معرفی تفصیلی کتاب «الهیات و هوش مصنوعی»

حوزه/ با توجه به اهمیت هوش مصنوعی در جهان امروز و کاربردهای متنوع آن در عرصه های دینی و غیردینی مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه اقدام به برگزاری نشست ها و تولید مقالات علمی در این خصوص نموده و کتاب تک جلدی «الهیات و هوش مصنوعی» به قلم جمعی از نویسندگان یکی از تولیدات مرکز حول این موضوع بوده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه در ادامه فعالیت های پژوهشی خود اقدام به گردآوری و چاپ کتابی دیگر با عنوان «الهیات و هوش مصنوعی» حاوی دو مقاله به عنوان مقدمه و متن هشت نشست علمی با محوریت هوش مصنوعی و الهیات نموده است.

در اولین مقاله این کتاب به قلم حجت الاسلام والمسلمین سخاوتیان به «مفهوم کاوی هوش مصنوعی» پرداخته شده است؛ در مقاله دوم که به قلم دکتر محسنی است «تحلیل اخلاق هوش مصنوعی از منظر مبانی دین اسلام» صورت گرفته اسـت؛ سومین مطلب مربوط به متن سخنرانی دکتر بهروز مینایی است با عنوان «آشنایی با هوش مصنوعی و نقاط تلاقی آن با الهیات»؛ مطلب چهارم توسط دکتر یور یک ویلکس ارائه شده و به موضوع «هوش مصنوعی و دین» پرداخته است؛ در پنجمین مطلب از مطالب کتاب الهیات هوش مصنوعی «هوش مصنوعی قوی و امکانش در مباحث الهیاتی» توسط دکتر جی پی مورلند مورد بررسی قرار گرفته است؛ دکتر منصوری سخنران موضوع «هوش مصنوعی و پدیده آگاهی»، مطلب ششم این کتاب را به خود اختصاص داده است؛ ایشان در مطلب هفتم این کتاب نیز با عنوان «الزامات هوش مصنوعی قوی با تأکید بر مواجهه دین اسلام با هوش مصنوعی قوی» حضور یافته اند؛ متن هشتمین مطلب حاصل نشست علمی با دکتر تیموثی شتل است با عنوان «هوش مصنوعی و دین در مسیحیت»؛ دکتر قائمی نیا ارائه دهنده نهمین مطلب این کتاب با عنوان«خداباوری و هوش مصنوعی» است و آخرین مطلب کتاب الهیات هوش مصنوعی با عنوان «هـوش مصنوعی و خـدابـاوری» حاصل نشست علمی دکتر جیمز مک گراث می باشد.

  • مفهوم کاوی هوش مصنوعی

حجت الاسلام والمسلمین سیدامیر سخاوتیان، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در این بخش می نویسد: تعریف هوش مصنوعی از طریق مبادی تصوری و مجموعه قضایایی که مسائل دانش هوش مصنوعی بر آن متوقف است، تعریف با اتکا به مبداء تصدیقی نامیده می شود.

وی معتقد است قبل از آنکه بتوان درباره هوش مصنوعی قضاوت کرد، باید آن را به درستی شناخت. باید دانست که شناخت آن نیز متوقف بر شناخت ابعاد بنیادین آن، یعنی فلسفه هوش مصنوعی است.

وی قرن بیستم و بیست و یکم را دوران ظهور پدیده ای نوظهور در جهان دانش و فناوری دانسته که از آن در زبـان فارسی به «هـوش مصنوعی» و در زبـان انگلیسی به «Artificial Intelligence»، در چینی به «Advanced Intelligence» و در عربی به «الذکاء الاصطناعی» تعبیر می شود.

ریشه شناسی «Artificial Intelligence»

نگارنده در این بخش به بررسی ریشه واژه شناختی هردوی الفاظ Artificial و Intelligence و روند تحولات معنایی این واژگان پرداخته است.

وی می گوید: واژه «Artificial» در زبـان لاتین مرکب از «Art» به معنای هنر و «facere» به معنای ساختن و انـجـام دادن اسـت. از ترکیب این دو کلمه واژه «Artifex» به معنای صنعتگر و هنرمند پدید می آید. مراد از هنرمند در اینجا کسی است که تولیدات صنعتی دارد. با گذشت زمان این واژه با تغییراتی به صورت «artificium» به معنای «سـاخـتـه شـده تـوسـط انــســان» و همچنین بـا تغییراتی بـه صـورت «artificialis» یعنی «متعلق به هنر » به کار برده می شود.

حجت الاسلام والمسلمین سخاوتیان در ادامه تحول Artificial در زبان فرانسوی و انگلیسی را بررسی کرده و می نویسد: این واژه در قرن چهاردهم میلادی به صورت «artificial» وارد زبان فرانسه شد و معنای «ساخته شده» را می داد. تقریباً در همین زمان بود که این واژه به صورت «artificial» وارد زبان انگلیسی شده و معنایی مشابه معنای آن در زبان فرانسوی به خود گرفت.

ریشه شناسی واژه Intelligence

نگارنده سپس به ریشه شناسی Intelligence در سه دوره مختلف پرداخته و معتقد است این واژه در قـرن چهاردهم مــیلادی از زبـان فرانسوی وارد زبان انگلیسی شده و به معنای «قابلیت و توانایی ادراک» به کار می رود.

او در نهایت دست به واژه شناسی «Artificial Intelligence» برده و پس از بررسی اجزای این واژه می نویسد: از ترکیب دو واژه «Artificial» به معنای ساخته شده بـه دسـت بشر و واژه «Intelligence» که ظهور در نوعی هوشمندی دارد، در لغت می توان به یک معنایی نزدیک به «هوشمندی ساخته شده توسط بشر» رسید. اما تعریف دقیق اصطلاحی از این واژه در ارتباط با فناوری هوش مصنوعی هنوز به درستی بیان نشده و تعاریف گوناگون از آن ارائه شده است. هر یک از این تعاریف ریشه در رویکرد محقق به هوش مصنوعی دارد.

تعاریف هوش مصنوعی

حجت الاسلام والمسلمین سخاوتیان در ادامه مطالب خود در کتاب الهیات و هوش مصنوعی به ارائه تعاریف هوش مصنوعی از منظر رویکردهای مختلف می پردازد و تعاریف مبتنی بر رویکرد آزمون تورینگ، رویکرد مدل شناختی، رویکرد قواعد تفکر، رویکرد عامل های عقلی و در نهایت رویکرد حکمت اسلامی را تشریح می کند.

وی می نویسد: در حکمت اسلامی، آن چیزی که مُدرِک حقیقی است نفس و روح انسان اســت. از آنجایی کـه هوشمندی نیازمند ادرا ک اســت، پـس هـوش مصنوعی به تنهایی نمی تواند مـدرک باشد، بلکه انسان هوشمند مدرک است که اصالتاً هوشمند بـوده است و بـرای خود کمالاتی را تصور می کند و هوش مصنوعی در حقیقت دستیار انسان در رسیدن به آن کمالات تعریف شده است. به عبارتی دیگر، هوش مصنوعی دستیار انسان در رسیدن به کمالات تعریف شده به نحو کامل است. در همه افعال و نیازهای انسانی، کمالی وجود دارد که انسان این کمالات را درک می کند و با هوشمندی برای تسهیل در نیل به این کمالات، متناسب با شرایط خود، برای خود دستیارانی تعریف می کند. این دستیار انسان، که بالعرض و بالمجاز هوشمند اسـت، هوش مصنوعی نام دارد و در حقیقت هوش مصنوعی معدّ کمال انسان است.

