پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۴
شریفی: حمایت‌های نادرست و مناسبت‌محور، بلای جان سینمای دینی شده است

حوزه/ امیرحسین شریفی، تهیه‌کننده باسابقه، در گفت‌وگو با خبرگزاری حوزه به واکاوی دلایل ناکامی سینمای دینی در جذب مخاطب پرداخت و تأکید کرد: برای نجات این سینما باید از مدیریت نادرست، مناسبت‌گرایی و شعارزدگی فاصله گرفت و به سراغ دغدغه‌های واقعی مردم و روایت‌های صادقانه رفت.

سینمای ایران در طول چهار دهه گذشته همواره درگیر پرسشی اساسی بوده است: نسبت این سینما با ارزش‌ها و باورهای دینی و فرهنگی مردم چیست و تا چه اندازه توانسته در این عرصه به تولید آثاری اثرگذار دست یابد؟ بسیاری از منتقدان بر این باورند که سینمای دینی باید نه تنها به بازنمایی مناسک و شعائر مذهبی بپردازد، بلکه باید به لایه‌های عمیق‌تر زندگی انسان، یعنی اخلاق، معنویت و دغدغه‌های وجودی او نیز توجه نشان دهد. از همین رو، گفت‌وگو درباره الزامات، آسیب‌ها و افق‌های پیش روی این شکل از سینما، موضوعی ضروری و در عین حال چالش‌برانگیز است.

در سال‌های اخیر، گرچه آثاری با مضمون دینی و تاریخی ساخته شده‌اند، اما همچنان پرسش‌های فراوانی درباره کیفیت، میزان استقبال مخاطبان، و همچنین توانمندی سازندگان در انتقال مفاهیم ناب دینی باقی مانده است. برخی معتقدند که سینمای دینی باید به زبانی جهانی و فراگیر مجهز شود تا بتواند با مخاطب امروز که درگیر دنیای دیجیتال و روایت‌های پرزرق‌وبرق رسانه‌های غربی است، ارتباطی عمیق برقرار کند. این موضوع سبب شده تا ضرورت بازنگری در ساختارهای تولید، سرمایه‌گذاری و حتی نگاه مدیران فرهنگی بیش از پیش آشکار شود.

در این میان، امیرحسین شریفی به عنوان یکی از تهیه‌کنندگان باسابقه سینما و تلویزیون، تجربه‌های ارزشمندی در زمینه تولید آثار دینی و اجتماعی اندوخته است. وی معتقد است که سینمای دینی باید به‌جای تکیه صرف بر ظاهر مناسک، به بطن زندگی و دغدغه‌های انسانی بپردازد و در این مسیر، نقش سیاست‌گذاران فرهنگی و مدیران هنری را نیز بسیار مهم می‌داند. به همین بهانه خبرگزاری حوزه با وی به گفت‌وگو نشسته تا از نگاه وی درباره جایگاه سینمای دینی، مشکلات موجود و چشم‌اندازهای آینده بیشتر بدانیم.

برخی معتقدند سینمای دینی در ایران نتوانسته جایگاهی درخور میان مردم پیدا کند و آن‌طور که باید اثرگذار باشد. به نظر شما، این مشکل ریشه در ضعف فیلم‌سازان دارد یا به ساختارهای مدیریتی و سرمایه‌گذاری در این حوزه بازمی‌گردد؟

در نگاه من، بخش بزرگی از این مسئله به سیاست‌گذاری‌ها و مدیریت فرهنگی بازمی‌گردد. وقتی مدیران فرهنگی تنها به شعار و تکرار کلیشه‌ها بسنده کنند و از هنرمندان خلاق حمایت واقعی نداشته باشند، طبیعی است که آثار دینی نتوانند عمق و گیرایی لازم را بیابند. متأسفانه گاهی شاهدیم که پروژه‌هایی با نام دین ساخته می‌شوند اما آن‌قدر سطحی و غیرجذاب‌اند که حتی خود مخاطب مذهبی هم احساس رضایت نمی‌کند.

از سوی دیگر، باید پذیرفت که برخی فیلم‌سازان نیز نتوانسته‌اند با زبان امروزی و ابزارهای هنری روز مفاهیم دینی را به تصویر بکشند. اگر هنرمند با روح دین آشنا نباشد و تنها به مناسک ظاهری بسنده کند، نتیجه کار اثری خواهد شد که بیشتر شبیه یک گزارش ساده است تا یک فیلم سینمایی تأثیرگذار. بنابراین هم ضعف مدیریتی و هم فقدان نگاه عمیق هنری در این میان دخیل هستند.

برخی کارشناسان معتقدند سینمای دینی باید در کنار پرداختن به مسائل اعتقادی، به دغدغه‌های اجتماعی و خانوادگی مردم نیز توجه کند. به نظر شما این نگاه تا چه اندازه می‌تواند به گسترش مخاطبان و موفقیت این ژانر کمک کند؟

سینما زمانی دینی می‌شود که زندگی انسان را در پیوند با ارزش‌های معنوی به نمایش بگذارد. وقتی خانواده، اخلاق، عدالت، صداقت یا حتی مبارزه با فساد در داستان یک فیلم محور قرار می‌گیرند، در حقیقت ما با سینمای دینی مواجه‌ایم، حتی اگر نام دین در ظاهر فیلم نیامده باشد. این نگاه سبب می‌شود تا مخاطب احساس کند که دین به مسائل واقعی زندگی او پاسخ می‌دهد.

برعکس، اگر تنها به بازنمایی شعائر محدود شویم، مخاطب آن را جدای از زندگی روزمره‌اش می‌بیند و خیلی زود فاصله می‌گیرد. به همین دلیل من همیشه بر این باور بوده‌ام که آثار دینی باید پیوندی روشن با مسائل اجتماعی داشته باشند. سینمای دینی واقعی همان جایی است که به درد مردم می‌خورد و در نهایت سبک زندگی الهام‌بخش را به آنان معرفی می‌کند.

به نظر شما چه شاخصه‌هایی باید در یک فیلمنامه دینی وجود داشته باشد تا بتواند علاوه بر جذابیت هنری، پیام معنوی خود را نیز به مخاطب منتقل کند؟

نخستین شاخصه، صداقت در روایت است. فیلمنامه‌نویس باید با شناخت عمیق از متون دینی و در عین حال با آگاهی از نیازهای امروز جامعه، داستانی خلق کند که دروغین یا شعاری به نظر نرسد. درام باید به گونه‌ای شکل گیرد که شخصیت‌ها باورپذیر باشند و مخاطب بتواند خود را در موقعیت آن‌ها ببیند. تنها در این صورت است که پیام دینی در جان او نفوذ خواهد کرد.

دومین شاخصه، جذابیت روایی و ساختاری است. اگر فیلم نتواند مخاطب را از نظر بصری و داستانی با خود همراه کند، پیام هرچقدر هم عمیق باشد، نادیده گرفته می‌شود. به همین خاطر، فیلمنامه‌نویس باید از ظرفیت‌های قصه‌گویی، تعلیق، شخصیت‌پردازی و حتی طنز در حد معقول بهره ببرد. سینمای دینی اگر خشک و بی‌روح باشد، محکوم به فراموشی است.

برخی بر این باورند که آثار دینی در ایران بیشتر به صورت مناسبتی تولید می‌شوند و کمتر شاهد تولید مستمر در این زمینه هستیم. شما این مسئله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متأسفانه این یکی از مشکلات جدی ماست. وقتی ساخت فیلم دینی به مناسبت‌های خاصی مثل ماه رمضان یا محرم گره می‌خورد، نتیجه آن می‌شود که این آثار تنها در بازه‌ای محدود دیده می‌شوند و بعد از آن به دست فراموشی سپرده می‌شوند. در حالی که دین و معنویت موضوعاتی دائمی‌اند و باید در طول سال و در ژانرهای مختلف سینمایی بازتاب یابند.

این نگاه مناسبت‌محور، نوعی تقلیل دین است. ما باید به جای تمرکز بر تقویم، به زندگی واقعی انسان‌ها توجه کنیم. اگر داستانی خوب و ماندگار ساخته شود، فرقی نمی‌کند در چه زمانی اکران شود؛ همیشه می‌تواند تأثیرگذار باشد. استمرار در تولید، نه مناسبت‌گرایی، راه درست برای تقویت سینمای دینی است.

یکی از نقدهایی که به سینمای دینی وارد می‌شود این است که این آثار بیشتر به‌نوعی تبلیغات مستقیم شباهت دارند تا یک اثر هنری. از نگاه شما چگونه می‌توان میان تبلیغ دینی و هنر سینما توازن برقرار کرد؟

اگر فیلم‌ساز تنها به این فکر باشد که یک پیام مستقیم و بدون ظرافت را منتقل کند، در حقیقت سینما را قربانی کرده است. هنر باید با زبان خودش سخن بگوید و مخاطب را درگیر کند. تبلیغات مستقیم، همانند خطابه عمل می‌کند و برای ذهن و دل مخاطب ماندگار نیست. اما وقتی پیام در لایه‌های داستان و شخصیت‌ها تنیده می‌شود، آن‌گاه اثرگذاری‌اش چندین برابر خواهد شد.

من بر این باورم که هنر دینی زمانی ماندگار می‌شود که مخاطب خود به کشف معنا برسد. وظیفه فیلم‌ساز ایجاد فضایی است که بیننده بتواند همراه با داستان، تجربه‌ای عمیق و شخصی از معنویت پیدا کند. بنابراین تبلیغات مستقیم، ضد هنر و ضد سینمای دینی است، زیرا دین را به سطحی‌ترین شکل تقلیل می‌دهد و حتی گاه سبب دلزدگی می‌شود.

یکی از مسائل مهم، جذب نسل جوان به آثار دینی است. شما فکر می‌کنید سینمای دینی امروز تا چه اندازه توانسته با مخاطب جوان ارتباط برقرار کند و چه تغییراتی برای تقویت این ارتباط لازم است؟

به جرئت می‌توان گفت که سینمای دینی در برقراری ارتباط پایدار با نسل جوان چندان موفق نبوده است. جوان امروز در جهانی زندگی می‌کند که سرشار از رسانه‌ها و روایت‌های پرهیجان است، بنابراین اگر ما تنها با زبان خشک یا تصاویر کلیشه‌ای سراغ او برویم، خیلی زود او را از دست می‌دهیم. باید زبان تصویری نو، شخصیت‌های نزدیک به نسل امروز و روایت‌هایی پرکشش را به کار گرفت تا جوان احساس کند این فیلم با او سخن می‌گوید.

از سوی دیگر، نباید فراموش کنیم که جوانان جویای حقیقت‌اند و اگر با صداقت و احترام با آنان سخن گفته شود، پذیرای مفاهیم عمیق خواهند بود. بنابراین آثار دینی باید به جای شعار، سراغ مسائل واقعی جوانان مانند هویت، امید، عدالت‌خواهی و دغدغه‌های اجتماعی بروند. تنها در این صورت است که سینمای دینی می‌تواند نسلی تازه را با خود همراه کند.

شما سال‌ها در حوزه تولید فعالیت کرده‌اید. به نظر شما وضعیت حمایت مالی و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های دینی چگونه است و چه موانعی در این مسیر وجود دارد؟

متأسفانه تأمین بودجه برای پروژه‌های دینی همیشه با مشکل همراه بوده است. بسیاری از نهادهای فرهنگی تنها در حرف از اهمیت سینمای دینی سخن می‌گویند، اما وقتی پای حمایت عملی می‌رسد، بودجه‌ها بسیار محدود و ناکافی‌اند. همین موضوع سبب می‌شود فیلم‌سازان نتوانند با کیفیت مطلوب وارد میدان شوند و در رقابت با آثار پرهزینه جهانی دیده شوند.

افزون بر این، گاه حمایت‌ها به شکل نادرست توزیع می‌شود و به پروژه‌هایی اختصاص می‌یابد که از ابتدا فاقد ظرفیت هنری و محتوایی‌اند. اگر سرمایه‌گذاری به‌صورت هدفمند و بر اساس فیلمنامه‌های قوی انجام شود، هم کیفیت آثار ارتقا می‌یابد و هم مخاطب اعتماد بیشتری پیدا می‌کند. سرمایه‌گذاری درست، یکی از کلیدهای اصلی رونق سینمای دینی است.

در پایان اگر بخواهید یک تعریف کوتاه و جامع از «سینمای دینی» ارائه دهید، آن را چگونه توصیف می‌کنید؟

سینمای دینی تنها آن فیلمی نیست که در ظاهرش به مسائل مذهبی بپردازد، بلکه اثری است که روح دین ـ یعنی اخلاق، حقیقت‌جویی، عدالت و معنویت ـ را در تار و پود داستان جاری کند. این سینما باید بتواند انسان را به تأمل در زندگی وادارد و او را به سمت ارزش‌های والاتر سوق دهد، حتی اگر در ظاهر سخنی از دین به میان نیاید.

بنابراین هر فیلمی که انسان را به سمت خیر، صداقت، محبت و عدالت راهنمایی کند، در حقیقت دینی است. ما باید از این تعریف محدود و مناسکی عبور کنیم و نگاهی وسیع‌تر به مقوله دین در هنر داشته باشیم. چنین نگاهی می‌تواند سینمای ایران را به جایگاهی جهانی برساند و پیام‌های دینی را به زبان مشترک انسان‌ها تبدیل کند.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha