جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۲
رشد با قرآن! خاطره‌ای از شهید مصطفی کاظم‌زاده

حوزه/ شهید کاظم‌زاده در خاطره‌ای صمیمی از دوستش مصطفی می‌گوید؛ رفیقی که دلش احساس شهادت او را کرده بود. با این حال، هر روز ساعت ۴ بعدازظهر برای قرآن‌خوانی نزد او می‌آمد و با خنده‌ای آرام در برابر اشک و التماس‌هایش می‌نشست.

به گزارش خبرگزاری حوزه، این خاطره زیبا از شهید مصطفی کاظم‌زاده، پیوندی از رفاقت، ایمان و تلاوت قرآن را در روزهای پیش از شهادت روایت می‌کند.

از آن روزی به دلم برات شده بود مصطفی اگر با من به جبهه بیاید شهید می‌شود، رفاقت با مصطفی برایم عذاب‌آور شده بود. هر روز ساعت ۴ بعدازظهر که برای قرآن خواندن و درس‌خواندن به خانه‌مان می‌آمد، دوزانو مقابلش می‌نشستم. شروع می‌کردم به گریه و التماس و او فقط می‌خندید و شادمانی می‌کرد.

خانواده‌ی ما یک‌هفته‌ای برای مسافرت به شمال رفتند. مصطفی هر روز از صبح تا شب خانه‌ی ما بود. او که علاقه‌ی زیادی به قرآن داشت، گفت که باید قرائت قرآن را به او یاد بدهم.

از این حرف او خنده‌ام گرفت. خود او بهتر و بیشتر از من با قرآن مأنوس بود ولی گیری بود که او می‌داد به همین بهانه وقتی به خانه‌مان می‌آمد، قرآن را باز می‌کردیم و به‌نوبت می‌خواندیم تا ایرادهای هم دیگر را بگیریم. از این کارش خیلی خوشم آمد.


راوی: حمید داودآبادی

منبع: کتاب دیدم که جانم می رود، صفحه ۱۳۳.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha