به گزارش خبرگزاری حوزه، در خاطرات مرحوم سید ابوالحسن هاشمی نقل شده است که ایشان را یک روزی به منزل رباخواری دعوت کرده بودند ولی ایشان نمیدانست، چون شخص معتبری آقا را دعوت کرده بود.
بعد در منزل به آقا گفتند که خانه، برای فلان کس است که رباخوار است.
ایشان درحالیکه رفته بود روی منبر و نشسته بود، از منبر پایین آمده کفشهایش را برداشت و در وسط مجلس میگفت:
چرا به من دروغ گفتید؟
چرا من را به منزل این شخص دعوت کردهاید؟
این آقا رباخوار است و مردم را بدبخت کرده، حالا در خانهاش روضه گذاشته است!
به مردم میگفت: چیزی در منزل او نخورند و چند بار با صدای بلند گفت:
«بأبی أنت یا أباعبدالله (یعنی ای أباعبدالله پدرم فدایتان)، نفهمیدم، غلط کردم، مرا ببخش.» و از مجلس بیرون رفت.
منبع: سرگذشت عارفان، ج ۲، ص ۹










نظر شما