دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۲
افول نقد تخصصی سینما با ظهور شبکه‌های اجتماعی

حوزه/ رشد سریع و بی قاعده‌ی نقدهای کوتاه و احساسی در شبکه‌های اجتماعی با موضوع نقد فیلم هایی سینمایی، بیش از هر چیز نشانگر سطحی و کم عمق شدن محتواهای تولیدشده در این عرصه است.

به گزارش خبرگزاری حوزه | بسیاری از اساتید کاربلد و صاحب‌نظر در عرصه نقد سینما تأکید دارند که در نقدها می‌بایست به سه پرسش کلیدی پاسخ داده شود.

نخست این که فیلم در مقام بیان چه نکته ای است که در واقع این بحث مربوط به توصیف محتوای فیلم است، اما باید مراقب بود که در جریان نقد، فیلم اسپویل نشود.

دوم این که چطور این پیام بیان می‌شود؟ در واقع این پرسش ناظر به توضیح عناصر فرمی و تکنیکی اثر است، آن چه که ما در عرصه خبر و رسانه به آن عنصر "چرایی" و "چگونگی" می‌گوییم.

پرسش سوم هم این که آیا فیلم در رساندن پیامش به مخاطب مؤثر بوده است؟ این سوالی است که گاهی در نقدها نادیده گرفته می‌شود و بیشتر بر مباحث فرمی اثر تأکید می شود تا محتوایی و حال آن که در یک نقد سینمایی، باید فرم و محتوا را به‌طور همزمان بررسی کرد و نمی‌توان آن‌ها را از هم جدا پنداشت چرا که هر یک بر دیگری تأثیر دارد.

در سال‌های اخیر، با توسعه شتابان استفاده از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی شاهد تلاش عده‌ای برای نگارش متن‌هایی در قاموس نقد سینمایی در بستر فضای مجازی هستیم؛ نظراتی که اغلب در قالب چند جمله یا ویدیوی کوتاه انتشار پیدا می‌کند.

البته مسلم است که بیان نظرات و دیدگاه‌های مردمی در قبال آثار سینمایی فی‌نفسه بد نیست اما آنچه قابل نقد است رشد سریع و بی قاعده‌ی نقدهای کوتاه و احساسی در شبکه‌های اجتماعی است و این‌که برخی نویسندگان در این سطح، مطالب محتوایی خود را در مقام نقد تخصصی تبلیغ می‌کنند و حال آن که پیامد چنین وضعیتی، کم‌عمق شدن تحلیل‌ها و بی‌مبنایی بسیاری از نقدهایی از این جنس است.

در واقع این نقدهای دم‌دستی، بیش از آن‌که ثمره مشاهده و تحلیل دقیق باشند، انعکاسی از احساسات لحظه‌ای‌ به‌شمار می‌روند؛ قضاوتی بر مبنای پسند عمومی، نه بر بنیاد دانش سینمایی.

از سوی دیگر و ناظر به شرایط فعلی باید بخشی از ریشه‌ی این مسأله را در اقتصاد توجه به فضای مجازی جستجو کرد؛ جایی که ارزش محتوا نه بر پایه عمق و نگاه تحلیلی، بلکه صرفاً بر اساس شتاب در تولید محتوا و پس از آن میزان واکنش سنجیده می‌شود. در چنین بستری، عمق تحلیلی طبعاً کمترین شانس بقا را دارد، ضمن آن که باید بپذیریم که نقد سطحی نه صرفاً نشانه‌ی ضعف فردی بلکه بازتابی از زیست فرهنگی عصر ماست؛ عصر و روزگاری که در آن "دیدن" جایگزین "فهمیدن" شده است.

به هر صورت در زمانه‌ای که همه چیز به سرعت منتشر و مصرف می‌شود، نقد فیلم نیز گویا به کالایی فوری تبدیل شده است و حال آن که ما در این عرصه نیازمند توجه به تحلیل فرمی و محتوایی بر اساس فهم و درک یک فیلم سینمایی هستیم تا به این وسیله بر وسعت نگاه و شناخت مخاطب از هنر هفتم افزوده گردد.

سید محمدمهدی موسوی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha