حجتالاسلام و المسلمین سید محمدرضا رهنمایی، از اساتید حوزه، در گفتوگو با خبرگزاری حوزه در ساری، به تبیین مبانی فقهی و عقلی «ولایت فقیه» پرداخت.
بخش اول: ادله نقلی (روایی)
استاد حوزه با اشاره به فرمایش امام خمینی (ره) که «تصور ولایت فقیه، موجب تصدیق آن می شود»، گفت: از آیات قرآن کریم به وضوح برداشت میشود که ولایت حقیقی، از آنِ خداوند، رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) است. آنچه این بزرگواران در حوزه ولایت مقرر فرموده یا کسی را به نحو عام یا خاص منصوب کرده اند، واجب الاتباع است.
وی در ادامه گفت وگو به شرح پنج روایت کلیدی که ستون استدلال نقلی ولایت فقیه استند، پرداخت:
۱. روایت امام حسین (ع) – منشأ ولایت فقیه:
حجت الاسلام و المسلمین رهنمایی اظهار داشت: در روایتی از امام حسین (ع) می خوانیم: «...إِنَّ مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَالْأَحْکَامِ عَلَی أَیْدِی الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَی حَلَالِهِ وَحَرَامِهِ...» (تحف العقول، ص ۲۳۸) این روایت به صراحت، مجرای امور کلان (سیاسی، اجتماعی) و احکام شرعی را به دست «عالمان به خداوند» می سپارد که بر حلال و حرام او امین هستند. این صفات، منطبق بر «فقیه جامع الشرایط» است که هم عالم به معارف و احکام الهی است و هم به دلیل عدالت، امین بر شریعت محسوب می شود. این روایت، بنیان نظری نیابت فقیه از معصوم را در عصر غیبت پیریزی میکند.
۲. روایت نبوی – فقها، امنای پیامبران:
وی افزود: مرحوم کلینی در کافی روایت کرده است: «الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ یَدْخُلُوا فِی الدُّنْیَا. قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا دُخُولُهُمْ فِی الدُّنْیَا؟ قَالَ: اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ، فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَی دِینِکُمْ.» (کافی، ج ۱، ص ۴۶) این روایت، مقام «امانت» را به فقها اعطا می کند. آنان امنای پیامبران در حفظ و تبلیغ و اجرای دین هستند، مشروط بر اینکه به دنیا و پیروی از سلاطین جور آلوده نشوند. این شرط، خود مؤید لزوم استقلال فقیه و رهبری اوست، نه تبعیت از قدرتهای غیردینی.
۳. روایت نبوی – خلفای پیامبر(ص):
استاد حوزه تصریح کرد: در وسائل الشیعه می خوانیم: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی... قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ خُلَفَاؤُکَ؟ قَالَ: الَّذِینَ یَأْتُونَ بَعْدِی یَرْوُونَ حَدِیثِی وَسُنَّتِی.» (وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۹) پیامبر اکرم (ص) به صراحت، راویان حدیث و سنت خود را «خلفا»ی خویش می خواند. این خلافت، تنها در نقل روایت خلاصه نمی شود، بلکه حفظ و حراست از سنت و اجرای آن در جامعه را نیز شامل میشود که مستلزم نوعی ولایت و مدیریت است.
۴. صحیحه ابیخدیجه – نصب عام فقیه در عصر غیبت:
حجت الاسلام و المسلمین رهنمایی یادآور گردید: در وسائل الشیعه می خوانیم: «...إِیَّاکُمْ إِذَا وَقَعَتْ بَیْنَکُمُ الْخُصُومَةُ أَوْ تَدَارَیْتُمْ فِی شَیْءٍ مِنَ الْأَخْذِ وَالْعَطَاءِ أَنْ تَحَاکَمُوا إِلَی أَحَدٍ مِنْ هَؤُلَاءِ الْفُسَّاقِ، اجْعَلُوا بَیْنَکُمْ رَجُلًا قَدْ عَرَفَ حَلَالَنَا وَحَرَامَنَا، فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ قَاضِیًا...» (وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۶) این روایت، از محکمترین مستندات در این موضوع است؛ امام صادق (ع) در این روایت، به صورت «عام»، هر فقیه شناخته ای به حلال و حرام را «قاضی» منصوب از جانب خود معرفی می کند. اطلاق عنوان «قاضی» و وظیفه فصل خصومت، خود نوعی ولایت و حاکمیت در محدوده قضاوت است. اما وی با اشاره به قاعده فقهی «التعلیل یعلل العام» (هرگاه دلیل عامی بیاید، شامل همه مصادیق میشود) و همچنین اطلاق روایت، دایره این نصب را گستردهتر دانسته و آن را به اموری مانند ولایت بر ایتام، نظارت بر اوقاف و امور حسبیه تسری داد.
۵. مقبوله عمر بن حنظله – ولایت حکومتی فقیه:
استاد حوزه بیان کرد: در روایت آمده است: «...فَقَالَ: یَنْظُرَانِ مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَنَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَحَرَامِنَا وَعَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَمًا، فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِمًا...» (کافی، ج ۱، ص ۶۷)
استاد رهنمایی این روایت را اوج استدلال بر «ولایت مطلقه» خواند. تفاوت کلیدی در اینجاست که امام (ع) علاوه بر عنوان «حَکَم» (داور)، عنوان «حاکم» را به کار می برند.
وی تأکید کرد: دایره شمول «حاکم» به مراتب وسیعتر از «قاضی» یا «حکم» است. «حاکم» کسی است که امور جامعه را در دست میگیرد و اداره میکند. بنابراین، این روایت به روشنی، نیابت فقیه از امام معصوم(ع) را در عرصه حکومت و اداره امور جامعه ثابت میکند.
حجت الاسلام و المسلمین رهنمایی در جمعبندی ادله نقلی افزود: این روایات، با اختلاف درجه اعتبار سندی، در مجموعهای منسجم و همسو، اصل ولایت فقیه را اثبات می کنند. حتی اگر سند برخی را به روشهای خاص مورد مناقشه بدانیم، انبوه این روایات و شهرت عملی و فکری مطلب در بین فقها، آن را به یک اصل مسلّم فقهی تبدیل کرده است.
بخش دوم: دلیل عقلی محکم
استاد حوزه پس از بیان ادله نقلی، به تبیین «دلیل عقلی» پرداخت که مکمل استدلال نقلی است. این برهان عقلی در چند گام ارائه شد.
گام اول: ضرورت وجود حکومت و حاکم (امام)
وی با استناد به کلام گوهربار امام علی (ع) در نهجالبلاغه که میفرماید: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ؛ مردم ناگزیرند که امیری [حاکمی] داشته باشند، خواه نیکوکار باشد یا تبهکار»، بر این اصل مسلّم عقلایی و اجتماعی تأکید کرد که زندگی جمعی و مدنی بدون وجود یک رهبری و نظام حکومتی، به هرج و مرج و اختلال در تمام شئون زندگی میانجامد. حتی حاکم جائر نیز از نبود حاکم بهتر است، چرا که حداقل نظم را برقرار میکند.
گام دوم: انتخاب بهترین گزینه توسط عقل سلیم
حجت الاسلام و المسلمین رهنمایی سپس پرسش محوری را مطرح کرد: حال که ضرورت وجود «حاکم» به حکم عقل ثابت شد، عقل سلیم و فطرت پاک انسانی در مقام انتخاب نوع این حاکم، چه حکمی می دهد؟ آیا حاکمی را برمی گزیند که:
الف) جاهل به قوانین الهی باشد یا عالم به آنها؟
ب) ظالم و فاسق باشد یا عادل و متقی؟
ج) فاقد تدبیر و مدیریت باشد یا مدبر و کارآمد؟
گام سوم: تطبیق بر مصداق «فقیه جامع الشرایط»
وی در پاسخ گفت: قطعاً عقل، گزینه دوم در هر سه سؤال را انتخاب می کند. حال، مصداق کامل کسی که عالم به قوانین الهی (فقیه)، عادل و متقی، و مدبر و دارای قدرت مدیریت (حکیم) است، کیست؟ این توصیفات، عیناً منطبق بر «فقیه جامعالشرایط» است که در ادبیات فقهی از او به عنوان «ولی فقیه» یاد میشود. بنابراین، عقل پس از اقرار به ضرورت حکومت، حکومت فقیه عادل و مدبر را بر هر نوع حکومت دیگری ترجیح میدهد.
گام چهارم: نتیجه نهایی
حجت الاسلام و المسلمین رهنمایی گفت: نتیجه این برهان عقلی این است: ولایت فقیه جامعالشرایط، نه تنها یک امر شرعی، بلکه یک ضرورت عقلی برای اداره جامعه اسلامی است. این دلیل عقلی، مستقل از روایات نیز قادر به اثبات اصل موضوع است، اما هماهنگی کامل آن با ادله نقلی، بر استحکام آن میافزاید.
جمعبندی و پاسخ به شبهات
استاد حوزه با اشاره به دستاوردهای نظام مبتنی بر ولایت فقیه مانند استقلال کشور، پیشرفتهای علمی و دفاع از مظلومان، آن را گواهی عملی بر کارآمدی این نظریه دانست.
وی تأکید کرد: اشتباهات احتمالی برخی کارگزاران، هیچگاه به اصل نظریه ولایت فقیه خدشهای وارد نمیکند، چنانکه در زمان حکومت امام علی(ع) نیز برخی والیان خطا میکردند. وظیفه ولی فقیه، تعیین خطمشی کلان و نصب افراد لایق و متخصص در رأس امور است.
حجت الاسلام و المسلمین رهنمایی با اشاره به مراحل پنج گانه تشکیل تمدن اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری، خاطرنشان کرد: جامعه ما در مسیر تکامل و با گذر از چالشها، در حال تجربه اندوزی برای تحقق کامل حاکمیت دینی و زمینه سازی برای ظهور منجی موعود (عج) است. نظام ولایت فقیه، اگرچه در تاریخ شیعه نوپدید است، اما با پشتوانه محکم نقلی و عقلی، مسیر رشد و تعالی را با موفقیت طی میکند.










نظر شما