پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۴
وحدت حوزه و دانشگاه؛ زیربنای حکمرانی دینی در عصر علم و فناوری است

حوزه/ عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) با تأکید بر اینکه وحدت حوزه و دانشگاه یک امر تشریفاتی نیست، گفت: قوام جمهوری اسلامی به پیوند واقعی علم و دین گره خورده و بدون این هم‌افزایی، تحقق حکمرانی دینی در جهان معاصر ممکن نخواهد بود

دکتر فنایی‌اشکوری، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره)، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه و سالگرد شهادت شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، اظهار کرد: گرامی‌داشت روز وحدت حوزه و دانشگاه، در حقیقت یادآوری یک حقیقت راهبردی در نظام جمهوری اسلامی است. شهید مفتح عالمی دینی بود که از متن حوزه به دانشگاه رفت و آمد داشت و در فضای دانشگاه به شهادت رسید؛ همین واقعیت به‌تنهایی گویاست که این مناسبت تا چه اندازه معنادار است.

وی افزود: چه مناسبت پرمعناتری از این می‌توان یافت که شهادت یک عالم دینی که برای نزدیکی به دانشگاهیان و برادری با آنان به دانشگاه می‌رفت و در آنجا به دست دشمنان حوزه و دانشگاه به شهادت رسید ، به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نام‌گذاری شود. این واقعیت نشان داد که دشمن، این پیوند را به زیان خود می‌بیند و آن را خطری جدی تلقی می‌کند؛ از همین رو، با حذف فیزیکی این‌گونه چهره‌ها و همچنین با جنگ تبلیغاتی و فکری گسترده و طراحی انواع دسیسه‌ها، تلاش می کند مانع از تحقق این راهبرد شود.

عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) با تأکید بر اینکه این وحدت صرفاً جنبه نمادین و تشریفاتی ندارد، تصریح کرد: مسئله وحدت حوزه و دانشگاه بسیار فراتر از نزدیک شدن دو گروه اجتماعی است. این وحدت یکی از بنیادهای فکری نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌رود. جمهوری اسلامی، یعنی یک حکومت دینی؛ و حکومت دینی در دنیای امروز بدون پشتوانه علم، اساساً قابل تصور نیست.

دکتر فنایی‌اشکوری ادامه داد: زندگی انسان معاصر به‌شدت با علم جدید درآمیخته است. از ساده‌ترین امور روزمره مانند استفاده از گاز برای پخت‌وپز، یخچال برای نگهداری غذا، تلویزیون برای آگاهی از اخبار، تلفن همراه برای ارتباطات و خودرو برای جابه‌جایی گرفته، تا ساختارهای پیچیده‌تری مانند نظام آموزشی، دانشگاه، پزشکی و نظام سلامت، همگی بر علوم طبیعی، فنی و علوم انسانی استوارند. اگر این علوم حتی برای لحظه‌ای از زندگی بشر حذف شوند، نظم اجتماعی به‌کلی از هم فروخواهد پاشید.

وی خاطرنشان کرد: حکومت نیز به طریق اولی، وابستگی بسیار عمیق‌تری به علم دارد. اداره صنعت، اقتصاد، آموزش و پرورش، نظام قضایی و سیاست‌گذاری‌های کلان، همگی مبتنی بر دانش‌اند. در همه کشورها نیز چنین است؛ اما جمهوری اسلامی ویژگی مضاعفی دارد و آن اینکه علاوه بر تکیه بر علم، می‌خواهد مناسبات زندگی را بر اساس آموزه‌های اسلامی تنظیم کند. یعنی هم علم لازم است و هم دین. اگر علم نباشد، اساساً امکان اداره جامعه وجود ندارد و اگر دین نباشد، آن حکومت الهی نیست و از معنویت دور خواهد بود.

این استاد دانشگاه افزود: بنابراین، حکومت اسلامی بدون همراهی علم و دین، قابل تصور نیست. پرسش مهم اینجاست که آیا علم و دین با یکدیگر سازگارند؟ در سطح حقیقت، علم حقیقی و دین حقیقی با یکدیگر تعارض ندارند، چراکه هر دو به خداوند مستندند. قوانین جهان تکوین و شریعت الهی، هر دو از یک مبدأ صادر شده‌اند و در ذات خود نمی‌توانند با هم ناسازگار باشند.

وی تصریح کرد: اما این به آن معنا نیست که علوم بشری موجود و فهم فعلی ما از دین، همواره و در همه موارد با یکدیگر هماهنگ‌اند. تعارض در سطح فهم‌ها امری طبیعی است و حتی باید رخ دهد. این تعارض زمانی از میان می‌رود که علم بشر به کمال نهایی برسد و فهم دینی ما نیز به نهایت دقت و کمال خود دست یابد. در شرایط کنونی، هم علم در مسیر تکامل است و هم فهم ما از دین کامل نیست؛ بنابراین، بروز تعارض‌ها امری طبیعی است و همین‌جا اهمیت گفت‌وگوی عمیق و راهبردی حوزه و دانشگاه خود را نشان می‌دهد.

وی در پایان تأکید کرد: وحدت حوزه و دانشگاه در حقیقت، تلاش برای هم‌افزایی علم و دین در مسیر تحقق جامعه‌ای است که هم کارآمد باشد و هم متعهد به آموزه‌های الهی؛ و این، یکی از مهم‌ترین رسالت‌های نخبگان علمی و دینی کشور است.

تعارض علم و دین؛ فرصت رشد یا تهدید؟

دکتر فنایی‌اشکوری با بیان اینکه تعارض میان فهم دینی و علوم بشری امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است، تأکید کرد: این تعارض‌ها نه تهدید، بلکه فرصتی برای تعمیق معرفت دینی و رشد علمی جامعه است و بدون تحقق واقعی وحدت حوزه و دانشگاه، حکمرانی دینی با اختلال جدی روبه‌رو می‌شود.

عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) در ادامه سخنان خود درباره وحدت حوزه و دانشگاه اظهار کرد: خطاپذیر بودن معرفت انسانی موجب می‌شود اختلاف دیدگاه‌ها و تعارض‌ها، چه در فهم دینی و چه در علوم تجربی و انسانی، پدیده‌ای طبیعی باشد. همان‌گونه که در میان اندیشمندان علوم دینی اختلاف نظر وجود دارد، در نسبت میان علم و دین نیز بروز تعارض امری قابل پیش‌بینی و طبیعی است و اساساً جای نگرانی ندارد.

وی افزود: وظیفه عالمان در برابر این تعارض‌ها، گریز از مسئله نیست، بلکه مواجهه منطقی و روشمند با آن است. در دانش‌های دینی مانند اصول فقه و فقه، بحث تعارض به‌عنوان یک مسئله بنیادین مطرح است. گاه تعارض، تعارض بدوی است؛ یعنی در واقع تعارضی وجود ندارد و با دقت در فهم و روش، قابل رفع است. اما گاهی تعارض‌ها عمیق‌تر و مستقر هستند که در این موارد نیز راه‌حل‌های علمی برای مدیریت و حل آن‌ها پیش‌بینی شده است.

این استاد دانشگاه تأکید کرد: تا زمانی که بشر در مسیر تکامل علمی و معرفتی است، این چالش‌ها وجود خواهد داشت. این وضعیت نه تهدید که فرصت است؛ چراکه اگر مواجهه ما با تعارض‌ها عالمانه و پخته باشد، هم فهم دینی ما رشد می‌یابد و هم فهم علمی ما تعمیق می‌شود. خطر آن‌جاست که برخورد سطحی و خام با تعارض‌ها صورت گیرد؛ به‌گونه‌ای که یا علم کنار گذاشته شود یا دین به ناحق خرافی و متعلق به گذشته معرفی گردد.

وی افزود: فهم دینی مسیر درستی دارد و علم نیز در مسیر صحیحی حرکت می‌کند، اما ما در میانه راه هستیم و هنوز به نقطه کمال نرسیده‌ایم. بنابراین رسالت اصلی ما، فهم دقیق تعارض‌ها و تلاش مستمر برای هماهنگ‌سازی هرچه بیشتر میان معرفت دینی و معرفت علمی است. وحدت حوزه و دانشگاه دقیقاً در همین نقطه معنا پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: اگر این دو نهاد و دو نظام فکری با یکدیگر ناهماهنگ باشند، دولت و حکومت در بزنگاه‌های تصمیم‌گیری با دوگانگی مواجه می‌شوند. نظام اسلامی نیازمند هم‌زمان علم و دین است و بدون هماهنگی این دو، دچار خلأ و اختلال ساختاری خواهد شد. به همین دلیل، مسئله وحدت حوزه و دانشگاه یک مسئله حیاتی و مرتبط با موجودیت نظام است، نه صرفاً موضوعی برای برگزاری همایش‌ها و مراسم نمادین.

این عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: باید میان «افراد» و «نظام‌ها» تفاوت قائل شد. ممکن است یک دانشگاهی از نظر التزام دینی بسیار متعهدتر از یک حوزوی باشد و یا بالعکس، اما بحث اصلی بر سر خاستگاه و ساختار دو نظام فکری است. نظام فکری حاکم بر دانشگاه‌ها، محصول تمدن جدید و مبتنی بر نوعی جهان‌بینی متفاوت است که در مواردی، سکولار محسوب می‌شود. در مقابل، نظام فکری حوزه‌ها بر بنیاد دین و سنت استوار است.

وی در پایان گفت: آرمان ما آن است که این دو نظام فکری، جهان‌بینی‌ها و نظام‌های ارزشی به سمت تقارب و وحدت حرکت کنند. تا زمانی که شکاف میان حوزه و دانشگاه باقی بماند، جامعه با خلأی جدی روبه‌رو خواهد بود. خوشبختانه هر دو نهاد اهداف کلانی همچون پیشرفت کشور و تعالی جامعه را دنبال می‌کنند و همین آرمان‌های مشترک، ما را وادار می‌کند که وحدت حوزه و دانشگاه را نه به‌عنوان یک شعار، بلکه به‌عنوان یک راهبرد جدی و حیاتی دنبال کنیم.

وحدت حوزه و دانشگاه؛ لازمه تحقق تمدن ایرانی-اسلامی

عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره)، افزود: همکاری حوزه و دانشگاه البته گسترده تر از حل تعارض ها است. این یکی از عرصه های همکاری است. وظیفه اصلی هر دو نهاد حل مسائل نظری و عملی جامعه و نظام و بالاتر از آن گام برداشتن به سوی تمدن ایرانی –اسلامی است. وحدت حوزه و دانشگاه شرط موفقیت نظام اسلامی و پیش‌برنده تحقق تمدن ایرانی-اسلامی است. هر اقدام عملی که موجب نزدیکی فکری و ارزشی این دو نهاد شود، گامی مؤثر در مسیر وحدت است.

دکتر فنایی‌اشکوری، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره)، در سخنانی به اهمیت وحدت حوزه و دانشگاه پرداخت و گفت: ایجاد تمدن ایرانی-اسلامی آرمان بلندمدت ماست و تحقق آن مستلزم همکاری نزدیک حوزه و دانشگاه است. این همکاری تنها زمانی می‌تواند مؤثر باشد که دو نهاد به لحاظ فکری، ارزشی و اندیشه‌ای به یکدیگر نزدیک شوند و در یک مسیر و به سوی یک مقصد حرکت کنند.

وی افزود: هر اقدامی که در عمل موجب تقارب فکری و ارزشی حوزه و دانشگاه شود، گامی به سوی وحدت محسوب می‌شود. اما رسیدن به این هدف مستلزم آزمون و خطا و تجربه عملی است تا مشخص شود کدام اقدامات مؤثرترند. به گفته ایشان، جمله‌ای از حضرت امام درباره بزرگترین نعمت بودن وحدت حوزه و دانشگاه ناظر به همین نکته است؛ چراکه بدون این وحدت، نظام اسلامی شکل نمی‌گیرد یا اگر شکل بگیرد، موفق نخواهد بود.

فنایی‌اشکوری تأکید کرد: این وحدت تا حدی حاصل شده است، چراکه بدون آن، نظام اسلامی ۴۰ سال دوام نمی‌آورد و پیشرفت‌های نسبی امروز کشور نیز نشانه‌ای از این همکاری است. با این حال، هنوز راه زیادی تا رسیدن به نقطه آرمانی در پیش داریم و نیازمند برداشتن گام‌های بزرگ‌تر هستیم.

وی در بخش دیگری از سخنانش به جریان‌های روشنفکری پیش از انقلاب اشاره کرد و گفت: برخی روشنفکران تلاش کردند خلأ دینی جامعه را بدون توجه به حوزه پر کنند. آن‌ها احساس می‌کردند که حوزۀ موجود پاسخگوی پرسش‌های جدید بشر نیست؛ حوزه عمدتاً مشغول مباحث فقهی سنتی بود و ارتباط محدودی با مسائل روز داشت.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: با وجود این، علمای دین مانند شهید مطهری، شهید بهشتی و شهید باهنر، این خلأ را شناسایی کرده و با فعالیت در آموزش و پرورش و تدوین کتاب‌های درسی دینی، تلاش کردند تحولی در نحوه عرضه دین ایجاد کنند تا پاسخگوی نیازهای جامعه امروز باشد. این اقدامات را می‌توان بذرهای نخستین بحث وحدت حوزه و دانشگاه دانست؛ اقدامی که موجب شد حوزه و دانشگاه به تدریج مسیر تعامل و همکاری را تجربه کنند. امروز با چالش های بسیار جدی روبرو هستیم که بدون همکاری جدی و همه جانبه این دو نهاد علمی نمی توان بر آنها فایق آمد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha