خبرگزاری حوزه | در جهان پرآشوب امروز که روایتهای غلبهگر یأس و بیمعنایی، بسیاری از افراد و جوامع را در خود فرو برده است، مفهوم امید به کلمهای در معرض استحاله تبدیل شده است.
امیدهایی سطحی، کاذب یا صرفاً انفعالی که نه تنها گرهی از کار فرو بسته نمیگشایند، بلکه گاه خود به ابزاری برای سلب مسئولیت فردی و اجتماعی بدل میشوند.
در این میان، پویش «امید زنده» فراخوانی عمیق برای بازخوانی و احیای «امید مهدوی» است؛ نه به مثابهی یک شعار مذهبی صرف، بلکه همچون یک موتور محرّک الهیاتی، معرفتی و کنشگرایانه برای فرد و جامعه، در افق پیچیدهی غیبت.
این امید از تلفیق حکیمانهی «دانش» (معرفتشناسی انتظار) و «ایمان» (تکیهگاه قلبی و عملی) سرچشمه میگیرد و میکوشد در برابر نسخههای تقلیلگرایانه و منفعلکنندهی امید معاصر، الگویی زنده و جهتبخش ارائه دهد. هدف غایی، استحاله امید از حوزهی شعار به «کردار اجتماعی اثرگذار».
از «بودن» امید تا «شدن» آن در بستر غیبت
مسئلهی اساسی در فهم «امید زنده» آن است که چگونه میتوان مفهومی قدسی و الهیاتی چون انتظار مهدوی را به یک راهبرد عملی و مؤثر در زندگی روزمره و کنشهای اجتماعی تبدیل کرد؟
چگونه میتوان امید را از یک حالت ذهنی صرف، به یک نیروی پیشبرنده و تحولآفرین ارتقا داد؟ افق غیبت، نه تنها بهانهای برای کنارهگیری نیست، بلکه خود بستری برای آزمون عیار «امید زنده» و ظهور کارکردهای حقیقی آن است.
این امید نه تنها معطوف به آیندهای دوردست نیست، بلکه حال و اکنون را نیز تحت تأثیر قرار میدهد؛ دانش و ایمان در اینجا نه صرفاً دریافتهای نظری بلکه ابزارهایی برای فعالسازی امید و تبدیل آن به سوخت حرکت برای پیشرفت و تعالی فردی و اجتماعیاند.
محورهای تحلیلی و راهکارهای اجرایی:
۱. امید در تراز معرفت و ایمان: چالشها و راهبردها
چالش ۱: تقلیلگرایی معرفتی و ایدئولوژیک
امید مهدوی در طول تاریخ، گاه قربانی تفسیرهای افراطی یا تفریطی شده است. از یک سو، تقلیل آن به یک ایدئولوژی سیاسی صرف برای توجیه وضعیت موجود یا دامن زدن به بیعملی و از سوی دیگر، تقلیل آن به یک باور شخصی و صرفاً اخلاقی بدون هیچ گونه بار اجتماعی. این تقلیلگراییها، امید را از کارکرد اصلی خود، یعنی توانمندسازی و جهتبخشی بازمیدارد.
راهکار معرفتی: تدوین یک معرفتشناسی جامع انتظار. این معرفتشناسی باید فراتر از بازگویی صرف روایات باشد و به تحلیل عمیق نسبت انتظار با مباحث هستیشناختی، انسانشناختی، جامعهشناختی و تاریخی بپردازد. برگزاری نشستهای علمی، تولید محتوای فاخر آکادمیک و عمومی و ایجاد پلتفرمهایی برای تبادل آرا میان اندیشمندان و متخصصان حوزوی و دانشگاهی، از ابزارهای تحقق این مهم است. تأکید بر جنبههای فعال انتظار و تبیین مسئولیتهای منتظران در عصر غیبت، از ارکان اصلی این راهکار است.
چالش ۲: انفصال ایمان از عمل (اومانیسم منفعل)
در جهان مدرن، گرایش به اومانیسم منفعل که ایمان را تنها به حوزهی قلب و فردیت محدود میکند و از آن انتظار کنش اجتماعی ندارد، چالشبرانگیز است. این دیدگاه، ایمان را از موتور محرّک بودن ساقط کرده و به آن نقش آرامبخش صرف میدهد.
راهکار عملیاتی: تبیین ایمان پویا در بستر انتظار. ایمانی که نه تنها در قلب، بلکه در اراده، اخلاق فردی و کنشهای اجتماعی متجلی میشود. طراحی الگوهای عملی برای زندگی منتظرانه که شامل تعهد به عدالت اجتماعی، تلاش برای رفع محرومیت، مشارکت فعال در اصلاح جامعه و ترویج اخلاق مهدوی در محیط کار و زندگی است. این الگوها باید فراتر از شعار، به دستورالعملهای رفتاری تبدیل شوند و از طریق آموزش، رسانه و نهادهای مدنی ترویج یابند.
۲. نقش دانش عمیق امامت و ایمان پویا در تبدیل امید به سوخت حرکت
الف) دانش عمیق امامت: افقی برای کنش:
دانش امامت در اینجا صرفاً حفظ اسامی و تاریخ نیست، بلکه فهم عمیق از جایگاه امام به عنوان قطب عالم امکان، واسطهی فیض و الگوی جامع انسانیت است. این دانش غیبت را نه به معنای عدم حضور، بلکه به معنای حضور در پرده و مسئولیت منتظران برای زمینهسازی ظهور درک میکند.
راهکار تحلیلی: تبیین فلسفه غیبت و کارکردهای امام غایب در نظام هستی و جامعه. این تبیین باید به جای القای انفعال، به ایجاد انگیزه برای کنشگری هوشمندانه منجر شود.
مثلاً چگونه شناخت ولایت تکوینی و ولایت تشریعی امام میتواند الهامبخش ساختارهای عادلانه و اخلاقی در جامعه باشد؟
چگونه نقش هدایتی امام، ما را به سمت خودسازی و جامعهسازی بر مبنای اصول الهی سوق میدهد؟ تولید کتب، مقالات و سمینارهای تخصصی با این رویکرد، ضروری است.
ب) ایمان پویا: تبدیل باور به کردار اجتماعی اثرگذار
ایمان پویا در بستر امید مهدوی، همان نیرویی است که باورهای قلبی را به فعالیتهای عینی و ملموس در جامعه ترجمه میکند. این ایمان، از فرد میخواهد که نه تنها منتظر ظهور باشد، بلکه خود نیز در مسیر تحقق آرمانهای مهدوی گام بردارد.
راهکار اجرایی: طراحی و پیادهسازی مدلهای کنشگری منتظرانه. این مدلها میتوانند در حوزههای مختلف:
اقتصادی: ترویج عدالت اقتصادی، مبارزه با فساد، حمایت از تولید ملی و کارآفرینی با رویکرد جهادی.
فرهنگی: ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی، تولید محتوای هنری و رسانهای هدفمند و مبارزه با تهاجم فرهنگی.
سیاسی-اجتماعی: مشارکت فعال در تعیین سرنوشت اجتماعی، مطالبهگری عدالت، مبارزه با ظلم و استبداد و تلاش برای ایجاد همبستگی اجتماعی.
این مدلها باید با استفاده از ابزارهای نوین آموزشی و ترویجی، از جمله کارگاههای آموزشی، کمپینهای رسانهای و تشویق به تشکیل هستههای کوچک کنشگر، در جامعه نهادینه شوند.
نتیجه
امید زنده در آینهی انتظار، بیش از آنکه یک شعار باشد، یک چارچوب فکری و عملی برای مواجهه با چالشهای عصر غیبت است. این چارچوب، با تلفیق عمیق معرفتشناسی انتظار و ایمان پویا، نه تنها فرد را از انفعال و ناامیدی میرهاند، بلکه او را به یک عنصر فعال و اثرگذار در مسیر زمینهسازی ظهور تبدیل میکند.
در این چشمانداز، انتظار نه یک سکون منفعلانه، بلکه یک موتور محرّک است؛ سوختی برای حرکت، رشدی برای تعالی و نوری برای رهایی از تاریکیها. تبدیل این امید به کردار اجتماعی اثرگذار، همان گامی است که میتوانیم در این برهه حساس از تاریخ برداریم و خود را شایستهی تحقق بزرگترین آرمان بشری، یعنی ظهور دولت کریمه مهدوی سازیم.
زینب صفایی










نظر شما