به گزارش خبرگزاری حوزه، در سالهای اخیر، تولید مستندهای دینی و انقلابی با چالشهای متعددی روبهرو بوده است. به باور بسیاری از کارشناسان، نگاه کلیشهای به این گونه مستندها و عدم بهرهگیری از استانداردهای حرفهای تولید، سبب افت کیفیت و کاهش اثربخشی آنها شده است. از سوی دیگر، وجود ظرفیتهای فراوان حمایتی در نهادها و ارگانهای مختلف، به دلیل فقدان چرخهای سالم و علمی، نتوانسته است جایگاه واقعی این آثار را در عرصه فرهنگ و هنر انقلابی تعیین کند.
مستندسازان این عرصه بر این باورند که ماهیت مستند دینی، فراتر از نمایش ظواهر مذهبی است و باید با نگاهی عمیقتر و انسانیتر، به بازتاب مفاهیم اصیل بپردازد. همچنین، نقش عناصری مانند روایتگری قوی، پرداخت هنرمندانه و انتخاب موضوعات جذاب، به عنوان عوامل کلیدی در ماندگاری و تأثیرگذاری این آثار شناخته میشود.
با این حال، بهرهگیری از ظرفیتهای موجود، مستلزم ایجاد سازوکارهای حرفهای، انتخاب عوامل دغدغهمند و تعریف دقیق فرآیند تولید تا پخش است. بدون توجه به این الزامات، نه تنها امکان تولید آثار فاخر فراهم نمیشود، بلکه سرمایهگذاریهای کلان نیز به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
پیرامون این موضوع، خبرگزاری حوزه با علی خسروی، مستندساز گفتوگویی انجام داده که در ادامه همراه میشویم.
* نظر شما در مورد تعریف و ویژگیهای یک مستند دینی و انقلابی چیست و این گونه مستندها باید دارای چه خصوصیاتی باشند تا بتوانند پیام خود را به خوبی انتقال دهند و برای مخاطب جذاب باشند؟
به نظر من برخورد با مفهوم سینمای دینی یا مستندهای دینی و انقلابی تا حدی کلیشهای است. از دیدگاه من هر مستندی که درباره انسان باشد، درباره روابط انسانی باشد یا به هر شکلی به معارف انسانی بپردازد، میتواند مستند دینی محسوب شود.
برخی تصور میکنند مستندی که مثلاً گنبد و مسجد و نماز را نمایش میدهد، مستند دینی است. به نظر من این برخورد مستقیم و کلیشهای، اثر را برای تماشاگر بیارزش میکند.
ویژگی اصلی یک مستند دینی به نظر من غیرمستقیم بودن و انسانی بودن آن است. هرچه مستند غیرمستقیمتر و انسانیتر باشد، جذابتر و بهتر خواهد بود. ویژگی کلی یک مستند باید جذابیت باشد. جذابیت از مسیرهایی مانند انتخاب کاراکتر درست، انتخاب موضوع درست و داشتن قصهای جذاب به دست میآید.
امروز در سینمای مستند، مستندهای شخصیتمحور که آن شخصیت دارای قصهای جذاب باشد، آثاری هستند که مطرح میشوند و در ذهن تاریخ و در ذهن تماشاگر خواهند ماند. اگر مستندی درباره یک شخصیت انسانی داشته باشیم ولی آن شخصیت دارای قصه نباشد یا دغدغهای نداشته باشد، آن فیلم قطعاً مستند جذابی نخواهد شد. در مورد انتقال محتوای دینی و جذابیتهای بصری، اصل ماجرا به کاراکتر و موضوع و قصه آن کاراکتر بازمیگردد.

* نقش عناصر روایتگری و داستانپردازی در ساخت مستندهای دینی چیست و چرا این عناصر اهمیت دارند؟
هر مستندی برای جذابیت نیاز به عناصر روایتگری و داستانپردازی دارد. این مسئله به ویژه در مستندهای دینی اهمیت بیشتری پیدا میکند زیرا مستندهای دینی در سالهای اخیر با کلیشه مواجه بودهاند و بسیاری از آنها جذابیت خود را از دست دادهاند. بنابراین کار برای مستندسازان این عرصه کمی سخت است. آنها حتماً باید از عناصر روایتگری و داستانپردازی قوی برخوردار باشند تا بتوانند جذابیت لازم را به فیلم خود اضافه کنند. فرم و موسیقی و جلوههای بصری نیز قطعاً در جذابیت کمک میکنند.
