حجت الاسلام و المسلمین سید رحیم توکل از اساتید حوزه علمیه قم در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، اظهار داشت: ما در دار دنیا هستیم و بعد از مرگ، وارد عالم برزخ و سپس وارد عالم قیامت می شویم. عالم برزخ و قیامت را عالم آخرت می گویند.
استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: برخورد خدای عالم در دنیا به یک گونه، در عالم برزخ به گونه ای و در عالم قیامت به گونه ای دیگر است، افراد در دنیا اگر به دنبال گناه بروند خدای عالم با آنها برخورد می کند که این برخورد گاهی به صورت فقر، گاهی بیماری، مشکلات، مرگ و امثال آن است، چون دنیا حقیر است، این برخوردها هم آنچنان ثقیل نیست، از این رو در سوره سجده آمده است: «وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ و بی تردید آنان را غیر از عذاب بزرگتر [در قیامت] از عذاب نزدیکتر [در دنیا] می چشانیم، باشد که [از فسق و فجور] برگردند.» (سجده: ۲۱)
وی یادآور شد: عذاب دنیا را به عذاب ادنی و سبک و عذاب آخرت را به عذاب اکبر تعبیر کردند، از این رو عذاب سبک برای این دنیای حقیر است. اگر از این دنیا به عالم آخرت برویم، به تناسب عوالم برزخ یا قیامت، برخوردها شدید یا شدیدتر خواهد شد، البته هر عالمی به تناسب خودش است. در روایت آمده است: «و قال علی بن الحسین (ع) : انّ القبر امّا روضة من ریاض الجنة أو حفرة من حفر النار» (العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعة، تفسیر نور الثقلین - قم، چاپ: چهارم، ۱۴۱۵ ق؛ ج ۳؛ ص: ۵۵۳)
حجت الاسلام و المسلمین توکل یادآور شد: بهشت برزخی و جهنم برزخی در مقابل بهشت و جهنم موعود است که بسیار متفاوت می باشد. در روایت آمده در عالم برزخ وقتی دری از جهنم را برایشان باز می کنند، او فقط صحنه هایی از جهنم را می بیند، ناله اش بلند می شود خدایا قیامت را برای ما برپا نکن. «ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ أَرْوَاحِ الْمُشْرِکِینَ فَقَالَ فِی النَّارِ یُعَذَّبُونَ وَ یَقُولُونَ رَبَّنَا لَا تُقِمْ لَنَا السَّاعَةَ وَ لَا تُنْجِزْ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا وَ لَا تُلْحِقْ آخِرَنَا بِأَوَّلِنَا» (بحارالانوار، ج ۶؛ ص: ۲۷۰)
عضو مجلس خبرگان گفت: بر اساس این روایت، در برزخ، هنوز جلوه ها را به او نشان می دهند. جهنّم عالم برزخ، جهنّم قیامت را نشان دادن است، به همین مقدار، ضجه و ناله اش در می آید که خدایا قیامت را برای ما برپا نکن. چرایی آن را این آیه از سوره مبارکه غافر بیان می کند: «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (غافر: ۴۶) در عالم برزخ عرضه آتش و نشان دادن جای او در جهنم است و در قیامت، او را داخل در جهنم می کنند. هر دو تا عذاب است، البته در دنیا جلوه آن به گونه ای است، در برزخ، به گونه ای دیگر و در قیامت به گونه سوم است.
استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: جلوه های صحنه قیامت با جلوه های در درون جهنم فرق می کند، در قرآن می خوانیم: «فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة» برخی را در روز قیامت معادل پنجاه هزار سال دنیوی معطل می کنند، اگر کسی بخواهد یک ساعت بایستد، سنگین است، یک روز بایستد، سنگینتر است، یک سال بخواهد بایستد محال است، حال اگر پنجاه هزار سال بایستد، سنگینی آن قابل تصور نیست، اما باز این معطلی و ایستادن تا در جهنم داخل شدن، بسیار فرق می کند. اینها جلوه های برخورد خدا در عوالم با انسان های گناهکار است، از این رو در هر عالمی به تناسب آن عالم جلوه دارد.
حجت الاسلام و المسلمین توکل اظهار کرد: انسان یک نگاه به خود بیندازد؛ کسی که از گزیدن یک پشه ناله اش بلند می شود، چگونه می تواند از عذاب خدا صبر کند. از این رو انسان باید نگاه به دنیا کند و هم نگاه به عالم بعد از مرگ خود داشته باشد؛ یک روز همه وارد عالم برزخ می شویم و یک روز وارد قیامت می شویم و جهنم و بهشت در کار است. در دنیا جلوه ها، جلوه های ملکی است؛ در آخرت، جلوه ها، ملکوتی است؛ عالم ملک با ملکوت عالم قابل قیاس نیست؛ اما در آیات و روایات، هر دو جلوه را به دست ما دادند. «الذین یأکلون أموال الیتامی ظلما انما یأکلون فی بطونهم نارا» آنها که در دنیا مال یتیم را به ظلم می خورند، در حقیقت آتش می خورند؛ اما نمی دانند که این لقمه، آتش است. در دنیا لقمه دنیوی شکل دنیوی است و در آخرت، لقمه حرام، به شکل آتش است. هم لقمه دنیوی و هم لقمه آخرتی در این آیه آمده است.
وی تصریح کرد: پل صراط، بالای جهنم است و از آن باید عبور کرد. در برخی نقاط این پل، ایست بازرسی است که در روایت به «قنطرة» تعبیر شده است، در این قنطره ها او را نگاه می دارند و سؤالات پرسیده می شود. پل را روی شعله ها گذاشته اند؛ چرا که در دنیا شهوات، همه آتش است و ما چون در دنیا هستیم، آتش را نمی بینیم و تنها جلوه حرام را می بینیم، لقمه حرام در دنیا، شهوت جنسی در دنیا مال حرام در دنیا، ریاست حرام در دنیا، قدرتی که از کانال حرام به دست آمد، تمام، آتش هستند، که چون در دنیا هستیم، آن آتش را نمی بینیم و فقط جلوه دنیوی آن را نگاه می کنیم.
استاد درس خارج حوزه عنوان کرد: تمام جلوه ها به دید دنیوی زیبا هستند و به دید اخروی آتش هستند، اگر بناست در دنیا این جلوه ها جلو بیاید، آتش جلو آمده و برخورد با این آتش شهوات، در دنیا چگونه بود، اگر به آن با بی اعتنا عبور کردیم، در پل صراط هم بی اعتنا عبور می کنیم. اگر اینجا لغزیدیم، آنجا هم می لغزیم. اگر به سختی عبور کردیم، آنجا هم به سختی عبور می کنیم. اگر اینجا در شهوات داخل شدیم و به گناه آلوده شدیم، آنجا هم به آتش داخل و گرفتار می شویم. اینها تمام، یکی است و با جلوه های متناسب خود. در دنیا یک جلوه است و در برزخ جلوه دیگر و در قیامت، جلوه دیگر و به تناسب همان عالم است. البته با این قید که دنیا و عقاب در آن حقیر است؛ در برزخ، عظیم است و عقاب آن هم عظیم است؛ قیامت هم اعظم است و عقابش هم اعظم است.
عضو مجلس خبرگان بیان کرد: در قرآن میخوانیم: «و ما منکم الا واردها» چه اینکه در دنیا هم برای همه ما جلوه های شهوات، یقینا به کرّات می آید. «ثم ننجّی الذین اتّقوا» آنها که در دنیا با جلوههای مختلف زمین نخوردند، برخی آنچنان از پل عبور می کنند «یمرون الصراط کالبرق الخاطف». «ثم ننجّی الذین اتّقوا و نذرُ الظالمین فیها جثیّا، سپس آنان را که از کفر، شرک، فساد و گناه پرهیز کردند نجات می دهیم و ستمکاران را که به زانو در افتادند، در دوزخ رها می کنیم.» (مریم: ۷۲) اگر اینجا زمین خوردیم، آنجا هم زمین می خوریم. اگر اینجا ذلیل بودیم، آنجا هم ذلیل می شویم. اگر اینجا ابایی از حرام نداشتیم، آنجا هم به جهنم می اندازیم و «لا ابالی».
وی با اشاره به بیان رویدادهایی جزئی از روز قیامت در روایات، اظهار کرد: آنچه که لازم است بدانیم و مایحتاج ما در امر دنیا و آخرت بود را در آیات و روایات بیان کرده اند. برای اینکه بتوانیم از این اوضاع، سربلند بیرون بیاییم، نجات در یک عنوان عام «به یاد خدا بودن» است. در به یاد خدا بودن، سه مرحله کلی قرار دارد. «ذکر زبانی بدون التفات». این ذکر زبانی، اثر دارد، در برابر ذاکر نبودن و ذکر نگفتن. اما آنچنان باشد که انسان را متحول کند و از شهوات عبور بدهد، آنچنان نیست؛ چون التفات و توجهی برای انسان نبوده است. «ذکر لفظی با التفات». چون التفات دارد، اثرش هم بالاتر است و هر چه توجه بیشتر، اثرش بیشتر. توجه می کند که تمام غیر خدا ناقص و ضعیف هستند و کمال محض، خدا است؛ از این رو می گوید «سبحان الله». نگاه می کند همه حقیر هستند و آنچه بی نهایت است، فقط خدا است. با توجه می گوید «الله اکبر». نکته مهم آن است که به زبان جاری شد، می خواهیم از زبان به قلبمان بفرستیم و درون را با ذکر زبانی نورانی کنیم. اینجا از ظآهر به باطن می رود. با التفات، اثر بیشتر است و کم کم، باطن رنگ می گیرد. اذکار «تنزل من السماء» است و باطن را نورانیت می دهد. هر چه باطن نورانی تر باشد، در جلوه های گناه، محکم تر می ایستد و دیرتر زمین می خورد.
حجت الاسلام و المسلمین توکل در بیان از ذکر سوم خاطرنشان کرد: ذکر سوم بسیار عجیب است؛ چراکه تا اینجا از ظاهر به باطن می خورد؛ اما در این قسم، بالعکس است که از باطن به ظاهر می آید. از این رو تعبیر می کنند به «ذکر قلبی».
وی در بیان مثال از ذکر قلبی یادآور شد: به عنوان نمونه، بالای کوه رفتیم که مقابل جنگل است و زیر پا درّه و تمام اطراف، سبزه و گل و نهر عظیمی جاری است و پرنده ها در اطراف می خوانند، صحنه بسیار زیبا و شکیلی است. این صحنه شما را می گیرد و بی اختیار می گویید «الله اکبر! خدا چه ساخته!.» در اینجا اول درون، تکان خورد و از تکان درون، زبان حرکت می کند. این ذکر سوم، عجیب اثر دارد. آنچنان مهم است که تمام اعضا و جوارح را به حرکت در می آورد. انسان متحیر از این جلوه و صحنه و زیبایی ها می شود. ذکر اول، مقدمه ذکر دوم است و ذکر لفظی با التفات هم مقدمه ذکر قلبی است. تا این دل تکان بگیرد و با شما هماهنگ بشود.
استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: در گام اول، اعضا و جوارح در خدمت می آیند. اگر انسان گوش جان داشته باشد، می شنود که دست هم می گوید «الله اکبر»؛ بلکه بند بند جان ما می گویند «الله اکبر»؛ اما چون هنوز به مرحله کشف نرسیده ایم، فقط «ذکر زبانی» را می شنویم. امام سجاد (ع) در جلسه یزید ملعون که از فضایل امام علی (ع) صحبت می کرد، یزید ملعون برنامه ای ترتیب داد تا کلام حضرت قطع بشود. از این رو گفت تا اذان بگویند. در حقیقت می خواست امام (ع) را در دو راهی قرار بدهد که اگر امام (ع) کلام را ادامه می داد، می گفتند به اذان و نماز اول وقت، بی احترامی کرده و اگر حضرت به احترام اذان، کلام را ادامه نمی دادند، هدف یزید برقرار می شد که افشاگری حضرت سجاد (ع) قطع بشود. اما این حجت خدا راه دیگر برگزید. وقتی مؤذن گفت «الله اکبر» حضرت فرمود: گوشت و خون و بند بند وجودم می گوید الله اکبر. یعنی اگر توی یزید به «زبان» این ذکر را می گویی، من «با تمام وجود» می گویم الله اکبر. و به این ترتیب، امام به درستی نقشه یزید را خراب کرد.
حجت الاسلام و المسلمین توکل خاطرنشان کرد: این گام اول است و اگر انسان به ذکر قلبی دست بیابد و آن را ادامه بدهد، اعضا و جوارح با درون هماهنگ می شوند و با هم این ذکر را ادامه می دهند. اگر این ذکر ادامه بیابد، همراه او محیط اطراف هم هماهنگ می شوند و سقف و کف و دیوارها هم ذکر می کنند، وقتی امیرالمؤمنین علی(ع) به شهادت رسیدند، امام حسن و امام حسین (ع) این مظلوم عالم را دفن کردند. در برگشت، صدای ناله ای از یک خرابه شنیدند. فقیری نابینا ناله می کرد که چه کردم از من ناراحت شده ای و چند روزی به من سر نمی زنی. از او پرسیدند منتظر چه کسی هستی. گفت عزیزی بود که شب ها به اینجا می آمد و برای من غذا می آورد. من که نابینا هستم و نمی دیدم چه مشخصه ای دارد؛ اما وقتی ذکر می گفت، در و دیوار با او ذکر می گفتند. امام مجتبی (ع) فرمود: او پدرم امیرالمؤمنین علی(ع) بود که به شهادت رسید و الآن از دفن او برمی گردیم.
وی اظهار کرد: نمونه دیگر از این موضوع، آیت الله حبیب الله کاشی است، ایشان از علمای بزرگ اهل کاشان بودند که از لحاظ علمی در حدّ مرجعیت و در معنویت اهل کشف و شهود بود، یکی از دوستان می گفت شبی در خدمت ایشان بودیم و مدتی در آخر شب که دیروقت شد، همانجا شب ماندم. در نزدیک سحر این عزیز بلند شد و نماز شب و مناجات داشت. وقتی به سجده رفت این ذکر را گرفت که «سبّوح قدّوس ربّنا و ربّ الملائکة و الروح» چند بار به زبان جاری کرد. می گوید دیدم تمام اشیاء اطراف او، از سقف و در و دیوار می گویند «سبّحٌ قدّوس ربّنا و ربّ الملائکة و الرّوح». یاللعجب این آقا چکار می کند. صبح که شد، این قضیه را برای او تعریف کردم. گفت شنیدی. گفتم شنیدم. گفت تو چکار کردی که به تو نشان دادند. هر شب برنامه ما همین است.
استاد درس خارج حوزه بیان کرد: خیلی عقب هستیم. آنچنان دوریم که انگار نه انگار، چیز دیگری هم هست که ما نسبت به آن بی تفاوت هستیم. بدبختی در این نشنیدن نیست؛ بلکه نمی دانیم اوضاع چگونه است تا دنبالش هم برویم. نمی دانیم و نمی دانیم که نمی دانیم.
وی افزود: عبادات، قرآن خواندن، نماز جماعت رفتن و هیئت رفتن، ما را بهشتی می کند؛ اما «اهل معنا شدن»، غیر از «اهل بهشت شدن» است. ما اهل بهشت شدن را دنبال می کنیم، نه اهل معنا بودن را. یکی از اساتید علامه طباطبایی، مرحوم قاضی بود و ایشان شاگردان خود را بر طبق موازین شرعیه و با رعایت آداب باطنیه اعمال و حضور قلب در نمازها و اخلاص در کردار، دستورات خاص اخلاقی ای می دادند و دل آنها را آماده پذیرش الهامات عالم غیب می نمودند، خود ایشان (مرحوم قاضی) در مسجد کوفه و مسجد سهله حجره داشتند و بعضی از شب ها را به تنهایی در آن حجرات بیتوته می کردند و شاگردان خود را نیز توصیه می کردند تا بعضی از شب ها را به عبادت در مسجد کوفه و یا سهله بیتوته کنند و دستور داده بودند که چنانچه در بین نماز و با قرائت قرآن و یا در حال ذکر، فکری برای شما پیش آمد و یا صورت زیبایی را دیدید و یا بعضی از جهات دیگر عالم غیب را مشاهده کردید، توجه ننمایید و دنبال عمل خود باشید. علامه طباطبایی می فرماید: روزی من در مسجد کوفه نشسته و مشغول ذکر بودم، در آن بین یک حوریه بهشتی از طرف راست من آمد و یک جام شراب بهشتی در دست داشت و برای من آورده بود و خود را به من ارائه می نمود، همین که خواستم به او توجه کنم، یاد حرف استاد افتادم و لذا چشم پوشیده و توجهی نکردم. پس آن حوریه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را به من تعارف کرد، من نیز توجهی ننمودم و روی خود را برگرداندم، پس آن حوریه بهشتی رنجیده شد و رفت و من تا به حال هر وقت آن منظره به یادم می افتد، از رنجش آن حوریه متاثر می شوم!
استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: برای افراد عادی امکان ندارد که این مسائل را ببینند، بلکه به آنها جلوه ها و صحنه هایی را نشان می دهند که مقدمه راه و مسیر است. این حورالعین ها و صداهای از در و دیوار، جلوه های ملکوتی است و چشمان ملکی، ملکوت را نمی بیند. اگر بناست این صحنه را ببینیم و این جلوه ها را مشاهده کنیم و این صداها را بشنویم، یک راه بیشتر ندارد و آن، اینکه چشمان ملکی را چشمانی ملکوتی کنیم. گوش ملکی را گوش ملکوتی کنیم. تا چشم و گوش ملکی است، اشیاء ملکی و صوت های ملکی را می شنود. بدبختی ما این است که اصلا نمی دانیم ابزار ملکوتی چیست و از اصلش بی خبر هم بی خبریم تا چه رسد به اینکه به دنبالش برویم.
انتهای پیام. /










نظر شما