به گزارش خبرگزاری حوزه، بهلول بن عمرو کوفی، دانشمند زیرک و نکتهسنج، با خرد و زیرکی خود، در مباحث دینی و فکری همیشه حضوری تأثیرگذار داشت، که مناظره زیر یکی از نمونههای برجسته آن است.
وقتی بهلول با یک کلوخ حقیقت را نشان داد
بهلول شنیده بود که ابو حنیفه (رئیس مذهب حنفی) در درس خود گفته است: «جعفر بن محمد(امام صادق علیه السلام) سه مطلب را گفته، ولی من هیچکدام از آنها را قبول ندارم و آنها را نمیپسندم و آن سه مطلب این است:
۱. «شیطان به وسیله آتش عذاب خواهد شد» و این درست نیست، زیرا شیطان از آتش آفریده شده، و چیزی که از سنخ آتش است به وسیله آتش اذیت نمی شود.
۲.«خدا دیده نمی شود»، با اینکه هر چیز موجودی، بناچار قابل دیدن است.
۳.«کارهایی که بندگان انجام میدهند خودشان با اختیار خود، آنها را انجام میدهند»، با اینکه آیات و روایات بر خلاف این قول است و کارهای بندگان را به خدا نسبت میدهند،ما در کارها مجبوریم نه مختار!
در اینجا بود که بهلول کلوخی از زمین برداشت و بر پیشانی ابو حنیفه زد.
ابوحنیفه به خاطر اینکار بهلول، نزد هارون شکایت او را کرد، هارون دستور داد بهلول را حاضر کردند و علت اینکار را از او پرسید.
بهلول رو کرد به ابو حنیفه و گفت:
اولا، آن درد جای کلوخ را که ادعا میکنی به من نشان بده تا ببینم و اگر نشان ندهی پس در عقیده خود که میگویی هر چیز موجودی دیدنی است خطا میکنی!
ثانیا، تو میگویی جنس، موجب آزار جنس نخواهد شد، تو از خاک آفریده شدهای بنابراین نباید کلوخی که از خاک است به تو آسیب رسانده باشد!
ثالثا، من که گناهی نکردهام، چرا که به عقیده تو کارهایی که از بنده سر میزند فاعل و انجام دهنده آن خدا است، بنابراین خدا تو را زده است نه من!!
با شنیدن این استدلال، ابو حنیفه ساکت شد و در حالی که شرمنده شده بود از مجلس برخاست و فهمید که ضربه بهلول به خاطر پاسخ به عقائد بی اساس او بوده است.
منبع: مجالس المؤمنین،ج۲،ص۴۱۹/بهجة الامال،ج۲،ص۴۳۶










نظر شما