سه‌شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۸
یادداشت | انسانِ گرم؛ محصول رسانه‌های تصویریِ امروز

حوزه/ در چارچوب بوم‌شناسی رسانه، مک‌لوهان معتقد است گذار رسانه‌ای، انسان را از جهان سردِ کلمه به جهان گرمِ تصویر می‌کشاند و پیامدهای گسترده‌ای در فرهنگ و سبک زندگی برجای می‌گذارد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مارشال مک‌لوهان در چارچوب فلسفه بوم‌شناسی رسانه‌ها، رسانه‌ها را به دو دسته‌ی «گرم» و «سرد» تقسیم می‌کند.

این اصطلاحات در زبان فنی به مفهوم «دمای اطلاعات» اشاره دارند؛ مفهومی که در عکاسی نیز برای توصیف تصویر به‌کار می‌رود. هرچه «میزان اطلاعات» در یک پیام بیشتر باشد، جوهر اطلاعاتی آن فشرده‌تر چگالی اطلاعاتی آن بیشتر و پیام گرم‌تر است؛ و بالعکس، پیام‌هایی با چگالی اطلاعات پراکنده‌تر و کمتر، سرد تلقی می‌شوند.

نکته‌ی مهم آن است که دمای پیام را نباید با محتوای ارجاعی آن اشتباه گرفت. گرما یا سرمای یک پیام تابعی است از میزان عناصر رمزگشایی‌شده‌ای که برای فهم مدلول مفروض در اختیار گیرنده قرار می‌گیرد؛ فارغ از غنا یا فقر آن مدلول.

برای نمونه، یک چهره‌نگاره گرم است اما یک کاریکاتور سرد؛ یک عکس یا فیلم سینمایی گرم است اما تصویر تلویزیونی سرد، زیرا تعداد نقاط سازنده‌ی تصویر تلویزیونی کمتر است. گفتار سردتر از خط است و خط اندیشه‌نگار سردتر از خط الفبایی.

دمای پیام با میزان «مشارکت» گیرنده در تأویل آن نیز همبستگی دارد. در پیام گرم، معنا در خود پیام نهفته است؛ اما در پیام سرد، معنا یا بخش عمده‌ای از آن توسط گیرنده تولید می‌شود. این مشارکت فعال، گیرنده را در فرآیند ارتباط درگیر می‌سازد.

در همین راستا، برنامه‌ی یک خط مونتاژ که گرم است، تمامی اطلاعات لازم برای انجام کار را به کارگر می‌دهد و امکان انتخاب، تصمیم‌گیری و مشارکت را از او سلب می‌کند. در مقابل، نظام آموزش‌ها و دستورالعمل‌های یک کار فنی، سرد است و نیازمند مشارکت فعال فرد در فرآیند یادگیری و اجرا.

از این منظر، علم گرم است و هنر سرد؛ فرهنگ غربی گرم است و فرهنگ‌های بدوی و توسعه‌نیافته‌ی شرق سرد. زندگی شهری گرم است و زندگی روستایی سرد.

به باور مک‌لوهان، غربیان در حال گذار از فرهنگی گرم به فرهنگی سرد هستند. این تحول عمدتاً ناشی از جهشی در رسانه‌هاست: جایگزینی کلمه به‌جای تصویر، خودکار شدن به‌جای ماشینی شدن، و ظهور هنر غیرپیکرنما به‌جای هنر پیکرنما. نتیجه‌ی این تحول، مشارکت بیشتر فرد و ظهور جامعه‌ای جدید است که از برخی جهات به زندگی قبیله‌ای و فرهنگ‌های سرد شباهت دارد. در مقابل، جوامع شرقی در حال گذار از فرهنگ سرد به فرهنگ گرم‌اند؛ گذرگاهی که مسیر آن از رسانه‌ها می‌گذرد.

تصویر گرم است، کلمه سرد. لفظ گرم است، معنا سرد. انسانِ معطوف به کلمه، انسانِ سرد است؛ انسانِ معطوف به تصویر، انسانِ گرم.در جهان اجتماعی ایرانی، با تحولات رسانه‌ای، در حال گذار از انسانِ سرد به انسانِ گرمیم.

انسانِ گرم رسانه،

اهل تفرّج است نه تشهّد،

اهل تکشّف است نه تحجّب،

اهل تجسّس است نه تحقّق.

او ماکرو یا میکرو سلبریتی است؛ خدایگان یا خدایچگانِ بدکردار.

رسانه‌های گرم، انسانِ متفرّجِ متکشّفِ متجسّس را تکثیر می‌کنند و جهان اجتماعی را گرم و سوزان می‌سازند. انسانِ گرم‌شده با آتش بیرونی رسانه، اهل کتاب و کلام نیست، دعوت عقلانی و گفت‌وگوی ابراهیمی را برنمی‌تابد. گرمایش فزاینده اش، جهنم اجتماعی به پا می کند.

اما برای انسان معطوف به کلمه امید همیشه زنده است... چون می آید کلمه‌ی حق که سرد و سلامت‌آفرین است: قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَیٰ إِبْرَاهِیمَ

آری اگر کلمه‌ی حق شهید شود، خون گرمش حرارتی ابدی در دل‌های ابراهیمیان می‌افکند که هرگز سرد نخواهد شد.

اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً

حجت الاسلام علی اصغر اسلامی تنها

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha