جمعه ۲۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۱:۱۳
افشای هویت و انحرافات مدعی دروغین مهدویت

حوزه/ حجت الاسلام و المسلمین سید حسن سید پورآذر با بررسی مستند زندگی «احمد الحسن» ادعاهای او را بی اساس خواند و هشدار داد این جریان به شاخه های منحرف نو متخاصم تقسیم شده است.

حجت‌ الاسلام سید حسن سید پورآذر استاد حوزه، در گفت‌وگو با خبرگزاری حوزه در ساری، با بررسی دقیق هویت، ادعاها و سرنوشت جریان موسوم به «احمد الحسن»، بر بی‌اساس بودن کامل این ادعاها تأکید کرد.
بخش اول: هویت، خانواده و تبارشناسی احمد الحسن

حجت‌ الاسلام سید حسن سید پورآذر خاطرنشان کرد: احمد الحسن در سال ۱۹۶۸ یا ۱۹۷۰ میلادی در شهر بصره عراق به دنیا آمده است. نام پدرش «اسماعیل عبدالحسن ابو داخِل» است که در سال ۱۹۹۲ فوت کرده است؛ یعنی قبل از آنکه احمد الحسن ادعای امامت کند. مادرش «مصلّی نجم ام داخِل» است که در سال ۲۰۱۲ از دنیا رفته است. برادر کوچکترش «محمد اسماعیل» و برادر بزرگترش «داخل» نام دارد.

وی افزود: تصویر معروفی که به عنوان احمد الحسن منتشر شده، از سوی پیروانش تأیید نمی ‌شود و آنان مدعی‌ هستند تصاویر او به صورت معجزه‌ آسا از همه سیستم ‌ها پاک شده است. اما عموم عمه ‌زاده‌ ها و نزدیکان فامیلی، این تصویر را تأیید کرده‌اند و شباهت ظاهری آن با اقوامش گویای همین است.

استاد حوزه بیان کرد: غالب اقوام و عموهایش به او ایمان نیاورده‌اند. وی هفت عمو به نام‌های محمد، محسن، مهدی، کاظم، راضی، عبود و ابراهیم دارد. تنها یکی از عموها به نام محسن او را پذیرفته و بقیه با تعجب می‌گویند: «ما او را می‌شناسیم؛ چگونه می‌تواند ادعای عصمت و امامت کند؟» حتی عموم عشایر بصره از او اعلان برائت کرده‌اند و «جبار محسن» (پسر عموی موافقش) نیز در این اعلان برائت حضور داشته است.

کارشناس امور دینی تصریح کرد: تبار وی به قبیله «همبوش» از عشیره «آل بو سُوَیلم» بازمی‌گردد. این قبیله در کتب معتبر نسب‌شناسی و موسیقه عشایر عراق ثبت شده است. حتی بر روی سنگ قبر خواهر احمد الحسن که در وادی السلام نجف دفن شده، عنوان «همبوشی» درج شده است. همه عموهایش نیز این نسبت را تأیید می‌کنند.

نسبت ادعایی به امام زمان (عج):

حجت‌ الاسلام سید حسن سید پورآذر اظهار داشت: احمد الحسن مدعی است نسبش به شخصی به نام سلمان می‌رسد و می‌گوید حدود ۲۰۰ سال قبل، امام زمان(عج) به صورت ناشناس با زنی ازدواج کرده و فرزندی به نام سلمان متولد شده که اجداد او هستند. استاد سیدپورآذر این ادعا را در زمره ادعاهای بی‌اساسی مانند ادعاهای «صُرخی» و «ضیاء عبدالزهره گراوی» (که خود را فرزند بلافصل امام علی (ع) می‌ دانست!) و «احمد عبدالرحیم شِنْته» قرار داد.

بخش دوم: تحصیلات، فعالیت حوزوی و ادعاها

استاد حوزه به بررسی دقیق روند زندگی احمد الحسن پرداخت: وی در سال ۱۹۹۲ در رشته مهندسی شهرسازی از دانشگاه فنی بصره فارغ‌التحصیل شد. نام او در لیست فارغ ‌التحصیلان آن دانشگاه ثبت شده و همکلاسی‌ اش به نام «علاء عبدالحسین» نیز هویت او را تأیید کرده است. دوره‌ای هفت‌ساله از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ در زندگی او مبهم است و اطلاعات موثقی از فعالیت‌هایش در دست نیست. حتی وقتی استاد سیدپورآذر به عنوان یک پژوهشگر در پی تحقیق بود، به او گفته می‌شد «در این مورد کنجکاوی نکنید».

حجت‌ الاسلام سید حسن سید پورآذر اظهار داشت: در سال ۱۹۹۹ وارد حوزه علمیه نجف شد و در مدرسه شهید صدر مشغول تحصیل شد و پس از مدتی شروع به انتقاد از ساختار حوزه کرد و سه نوع فساد را عنوان نمود:

فساد مالی: تقسیم ناعادلانه شهریه و وجوهات.

فساد سیاسی: سکوت و تقیه بیش از حد علما در مقابل حکومت وقت.

فساد علمی: توجه بیش از حد به فلسفه و اصول یونانی و غفلت از قرآن و حدیث.

استاد حوزه علمیه قم تأکید کرد: این انتقادات جدید نبوده و پیش از این نیز توسط بزرگان مانند شهید مطهری و آیت ‌الله جوادی آملی مطرح شده بود و نیاز به ادعای امامت برای اصلاح آن نبود؛ در هر حال، در سال ۲۰۰۲ ادعا کرد «سفیر و فرستاده امام زمان (عج)» است و عده‌ای از طلاب و مردم هم به او گرویدند.

وی یادآور گردید: «حیدر مشتت» که از طلاب قدیمی و باسابقه حوزه نجف و اولین ایمان ‌آورنده به احمد الحسن بود، در سال ۲۰۰۵ از او اعلان برائت کرد و او را «دجال بصره» نامید. حیدر مشتت، کمتر از یک سال بعد، به صورت مرموزی در یکی از خیابان ‌های نجف کشته شد. پیروان احمد الحسن در قتل او دست داشتن را تکذیب و ادعا کردند که او به خاطر اعلان برائت، دچار خشم خداوند شده است! این رویداد نمادی از روش ترور شخصیت و فیزیکی مخالفان توسط این جریان است.

حجت‌ الاسلام سید حسن سید پورآذر خاطرنشان کرد: از سال ۲۰۰۶ ارتباطش با پیروانش محدود و به صورت مخفیانه درآمد تا اینکه در سال ۲۰۰۸، پیروانش به صورت مسلحانه در بصره قیام کردند؛ قیامی که منجر به درگیری با ارتش و نیروهای امنیتی عراق و کشته شدن تعدادی از دو طرف شد. اما از سال ۲۰۰۸ به بعد، هیچ خبر موثقی از محل زندگی یا حیات احمد الحسن در دست نیست. آخرین تصویر رسمی او، عکس گذرنامه‌ ای است که در سال ۲۰۰۷ برای اولین درخواست گذرنامه ثبت شده است.

بخش سوم: شاخه‌ها و انشعابات پس از ناپدید شدن احمد الحسن

استاد حوزه اظهار داشت: پس از ناپدید شدن احمد الحسن، شاخه‌های مختلفی با ادعای ارتباط با او پدید آمدند؛ که به چهار شاخه آن اشاره می کنیم.

1. شاخه اول: «مکتب» و صفحه فیسبوک

وی افزود: بنیان‌گذاران شاخص مکتب، چهار نفر به نام ‌های شیخ ناظم عقیلی، سید واثق حسینی، شیخ حبیب سعیدی و سید حسن حمامی بودند. این افراد مدعی شدند نمایندگان رسمی احمد الحسن هستند و یک مکتب (دفتر حقوقی) و یک صفحه فیسبوک به نام او تأسیس کردند. این صفحه برای پیروانش مقدس است، تا حدی که می‌ گویند: «بروید آن صفحه را لایک کنید، گویی حرم امیرالمؤمنین (ع) را زیارت کرده‌اید!» پیروان این شاخه برای رهبرانشان «عصمت تبلیغی» قائل‌اند؛ یعنی سخنان و تصمیمات آنان، سخن و تصمیم خود احمد الحسن است و اعتراض به آنان، اعتراض به او محسوب می‌شود. البته بعد از مدتی اعضای این شاخه دچار اختلاف شدند؛ حتی مبلغان قدیمی احمد الحسن در ایران (مانند آقایان کهندل و موسوی) به دلیل اختلاف با تصمیمات «مکتب»، از سوی آنان به «نفاق» متهم شدند.

2. شاخه دوم: «جیش الغضب» (لشکر خشم)

حجت‌ الاسلام سید حسن سید پورآذر یادآور گردید: یکی دیگر از شاخه ها، شاخه جیش الغضب است که شیخ رزاق الجابری رهبری آن را بر عهده گرفت. آنها نام خود را از روایات مربوط به «جیش الغضب» (از اصحاب حضرت مهدی(عج)) گرفته‌اند. این شاخه از ابتدا با «مکتب» همراه نبود و آنان را دروغگو می‌دانست.

3. شاخه سوم: «رایات السود» (پرچم‌های سیاه)

استاد حوزه افزود: یکی دیگر از شاخه ها، رایات السود بوده است؛ رهبر آن عبدالله هاشم است که ابتدا از مبلغان «مکتب» بود. اما به خاطر اختلاف مالی بر سر وجوهات جمع‌آوری شده در سال ۲۰۱۵ با عنوان «تشکیل لشکر برای جنگ با داعش» منشعب شد. این لشکر هرگز تشکیل نشد و عبدالله هاشم بر سر حساب این وجوهات با مکتب اختلاف پیدا کرد. این شاخه دچار انحرافات شدید شده است: آنها قبله اصلی را «پترا» در اردن می‌دانند و نماز، حجاب و حرمت شراب را مخصوص دوره پیامبر (ص) دانسته و آنها را منسوخ می‌شمرند! به دیدگاه آنها مصرف مواد توهم ‌زا (مانند ماشروم) حلال است و آن را «من و سلوی» دوران پیامبران تفسیر می‌کنند! این شاخه «واضح‌ البطلان» و ناشی از توهمات ناشی از مصرف مواد یا شهوات است.

4. شاخه چهارم: «احلاص»

استاد حوزه اظهار اشت: شاخه دیگر، شاخه احلاص به رهبری مهدی رحیمی است که خود، ساکن آلمان می باشد. او از مدیران و کارشناسان رسمی صفحه فیسبوک و اتاق‌های گفتگوی فارسی پیروان احمد الحسن بود. او مدعی شد که شیوخ «مکتب» به خواهرش تعرض و بی‌احترامی کرده‌اند و در پاسخ، حساب‌های او را هک و عکس‌هایش را منتشر کردند. او ادعا می‌ کند که احمد الحسن غایب شده و به حضور امام زمان (عج) بازگشته است. بنابراین، پیروان باید در خانه‌های خود بمانند (احلاص = خلوص) تا خود امام زمان (عج) ظهور کند. او مکتب و صفحه فیسبوک را باطل می‌داند.

جمع‌بندی و تحلیل نهایی

حجت‌ الاسلام سید حسن سید پورآذر خاطرنشان کرد: هویت، تبار، خانواده و تحصیلات احمد الحسن کاملاً عادی، شناخته شده و قابل ردیابی است. او یک فرد عراقی الاصل از یک قبیله شناخته شده است. اکثر نزدیکان، اقوام و عشیره او، ادعایش را رد کرده‌اند که نشان از بی‌اساسی ادعاها دارد. ادعاهای او شبیه ادعاهای دیگر مدعیان دروغین مهدویت و نیابت (مانند صرخی، ضیاء عبدالزهره، احمد شنته) است که با نسبت‌سازی‌های دروغین به اهل بیت(ع) سعی در تکمیل ادعای خود دارند.

کارشناس دینی تأکید کرد: این جریان در بحبوحه جنگ با داعش، به جای حمایت از جبهه مقاومت، به تضعیف آن پرداخت و حتی اقدامات جبهه مقاومت را مسخره کرد. پس از ناپدید شدن وی، جریان او به شاخه‌های متعدد و متخاصم تقسیم شد که برخی از آن‌ها (مانند رایات السود) به انحرافات فاحش عقیدتی و اخلاقی گراییدند. استفاده از ترور شخصیت، تهدید و ایجاد رعب برای ساکت کردن منتقدان، از روش‌های این جریان بوده است. از این رو می گوییم ادعاهای احمد الحسن فاقد هرگونه پایه و اساس معتبر شرعی، عقلی و تاریخی است و جریان او نمونه‌ای از انحرافات خطرناک در انتظار ظهور است که با سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم، آنان را به بیراهه می‌کشاند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha