به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در اهواز، آیت الله عباس کعبی، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری امروز در جمع مدیران مدارس حوزههای علمیه خوزستان، گفت: اسلام به عنوان یک دین جامع، نقشهراهی برای تمدن بشری ارائه میدهد و در آن مفاهیم کلانی چون توحید، عدالت، کرامت انسان، علم و دانش، رحمت و مودت، فداکاری، عقلانیت، معنویت، اخلاق، کار و تلاش، زهد و قناعت مطرح میشود. این مفاهیم در ساحتهای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی زندگی انسانها تأثیرگذارند.
وی افزود: اسلام به عنوان یک دین فردی و آیینی صرف نیست؛ بلکه دینی است که در تمامی جوانب زندگی انسان کنشگر است. این دین، ارمغانی برای ایجاد یک تمدن است. تمدنی که قرآن کریم و رسول خدا(ص) در مقابل تمدن جاهلی آن زمان مطرح کردند، شامل چهار ساحت اساسی است: نظام معرفتی جاهلیت مبتنی بر جهل و حدس و گمان بود. در مقابل، اسلام نظام معرفتی مبتنی بر علم و یقین را معرفی میکند که از دل آن توحید و بندگی خداوند شکل میگیرد.
آیت الله کعبی ادامه داد: جاهلیت خودنمایی و فخرفروشی را ترویج میکرد. اما اسلام نظام اخلاقی مبتنی بر بندگی خدا و تقوا را به جای خودنمایی معرفی میکند؛ همچنین قرآن کریم در مورد نظام اجتماعی جاهلیت به تعصب اشاره میکند. اسلام به جای تعصب، رشد و شکوفایی انسان را مدنظر قرار میدهد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: نظام سیاسی جاهلیت بر اساس جاهلیگری بود. در مقابل، اسلام نظام سیاسی مبتنی بر ولایت الهی و نقش آن در هدایت و رشد و پویایی جامعه را معرفی میکند. بنابراین، اسلام به عنوان یک دین تمدنساز، دارای سه ضلع ساختاری است: ضلع نخست این ساختار نظریه تمدنی است این نظریه برگرفته از قرآن و سنت است و دوگانههایی مانند علم و ایمان، عقلانیت و معنویت، عدالت و پیشرفت، حضور مردم در صحنه و محبت و رحمت و اقتدار را با هم جمع میکند.
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: ضلع دوم نیز استفاده از علوم و فنون است: این ضلع شامل بهرهگیری از تجربیات بشری و پیشرفتهای علمی برای دستیابی به قلههای انسانی است و ضلع سوم مقاومت و بازدارندگی نظامی و امنیتی و دفاعی اشاره دارد. اگرچه چارچوب نظری مهم است، اما عدم اقتدار عملی میتواند به شکست منجر شود. تمدن اسلامی بر اساس این سه ضلع تثبیت شده و در پی ایجاد جامعهای متعالی و انسانی است که در آن ارزشها و اصول اسلامی حاکم باشد.
وی گفت: انقلاب اسلامی در عصر ما، بازتولید نگاه تمدنی به اسلام را بر اساس اجتهاد اصیل متناسب با زمان و مکان به نمایش گذاشت. این دیدگاه به ویژه در اندیشههای بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی، آیتالله العظمی امام خمینی(ره) و سپس در اندیشههای تابناک حضرت آیت الله خامنهای نمود پیدا کرد. این نظریه از لحاظ علم و فناوری نیز با تولید مقاومت و بازدارندگی همراه بود. بنابراین، میتوان گفت که دین و تمدن در انقلاب اسلامی متبلور شده است.
آیت الله کعبی ادامه داد: در مقابل این حرکت تمدنی، اصول جاهلیت آن زمان چند موضع و مراحل مختلفی را پشت سر گذاشتند. مرحله اول را میتوان "هضم تمدنی" نامید؛ یعنی تلاش برای حفظ ظاهر و ذوب کردن زیربنای اسلام در دل جاهلیت. در آن زمان، جاهلیها میخواستند اسلام را از زیربنای فرهنگی خود حذف کنند.
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: در مرحله دوم، که آن را "مهار تمدنی" مینامم، جاهلیها سعی کردند اسلام را کنترل و محدود کنند و پیشنهاد سازش را مطرح کردند. مقاومت پیامبر (ص) و یارانش باعث شد که نتوانند اسلام را مهار کنند. سختیهایی مانند محاصره شعب ابیطالب هجرت حبشه و شکنجههای بسیار وجود داشت اما به تداوم اسلام کمک کرد. این وضعیت به مرحله سوم منجر شد که "حذف تمدنی" نامیده میشود. در این مرحله، دشمنان تمام تلاش خود را برای نابودی اسلام به کار گرفتند و جنگهای تمامعیاری از غزوه بدر تا غزوه احزاب و... آغاز شد. اما به لطف ایمان مستحکم و رهبری الهی پیامبر (ص) و یاران شجاعش و مقاومت و صبر جامعه اسلامی از این مرحله نیز عبور کرد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: سپس به مرحله چهارم رسیدیم که آن را "رقابت تمدنی" مینامیم که وارد مذاکرات صلح حدیبیه شدند و پیامبر از موضع اقتدار با دشمنان مذاکره کرد و آن را مقدمهای برای فتح تمدنی (فتح مکه) قرار داد. فتحی که باید با شعار جهانی رحمت اسلام پیش رفت و سنگ بنای یک تمدن جهانی طراحی شد و اسلام پیروز شد و با ابلاغ ولایت تکمیل گردید. ولایت روح اسلام تمدنی است؛ چرا که بدون ولایت، این روح دچار تلاطم و خطر میشود. آیه «الیوم لکم دینکم» نشاندهنده تکامل دین اسلام است.
وی خاطرنشان کرد: پس از رحلت پیامبر(ص)، جریان جاهلیت در لباس نفاق اجتماعی و سیاسی ظهور کرد و تلاش کردند با استفاده از ریشه تاریخی و نظامات اجتماعی موجود، انحرافی ایجاد کنند. اسلام را وارد مرحله ششمی کردن که شامل نفوذ و انحراف و تلاش برای مقابله تمدنی بود؛ تا اسلام را از درون دچار انحراف شود. پس از حدود ۵۰ سال، اسلام تمدنی مبتنی بر ولایت رسول الله (ص) به اسلام پادشاهی مطلقه قرار گرفت.
آیت الله کعبی بیان کرد: این تحولات موجب ضربههای سختی به اسلام شد؛ چنان که حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) در خطبههای فدکیه به ظهور نفاق اشاره کردند. مجاهدتهای امیرالمؤمنین علی(ع)، حضرت زهرا(س) و امام حسن و امام حسین(ع) باعث شد که اسلام باقی بماند و اوج فداکاری در عاشورا برای حفظ اسلام رقم خورد.
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: امام حسین(ع) با خون خود در مقابل نظام جاهلیت ایستاد و اسلام را حفظ کرد. هر یک از ائمه نیز به نوعی نقش ایفا کردند تا به عصر غیبت برسیم ؛ در انقلاب اسلامی نیز این مراحل چندگانه در آن بازتولید شد.
متن کامل سخنان آیت الله کعبی در جمع مدیران مدارس حوزههای علمیه خوزستان:
اسلام به عنوان یک دین جامع، نقشهراهی برای تمدن بشری ارائه میدهد و در آن مفاهیم کلانی چون توحید، عدالت، کرامت انسان، علم و دانش، رحمت و مودت، فداکاری، عقلانیت، معنویت، اخلاق، کار و تلاش، زهد و قناعت مطرح میشود. این مفاهیم در ساحتهای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی زندگی انسانها تأثیرگذارند.
اسلام به عنوان یک دین فردی و آیینی صرف نیست؛ بلکه دینی است که در تمامی جوانب زندگی انسان کنشگر است. این دین، ارمغانی برای ایجاد یک تمدن است. تمدنی که قرآن کریم و رسول خدا در مقابل تمدن جاهلی آن زمان مطرح کردند، شامل چهار ساحت اساسی است:
نظام معرفتی جاهلیت مبتنی بر جهل و حدس و گمان بود. در مقابل، اسلام نظام معرفتی مبتنی بر علم و یقین را معرفی میکند که از دل آن توحید و بندگی خداوند شکل میگیرد؛ همچنین جاهلیت خودنمایی و فخر فروشی را ترویج میکرد. اما اسلام نظام اخلاقی مبتنی بر بندگی خدا و تقوا را به جای خودنمایی معرفی میکند؛ همچنین قرآن کریم در مورد نظام اجتماعی جاهلیت به تعصب اشاره میکند. اسلام به جای تعصب، رشد و شکوفایی انسان را هدف قرار میدهد.
نظام سیاسی جاهلیت بر اساس جاهلیگری بود. در مقابل، اسلام نظام سیاسی مبتنی بر ولایت الهی و نقش آن در هدایت و رشد و پویایی جامعه را معرفی میکند.
بنابراین، اسلام به عنوان یک دین تمدنساز، دارای سه ضلع ساختاری است:
ضلع نخست این ساختار نظریه تمدنی است این نظریه برگرفته از قرآن و سنت است و دوگانههایی مانند علم و ایمان، عقلانیت و معنویت، عدالت و پیشرفت، حضور مردم در صحنه و محبت و رحمت و اقتدار را با هم جمع میکند.
ضلع دوم نیز استفاده از علوم و فنون است: این ضلع شامل بهرهگیری از تجربیات بشری و پیشرفتهای علمی برای دستیابی به قلههای انسانی است و ضلع سوم مقاومت و بازدارندگی نظامی و امنیتی و دفاعی اشاره دارد. اگرچه چارچوب نظری مهم است، اما عدم اقتدار عملی میتواند به شکست منجر شود.
تمدن اسلامی بر اساس این سه ضلع تثبیت شده و در پی ایجاد جامعهای متعالی و انسانی است که در آن ارزشها و اصول اسلامی حاکم باشد.
انقلاب اسلامی در عصر ما، بازتولید نگاه تمدنی به اسلام را بر اساس اجتهاد اصیل متناسب با زمان و مکان به نمایش گذاشت. این دیدگاه به ویژه در اندیشههای بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی، حضرت آیتالله العظمی امام خمینی (ره)، و سپس در اندیشههای تابناک حضرت آیت الله خامنهای نمود پیدا کرد. این نظریه از لحاظ علم و فناوری نیز با تولید مقاومت و بازدارندگی همراه بود. بنابراین، میتوان گفت که دین و تمدن در انقلاب اسلامی متبلور شده است؛
در مقابل این حرکت تمدنی، اصول جاهلیت آن زمان چند موضع و مراحل مختلفی را پشت سر گذاشتند. مرحله اول را میتوان "هضم تمدنی" نامید؛ یعنی تلاش برای حفظ ظاهر و ذوب کردن زیربنای اسلام در دل جاهلیت. در آن زمان، جاهلیها میخواستند اسلام را از زیربنای فرهنگی خود حذف کنند.
در مرحله دوم، که آن را "مهار تمدنی" مینامم، جاهلیها سعی کردند اسلام را کنترل و محدود کنند و پیشنهاد سازش را مطرح کردند. مقاومت پیامبر (ص) و یارانش باعث شد که نتوانند اسلام را مهار کنند. سختیهایی مانند محاصره شعب ابیطالب هجرت حبشه و شکنجههای بسیار وجود داشت اما به تداوم اسلام کمک کرد. این وضعیت به مرحله سوم منجر شد که "حذف تمدنی" نامیده میشود. در این مرحله، دشمنان تمام تلاش خود را برای نابودی اسلام به کار گرفتند و جنگهای تمامعیاری از غزوه بدر تا غزوه احزاب و... آغاز شد. اما به لطف ایمان مستحکم و رهبری الهی پیامبر (ص) و یاران شجاعش و مقاومت و صبر جامعه اسلامی از این مرحله نیز عبور کرد.