  • تحلیل اخلاق هوش مصنوعی از منظر مبانی دین اسلام

در مقدمه این بخش از کتاب «الهیات و هوش مصنوعی» حجت الاسلام والمسلمین حمید محسنی، دکترای حکمت متعالیه از مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) می نویسد: در سطح دنیا سازمان های بین المللی و مراکز علمی و تحقیقاتی به طور گسترده ای در زمینه هدایت فناوری هوش مصنوعی تحقیق و پژوهش می کنند. از یکسو امروزه مسئله فناوری های نوین هوش مصنوعی همه جنبه های زندگی جوامع بشری را تحت تأثیر خود قرار داده و نگرانی های اخلاقی بسیار جـدی ایجاد کـرده اسـت. از سـوی دیگر، در غـرب بر اسـاس دغدغه ها و نگرانی های خاص آنجا و مبتنی بر ارزش هـا، اصول و مبانی فرهنگی و اخلاقی خود به دنبال حل مسائل اخلاقی از ناحیه هوش مصنوعی هستند. از این رو، هم بنا بر اهمیت و ضرورت توجه به تهدیدات اخلاقی از ناحیه هوش مصنوعی در سطح دنیا، و هم بنا بر ارزش هـا، اصول و مبانی خاص دین اسلام می بایست در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز در زمینه اخلاق هوش مصنوعی پژوهش های مستقلی انجام شود.

وی تأکید می کند: می بایست نگرش حاکم جامعه اسلامی دربــاره هوش مصنوعی به طور دقیق روشن شود. باید بررسی شود که آیا دیدگاه رهبری در حوزه پیشرفت فناوری، به طور عام، و فناوری هوش مصنوعی، به طور خاص، مبتنی بر مبانی و اصول خاصی است. به بیان دیگر، در نگرش عمیق و ژرف می بایست بررسی کرد که آیا منظور رهبری از پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی به طور مطلق و در هر شرایطی است، یا نه. از یکسو رهبری بر ضرورت پیشرفت هوش مصنوعی تأکید می کند و از سوی دیگر می بایست روشن شود پیشرفت مد نظر ایشان به طور مطلق بوده یا اینکه پیشرفت در زمینه فناوری هوش مصنوعی را مشروط به طیفی از مبانی و اصول کرده اند.

نگارنده ضمن تأکید بر وجود رویکرد پیشرفت هدفمند در منظومه فکری مقام معظم رهبری می نویسد: با توجه به تحقیقاتی که به طور مفصل و دقیق در اندیشه رهبری انجام شده است، نگرش ایشان در قالب رویکرد دوم می گنجد. به بیان مختصر، با بررسی اندیشه های رهـبـری مشخص شـد کـه هـمـانطـور کـه رهبر انـقـلاب بـه ضـرورت پیشرفت در حـوزه هـوش مصنوعی تأکید دارنــد، به هدفمندی و جهت گیری صحیح این نوع فناوری ها نیز اهتمام دارند. از نظر رهبری، جهت گیری صحیح آن است که این نوع فناوری ها در راستای مباحث توحیدی و معارف الهی باشد و منجر به هدایت و رستگاری انسان ها شود. همچنین از منظر ایشان، پیشرفت علم و فناوری مبانی و اصول مهم دیگری دارد که باید در نظر گرفته شود؛ مبانی و اصولی که می بایست در تحقیق مستقلی بدان پرداخت.

رویکردهای مختلف به اخلاق هوش مصنوعی

حجت الاسلام والمسلمین محسنی در اینجا اخلاق هوش مصنوعی را با سه رویکرد علوم شناختی، فنی- مهندسی و در ارتباط با عملکرد انسان ها مورد واکاوی قرار داده است.

وی معتقد است لازمه امکان اخلاقمندی ربات ها و سیستم های هوشمند و لازمه انجام افعال اخلاقی توسط آنها ایـن اسـت که هـوش مصنوعی نسبت به تصمیم بـرای رفتار اخلاقی اختیار و اراده داشته باشد. همچنین، لازمه اینکه هوش مصنوعی، همانند انسان، تصمیم اخلاقی بگیرد و اختیار داشته باشد، این است که نسبت به آن فعل شناخت و آگاهی داشته باشد. بنا بر مبانی فلسفه اخلاق و فلسفه اسلامی، لازمه درک و شناخت و آگاهی و شعور ذهنمندی و داشتن نفس خودآگاه است. از این رو، این رویکرد، رویکرد علوم شناختی نامیده شده است. آیا بنا بر مبانی فلسفه اخلاق اسلامی یک ربات یا یک سیستم هوشمند می تواند تصمیم، اختیار، آگاهی، ذهن و نفس داشته باشد؟ بررسی این مسائل مهم عقلی و فلسفی نیازمند آن است که دو رویکرد ضعیف و قوی به هوش مصنوعی، در علوم شناختی و فلسفه ذهن، مشخص شود. بعد از تبیین این دو رویکرد می توان اخلاق هوش مصنوعی در رویکرد علوم شناختی را واکاوی کرد.

این پژوهشگر حوزوی بر این باور است که ربات و ماشین های هوشمند نفس یا ذهن ندارند تا آگاهی و اراده آزاد در انجام افعال را داشته باشند. پس نمی توان باید و نبایدهای اخلاقی را متوجه خود هوش مصنوعی کرد. همچنین، هوش مصنوعی را نمی توان نسبت به افعالی که انجام می دهد مسئولیت پذیر کرد. نیز آنها قادر نیستند فعل اخلاقی انجام دهند و فضایل اخلاقی و حالات و کیفیات نفسانی را اکتساب کنند.

وی مـراد از اخـلاق هـوش مصنوعی در رویکرد فنی- مهندسی را شامل چگونگی تدوین کدهای اخلاقی در سیستم های هوشمند برای جلوگیری از خطرات احتمالی هوش مصنوعی علیه انسان ها می داند و معتقد است: در این رویکرد، دیگر خود ماشین های هوشمند مخاطب باید و نباید یا تصمیم گیری اخلاقی نمی شوند، بلکه به نوعی تحت جبر اخلاقی قرار خواهند داشت. آنها به عنوان یک ماشین به حساب می آیند؛ ماشین هوشمندی که برنامه های اخلاقی داده شده را به خوبی پیاده سازی می کند.

حجت الاسلام والمسلمین محسنی اعلام می دارد: در این راستا، مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی در سراسر دنیا در حال انجام پژوهش هستند؛ هـدف از ایـن مطالعات پیش بینی چگونگی تأثیرات هـوش مصنوعی در تمام جنبه های کـار، زندگی و بازی افـراد انسانی اسـت. این پروژه ها نشان می دهند محققان به مشکلات، خطرات بالقوه، بلکه چالش های بالفعل هوش مصنوعی واقف هستند و در این زمینه تحقیق و پژوهش می کنند.

وی مخاطب اصلی و مستقل باید و نبایدهای اخلاقی در رویکرد سوم را انسان ها می داند و می نویسد: انسان، به عنوان موجودی مختار، دارای شعور و خودآگاه توانایی شناخت خوب و بد اخلاقی در استفاده ار فناوری هوش مصنوعی را دارد. در توصیه نامه یونسکو بیشتر اخلاق هوش مصنوعی به معنای سوم به کار رفته است.

توصیه نامه اخلاق هوش مصنوعی یونسکو

نگارنده در ضمن تبیین توصیه نامه اخلاق هوش مصنوعی یونسکو به بررسی تطبیقی آن نسبت به آموزه های اخلاقی اسلامی اقدام کرده است.

وی تصریح می کند: یونسکو چارچوب های نظارت بین المللی و ملی را فراهم آورده تا فناوری نوین و بزرگ هوش مصنوعی در نهایت به نفع بشر تمام شود. به همین دلیل، سندی با عنوان «توصیه نامه اخلاق هوش مصنوعی» را در چهل و یکمین جلسه کنفرانس عمومی خود، در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۱م، تصویب کرده است. ایـن توصیه نامه یـک مقدمه و ۱۴۱بند دارد. در متن آن، اهــداف و باید و نبایدهای آورده شد و از کشورهای عضو، از جمله ایران، خواسته شده مفاد این سند را در کشورهای خود به نحوی اجرا کنند. این موضوع در بند ۱۳۵ مورد اشاره قرار گرفته است. هرچند در برخی مفاد بندها اشاره شده که این قوانین بنا بر قوانین داخلی کشورها اجرایی شود.

از منظر حجت الاسلام والمسلمین محسنی این توصیه نامه از این جهت که سعی دارد اهمیت هنجارهای اخلاقی در حوزه هوش مصنوعی را در بین ملت ها ترویج کند و فرهنگسازی نماید می بایست مـورد توجه و تأمل قـرار گیرد و از ایـن جهت که یونسکو نگران به خطر افتادن امنیت، صلح، عدالت، کرامت و آزادی انسان از ناحیه هوش مصنوعی است نیز قابل توجه است.

وی ارزش ها و کرامت های اخلاقی مورد تأکید توصیه نامه یونسکو را قابل ستایش اما نیازمند بررسی دانسته است و در این باره می گوید: اینکه منشأ ارزش و لزوم اخلاقی به کار برده شده در این توصیه نامه به کدام یک از مکاتب اخلاقی نزدیک است، به نظر می رسد منشأ ارزش و لزوم اخلاقی و هنجارهایی که در این توصیه نامه به آن اشاره می شود از نوع قراردادگرایی باشد. همان طور که با تأمل در برخی مفاد مقدمه سند مشخص می شود این سند حقوق بشر و آزادی هــا را به تأیید و پذیرش مـردم مقید کـرده اسـت. همچنین در بند ۶ بیان می شود: «هـدف این توصیه نامه رسیدن به یک ابـزار هنجاری پذیرفته شده در سطح جهانی است». در نتیجه این مفاهیم را ملاک و منشأ هنجارهای اخلاقی معرفی می کند و بر اسـاس آن ها «بایدها و نبایدهای اخلاقی» را در حـوزه هوش مصنوعی معین می سازد. عبارت های مذکور ما را به این سمت سوق می دهد که بپذیریم برخی از مبانی به کار رفته در این متن برخاسته از مکاتب غیرواقعگرایی و از نوع قراردادگرایی هستند.

این پژوهشگر حوزوی در ادامه دو مورد از اشکالات قراردادگرایی را تبیین کرده، می نویسد: یک لازمه مهم نظریه غیرواقعگرایی این است که گزاره های اخلاقی قابلیت اتصاف به صدق و کذب را ندارند. از این رو، دو گزاره «راستگویی خوب است» و «راستگویی بد است» هر دو به یک اندازه قابل قبول خواهند بود. در نتیجه، دو مکتب اخلاقی متناقض با یکدیگر هیچکدام بر دیگری برتری نخواهد داشت و همه بـه یـک انـــدازه قابل قبول خواهند بــود. ایـن امـر لازمـه مهم دیـگـری یعنی کثرت گرایی اخلاقی خواهد داشت. به بیان دیگر، به نوعی مکتب غیرواقعگرایی عصاره خود را در کثرت گرایی و نسبی گرایی نشان می دهد. از این رو، تحلیل این دو اهمیت بسزایی در نقد نظریه غیرواقعگرایی خواهد داشت. همچنین می توان شواهد بیشتری از متن توصیه نامه پیدا کرد که به کثرت گرایی و نسبی گرایی اشاره می کند. پس این ادعا که مفاد این توصیه نامه مبتنی بر نظریه غیرواقعگرایی هست، به راحتی اثبات خواهد شد.

وی پذیرش کثرت گرایی فرهنگی و اخلاقی را حامل چالش های بسیاری دانسته و یکی از آنها را عدم امکان ارزیابی یکسان ارزش هـای اخلاقی از ناحیه فناوری هوش مصنوعی در بین جوامع مختلف اعلام می دارد.

حجت الاسلام والمسلمین محسنی سپس در بررسی نسبی گرایی به عنوان یکی دیگر از اشکالات قراردادگرایی می نویسد: نسبیت گرایی اخلاقی یعنی اینکه بپذیریم اعتبار همه احکام اخلاقی شرایطی دارد و این احکام با نظر به همان شرایط معتبرند. یعنی به طور نمونه اگر دستور یا قراردادی برای گزاره «حجاب برای زنان خوب است» در جامعه ای بود، این گزاره برای همان ها اعتبار دارد؛ ولی اگر در جامعه ای دستور و یا قراردادی نبود، این گزاره اعتبار و ارزشی ندارد. یکی از اشکالات قراردادگرایی این است که بر اساس نسبی گرایی نمی توان بین ارزش های متفاوت اخلاقی جوامع مختلف داوری کرد و مفاد بندهای ۱۳۱ تا ۱۳۴ که مربوط به نظارت و ارزیابی است، دچار چالش و اشکال اساسی می شود.

وی معتقد است بنا بر نظریه اخلاقی مکتب اسلام، اخلاق هوش مصنوعی را می توان اینگونه تبیین کرد: اگر چرخه حیات سیستم های هوش مصنوعی، از اختراع و کشف گرفته تا کاربرد و استفاده آن، در راستای این باشد که موجب کمال انسانی و تقرب وی به خداوند متعال باشد، این امر ارزشی اخلاقی خواهد داشت. برعکس اگر فناوری های هوش مصنوعی موجب دوری انسان از کمال حقیقی خود باشد، ضد ارزش به حساب می آیند. در غیر این دو صورت، کاربرد و استفاده از هوش مصنوعی خنثی است و دارای ارزش و یا ضد ارزش اخلاقی نیست.

  • آشنایی با هوش مصنوعی و نقاط تلاقی آن با الهیات

دکتر بهروز مینایی، عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران در تهران و رئیس ستاد فناوری های هوشمند حوزه های علمیه در این بخش از کتاب «الهیات و هوش مصنوعی» ابتدا تعریفی از هوش مصنوعی ارائه می دهد و سپس به تبیین دیدگاه های مختلف درباره هوش مصنوعی و مهم ترین قسم ربات ها یا عامل های هوشمند، که توان یادگیری دارند، پرداخته می پردازد. وی سپس با اشاره به انـواع یادگیری ماشین و دستاوردهای هـوش مصنوعی با توجه به تعاریف مختلف، اشاره کوتاهی به کاربست هوش مصنوعی در علوم اسلامی داشته و در نهایت، به نقطه تلاقی هوش مصنوعی و الهیات، با اتکا به مباحث جاری در ارتباط علم و دین، پرداخته است.

چهار رویکرد رایج در خصوص هوش مصنوعی

دکتر مینایی در تعریف هوش مصنوعی چهار رویکرد رایج به این مقوله را مطرح نموده و تأکید می کند که «رویکرد مدل شناختی» قویترین روایت از هوش مصنوعی است و چکیده آن این است که آیا میتوان ماشین هایی ساخت که کپی مغز انسان باشند یا بتوان نحوه کار ذهن را در ماشین پیاده سازی کرد؟

وی «رویکرد آزمون تورینگ» را کمی ضعیف تر از رویکرد مدل شناختی دانسته و می نویسد: در این رویکرد مطرح می شود که هوش مصنوعی به دنبال پیاده سازی مغز انسان نیست؛ چون ذهن انسان، مانند خود او که به قول آلکسیس کارل موجودی ناشناخته است، ناشناخته است و از یک موجود ناشناخته چطور می توان کپی برداشت. پس بهتر است به دنبال ماشین هایی بود که رفتار انسان را تقلید کنند یا شبیه انسان ها عمل کنند.

مینایی سومین تعریف از هوش مصنوعی را از جانب آقای جان مک کارتی می داند که این ایده را در دانشگاه استنفورد دنبال می کرده و به «رویکرد قوانین تفکر» موسوم است. چکیده این ایده این است که ما اصلاً کاری به انسان نداریم و نمی خواهیم مثل انسان ها ماشین بسازیم. آن ها رویکرد انسانگرایانه را کنار گذاشتند و تلاش کردند تا فرایند تفکر و استدلال در انسان را شبیه سازی کنند. شاید اولین روایت های هوش مصنوعی، که توانست در صنعت جواب دهد، همین رویکرد درجه سوم هوش مصنوعی بود که در رایانه محقق شد.

وی رویکرد چهارم و رایج ترین رویکرد مرتبط با متن های درسی هوش مصنوعی را نظریه آقای برکلی موسوم به «رویکرد عامل های هوشمند» معرفی می نماید. بنا به آنچه در اینجا آمده، برکلی بر این عقیده است که ما نه به انسان کار داریم و نه به انسانی بودن ماشین و نه به سینکینگ؛ بلکه می خواهیم ماشین هایی درسـت کنیم که عاقلانه کار کنند. بنابراین، او عملکرد منطقی را پیشنهاد کرد. منطقی بودن به این معنا که سود و منفعت ماشین را، که اصطلاحاً به آن کارایی ماشین می گویند، بیشینه می کند.

دکتر مینایی هوش مصنوعی تشخیص چهره و صحنه، رباتیک، یادگیری ماشین و سیستم های شناسایی گفتار یا گفت و گوی صوتی را از جمله زیرشاخه های هوش مصنوعی معرفی می کند و معتقد است زیربنای هوش مصنوعی از چند دانش بهره می گیرد: فلسفه و منطق و دانش های و روش هـای زیرمجموعه منطق، مانند روش هـای تحلیل زبانی که رمزگشایی از تفکراتی است که انسان دارد و آنها را در قالب قضایایی فلسفی و منطقی ارائه می کند.

وی معتقد است با اتکا به این روش هـا، انسان می خواهد حقیقت های جهان واقع را بفهمد، تا بر اساس آن این حقایق را ارائه کند.

او دانش زبانشناسی، علم معناشناختی و ریاضیات و الگوریتم ها را از دیگر علوم مورد استفاده در ایجاد هوش مصنوعی دانسته و تأکید دارد که از همگی ایـن موارد به عنوان زیربناهای اولیه هوش مصنوعی می توان بهره گرفت.

هوش مصنوعی و اجتهاد

عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت یکی از کاربست های هوش مصنوعی در حوزه تحقیقات اسلامی را ایجاد یک دستیار برای فقیه دانسته و می گوید "این به آن معنا نیست که جانشینی برای مجتهد قرار داده شود، بلکه به این معناست که ابزاری قوی در خدمت یک خبره قرار گیرد. درحقیقت، آنچه در دست است متون اولیه ای است که فقیه به آنها مراجعه می کند. می توان با استفاده از هوش مصنوعی به یادداشت ها و حواشی مفصلی که فقهای اولیه داشته اند روح داد تا ماشین ها بتوانند آنها را درک کند و گسستگی ها و تلاقی ها را تشخیص دهند. تا اینکه مسیر طی شده برای پیدایش یک فتوا روشن شود".

  • هوش مصنوعی و دین

بخش چهارم کتاب «الهیات و هوش مصنوعی» شامل دیدگاه ها و نظرات دکتر یوریک ویلکس، استاد دانشگاه شفیلد انگلستان با عنوان «هوش مصنوعی و دین» تدوین شده است. این مبحث، به دنبال نـشـان دادن ارتباط میان هوش مصنوعی و دین بوده و از همین رو ابتدا به نظریه سایبرنتیک، که به عبارتی خویشاوند شرم آور هوش مصنوعی است، پرداخته می شود و چند کلمه ای نیز به عنوان مقدمه راجع به الهیات مرتبط با علم لایتناهی الهی و مفهوم خیرخواهی مطرح شده است. در ادامه، به سه بخش پرداخته شده و درباره دوره ای به نام دوره ماشین های احساسی مباحثی آمده است؛ منظور از این دوره، مکتب رمانتیسیسم قرن نوزدهم و پندارهای رومانتیک ها دربـاره ساختن ماشین های شبه انسان، تقویت کردن انسان ها و ماشین های شبه خداست. هر سه موضوع امـروزه در دنیای فناوری و اندیشه موضوعاتی بسیار مرتبط و اندیشه برانگیز هستند. در پایان این بخش، به موضوع نسبتاً متفاوتی تحت عنوان ماشینی کردن رسوم دینی پرداخته شده است.

