به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم علامه حسن زاده آملی در یکی از سخنرانی های خود به موضوع «اهمیت و جایگاه ولایت فقیه» اشاره کردهاند که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
ولایت فقیه مگر چیست، که اینهمه از آن ترس و وحشت دارند؟
اینان از خودشان میترسند؛ از منافع مادّیای که در اختیار داشتند و اکنون از دست دادهاند.
آنان میدانند که «ولایت فقیه» سنگر الهی است، چشم بینای مردم است، و حافظ اجتماع است. از همین میترسند!
«ولایت فقیه» یعنی اینکه مردم مسلمان، به حکم فرمان الهی و گفتار قرآن و سفیران حق ـ که فرمودهاند:
«إِذا ظَهَرَتِ البِدَعُ و لَم یُظهِرِ العالِمُ عِلمَهُ فَعَلَیهِ لَعنَةُ الله» ـ
یعنی: هرگاه بدعتها در میان مردم آشکار شود و عالم دین علم خود را پنهان کند، لعنت خدا بر او باد؛
اگر بدعتها در جامعه رواج یابد، اگر دستهای آلوده از شرق و غرب با بهانههای گوناگون وارد شوند، و به نام دینداری، دینداران را در کام خود فرو برند، در این هنگام است که وجود یک مقام الهی ضرورت مییابد.
مقامی متّقی، مجتهد، آگاه، استاد دیده، دلسوزِ اجتماع، آشنا به زبان قرآن و روایات و کلام حق و اهل حق.
آن کسی که خداوند او را امضا فرموده و شرایطش را بیان کرده است، باید دارای این ویژگیها باشد تا بتواند «ناظر» مردم باشد، تا به «اذنالله» فصلالخطابِ آنان باشد.
یکی از معانی «فصلالخطاب» این است که «سفرای الهی» واسطه میان خداوند و خلق اویند.
خداوند به وسیله این واسطهها با مردم سخن میگوید.
آنان فصلالخطاب شما هستند، عین شما هستند، نماینده شما و نماینده خدایند.
ناظر بر امور مردم تا مبادا درندگان، مردم را ببلعند و به بهانههای گوناگون، آب و خاک و دینشان را از آنان بگیرند.
چون دشمن بسیار حیلهگر و موذی است، چنین مقامی با آن شرایط ویژه لازم است؛ و دارنده این مقام را «ولیّ فقیه» مینامند.
فقیه، یعنی عالم الهیِ مجتهدِ مستنبط، آگاه به زبان قرآن و روایات؛ کسی که خدا و پیامبر او را تأیید و امضا کردهاند.
و این حقیقت، برای دشمنان هراسانگیز شده است. از او میترسند.
این است معنای «ولایت فقیه».
ولایت فقیه، برای حفظ و حراست مردم است؛ مردمی که گاه نامردان، همان «اشباحُ الرجال و لا رجال» (سایههای مردان، نه مردان حقیقی) در میانشان نفوذ میکنند و چون «آب دزدک» در تار و پود اجتماع رخنه مینمایند.
مقام ولایت فقیه است که هشدار میدهد: بپایید! خود را مواظب بدارید!
او امر میکند، نهی میکند، «عین الهی» است، «امینالله» است، «جاسوس حق» و «نماینده حق» است، «چشم خدا»ست در میان مردم.
من میخواهم چنین کسی در اجتماع باشد؛ زیرا اگر چنین شخصی حضور داشته باشد، دشمن هرگز نمیتواند میدان بگیرد.
آقایان! سخن من و شما نیست، خواهران! سخن این و آن نیست، «سخن دین خداست.»
این نعمت بزرگی که امروز نصیب ما شده است را قدر بدانید.
این عصر، عصری است که درباره آن میتوان گفت و حتی سوگند خورد که «عصر قیام همه انبیای الهی» است؛ چراکه: «لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ».
چنانکه گفتهاند:
«نام احمد نام جمله انبیاست
چونکه صد آمد نود هم پیش ماست»
برای شنیدن و دانلود صوت اینجا را کلیک کنید










نظر شما