به گزارش خبرگزاری حوزه، در روزهای اخیر، بحث مهریه و مصوبه مجلس در این باره زمینهساز شکلگیری حرف و حدیثها و بعضاً ایجاد دوقطبی هایی در جامعه شده و حال آن که به اعتقاد احمد شاملو، روزنامه نگار، جامعه ما به اشتباه، میزان مهریه را معیار ارزش زن یا تضمین دوام زندگی پنداشته در صورتی که ما باید بیش از مهریه و توجه به مقولات اقتصادی و حقوقی، تمرکزمان را بر روی ارتقای سطح مهارتهای زندگی با هدف ثبات بخشیدن به زندگی زوجین بگذاریم.
وی همچنین افزود: بسیاری از خانوادهها فکر میکنند با تعیین مهریههای سنگین، زوج از طلاق منصرف میشود یا حداقل، زوجه در صورت جدایی، دست خالی نمیماند. اما در واقعیت، این تضمینها پوشالی از آب در میآیند، چرا که وقتی مهریه بر مبنای سکه طلا تعیین میشود، با هر نوسان ارزی، میزان بدهی مرد چندین برابر میشود و حال آن که عموماً مردهای جامعه ما توان پرداخت آن را هم ندارند.
افزایش مهریه زمینهساز خوشبختی نمیشود
وی گفت: در عین حال باید توجه داشت که قانون ۱۱۰ سکه برای جلوگیری از حبس مردان تعیین شده اما تنها مشکل را از زندان به دادگاه اعسار انتقال داده به این معنا که مرد محکوم به پرداخت میشود و در عمل، با طولانی شدن فرآیند دادرسی و تقسیطهای چند ساله، نه زن به حق کامل خود میرسد و نه مرد از زیر بار بدهی رها میشود. اینجاست که مهریه از یک حق، به یک فشار روانی و اقتصادی دائمی برای هر دو طرف تبدیل میشود و لذا مهریه در شرایط فعلی به سان یک بازی باخت_باخت به شمار می رود به این معنا که هم مرد خود را مظلوم میبیند و هم زن و حتی خود قاضی در موارد بسیاری احساس ناخوشایندی دارند.
این فعال فرهنگی و رسانه ای در عین حال خاطرنشان کرد: زندگی مشترک بر اساس عشق، تعهد، تفاهم و احترام متقابل بنا میشود، نه ترس از زندان یا بدهی و لذا هنگامی که مهریه به ابزار فشار تبدیل میشود، مرد ممکن است به اجبار در خانه بماند، اما این خانه دیگر کانون آرامش برای او نیست، بلکه زندانی است که با زور قانون برپا شده است. این شیوه نه تنها زندگی مشترک را نجات نمیدهد، بلکه آن را به رابطهای سمی و پر از کینه تبدیل میکند که در نهایت، با آسیبهای روانی جدیتری به پایان میرسد.
وی همچنین گفت: مهمترین آسیب مهریه سنگین در شکل کنونی آن، دور شدن از بحث کرامت انسانی است. ضمن آن که باید قبول کنیم که مشکلات خانوادههای امروزی، صرفاً با ابزارهای حقوقی و قانونی مرتفع نمیشود، بلکه راهحل اساسی همانا تقویت بنیانهای فکری و فرهنگی و به ویژه تلاش در جهت ارتقای سطح مهارت زوجین در زندگی و گره گشایی از مشکلات است.
آموزش مهارتهای زندگی در اولویت قرار گیرد
مصطفی مداحنظری، مدرس دانشگاه و کارشناس مطالعات اجتماعی نیز با اشاره به لزوم هدفگذاری آموزش نسل جدید در رابطه با مهارت های بهتر زندگی کردن ابراز داشت: از جمله اولویتهای جدی نظام آموزش و پرورش ما باید تلاش در جهت ارتقای سطح مهارتهای زندگی دانشآموزان از طریق آموزش های کاربردی باشد. چه در نظام آموزش و پرورش و چه در عرصه های رسانه ای به خصوص رسانه ملی باید برای حل این مقوله برنامه ریزی هدفمندی و مستمری وجود داشته باشد به ویژه در سطح مدارس که آموزشهای مربوطه میتواند به شدت مؤثر و کاربردی واقع شود.
وی همچنین با بیان این که اهتمام در راستای تأمین زیرساختهای آموزشی و فرهنگی نظام آموزش و پرورش و تقویت این موضوع، زمینهساز حل بسیاری از مشکلات جامعه است، افزود: گرچه بخش مهمی از وجود روحیه بی انگیزگی تحصیلی در بین دانش آموزان بهخاطر تربیت نادرست آن هم در بستر خانواده و جامعه است، اما در عین حال نباید از بحث عدم کاربردیبودن محتوای آموزشی نیز غافل شد، کما اینکه یکی از الزامات تقویت امید تحصیلی در بین بچهها، کاربردی بودن و کاربردی شدن مقوله آموزش است.
نیم نگاهی به مهمترین مهارتهای زندگی؛
بر اساس تعریفی که سازمان بهداشت جهانی از مهارتهای زندگی ارایه داده، این مهارتها در واقع مجموعهای از مهارتهای روانی- اجتماعی به شمار میروند که به ما کمک میکنند تا به شکلی سازنده با نیازها و چالشهای زندگی روزمره مواجه شده و بهتر با آنها کنار بیاییم.
مهارت تصمیم گیری و حل مسأله
از جمله این مهارتها، مهارت تصمیمگیری در زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی است. این مهارت بهعنوان یکی از مهمترین مهارتهای زندگی به ما کمک می کند در زندگی انتخابهای بهتر و سازندهتری انجام دهیم.
مهارت بسیار مهم دیگر، مهارت حل مسأله است با این توضیح که مسائل بسیاری در زندگی ما وجود دارند که یا روش حل آنها را نمیدانیم و یا اساساً آنها را به نوعی نادیده می گیریم. همین مسائلی که حل نمیشوند یا از آنها اجتناب میکنیم و میکوشیم با آنها مواجه نشویم، خودشان میتوانند زمینه ساز چالش، تنش، اضطراب و کاهش کیفیت زندگی باشند.
نیاز جدی به تفکر نقادانه و خلاق
از دیگر مهارتها، وجود تفکر نقادانه است چرا که مغز ما مدام دادههای جدیدی دریافت میکند: اخبار تازه، پژوهشهای جدید، اظهارنظرهای مختلف، تحلیلهای گوناگون، تجربههای تازه.
از سوی دیگر ما به دلایل مختلف ممکن است نتوانیم این ورودیهای جدید را به درستی ارزیابی کنیم. ضمن آن که بعضاً فاقد دانش کافی در این زمینه هستیم. گاهی ضعف استدلال دیگران را متوجه نمیشویم. بعضی اوقات، منطق را با احساس و هیجان مخلوط میکنیم و در اکثر مواقع، اساساً نمیدانیم که چگونه باید حرفها و نظرات را بر اساس معیارهای عینی ارزیابی کنیم.
بر این اساس باید گفت که تفکر نقادانه یکی از انواع تفکر است که به ما میآموزد ورودیهای ذهنمان را بهتر و دقیقتر پالایش و ارزیابی کنیم.
از دیگر سو در دنیای پیچیده امروزی، هر لحظه ممکن است با مسائل و چالشهایی روبهرو شویم که چه بسا پیشتر مشابه آنها را تجربه نکردهایم. از سوی دیگر، اگر خلاقیت را در خود پرورش نداده و یاد نگیریم که مستقل و متفاوت فکر کنیم، ممکن است گرفتار رفتارها و حرکتهای نادرستی شویم که به زندگی فردی، اجتماعی و نیز خانوادگی ما آسیب بزند.
همدلی و مهارت ارتباطی
بی گمان هر فهرستی از مهارتهای زندگی، چنانچه شامل مهارت ارتباطی نباشد، ناقص و ابتر است. به همین خاطر سازمان بهداشت جهانی نیز در فهرست مهارتهای دهگانه به مهارت ارتباطی اشاره کرده و آن را از مهارتهای اصلی زندگی برشمرده است.
در کنار این مهارت باید از اهمیت بحث همدلی سخن گفت چرا که مهارت همدلی نیز از ضرورتهای زندگی امروزی محسوب می شود. در واقع همدلی، مهارتی است که به ما کمک میکند وضعیت فردی دیگر را بی آن که لزوماً تجربه مشابهی نسبت به او داشته باشیم، درک کنیم یا دست کم بکوشیم به فضای ذهنی او نزدیکتر شویم و تا حد امکان جهان را از دریچه چشمان او نظاره کنیم.
مدیریت عواطف و هیجانات
از دیگر مهارت ها به خصوص برای غلبه بر چالش ها و مشکلات زناشویی، مهارت مدیریت عواطف و هیجانات است. اساساً برای این که در زندگی روزمره خود و در قضاوتها و تصمیمهایمان گرفتار موجهای هیجانی و عاطفی نشویم و اشتباههای پرهزینه و جبرانناپذیر انجام ندهیم، لازم است که احساسات و هیجانات خودمان و دیگران را به خوبی و به درستی تشخیص داده و مهم تر این که بدانیم هر یک از احساسات چه تأثیری بر روی رفتارها و تصمیمات ما میگذارند.
بخش قابل توجهی از تنشها، سختیها و دردسرهایی که در زندگی تحمل میکنیم، به نوعی به روابط ما مربوط هستند. یا روابطی که از پایه مخربند و یا رابطههایی که خوب و مفیدند ولی ما به علت ناپخته بودن و رفتارهای نادرست، هزینه حفظ آن رابطهها را بالا میبریم یا از ظرفیت بالقوه آنها به درستی استفاده نمیکنیم.
یکی از مهمترین مشکلاتی که این روزها نیازمند توجه و راهحلهای سریع است، کمبود مهارتهای زندگی برای نسل جدید است. آموزش مهارتهای زندگی به این نسل به خصوص زوج های جوان کمک میکند تا هم در مهارتهای ارتباطی و هم در مهارتهای مشارکتی شاهد تقویت اعتماد و به همان نسبت کاستن از حجم مشکلات و اضطرابها و تنشها باشیم.










نظر شما