به گزارش خبرگزاری حوزه، سید مرتضی آوینی در این نوشتار با نگاهی صادقانه از رهایی خویش از ظاهرگرایی روشنفکری و رسیدن به حقیقتی درونی سخن میگوید.
تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم،
خیر من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم.
من هم سالهای سال در یکی از دانشکده های هنری درس خواندهام،
به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام،
موسیقی کلاسیک گوش دادهام،
ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده و دربارهی چیزهایی که نمیدانستهام، گذراندهام.
من هم سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام.
ریش پرفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام!
و کتاب «انسان تک ساختی» نوشته «هربرت مارکوز» را بیآن که آن زمان خوانده باشماش، طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند عجب، فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد.
اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نمیشود!
و حتی از این بالاتر، دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس به راستی طالبش باشد آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت.
و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم...
منبع: تکرار یک تنهائی، جستارهایی از حیات شهید آوینی، محمد علی صمدی










نظر شما