اصولاً در مستند معتقدیم که محتوا فرم را انتخاب میکند و این فرم و محتوا باید آنقدر در هم تنیده باشند که قابل تمیز دادن نباشند. فیلم باید به راحتی روایتگری خود را انجام دهد. موسیقی و جلوههای بصری اگر در فیلم تنیده شوند، میتوانند در تاثیرگذاری نقش داشته باشند. گاهی میبینیم که در برخی مستندها موسیقی یا جلوههای بصری به صورت جدا احساس میشوند و این باعث آسیب به اثر میشود. گاهی بعضی مستندها دارای فرم و موسیقی و جلوههای بصری ناهماهنگ هستند و این خود باعث عدم تاثیرگذاری میشود.
به نظر من کارگردان باید انتخاب فرم و موسیقی و جلوههای بصری را در خدمت محتوا انتخاب کند و اگر این انتخاب به خوبی انجام شود، قطعاً باعث جذابیت و اتفاق خوب در روایت مستند خواهد شد.
* ظرفیتهای موجود برای حمایت از تولید مستندهای دینی و انقلابی را چگونه ارزیابی میکنید و چه موانعی برای بهرهگیری از این ظرفیتها وجود دارد؟
در ظاهر ظرفیتهای زیادی برای حمایت وجود دارد. ارگانهای مختلفی هستند که حتی خارج از ارگانهای معروف، سفارش تولید میدهند و تولید میکنند. اما متاسفانه چرخه درستی حاکم نیست.
انتخاب کارگردان و انتخاب طرح به غلط اتفاق میافتد. ما در سالهای اخیر مستندهای انگشتشماری داریم که در ذهن ماندهاند. مهمترین قاضی و قضاوت برای یک فیلم، زمان و ذهن تماشاگر است. واقعاً در این سالها بسیار کم میشود فیلمی حتی در سینمای ایران مثال زد که در ذهن تماشاگر هک شده باشد یا در تاریخ بماند. این مسئله آسیب بسیار زیادی به تولیدات میزند.
بزرگترین آسیب تولید فیلم مستند این است که یک ذره سادهانگاری در آن اتفاق میافتد. دوستان احساس میکنند میتوانند بروند یک سری تصاویر راش بگیرند، یک سری مصاحبه بگیرند و بیایند پشت میز تدوین و آن را تبدیل به فیلم کنند. این اشتباه بزرگ است. قبل از تصویربرداری همه چیز باید تعیین شده باشد. همه چیز باید روی کاغذ طراحی شده باشد تا بتوان توقع یک فیلم جذاب را داشت. البته آنجا هم نیاز به مشاوره و راهنمایی کارگردان وجود دارد. این در صورتی است که کارگردان از خلاقیت و سواد لازم برای تولید فیلم مستند جذاب برخوردار باشد؛ در غیر این صورت واقعاً امیدی نیست.
بسیاری از ارگانها تولید میکنند و متاسفانه ضربه میزنند به دین و انقلاب. این فیلمها جدا از اینکه در تاریخ نمیمانند، یک مسئولیت برای تولیدکننده و عوامل رقم میزنند که واقعاً اذیتکننده است. تمام هزینهای که در ارگانهای مختلف برای تولیدات اتفاق میافتد، برای پر کردن ویترین آن سازمان یا آن مجموعه مذهبی است. اما چرخه اتصال فیلم به تماشاگر شکل نمیگیرد. اگر هم شکل بگیرد، متاسفانه اثر در تاریخ نمیماند. یک فیلم مستند به واسطه داشتن هنر و روایت خلاقانه یک واقعیت است که در تاریخ مستند ایران ثبت میشود.
در مورد موانع، من معتقدم ظرفیتها وجود دارند ولی چرخه غلط است. انتخاب فیلمساز، دعوت از فیلمساز و کستینگ درست یعنی انتخاب عوامل درست، شناخت آن ارگان از فیلم مستند که آیا واقعاً به پژوهش اعتقاد دارند، آیا بعد از پژوهش فرم مناسب را انتخاب میکنند، همه این موارد نیاز به یک راهبری دارد. پیشنهاد من این است که آن ارگان و نهاد و سرمایهگذار حتماً باید یک منتور، یک مشاور و یک تهیهکننده حرفهای را بالای سر کار قرار دهند. این تهیهکننده مسئولیت تولید هنری کار را دارد و این پست بسیار مهمی است. متاسفانه ما در سینمای ایران تهیهکنندهمحور نیستیم. چه در فضای داستانی و چه در فضای مستند، تهیهکننده بیشتر یک اسم یا در نهایت یک رابط مالی است که نقشی در تولید موفق ندارد.
درصد بسیار بالایی از آثاری که در فضای مذهبی تولید میشوند، تولید موفقی ندارند. مراحل استاندارد از پژوهش میدانی و کتابخانهای تا نگارش متن، انتخاب فرم، پیشتولید، تولید، تدوین و مراحل بعد به ندرت در سینمای مستند ایران اتفاق میافتد.
* چه راهکارهایی میتواند تولید و توزیع مستندهای دینی را پایدار و اثربخش کند؟
مهمترین راهکار، وجود تهیهکننده است. مهمترین راهکار، عوامل دغدغهمند است. مهمترین راهکار، وجود یک چرخه سالم نمایش مستند است. ما در حیطههای دیگر مستند هم فیلمهایی با کیفیت متوسط داریم که تولید میشوند ولی به پخش نمیرسند. اگر پلتفرمی سفارش تولید بدهد، آن پلتفرم از همان ابتدا باید به پخش فکر کند.
تهیهکننده از همان اول باید به پخش فکر کند که چه رونمایی برای آن مناسب است، چه تاریخ و تقویم زمانی برای پخش آن مناسب است، چه جاهایی میتواند برای نمایش آن تلاش کند. یک تهیهکننده و یک کارگردان باید موضوع پخش مستند برایشان بسیار اهمیت داشته باشد. آن سرمایهگذار محترم باید از تهیهکننده بخواهد و در برآورد هزینه قید شود که هزینه پوستر، هزینه تیزر، هزینه رونمایی در جاهای مختلف، هزینه نمایش در دانشگاه یا شبکههای مختلف لحاظ شود. نه اینکه فیلم ساخته شود و تحویل آرشیو داده شود. حتی اگر پخش کنند، تهیهکننده و سرمایهگذار باید به صورت پیگیر این اتفاق بیفتد. نه با یک کار اداری ساده. به نظرم باید با یک پیگیری مهم این کار انجام شود. روابط عمومی فیلم و شخص تهیهکننده بسیار مهم است که از قبل به همه اینها فکر کرده باشد و برای نمایشش چاله کنده باشد.
متاسفانه بخش زیادی از مستندسازان برای امرار معاش فیلم میسازند و این بسیار بد است. ما جدا از اینکه فیلم میسازیم، نسبت به آن حرفی که برای تماشاگر داریم مسئولیم. این تماشاگر میتواند تماشاچی سهلالوصولی باشد یا تماشاچی دوردستی. به عنوان مثال اگر من فیلمی در مورد مساجد یک منطقه میسازم، حتماً باید آن فیلم در مساجد اکران شود. هر فیلمی بنا بر آن سوژه و ایده و روایتی که دارد، باید فکر شود کجا میتواند به تماشاگر خودش متصل شود. متاسفانه در ایران یک چرخه معیوب فیلمسازی وجود دارد که غالباً مستندها یا پخش مناسبی ندارند یا اگر پخش اولیه داشته باشند، اصلاً پخش نمیشوند یا پخش متوسط و مظلومانهای دارند. در این میان تهیهکننده به فکر فیلم بعدی است و دیگر به این فکر نمیکند. در حالی که واقعاً پخش باید از همان ابتدا به آن فکر شود.
* ارزیابی کلی شما از وضعیت کنونی تولید و پخش مستندهای دینی و انقلابی چیست؟
ارزیابی بنده متاسفانه ارزیابی بسیار بدی است. وضعیت تولید و پخش مستندهای دینی و انقلابی ما وضعیت بسیار بدی دارد. ای کاش همه ما به یک بیداری و هوشیاری برسیم که این مظلومیت فضای مستندهای دینی و انقلابی را واقعاً درک کنیم. باید از خدا کمک بخواهیم که این فضا را متحول کنیم.
عدم وجود مستندهای قوی، نشانههای ضعف سینمای دینی را در جامعه ما نشان میدهد. وقتی درباره هویت دینیمان حرف زده نمیشود، هویت افت میکند. البته فقط مستند مقصر نیست. مستند یکی از ارکان مهم است.
بحث آموزش و پرورش و دیگر نهادها نیز مطرح است. به صورت کلی مستند هشداردهنده است. مستند بیدارکننده است. مستند میتواند فضایی ایجاد کند که یک جریانی راه بیفتد و به بلوغ سینمای دینی ایران بینجامد. ما فقط مدعی هستیم که این فضای دینی و مذهبی را در جامعهمان داریم ولی بعد میبینیم که این فضای مظلومیت در مستندهای دینی وجود دارد. ای کاش اتفاقی بیفتد که این حیطه مستند با سرعت زیادی پیشرفت کند و اتفاقات خوبی را رقم بزند.
* مهمترین چالشهای پیش روی تولید فیلم مستند به ویژه در گونه دینی و انقلابی چیست؟
مهمترین چالش این است که تولید با یک مکانیزم استاندارد و با یک روش استاندارد اتفاق نمیافتد.
به عنوان مثال جشنوارههای فیلم با موضوع دینی به بدترین شکل ممکن متاسفانه برگزار میشوند. آنها وجاهت خود را پیش مستندسازها از دست دادهاند. من بیست سال است فیلم داستانی و مستند میسازم. متاسفانه جشنوارههای فیلمهای دینی روز به روز غیراستانداردتر، ضعیفتر و به شکل بدتری از سال قبلشان اتفاق میافتند.
بزرگترین چالش، ضعف در روش تولید است. روش تولید یعنی تهیهکننده حرفهای. روش تولید یعنی فیلمساز حرفهای یا نیمهحرفهای. روش تولید یعنی رعایت اصول درست یک مستند. یک مظلومیتی در مورد سینمای دینی و مذهبی در سازمانهایی مانند شبکه مستند، سازمان اوج یا حوزه هنری وجود دارد. این اتفاق باید با همافزایی این سازمانها اتفاق بیفتد.
ما به عنوان فیلمساز یا گاهی تهیهکننده یا مسئول باید احساس مسئولیت کنیم. مسیر تولید استاندارد یک حلقه مفقوده در سینمای ایران است به ویژه در سینمای مستند مذهبی. چالش دیگر بحث مالی نیست. مشکل اصلی مالی نیست. اگر حوزه علمیه نیاز دارد مستند بسازد، باید مطمئن شود و سازمانهایی مانند حوزه هنری، اوج یا شبکه مستند باید در یک مسیر درست این هزینه مالی را انجام دهند. در ماجرای هنری نیز باید فیلمسازان خوب را دعوت کنیم.
اگر میخواهیم فیلم مذهبی بسازیم، چرا باید فیلمهای مذهبی را به دوستان مبتدی بسپاریم. این دوستان مبتدی هم باید فیلم بسازند ولی چرا باید فیلم دفاع مقدس یا فیلمهای مذهبی را به تازهواردها بدهیم. این بزرگترین آسیب است. چرا؟ چون احتمالاً میخواهیم هزینه نکنیم.
حمایت باید به اندازه خودش اتفاق بیفتد. سفارشدهنده یا سرمایهگذار باید این را مد نظر قرار دهد که در کنار حمایت از استعدادها، که باز در تشخیص آن استعدادها احتمال اشتباه بسیار بالاست، کار را به کاردان نسپارند. کار را به تهیهکننده حرفهای نسپارند. کار را به دفتر تولید حرفهای فیلم نسپارند. چون این اتفاق نمیافتد، متاسفانه این آسیبها نیز وارد میشود. امیدواریم یک روز بخشهای مذهبی مملکت برای یک مسیر درست فیلمسازی تفاهمی را منعقد کنند. این تفاهمنامه نیز باید تفاهم درستی باشد و با نظارت باشد.
در ماجرای رسانهای نیز اگر تهیهکننده حرفهای باشد و روش استاندارد تولید فیلم مستند رعایت شود، از همان ابتدا باید به ماجرای رسانهای آن فکر شود. از همان اول باید برای ماجرای رسانهای آن برآورد داده شود. از همان اول باید برای ماجرای رسانهای آن انسان متعهد و روابط عمومی درستی انتخاب شود. در اکثر فیلمهای مستند، شخصی به نام روابط عمومی اگر باشد، ظاهری است. روابط عمومی باید دقیقاً فردی باشد که بداند چه اتفاقات خوبی را میتواند برای فضای رسانهای این فیلم رقم بزند.
* میزان استقبال مخاطبان از مستندهای دینی و انقلابی را چگونه ارزیابی میکنید و دلیل این استقبال چیست؟
متاسفانه استقبال زیادی وجود ندارد. باید گفت فیلمهای مستند انقلابی کمی بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند چون فضای آنها چالشیتر است و میشود موارد موفقی را مثال زد؛ ولی در مستندهای دینی این عدم جذابیت وجود دارد. البته موارد خوب نیز هست. مثلاً فیلم "مش اسماعیل" به نظر من یک فیلم کاملاً دینی است و یکی از آثار خوب به یاد ماندنی است یا مستندهای دیگر نیز میشود مثال زد ولی واقعاً انگشتشمار هستند و این بسیار بد است.
همه ما باید سعی و تلاش کنیم که این مستندهای دینی یا مستندهای انسانی یا مستندهای مذهبی را با کار باکیفیت ساختن تقویت کنیم. فیلم باید هنری باشد. اصلاً فیلم بدون هنر موضوعیتی ندارد. هنر مادهای است که به اثر اضافه میشود و باعث ماندگاری و تاثیرگذاری اثر میشود. اگر این نباشد، قطعاً اسمش فیلم نخواهد بود.
* به نظر شما چه تغییرات و تحولاتی در فضای رسانه و اجتماعی میتواند وضعیت تولید و پخش مستندهای دینی را بهبود بخشد؟
باز برمیگردم به مسیر استاندارد تولید در فیلم مستند با موضوعیت دینی. بسیار واضح و مثالوار عرض میکنم. به عنوان مثال مراکز رسیدگی به امور مساجد یا ارگانهای مذهبی یا حوزههای علمیه یا ارگانهای فرهنگی باید پیش سازمانهای رسانهای مانند حوزه هنری، سازمان اوج، شبکه مستند صدا و سیما یا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بروند و یک تفاهم را منعقد کنند.
این تفاهم میتواند مرحله به مرحله باشد. یک سری پژوهش در مرحله اول اتفاق بیفتد. در مرحله دوم متنی پیاده شود. در مرحله سوم تصویربرداری اتفاق بیفتد. یک ناظر کیفی میتواند از طرف ارگانهای مذهبی گماشته شود.
این اطمینان باید بین تولیدکننده و سرمایهگذار متقابل اتفاق بیفتد. ارگانهای دینی نباید خودشان به سراغ تولید بروند. این غلط است. اگر میخواهند این کار را بکنند، باز آن مسیر حرفهای و مسیر استاندارد تولید فیلم مستند باید اتفاق بیفتد.
شناخت و شناساندن این مسیر زمانبر است. تولیدکنندههای اصلی و ارگانهای دینی که باید سرمایهگذاری کنند، باید سرمایهگذاری کنند تا کمی این مسائل ناهنجاریهای غیردینی و ضد دینی در جامعه کم شود. این اتفاق سرمایهگذاری، تولیدکننده و تولید اثر هنری مستند در فضای دینی باید در این مسیر درست رقم بخورد. در غیر این صورت واقعاً نمیشود امیدوار بود که فضا به نفع مستندهای دینی و انقلابی متمایل شود.
من حداقل برادرانه خواهش میکنم از تمام ارگانهای تولیدکننده و سفارشدهنده دینی که برای همدیگر دعوتنامه بفرستند، با همدیگر جلسه بگذارند و دیدارهایی انجام دهند تا این فضا را به نفع سینمای مستند عوض کنند.
تماشاگر حقش دیدن فیلمهای آگاهیبخش است. فیلمهایی که بتوانند احساس تماشاگر را درگیر کنند به نفع مسائل دینی. بسیاری از آگاهیها را متاسفانه به واسطه عدم وجود این چرخه از دست تماشاگر میدهیم و عدم آگاهی خودش مشکلات فراوانی رقم میزند.
انتهای پیام










نظر شما