به گزارش خبرگزاری حوزه از اصفهان، یکشنبهشب، دوم آذر، میدان امام حسین(ع) اصفهان از ساعتی پیش از اذان مغرب آرامآرام شلوغتر شد؛ برخلاف بسیاری از مراسمهای پرهیاهو، حالوهوای این تجمع بیشتر شبیه یک قرار همگانی بود؛ جمعیتی که بدون هماهنگی رسمیِ گسترده، اما با عادت چندساله، مسیر مشخصی را دنبال میکردند.
حضور مردم، خانوادهها، هیئات شناختهشده و جمعهای کوچک محلی، از همان ابتدا نشان میداد که شهر آماده یک حرکت واحد است؛ نزدیک اذان، خیابانهای منتهی به میدان امان حسین، خیابان استانداری و ورودی چهارباغ، رفتوآمد آرامتری پیدا کرد؛ بسیاری از مغازهداران با اینکه ساعت کاریشان تمام نشده بود، کرکرهها را نیمهباز گذاشته و خود در آستانه مغازه ایستاده بودند.
با پایان نماز، نخستین دستهها از سمت میدان بهطرف گذر فرهنگی چهارباغ عباسی بهراه افتادند.
در طول مسیر، مردم کنار خیابان ایستاده بودند؛ برخی در سکوت، برخی همراه با جمعیت در حد توان خود سینهزنی میکردند؛ تعداد زیادی از جوانها مسئولیت انتظامات مسیر را برعهده داشتند؛ با بازوبندهای ساده و رفتار آرام، مسیر عبور را تنظیم میکردند تا جریان جمعیت بدون توقف ادامه پیدا کند.
در دل چهارباغ، موکبهای کوچک برپا بود؛ خبری از حجم زیاد تزئینات یا امکانات نبود؛ بیشترشان با یک سماور، چند نیمکت و تعدادی لیوان یکبارمصرف، چای یا آبجوش میان مردم توزیع میکردند.
در میانه مسیر چهارباغ عباسی، همزمان با حرکت دستههای عزاداری، جمعیت با صحنهای روبهرو شد که چند سالی است در برخی مراسمهای مذهبی شهر دیده میشود، یعنی تشییع پیکر یک شهید گمنام...
برخلاف مراسمهای رسمی، این بخش از برنامه بدون اعلامهای گسترده و با سادهترین شکل ممکن برگزار میشد؛ تابوت، پوشیده با پرچم، روی دست چند نفر حرکت میکرد و حلقهای از همراهان نیز مسیر را باز نگه میداشتند.
بسیاری مکثی کوتاه کرده و فاتحهای خواندند؛ برخی از عزاداران که در دستهها بودند، بدون اینکه نظم حرکت خود را برهم بزنند، پس از عبور تابوت به مسیر بازگشتند.
در بخشهایی از چهارباغ، نمادها و سازههای سادهای نصب شده بود؛ نوشتههایی که به مناسبت ایام فاطمیه تدارک دیده شده بود و تصاویری از شهدای دوران جنگ دوازدهروزه؛ برخلاف برخی سالها، تزئینات بسیار کمحجم و بدون جلوههای نمایشی بود.
در سهراه آمادگاه که معمولاً محل توقف نهایی دستههاست، چند گروه تدارکات مستقر بودند؛ آنها مسیر ورود و خروج را مدیریت میکردند و اجازه میدادند حرکت دستهها بدون تداخل پیش برود؛ مراسم وداع با پیکر شهید گمنام در همین نقطه انجام شد.
ویژگی بارز این مراسم، حضور گسترده خانوادهها بود؛ گروههای خانوادگی، زوجهای جوان و میانسال تا جمعهای چندنسله با حضور پدربزرگ و نوه، بخش قابل توجهی از جمعیت را تشکیل میدادند؛ جوانها نیز مانند سالهای گذشته نقش مهمی در نظمدهی، حمل پرچمها و همراهی هیئات داشتند.
در بسیاری نقاط، مردم از شمع روشنکردن یا نثار گل استفاده کرده بودند؛ اما نه در حجم بالا یا نمادپردازی اغراقشده بلکه بیشتر این رفتارها حالت خودجوش داشت؛ کارهایی کوچک که نشان میداد افراد صرفاً میخواهند سهمی هرچند کوچک در مراسم داشته باشند.
جوانان در این مراسم بیشتر در نقشهایی مثل نظمدهی، حمل پرچم و هماهنگکردن حرکت هیئات دیده میشدند.
گروههایی از بسیج مساجد نیز در کنار مسیر بودند؛ چند گروه جوان نیز در قالب تیمهای امدادی حرکت میکردند.
وقتی دستهها به سهراه آمادگاه رسیدند، سرعت حرکت کاهش یافت؛ جمعیت در این نقطه برای وداع نهایی با پیکر شهید گمنام توقف کوتاهی داشت؛ مراسم در سکوتی نسبی و بدون ازدحام برگزار شد؛ چند دقیقه بعد، بیشتر هیئات مسیر خود را ادامه دادند یا آرامآرام به سمت خیابانهای فرعی حرکت کردند.










نظر شما