سپس به مرحله چهارم رسیدیم که آن را "رقابت تمدنی" مینامیم که وارد مذاکرات صلح حدیبیه شدند و پیامبر از موضع اقتدار با دشمنان مذاکره کرد و آن را مقدمهای برای فتح تمدنی (فتح مکه) قرار داد.
فتحی که باید با شعار جهانی رحمت اسلام پیش رفت و سنگ بنای یک تمدن جهانی طراحی شد و اسلام پیروز شد و با ابلاغ ولایت تکمیل گردید. ولایت روح اسلام تمدنی است؛ چرا که بدون ولایت، این روح دچار تلاطم و خطر میشود. آیه «الیوم لکم دینکم» نشاندهنده تکامل دین اسلام است.
پس از رحلت پیامبر (ص)، جریان جاهلیت در لباس نفاق اجتماعی و سیاسی ظهور کرد و تلاش کردند با استفاده از ریشه تاریخی و نظامات اجتماعی موجود، انحرافی ایجاد کنند. اسلام را وارد مرحله ششمی کردن که شامل نفوذ و انحراف و تلاش برای مقابله تمدنی بود؛ تا اسلام را از درون دچار انحراف شود. پس از حدود ۵۰ سال، اسلام تمدنی مبتنی بر ولایت رسول الله (ص) به اسلام پادشاهی مطلقه قرار گرفت.
این تحولات موجب ضربههای سختی به اسلام شد؛ چنانکه حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) در خطبههای فدکیه به ظهور نفاق اشاره کردند. مجاهدتهای امیرالمؤمنین علی (ع)، حضرت زهرا (س) و امام حسن و امام حسین (ع) باعث شد که اسلام باقی بماند و اوج فداکاری در عاشورا برای حفظ اسلام رقم خورد.
امام حسین (ع) با خون خود در مقابل نظام جاهلیت ایستاد و اسلام را حفظ کرد. هر یک از ائمه نیز به نوعی نقش ایفا کردند تا به عصر غیبت برسیم ؛ در انقلاب اسلامی نیز این مراحل چندگانه در آن بازتولید شد.
علیه انقلاب اسلامی مانند صدر اسلام مراحل چندگانه (هضم تمدنی، مهار تمدنی، حذف تمدنی و رقابت تمدنی) طراحی و اجرا شد.
در روزهای نخست انقلاب دشمنان تصور میکردند که انقلاب اسلامی تنها یک شور و احساسات دینی است و میتوانند آن را به سمت مدار غرب هدایت کنند. به ویژه خوشحال بودند که در شورای انقلاب افرادی مانند دولت بازرگان حضور داشتند و از طریق این دولت، سازوکارهایی طراحی کرده بودند تا انقلاب به نوعی به غرب متصل شود.
اما امام خمینی (ره) با هوشمندی ایستادگی کردند و در مقابل جمهوری دموکراتیک اسلامی یا جمهوری خالی از اسلام، تأکید کردند که ( جمهوری اسلامی ) نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد و در مقابل غربگرایی قاطعانه موضع گرفتند. ایشان فرمودند که طبق انقلاب اسلامی، نظم جدیدی فراتر از نظم دموکراسی لیبرال باید شکل بگیرد. امام همچنین در ابتدا به غربگرایان انتقادات تندی کردند و تأکید کردند که قانون اساسی باید بر اساس فرهنگ اهل بیت (ع) باشد.
نظام جمهوری اسلامی از این مرحله (هضم تمدنی) و از چالشهای زیادی عبور کند و مستقر شد؛ با این حال، دشمنان تلاش کردند مرحله دوم یعنی (مهار تمدنی) را اجرا کنند و انقلاب را محدود به ایران کنند، اما انقلاب اسلامی به جوانان فلسطینی و لبنانی و... الهام بخشید و به یک الگو برای دیگر کشورها تبدیل شد؛ در ادامه مهار تمدنی چندگانه طراحی کردند؛ مهار اقتصادی، مهار اجتماعی و... که به نتیجه نرسید؛ این روند به تدریج باعث شکلگیری یک قدرت نوظهور تمدنی بر اساس اسلام ناب گردید.
در ادامه، دشمنان وارد مرحله ( حذف تمدنی) شد. از زمان بوش پسر به این نتیجه رسیدند که خاورمیانه جدید باید شکل بگیرد؛ آنها تصور میکردند که میخواستند علاوه بر عراق و افغانستان با حمله نظامی، ایران را از بین ببرند، اما متوجه شدند که ایران بسیار قوی است و زیرساختهای محکمی دارد. بنابراین مرحله حذف را پایان ندادند اما مدل آن را تغییر دادند و به جنگ نرم، جنگ ادراکی و فشار اقتصادی روی آوردند.
برای جنگ ۱۲ روزه نیز ۳۰ سال و در قالب همان حذف تمدنی برنامه ریزی کرده بودند و از همه امکانات و امپراطوری رسانهای و تکنولوژی روز در جهان بهره بردند اما ناکام ماندند و به نظرم بعد از جنگ ۱۲ روزه وارد مرحله «رقابت تمدنی» شدیم.
بر اساس ادبیات و قواعد روابط بین الملل، مذاکره در قبل و حین و بعد از جنگ با همدیگر متفاوت هستند؛ قبل از جنگ مذاکره با هدف صیانت از حق هستهای بوده است؛ در حین جنگ با هدف توقف تجاوز است و مذاکره بعد از جنگ باید همسو با میدان برای ایرانی قوی و سرافراز و به مثابه ایران پیروز باشد؛
نگاه ذلیلانه و بر اساس «ما نمیتوانیم» غیر قابل قبول است؛ بیانیه جبهه اصلاحات در چارچوب این نگاه دوم است که گویی از زبان دشمن سخن میگویند.
اگر در مرحله «رقابت تمدنی» به چند مطلب توجه کنیم میتوانیم به مرحله «فتح تمدنی» برسیم؛ عمل به هفت فرمان راهبردی رهبری که در چهلم شهدای حماسه اقتدار ایران ابلاغ شد و تکالیف بسیار روشن است؛ اگر در مرحله «رقابت تمدنی» به الزامات آن توجه کنیم میتوانیم به مرحله «فتح تمدنی» برسیم؛
در هفت فرمان راهبردی رهبری، هم تقسیم کار ملی وجود دارد و هم اقتضائات مرحله پس از آتشبس و تکالیف بهوضوح مشخص شده است. در سرلوحه این فرمان، صیانت از وحدت ملی قرار دارد. به عبارت دیگر، دو قطبیسازی ممنوع است، تضعیف روحیه ملت ایران ممنوع است و باید وحدت و همدلی را حفظ کنیم. گروههای سیاسی حق ندارند مطامع شخصی خود را به نام منافع ملی مطرح کنند. ممکن است عدهای منافع شخصی، گروهی یا باندی داشته باشند، اما اینها نباید در قالب منافع عمومی مطرح شوند؛ مانند همین بیانیهنویسان اخیر
دومین فرمان، تقویت اقتدار نظامی است. باید از ابزارهای حراست از امنیت استفاده کنیم. این وظیفه نظامیهاست که آسیبها و نقاط ضعف جنگ را شناسایی کنند. البته این شناسایی انجام شده و نقاط اسیب با راه کار مناسب برطرف شده است.
سومین فرمان مربوط به روحانیت است؛ هدایت معنوی، نورانی کردن دلها و بالا بردن آستانه تحمل و صبر مردم است. باید از آیات دین بهره بگیریم تا مردم را در صحنه نگه داریم، باید مساجد و ارتباط با خانوادهها و مدارس تقویت شود و خود را سازماندهی کنیم تا پیام نور، رحمت، عزت، صلابت و آینده روشن را به مردم برسانیم.
چهارمین فرمان، حفظ شور و شوق انقلابی است که امام (ره) فرمودند وظیفه جوانان است. این روحیه انقلابی باید در جامعه حفظ شود.
پنجمین فرمان، حفظ عزت و آبروی کشور است. گویندگان و سخنگویان نباید عزت کشور را بر باد دهند یا پیام ضعف دشمن را منتقل کنند؛ بلکه باید پیام قدرت و صلابت به دشمن بدهند. این نکتهای بسیار مهم است.
بهطور خلاصه، توجه به این هفت فرمان رهبری جزو الزامات اول است. الزام دوم، توجه به ولایت فقیه و استقلال ملی در تمامی حرکتها و تلاشها با ایجاد توازن بین عقلانیت و احساسات است. رهبری در ۱۴ خرداد امسال فرمودند که دو رکن مهم از اندیشه امام (ره) وجود دارد: یکی ولایت فقیه و دیگری استقلال ملی. این مبتنی بر عقلانیت امام (ره) است که بین عقلانیت و عواطف موازنه ایجاد کرده است.
الزام سوم، غافل نشدن از نقشههای دشمن است. اگر در برابر دشمن توان افزایی کنیم و اقدامات زیادی انجام دهیم اما از نقشه ومکر وفریب دشمن به صورت تاکتیکی غافل شویم، این یک اسیب است . جنگ هنوز تمام نشده است. باید مراقب باشیم ونباید غافلگیر شویم بلکه دشمن را باید غافلگیر کنیم امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «به خدا قسم من کسی نیستم که در اثر مکر و فریب دشمن مورد غفلت واقع شوم». نباید میدان را در سختیها خالی کنیم.
الزام چهارم، باید آماده باشیم که هزینه کنیم برای انقلاب و نظام و پیشبرد تمدن اسلامی. در این شرایط، باید حاضر باشیم هزینه بدهیم و راحت طلب و عافیتطلب نباشیم.، ترک پست و ترک صحنه در میدان نبرد رقابت تمدنی با دشمن گناه کبیره و موجب غضب الهی میشود.
الزام دیگر مربوط به حوزه پیشرو و سرآمد است؛ حوزه علمیه صرفا برای علم و تعلم نیست؛ نباید بهگونهای عمل کنیم که انگار جنگی وجود نداشته است واتفاقی نیافتاده است . سال تحصیلی باید با توجه به شرایط جاری و وضعیت جبهه وجنگ ومیدان جهاد آغاز شود. حوزه پیشرفته وحوزه سرآمد حوزه مقاوم و حوزه مقاوم ساز ومستحکم است که ایمان وامید را در دلها زنده میکند و حماسه اقتدار وشهدای مقاومت ملت ایران را ارج نهد و مانند دفاع مقدس و با محوریت مساجد باید دمیدان حاضر باشد وفعال وبا نشاط باشد .
ما باید توجه داشته باشیم که انقلاب اسلامی در ۴۶ سال گذشته از دل تهدیدها فرصت ساخته است و در جنگ ۱۲ روزه نیز این واقعیت وجود دارد که ما شهدای بزرگی را تقدیم کردیم اما دشمن ضربه سنگینی وراهبردی خورد و نتوانست ما را شکست دهد و دستاوردهای ما به مراتب بالاتر است.
رقابت تمدنی را باید به فتح تمدنی تبدیل کنیم ؛ در این راستا به آیات و روایات توجه کنیم؛ به ویژه آیه ای که مسلمانان صدر اسلام را تهدید میکند که اگر مرتد شوید قومی خواهد آمد که از شما بهتر است و پرچم اسلام را به دست میگیرد و راه آن را ادامه میدهد؛ منظور آیات ارتداد اعتقادی نیست ارتداد اجتماعی سیاسی است؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» «وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»
مائده آیه ۵۴ و ۵۵ و۵۶ُ
وَإِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ
محمد ۳۸
از این آیات و همچنین چند آیه دیگر استفاده میشود که بر اساس سنت الهی، ملتی که پای کار اسلام و پای کار دین و پای کار جهاد برابر دشمن اسلام میایستد، خداوند پیروزی آن را تضمین کرده است ملت ایران مصداق این ملت مجاهد و شهادت طلب است لذا چشم انداز آینده را روشن میبینیم؛ ممکن است بلاها و سختیها ادامه پیدا کند اما با وجود آنها ان شاء الله به مرحله فتح تمدنی و بستر سازی ظهور حضرت بقیه الله الاعظم خواهیم رسید.
انتهای پیام/










نظر شما