نظریه سایبرنتیک

دکتر ویلکس در تبیین نظریه سایبرنتیک معتقد است "این نظریه در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی نسل پیشین هوش مصنوعی بود که به انواع گوناگونی از اشیاء می پرداخت. سایبرنتیک همان چیزی بود که آن را ریاضیات پیوسته، نه ریاضیات گسسته مانند محاسبات رایانه ای، می نامیم. سایبرنتیک دارای محاسبه آنـالـوگ و محاسبه به وسیله ابـزارهـای فیزیکی بـود؛ به جای آنکه مثل محاسبه دیجیتال از بیت های یـک و صفر استفاده کند. سایبرنتیک بـه مـدلسـاز ی حیوانات و حشرات علاقه داشـت و بر مبنای الگوهای مغز و شبکه ها استوار بود و مفاهیم کلیدی آن بازخورد و یادگیری بود. اما زمانی که در دهه ۱۹۶۰م هوش مصنوعی به صحنه آمد، شاید بتوان گفت که سایبرنتیک کنار گذاشته شد.

الهیات دوره رمانتیک و فرابشریت (ترابشریت)

از منظر دکتر ویلکس جنبش مدرن ترابشریت به این باور اشاره می کند که شما می توانید انسان ها را با استفاده از فناوری توانمندتر سازید. او معتقد است این خود حاصل تغییر و تحول وضعیت بشری با توسعه و ساخت فناوری های پیشرفته است که به طور گسترده به منظور تقویت عقل و فیزیولوژی بشری در دسترس هستند. تشکیلات دفاعی بسیاری از کشورها در حال حاضر، با صرف هزینه های بالا، تلاش می کنند تا سربازانی عالی را بسازند که اعضای بدن تقویت شده ای دارند. اتوماتیک کردن کارها در کارخانه ها ممکن است چنین نقشی را ایفا کند.

ویلکس نسخه دیگر این گونه تغییر و تحول را بارگذاری مغز می داند. بر مبنای این نسخه ظاهراً می توان با بارگذاری کل مغز انسان ها در درون یک ماشین آنها را فناناپذیر ساخت. این همان مفهوم هستی دیجیتال فناناپذیر در یک محیط مصنوعی است که ترابشریت نامیده می شود. ترابشریت مدرن یک اصل علمی واقعی است و متخصصان فناوری متعددی به آن اعتقاد دارند. این فناوری تلفیقی است از نامیرایی، کمال و پیوند با ماشین های هوشمند که محکوم به فنا نیستند.

منحصر به فرد بودن بشر در برابر هوش مصنوعی

دکتر ویلکس اظهار می دارد: کرزویل، که یکی از شخصیت های مهم در زمینه هوش مصنوعی است، به همراه افـرادی، از جمله هانسمراوک، هیروشی ایشیگورو و کوینوارویک، در حمایت از «نظریه تکینگی» استدلال کرده اند. منظور آنها از تکینگی لحظه ای است که در آن اولین ماشین فراهوشمند به وجود خواهد آمد، با انسان ها در هم خواهد آمیخت و ترابشریت را به وجود خواهد آورد. نیک باستروم در آکسفورد، کتاب مشهوری درباره هوش برتر به نگارش درآورده است. او انجمن جهانی ترابشریت را در سال ۱۹۹۸ بنیانگذاری کرد. کرزویل از تکنیگی فراتر رفت و اظهار داشت: «هوشی که پدید خواهد آمد به بازنمایی تمدن بشری ادامه خواهد داد.» او احساس می کند که ماشین های آینده از جنس بشر خواهند بـود، حتی اگـر بیولوژیکی نباشند. ایـن تفاوت بسیار مهمی مـیان رویکرد او و باستروم است. از نظر کرزویل، این ماشین فرابشری بهبودیافته هنوز از یک نظر اساساً بشری اسـت؛ حال آنکه ماشین های نیک باستروم به عبارتی ضدبشری هستند و با انسان خصومت دارند؛ از جنس انسان ساخته نشده اند و انسان هایی تقویت شده نیستند. پس در نظریه ترابشریت دو بخش وجود دارد: بخش کاملاً مصنوعی و بخش در هم آمیخته با انسان ها.

نگارنده تأکید دارد، آینده ای که کرزویل پیش بینی کرد تبدیل هوش مصنوعی به مبنایی برای دین است؛ به این معنا که هوش برتر را می توان به منزله خدا پرستش کرد. این تصور خارق العاده که هوش مصنوعی ممکن اسـت منجر بـه پیدایش دیـن از طریق خلق یـک خـدا شـود، مسلماً در کالیفرنیا یا مکان هایی شبیه به آن در حال گسترش است. البته این یک احتمال فناورانه فوری نیست.

از نگاه وی عمده مطالبی که در بالا ذکر شد به جای آنکه از منحصر به فردی بشر حمایت کند آن را تهدید می کند. دفاع از منحصر به فرد بـودن بشر، همان چیزی است که سنت های دینی همیشه قصد انجام دادن آن را داشته اند. لاورنس نظر جالبی را مطرح کرده مبنی بر اینکه منحصر به فرد بودن بشر در این واقعیت نهفته است که ما انسان ها دارای ابزارهای تولیدکننده هستیم و دلیل آن ساختار گلو و زبان ماست. ما فقط می توانیم زبان را بسیار آهسته، بر اساس تولید سیگنال های بسیار ظریف و پراکنده ای از واژگان، تولید کنیم. حال آنکه یک ماشین می تواند میلیون ها داده ها را ظرف یک ثانیه تولید کند. بر اساس استدلال او، این مقایسه نشان می دهد که ما منحصر به فرد هستیم و زبـان ما منحصر به فرد اسـت؛ به دلیل اینکه زبان چیزی است که ظاهراً به وسیله آن می توانیم معنا را مجزا از داده ها بیان کنیم. این عقیده لاورنس، که منحصر به فرد بودن انسان را به ابزارهای تولید کننده او ارتباط می دهد، به این معناست که زبان بخشی از عوامل منحصر به فرد بودن ماست، که البته این نظر نظریه جدیدی نیست. در طول تاریخ، بسیاری از متفکران، از جمله ارسطو، گفته اند که زبان یکی از ویژگی هایی است که باعث تمایز انسان ها می شود و هوش مصنوعی از این جهت قابل مقایسه با انسان نیست.

  • هوش مصنوعی قوی و امکانش در مباحث الهیاتی

هوش مصنوعی قوی و امکانش در مباحث الهیاتی، عنوان پنجمین بخش کتاب «الهیات و هوش مصنوعی» است که به تشریح آرای دکتر جی پی مورلند، عضو هیأت علمی دانشگاه بایولا کالیفرنیا در این باره اختصاص یافته است.

در این بخش در مورد هوش مصنوعی قوی و امکان آن در مباحث الهیاتی، تبعاً الهام گرفته از فلسفه الهیاتی غرب پرداخته شده است. وقتی به رابطه بین خداباوری و علم فکر می شود، بخش مهمی از گفت و گو پیرامون چگونگی تأثیر هوش مصنوعی بر خداباوری خواهد بود. هوش مصنوعی اولاً می تواند خداباوری را در دو حوزه اساسی اخلاقی و هستی شناختی تحت تأثیر قرار دهد. در اینجا، در مورد مسائل اخلاقی سخن به میان نیامده، بلکه به برخی از سؤالات هستی شناختی، که هوش مصنوعی مطرح می کند، پرداخته شده است. در این بحث، بر خداباوری و تشخص انسان متمرکز شده و دیدگاه های دکتر مورلند در خصوص چگونگی تأثیر هوش مصنوعی بر دیدگاه ما نسبت به انسان را مطالعه می کنیم.

بر اساس دیدگاه دکتر جی پی مورلند نتیجه مباحث مطرح شده در این بخش این است که کارکردگرایی ماشینی، به عنوان یک تبیین فلسفی از آگـاهـی و نفس، یـک شکست کامل محسوب مـی شـود؛ چـرا کـه آن ویژگی های آگاهی مانند «چه حسی دارد؟»، «دسترسی خصوصی» و «دربارگی» را از خود نشان نمی دهد. همچنین فاقد این حالت است که به صورت عقلانی معنایی را درک کند یا اینکه محتوای معنایی فرآیند افعال اختیاری را بفمهمد. همچنین، دارای دریافتی شهودی در امر استنتاج، که برای صدق عنوان آگاهی می بایست اتفاق بیافتد، نیست.

البته او در اینجا تأکید می کند که در مجموع، ارزش پیشرفت های علوم رایانه را ارج می نهیم.

دکتر مورلند خاطرنشان می کند: بی تردید رایانه ها می توانند کارها را بسیار سریعتر و بهتر از انسان ها انجام دهند، اما آنچه برای یک خداباور کاملاً قابل پذیرش است هوش مصنوعی ضعیف است. هوش مصنوعی قوی را، که تقلیل دهنده آگاهی به امور مادی است و آگاهی و روح را به عنوان اموری غیر مادی انکار کرده و از آنها با رویکردی تقلیل گرایانه به مثابه یک ماشین و برنامه نرم افزاری نام می برد، بر خلاف شواهدی است که ما نسبت به سرشت انسان واقعی داریم؛ امری که برای ما قابل پذیرش نیست.

  • هوش مصنوعی و پدیده آگاهی

حجت الاسلام سید محمد سادات منصوری، عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم شناختی در این بخش پس از توضیح اصطلاحات کوآلیا، گزاره و محتوای ذهنی و سیستم محاسباتی این سؤال را که «آیا هوش مصنوعی ممکن است به سطحی از توسعه برسد که قابل مقایسه با هوش انسانی شود» را مطرح کرده و به پاسخ آن پرداخته است.

نظریات ملاصدرا و مسئله جایگزینی هوش انسان

حجت الاسلام سادات منصوری سپس نظریات ملاصدرا و مسئله جایگزینی هوش انسان را مورد بحث و بررسی قرار داده و اظهار می دارد: گرچه ملاصدرا دوگانه انگار جوهری است، با توجه به مبانی او، می توان گفت که هوش مصنوعی قوی امکانپذیر است. نتیجه این حرف این است که ضرورتی ندارد برای اینکه کسی طرفدار هوش مصنوعی قوی باشد حتما به ذهن به صورت تابعی نگاه کند؛ یعنی می تواند یک نفر کارکردگرا نباشد و می تواند تحویلگرا هم نباشد و در عین حال هوش مصنوعی قوی را بپذیرد.

وی در توضیح این مدعا می گوید: ملاصدرا چند قاعده مهم فلسفی دارد که دو تا از قواعد بسیار مهم او در مسئله ذهن، روح و نفس را استفاده می کنیم و ادعای خود را اثبات می کنیم. اولی حرکت جوهری است. یکی از مهم ترین اصول فلسفی ملاصدرا حرکت جوهری است. ملاصدرا مدعی است که همه موجوداتی که در حال حرکت هستند صیرورت دارند. ملاصدرا معتقد است که بدن انسان به تدریج در اثر حرکت جوهری به مرحله ای می رسد که تبدیل به روح می شود یا در آن روح ظهور می کند. یعنی یک بستر مادی است که تبدیل به روح می شود و روح در او ظهور می کند. او به این روند «جسمانیه الحدوث» می گوید. معنای این اصطلاح این است که روح از ابتدا امری مادی است که بدن، که آن هم امری مادی است، آرام آرام در اثر حرکت جوهری اول روح نباتی پیدا می کند، که مادی است، بعد آرام آرام در اثر حرکت جوهر تبدیل به یک شیء غیر مادی می شود که همان روح مجرد و غیرمادی است.

به اعتقاد نگارنده، اگر بخواهیم نتیجه گیری کنیم ممکن است بگوییم که هر وقت در دانش هایی مثل دانش تجربی فهمیدیم که بدن ها در چه مرحله ای واجد چه ویژگی از وحدت یا یکپارچگی(یونیکی) می شوند که روح در آن ها ظهور می کند یا روح از آن ها به وجود می آید، ممکن است بتوانیم ماشین هایی مشابه انسان بسازیم. با یک ماده متفاوت ماشین هایی از سلیکون ها و مدارهای الکترونیکی ساخته شوند که به قدری پیچیده باشند که به همان مرحله بدن انسان برسند که تولید روح می کند. این ماشین ها اگر به آن مرحله برسند، ممکن است بگوییم که می توانند تولید روح ماشینی کنند. همان طور که روح حیوان متفاوت با روح انسان است چون بدنش متفاوت است، روح ماشین هم می تواند از روح انسان متفاوت باشد، به دلیل اینکه بدنش با بدن انسان متفاوت است.

حجت الاسلام سادات منصوری در تکمیل مدعایش تصریح می کند: بـرای اینکه ما هوش مصنوعی قوی را بپذیریم، ضرورتی نـدارد که تحویلگرا (ریداکشنیست) باشیم. همچنین، ضرورتی نـدارد کارکردگرا (فانکشنیست) باشیم؛ بلکه می توانیم دوگانه انگار یا دوگانه انگار جوهری باشیم و در عین حال هوش مصنوعی قوی و امکان آن را بپذیریم. این نتیجه بسیار مهمی است که بر اساس آن ما هم می توانیم به کسانی که به دنبال ساختن ماشین هایی مثل انسان ها هستند راه نشان دهیم و از نظر فلسفی مشکلات فلسفی آنان را حل کنیم، به طوری که با الهیات هم تعارضی نداشته باشد.

  • الزامات هوش مصنوعی قوی با تأکید بر مواجهه دین اسلام با هوش مصنوعی قوی

حجت الاسلام سادات منصوری در این بخش از کتاب «الهیات و هوش مصنوعی» می نویسد: درباره تفاوت هوش مصنوعی قوی و ضعیف مختصرا می توان گفت که در هوش مصنوعی ضعیف ادعا تنها ایـن اسـت که انسان می تواند ماشین هایی بسازد که شبیه انسان عمل کند و رفتارهای هوشمندانه داشته باشد و طوری رفتار کنند که انگار ذهن دارنـد. اما در هوش مصنوعی قوی ادعا آن است که انسان می تواند ماشین هایی بسازد که دقیقاً مانند انسان احساسات، ذهن و فهم داشته باشند؛ به طوری که انگار انسان انسانی جدیدی ساخته باشد. اسم این را هوش مصنوعی قوی گذاشته اند.

الزامات منطقی مواجهه دین اسلام با هوش مصنوعی

نگارنده معتقد است در این بحث، باید ابتدا از امکان منطقی هوش مصنوعی سخن گفت. منظور از امکان منطقی یه شیء چیست؟ منظور این است که آیا وجودش مستلزم تناقض منطقی هست یا نه. اگر چیزی وجودش مستلزم تناقض منطقی بود می گوییم که امکان منطقی ندارد؛ ولی اگر وجودش مستلزم تناقض منطقی نبود، می گوییم که منطقاً امکان وجود دارد.

وی در پاسخ به این سؤال که ما از کجا باید بفهمیم وجود هوش مصنوعی قوی منطقاً ممکن است یا محال یا مستلزم تناقض است یا نیست، می نویسد: یکی از راه هایی که فلاسفه از طریق آن سعی کردند به این پرسش پاسخ دهند تصورپذیری است. آنان می گویند که تصویرپذیری مستلزم اثبات امکان است؛ یعنی اگر چیزی تصورپذیر بود، ناگزیر امکان منطقی دارد. فلاسفه که تصورپذیری قوی دارند امکان هوش مصنوعی قوی را منکر نشده اند و نمی گویند که وجودش مستلزم تناقض منطقی است.

عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم شناختی در ادامه به این پرسش می پردازد که آیا هوش مصنوعی با توحید در خالقیت منافات دارد یا نـه؟

وی در پاسخ به این سؤال می نویسد: ما وقتی موحد هستیم باید توحید را با جنبه های مختلفش بپذیریم؛ از جمله اینکه تنها خالق در عالم خداوند است و شریکی در خالقیت برای او نیست. ممکن است برخی معتقدان به ادیان و برخی از متکلمان و الهیدانان بگویند که هوش مصنوعی با توحید در خالقیت منافات دارد؛ مثلاً بگویند که اگر زمانی بشر بتواند ماشین هایی بسازد که مانند انسان دارای ذهن باشد، معنایش این است که انسان توانایی این را پیدا کرده که همتای خدا در خالقیت باشد. به این ترتیب به نظر آن ها این توانایی انسان با آموزه های توحید در خالقیت در تعارض اسـت. یکی از جهاتی که موجب شده گاهی برخی پیروان ادیـان با امکان هوش مصنوعی قوی مخالفت کنند همین نکته است که تصور می کنند اگر انسان زمانی ربات های هوشمندی مانند انسان بسازد، شریک خداوند در خالقیت شده و این را یک چالش مهم با آموزه های کلامی خود و تفکر دینیشان می دانند.

حجت الاسلام سادات منصوری از مخاطب سؤال می کند که آموزه های فلسفی ما درباره حل این مشکل چه کمکی می تواند بکند؟

وی در ادامه تصریح می کند: فلاسفه اسلامی بعد از اینکه تحلیل های عمیقی را در خصوص حقیقت علیت و رابطه خاص علی و معلولی به خصوص در مکتب ملاصدرا ارائه کردند به این نتیجه رسیدند که هر معلول هرچه دارد ظهور و نمود کمالاتی است که از علت به او رسیده است؛ یعنی آنچه که در معلول به عنوان خوبی و کمال مشاهده می شود چیزی جز ظهور کملات و صفات علت در او نیست. بنابراین، معلول تنها کمالات علت خود را ظاهر می کند و از خودش چیزی ندارد. مطابق این تحلیل فلسفی، چون انسان معلول خداوند است و خداوند هم علت حقیقی انسان است، هر آنچه که انسان دارد و هر توانایی که در او دیده می شود در واقع به خداوند تعلق دارد؛ به این معنا که تمام خصوصیات و توانایی های انسان واقعاً از آن او نیست، بلکه از خداوند است که خالق و علت اوست. بنابراین، طبق آمـوزه هـای قرآنی و با توجه به مبانی فلسفی اگر روزی انسان توانایی تولید ربات هایی همانند انسان را داشته باشد، این کار شرک در خالقیت نخواهد بود و هرگز با توحید در خالقیت در تعارض نیست.

  • هوش مصنوعی و دین در مسیحیت

«هوش مصنوعی و دین در مسیحیت» عنوان هشتمین بخش از این کتاب است که بر اساس آرا و نظرات دکتر تیموثی شتل، عضو هیأت علمی و دانشیار دانشگاه مسایا پنسیلوانیای آمریکا به تألیف رسیده است.

دکتر شتل بر این عقیده است که در حال حاضر برای ایجاد هوش مصنوعی، یعنی ماشین هایی که قادر به درک و اراده در سطح انسانی هستند، تلاشی جهانی وجود دارد. گرچه رایانه های امروزی ما را به چالش نمی کشند تا تمایز بین انسان و ماشین را روشن کنیم، اما من تصور می کنم که رایانه های در آینده ممکن است این چالش را ایجاد کنند. اگر ما در آینده برای سؤالات مذکور جوابی داشته باشیم و بفهمیم که چگونه باید تشخیص داد که چه زمانی یک رایانه فکر می کند، آنگاه این پدیده سؤالات بسیاری را بر می انگیزد؛ از جمله سؤالاتی الهیاتی به ویژه در مورد باور مسیحیان.

الهیات مسیحی و ماشین ها

شتل با اشاره به تحقیقات تورینگ می نویسد: در سال ۱۹۵۰م آلن تورینگ پیشنهاد کرد که ما این سؤال را که «آیا یک ماشین می تواند فکر کند یا خیر؟» را با سؤال دیگری یعنی «آیا ماشینی می تواند تست تورینگ را پشت سر بگذارد؟» جایگزین کنیم. به عبارت دیگر، آیا یک رایانه می تواند مثلاً با ما برخط سخن بگوید، به نحوی که صحبت های او از صحبت های یک انسان غیر قابل تشخیص باشد.

وی با تأکید بر آموزه های کتاب مقدس مسیحیان می گوید: کتاب مقدس این سؤال را به شکل مستقیم مطرح نمی کند که آیا ماشینی می تواند آزمـون تورینگ را پشت سر بگذارد. همچنین کتاب مقدس این سؤال را مطرح نمی کند که آیا ماشین در صورت قبولی در آزمون تورینگ به عنوان یک شخص به حساب می آید یا خیر. با این همه، برای پاسخ به این سؤال می توان از موضوع تمایز روح و جسم در کتاب مقدس استفاده کرد.

دانشیار دانشگاه مسایا تمایز بنیادین میان انسان و هر چیز دیگری در کائنات، به ویژه موجودات بیجان را از باورهای مسیحیت دانسته و عنوان می دارد: سفر پیدایش نسبت به این مسئله، که ما به صورت خدا ساخته شده ایم، صراحت دارد و از این جهت، یک تفاوت هستی شناختی اساسی بین انسان ها و بقیه مخلوقات وجود دارد. هوش مصنوعی در این ناحیه چالش برانگیز است؛ زیرا ما را مجبور به بررسی این تمایز اساسی می کند و ممکن است درک ما از آن یا توجیه ما را نسبت به تمایز یک شخص و یک غیر شخص زیر سؤال ببرد.

دکتر شتل هوش مصنوعی را عامل ایجاد چالشی اساسی برای مسیحیت دانسته و عنوان می دارد: در صورتی که ارتقای یک رایانه بتواند آن را از یک شیء فناورانه به یک شخص تبدیل کند، آنگاه دشوار خواهد بود که یک تفاوت اساسی میان انسان و ماشین ترسیم کنیم. من فکر می کنم این یک چالش اساسی است که هوش مصنوعی برای مسیحیت مطرح می سازد.

دکتر شتل تبدیل شدن تکنولوژی به شخص را امری ممکن اعلام می کند و بر این اعتقاد است که اگر بگوییم هوش قوی مصنوعی ممکن اسـت، آنگاه به این معنا خواهد بود که تکنولوژی می تواند در نهایت تبدیل به شخص شود. در این شرایط، یک مسیحی چه خواهد گفت؟ بله این امر چالش برانگیز است که بفهمیم که چه انسان است و چه انسان نیست؛ ولی لزوماً با مسیحیت در تنافی نیست و پاسخی که خـود تورینگ در ایـن زمینه می دهد پاسخ بـدی نیست. تورینگ میگوید: «آیا نباید باور کنیم که خدا آزاد است تا در صورت صلاحدید به یک فیل روح بدهد... ما می توانیم همین را در مورد ماشین ها نیز بگوییم. ما در تلاش برای ساختن چنین ماشین هایی، نباید با بی ادبی از قدرت او در ایجاد روح بکاهیم با اینکه این مسئله فراتر از ایجاد روح در خلقت یک کودک نیست. در هر صورت، ما ابزار اراده او هستیم که خانه هایی را برای ارواح خلق می کند». به بیان ساده تر، اگر خدا می تواند یک تخمک بارورشده را به انسان تبدیل کند، پس چرا نتواند رایانه را به انسان تبدیل کند.

  • هوش مصنوعی و خداباوری

علیرضا قائمی نیا، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این بخش از کتاب «الهیات و هوش مصنوعی» در مقدمه مباحث خود می نویسد: هـوش مصنوعی یک دستگاه محاسباتی ذهـن نیست. یک ماشین صرف نیست که فکر کند، بلکه در حقیقت می توانیم بگوییم که آن تجسم یک تکنولوژی اسـت. این حقیقت را نباید انکار کرد که رابطه ای که انسان با ابزار هوش مصنوعی برقرار می کند می تواند به این شکل تعریف شود که هوش مصنوعی زیست جهان انسانی این عصر را تعریف کند و نحوه در عالم بودن انسان را مشخص نماید.

الهیات و هوش مصنوعی

قائمی نیا دو نوع نگاه الهیاتی را نسبت به هوش مصنوعی قابل تصور دانسته و می نویسد: یکی از این ها الهیات مهندسی هوش مصنوعی و دیگری الهیات علوم انسانی هوش مصنوعی.

وی تأکید می کند: الهیات مهندسی هوش مصنوعی با کارکردهای مثبت هوش مصنوعی در زمینه دینداری سروکار دارد. نمونه اش ساختن ربات های مشهوری است که اعمال مذهبی انجام می دهند؛ مثل ربات راهب بودایی که تعالیم بودا را در معابد بودایی انجام می دهد، یا برخی هوش های مصنوعی که طراحی شده اند تا نماز خواندن مسلمانان را یاد بدهند. از این منظر، هوش مصنوعی می تواند در آینده کارهای بیشتری را نسبت به الهیات ارائه دهد.

وظیفه الهیات هوش مصنوعی

یکی از وظایف اساسی الهیات و هوش مصنوعی بررسی مدل هایی است که هوش مصنوعی نسبت به مفاهیم دینی از قبیل مفهوم خدا، رابطه با خدا، روح، زندگی پس از مرگ و ... فراهم آورده است. امروزه می بینیم که حتی در این زمینه ها هم روایت های طبیعتگرایانه شکل گرفته که در مقابل آنها باید نگاه تلفیقی به الهیات مهندسی هوش مصنوعی و الهیات علوم انسانی هوش مصنوعی را دنبال کرد.

  • خداباوری و هوش مصنوعی

در آخرین بخش از کتاب «الهیات هوش مصنوعی» دیدگاه های دکتر جیمز مک گراث، عضو هیئت علمی دانشگاه باتلر آمریکا در خصوص رابطه بین خداباوری و هوش مصنوعی و مسائل مرتبط با تلاقی این دو موضوع آمده است.

دکتر جیمز مک گراث می نویسد: من سعی می کنم از تلقی هرگونه پیشرفت در علم یا فناوری به عنوان یک تهدید ذاتی خودداری کنم. بارها اتفاق افتاده که برخی از پیشرفت های علمی احساس خطر کرده اند. اغلب همین واکنش باعث ایجاد خصومتی غیر لازم ناشی از این انگاره شده که یک هوش مصنوعی وجود خواهد داشت که به طور بالقوه جایگزین خدا خواهد شد. از طرف دیگر، دیدگاهی که برخی از آینده پژوهان سکولار دارند، مبنی بر وجود یک هوش مصنوعی که به طور بالقوه جایگزین خدای ادیـان خواهد شد، منجر به نوعی بت پرستی خواهد شـد. ایـن یک هشدار مشترک بـرای همه یهودیان، مسیحیان و مسلمانان اسـت.

وی هـوش مصنوعی را هر انــدازه که قدرتمند باشد، در نهایت حاصل دست انسان و تخیل او می داند؛ ام در عین حال بر این باور است که این فناوری ممکن است روزی توسط عـده ای به خدا تبدیل شود و یا خدا گونه دانسته شود.

استاد دانشگاه باتلر آمریکا در پایان تصریح می کند که ما باید در شک و تردیدهایمان تعادل ایجاد کنیم. قطعاً دلایل موجهی برای تردید نسبت به برخی از وعده هایی که در مورد هوش مصنوعی داده شده وجود دارد؛ اما ما پیامبر نیستیم و نمی توانیم با اطمینان همه آن چه پیش بینی می شود را رد کنیم. چون زیاد اتفاق افتاده که افراد مذهبی اموری را غیرممکن دانسته اند، اما در نهایت آنها رخ داده اند و نتیجه آن واکنش اولیه بد جلوه دادن دین است.

او می گوید: عاقلانه تر این است که بر چشم اندازهای کوتاه مدت تمرکز کنیم. همانطور که گفتیم، ما احتمالاً با کنترل چراغ های راهنمایی و کنترل ترافیک هوایی به وسیله هوش مصنوعی دچار هرج و مرج خواهیم شد؛ اما این هرج و مرج نه به خاطر این اسـت که هوش مصنوعی که ایـن امـور را کنترل می کنند، به جهت خودخواهی و داشتن اغراضی شبیه انسان ها تصمیم می گیرند که کنترل دنیا را در دست بگیرند، بلکه به دلیل این خواهد بود که هنگامی که ما آن سامانه ها را در اختیار هوش مصنوعی قرار می دهیم و نظارت حکیمانه انسانی را که لازم است نسبت به آنها حفظ نمی کنیم این مشکلات پیش می آید.

شایان ذکر است، کتاب «الهیات و هوش مصنوعی» در ۱۷۷ صفحه و ۱۰ بخش مختلف گردآوری و تنظیم شده است.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha