به گزارش خبرگزاری حوزه، نگاه شهید نوید صفری، حتی در لحظات ساده زندگی، رنگ ایمان و معرفت داشت؛ او در قطعهای استخوان، ماندگاری یک حقیقت جاوید را میدید.
همسر شهید نوید صفری:
یادش به خیر! یک بار نشسته بودیم کنار هم، میوه میخوردیم و اخبار میدیدیم.
خبر بازگشت پیکر شهدا را پخش میکرد.
من گفتم: ببین دسته گل مردم سالم رفته حالا یه تیکه استخون برگشته.
یک تکه سیب را زد سر چاقو و گرفت سمت من و گفت: نه بابا، نگو یه تیکه استخون، این شهدا ماندگارن، اثری که برای حفظ اسلام دارن، هیچ وقت از بین نمیره، همین استخون خیلی باارزشه.
منبع: برشی از متن کتاب شهید نوید










نظر شما