اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيْكَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْفَائِزِينَ لَدَيْكَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ إِلَيْكَ بِإِحْسَانِكَ يَا غَايَةَ الطَّالِبِينَ.
اى خدا مرا در اين روز از آنان كه بر تو توكل كنند و نزد تو فوز و سعادت يابند قرار ده و مرا از آنان كه مقربان درگاه تو باشند قرار ده به حق احسانت اى منتهاى آرزوى طالبان.
توکل رمز حرکت است در پهنای هستی و شاهراه عبور از گردنه های پرپیچ و خم زندگی.
توکل سرّ دلدادگی است به کوی دوست و مدد خواهی از آنکه همه چیز از اوست.
باری؛
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
توکل نشان است؛ نشانه است؛ از برای آنکه به داشته ها و اندیشه های خود غره نشویم و بدانیم که مایة رفتن و شدن ما، چشم عنایت اوست وگرنه چه بسیار قدرقدرتهای دنیایی، که در پهنه پول و مکنت و آهن، از سرپنجة کبر و خودپرستی، تا فراز عیش و سرمستی، فرو رفته اند و گمان کرده اند که همه چیز از سرانگشت چک های بی محل و محل نگذاشتن های بی درنگشان به خدا و خدائیان و البته از محل تکیه بر زر و زور و تزویر تأمین و تدارک دیده می شود و... اما سر بزنگاه و در آوردگاه ایمان و معرکة تقوا، دست از پا درازتر برگشته اند و سرگشته.
خوار گشته اند و بینوا؛ بی نای نوازشگری دست خدا و بی آبرویی که دیگر بار، بسویش برگردند و بخواهند و بتوانند...
اما؛ حاشا به کرم رضای رب؛ که ساغر طهور این مهر ازلی و ابدی، از سویدای این معاشقة «روح»ی بازمی تراود و...«و نفخت من روحی» از سلالة سیال آیات رحمانیِ الله سربر می آورد:
«و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین»
«و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین»
«و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین»
...
و بازهم؛ و دوباره...تا همیشه!
باری؛ توکل رمز حرکت است در پهنای هستی و شاهراه عبور از گردنه های پرپیچ و خم زندگی.
توکل سرّ دلدادگی است به کوی دوست و مدد خواهی از آنکه همه چیز از اوست.
و رمضان فرصتی دیگر باره و علیحده، تا در سایه سار توکل و شاخه سار عنایت حضرت رب، بال و پر وجودمان را به آب معطر و مصفای عبودیت و رستگاری شستشو دهیم و... و در جرگة متوکلان درآییم.
توکلت علی الحی الذی لایموت...
انتهای پیام 12/313