اندازه‌کافی آگاه هستند که حقایق تاریخی را از تحریفات رسانه‌ای تشخیص دهند.

برخی معتقدند نمایش ابعاد انسانی شخصیت‌های تاریخی، حتی اگر متعلق به جبهه مقابل باشند، نشانه بلوغ هنری است. نظر شما درباره این دیدگاه چیست؟

این استدلال در ظاهر منطقی به نظر می‌رسد، اما باید به چند نکته اساسی توجه کرد. اولاً، تفاوت بنیادینی بین «انسان‌نمایی» و «تطهیر» وجود دارد. ما در آثار ارزشی می‌توانیم نشان دهیم که حتی دشمنان نیز انسان هستند، اما این به معنای نادیده گرفتن جنایت‌های سیستماتیک آنان نیست. ثانیاً، در سریال «تاسیان» ما شاهد توازن در شخصیت‌پردازی نیستیم. در حالی که مأموران ساواک با تمام پیچیدگی‌های روانشناختی نشان داده می‌شدند، مبارزان انقلابی به صورت کلیشه‌ای و تک‌بعدی تصویر شده بودند. این نوع روایت، بیشتر از آنکه بلوغ هنری باشد، نوعی جانبداری ایدئولوژیک است.

به نظر شما چرا برخی تولیدکنندگان به سمت ساخت چنین آثاری گرایش پیدا می‌کنند؟ آیا این مسئله ریشه در ضعف مدیریت فرهنگی دارد؟

این پدیده چند علت دارد. بخشی از آن ناشی از ضعف نظارتی و مدیریتی در نظام ممیزی محتواست. برخی تولیدکنندگان با سوءاستفاده از فضای نسبتاً باز شبکه‌های خانگی، به دنبال طرح دیدگاه‌های خاص خود هستند. از سوی دیگر، ما با نسلی از فیلمسازان روبرو هستیم که یا شناخت دقیقی از تاریخ انقلاب ندارند، یا تحت تأثیر جریان‌های روشنفکری خاص قرار گرفته‌اند. نکته مهمتر، نفوذ مالی برخی حلقه‌های خاص در تولیدات نمایشی است که گاه با اهداف سیاسی خاصی سرمایه‌گذاری می‌کنند. متأسفانه در سال‌های اخیر شاهد شکل‌گیری نوعی «مافیای تولید محتوا» بوده‌ایم که خارج از ضوابط رسمی عمل می‌کند.

برای مقابله با این روند، چه سازوکارهای پیشنهادی دارید؟ آیا صرفاً نظارت بیشتر کافی است؟

راهکار من چندبعدی است:

۱. راهبرد فرهنگی: باید مراکز علمی و پژوهشی، مستندات تاریخی را به زبان هنری تبدیل کنند تا فیلمسازان به منابع معتبر دسترسی داشته باشند.

۲. حمایت از تولیدات ارزشی: باید از فیلمسازان متعهد با بودجه‌های مناسب حمایت شود تا بتوانند آثار جذاب و پرمحتوا تولید کنند.

۳. نظام رتبه‌بندی محتوا: ایجاد سیستم رتبه‌بندی حرفه‌ای که براساس معیارهای هنری و محتوایی، به آثار امتیاز دهد.

۴. نظارت مردمی: تشکیل نهادهای مستقل نظارتی متشکل از اصناف هنری و نمایندگان مردم.

۵. آموزش مخاطب: افزایش سواد رسانه‌ای مردم تا بتوانند محتوای سخیف را از آثار ارزشمند تشخیص دهند.

نکته پایانی اینکه ما نباید صرفاً به دنبال ممیزی و سانسور باشیم. باید با تولید آثار قوی‌تر به رقابت با اینگونه تولیدات بپردازیم. وقتی مخاطب، طعم آثار فاخر را بچشد، خودبه‌خود از چنین تولیداتی رویگردان خواهد شد.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha