پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024

اشاره: جناب حجت الاسلام والمسلمین کاکایی یکی از برگزیدگان سیزدهمین همایش کتاب سال حوزه بخاطر ترجمه کتاب ارزشمند و مهم اقتدا به محمد(ص) نوشته کارل ارنست می‌باشد.

وی مدرس دانشگاه شیراز و از محققین و پژوهشگران حوزه علمیه است که تا به حال مقالات متعدد و سفرهای متنوعی در حوزه معارف اسلامی در مجامع علمی جهان داشته اند.

محور اصلی گفت‌وگو با این روحانی پژوهشگر، موضوع ترجمه کتاب اقتدا به محمد(ص) بود که به عنوان کتاب برگزیده سال حوزه شناخته شده که البته به مباحث مرتبط دیگر هم کشیده شد.

از ارتباط با مجامع علمی و تعاملات فکری با جهان و ادیان دیگر گرفته تا موضوع فیلم موهن اخیر.

*حاج آقای کاکایی! لطفا درباره خودتان چه از جهت سوابق تحصیلی و مدارج علمی و آثار و تألیفات و چه نکات دیگری که در آشنایی مخاطبان ما با جنابعالی موثر و مفید است قدری توضیح دهید.

بنده در سال 1336 در شیراز به دنیا آمدم. در سال 1355 دیپلم ریاضی گرفتم و در همان سال در رشته مهندسی برق و الکترونیک وارد دانشگاه شیراز شدم. از دوران دبیرستان نیز دروس حوزوی و بخصوص عربی را شروع کردم. در مبارزات قبل از انقلاب با گروه‌های دانشجویی و انقلابی همراه بودم.  فعالیت‌های فرهنگی و مبارزاتی را از همان سال‌های دبیرستان و از مساجد شروع کردم ، با پیروزی انقلاب وارد ارگان‌هایی چون سپاه پاسداران و کمیته انقلاب شدم، در سال 1359 با انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها، زمان بیشتری را به دروس حوزوی اختصاص دادم و در سال 1362 رسما طلبه شدم و دروس دانشگاهی در رشته مهندسی و در مقاطع بالاتر را ادامه ندادم. بزرگترین توفیق زندگی اینجانب آشنایی با مرحوم آیت الله سخایت و شاگردی ایشان برای مدتی طولانی بود. تمام دروس سطح تا تا اتمام کفایتین و نیز چندسال درس خارج خدمت ایشان بودم. علاوه بر آن، دروس حکمت و فلسفه و برخی کتاب‌های عرفانی را خدمت ایشان تلمذ کردم.

شرح این دوران و نحوه آشنایی خود با ایشان را در مقدمه کتاب «هستی و عشق و نیستی» و نیز در مقدمه کتاب «گلبانگ سربلندی» البته از دو بعد مختلف آورده‌ام. پس از رحلت ایشان در سال 1368 مدتی در قم ادامه تحصیل دادم و از دروس آیت‌الله العظمی فاضل‌لنکرانی(ره) و حضرت آیت‌الله جوادی‌آملی و دیگر بزرگان حوزه بهره‌مند شدم. در سال 1370 دوره کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی را در مرکز تربیت مدرس دانشگاه قم شروع کردم و در سال 1373 این دوره را با کسب رتبه اول به پایان رساندم. در همان سال در دوره دکتری رشته فلسفه و حکمت در دانشگاه تربیت مدرس تهران پذیرفته شدم و در سال 1379 مدرک دکتری خویش را از این دانشگاه گرفتم از سال 1362 تاکنون در گروه الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز تدریس می کنم در سال 1384 رتبه دانشیاری و در سال 1388 رتبه استادی را در رشته فلسفه در این دانشگاه احراز کرده‌ام.

تاکنون دو سفر علمی به انگلستان (دانشگاه کمبریج به مدت یک سال) و به آمریکا (دانشگاه کارولینای شمالی به مدت یک ترم) داشته ام در دانشگاه کارولینای شمالی آمریکا و دانشگاه جاکارتا در اندونزی به صورت یک ترم فشرده فلسفه و عرفان اسلامی تدریس کرده‌ام و به جز ده‌ها کنفرانس داخلی، در دانشگاه‌های مختلف در کنفرانس‌های بین‌المللی مقاله ارائه داده‌ام.

*تحلیل شما درباره فیلم‌ها و کاریکاتورهای موهنی که علیه پیامبر منتشر شده است چیست؟ راه‌های مقابله با آن را چه می‌دانید؟ با توجه به کتاب اقتدا به محمد که آنرا ترجمه کرده‌اید، نقش چنین کتابی را در جلوگیری از تکرار چنین کارهایی تا چه حد موثر می‌دانید؟

توطئه‌هایی که علیه شخصیت پیامبر (ص)  انجام می‌شود از دو منظر قابل بررسی است. دو رکن اساسی اسلام یکی قرآن و دیگری پیامبر‌(ص) است. گاهی بحث بر سر نقد و انتقاد است. دیدگاهی مخالف با دیدگاه قرآن یا دیدگاهی مخالف شخصیت قدسی پیامبر‌(ص) است، در طول تاریخ، متفکران بزرگ ما در چنین موقعیت‌هایی از این بحث‌ها استقبال می‌کردند و نقد می‌کردند. در مناظره‌هایی که زمان ائمه‌(ع) بویژه امام صادق و امام رضا‌(ع) انجام می‌شد کسانی که خدا و پیامبر و قرآن را قبول نداشتند، در مسجد که کانون ترویج اسلام بود با ائمه‌(ع) مناظره می‌کردند و ائمه‌(ع) نیز پاسخ می‌گفتند در زمان خود ما، در زمان حضرت امام دیدیم که اعضای حزب  توده مثل نورالدین کیانوری و احسان طبری که مسلمان زاده بودند و بعد کمونیست شده بودند منکر خدا و دین بودند و به حسب ظاهر فقهی مرتد بودند، اما چون از راه نقد وارد می‌شدند، کتاب می‌نوشتند و استدلال می‌کردند، نه تنها به عنوان مرتد با آنها برخورد نشد، بلکه حضرت امام اجازه دادند اینها در تلویزیون جمهوری اسلامی حرفشان را بزنند و متفکرین ما مثل آیت‌الله شهید بهشتی به آنها جواب بدهند. لذا اساس دین اسلام، عقل و منطق است و از این اقدامات نمی‌ترسد و همیشه به آنها پاسخ گفته است.

اما اگر افرادی نه از روی نقد بلکه از روی کینه، عداوت و استهزاء وارد شوند و اعتقادات را به مسخره بگیرند بزرگان دین برخورد شدیدی می‌کنند، قرآن و پیامبر‌(ص) دو رکن اسلام است که کتاب آیات شیطانی قرآن را هدف قرار داد و در قالب یک رمان و تخیل، قرآن را به سخره گرفت و برخورد قاطع حضرت امام‌(ره) را به دنبال داشت. الان نیز راجع به شخصیت پیامبر‌(ص) می‌بینیم فیلمی موهن ساخته شده که اثر هنری نبود، بلکه حاصل کینه کمونیست‌ها و مسیحیان صهیونیسم و سیاستمداران پشت پرده آن بود تا روحیه انقلابی مسلمانان را سست کنند، اینجا جای نقد و مناظره نیست و چون پشت این قضیه توطئه است، باید جواب این توطئه را با هوشیاری داد و نشان داد که چقدر قرآن و پیامبر‌ برای مسلمانان عزیز است و این توهین‌ها را تحمل نمی‌کنند.

اینجا باید حالت «اشداء علی الکفار» را نشان داد، منتهی باید توجه داشت که آلت دست دشمن واقع نشویم و در زمین دشمن بازی نکنیم، مثلا این‌که القاعده و طالبان که دست پرورده خود آمریکا و صهیونیسم‌اند حمله به سفارت بکنند و سفیر را به عنوان کسی که مظهر آمریکاست بکشند از این کارهایی که سلفی‌های تندرو انجام می‌دهند باید پرهیز نمود و اعتراض‌ها را به شکل مدنی، ‌قاطع و محکم بیان کرد.

در کنار این، باید کارهای عمیق هنری انجام گیرد که ارزش پیامبر‌(ص) در بین مسلمانان را نشان دهد.

 در کتاب اقتدا به محمد‌(ص) دو شمایل از حضرت، به غرب ارائه شده است. یکی از قول حضرت علی‌(ع) در نهج‌البلاغه که تصویری زیبا از خصایل اخلاقی پیامبر‌(ص) ارائه می‌دهد، دیگری پیرزنی به نام ام معبد که یک بار پیامبر را همراه با اصحابش زیارت کرده است، متن زیبایی از وی نقل شده که سیمای مهربان و رحمةللعالمین پیامبر‌(ص) را نشان می‌دهد. پیامبر‌اکرم‌(ص) به تعبیر قرآن رحمةللعالمین است ما باید بتوانیم این سیما را برای مردم عالم ترسیم کنیم.

در کنار این اعتراضات باید از جنبه ایجابی وارد شویم و شخصیت پیامبر‌(ص) را چنان که هست و قرآن بیان می‌کند به مردم جهان معرفی کنیم. معانی بلند «رحمةللعالمین» و «انک لعلی خلق عظیم» صبر، حلم،‌ستار بودن، دلسوزی، مهربانی حضرت حتی نسبت به کفار از جمله این فضایل نیکوست قرآن به پیامبر می‌فرماید: پیامبر تو داری خودت را می‌کشی و از بین می‌بری بخاطر اینکه اینها ایمان نمی‌آورند. پیامبر حتی برای کفار رحمت است و در اسلام بحث جهاد و شمشیر به عنوان آخرین بحث دفاعی مطرح است که در آن هم، نفع طرف مقابل لحاظ می‌شود.

 اگر بتوانیم چنین چهره‌ای از پیامبر‌(ص) ارائه کنیم، موفق خواهیم شد که البته در طول این سا‌لها بسیار ضعیف عمل کرده‌ایم در سطح دنیا. وصیت امام به تمام سفرای فرهنگی ایران در خارج این بود که باید کار جدی و عمیق در شناساندن چهره حقیقی اسلام انجام دهند. ما در این زمینه کم کار کرده‌ایم و شاید بتوان گفت؛ هیچ کار نکرده‌ایم تجارب شخصی من از جریان‌های خارج از کشور نشان می‌دهد حضور ما در محافل فرهنگی خارج کم است. درست است موانع زیادی وجود دارد و وسع اقتصادی ما آنقدر نیست که بتوانیم مثل عربستان عمل کنیم ولی احساس می‌کنم در این زمینه کم‌کاری کرده‌ایم.

در این زمینه بد نیست به خاطره‌ای اشاره کنم، در سال 83 کنفرانس بزرگی در وین برگزار شد، تحت عنوان «خدا و جهانی شدن» که در آنجا این سوال مطرح بود که می‌توان زیر چتر خدا سخن گفت و بین دیدگاه‌های مختلف عالم تفاهم‌هایی ایجاد کرد؟ بنده به عنوان تنها شیعه شرکت کننده در آن کنفرانس مقاله‌ای ارائه کردم، از این کنفرانس، مجامع علمی 16 کشور اروپایی حمایت می‌کردند، دانشجویان و اساتید الهیات در آن کنفرانس حضور داشتند که شاخه‌هایی مثل الهیات و سینما، الهیات و تئاتر، الهیات و رمان نشانگر تنوع الهیات بود و تا مقطع دکترا امکان‌ تحصیل داشتند. این سمینار ده روز ادامه داشت، دانشجویان که از کشورهای مختلف حضور داشتند و درباره فیلم «طعم گیلاس» از یک فیلم‌ساز ایرانی که شاید از طرف دولت حمایت نمی‌شد بحث می‌کردند، فیلم را همه این افراد دیده بودند و از تم فلسفی فیلم تعریف می‌کردند، من گفتم ما فیلمی داریم بنام «از کرخه تا راین» که آقای حاتمی‌کیا آن را ساخته و پیام این فیلم این است که خدا را هم کنار کرخه می‌توانی بیابی هم در کنار راین، آن هنگام که قهرمان فیلم سعید در آلمان در حال مرگ دارد با خدا سخن می‌گوید، نشان می‌دهد که خدا را در هر دو جا می‌توان پیدا کرد، یا در صحنه‌ای دیگر که در کلیسا دعای کمیل می‌خواند نشان می‌دهد خدا را همه جا می‌توان یافت، در آنجا خیلی استقبال کردند و درخواست کردند که ما می‌خواهیم این فیلم را ببینیم من به کاردار فرهنگی ایران، و هر کس در وین مراجعه کردم نتوانستم فیلم را تهیه کنم! اگر ما بخواهیم تبلیغ عمیق دینی انجام دهیم به سلاح هنر و نگاه علمی به هنر نیاز داریم.

از فیلمی که دولت هم می توانست از آن حمایت کند هیچ کس خبر نداشت. از فیلمی دیگر که به ظاهر دولت هم حمایتی نکرده بود ولی همه آن را دیده بود! چنین کم‌کاری‌هایی وجود دارد، اگر ما می‌گوییم جنگ فرهنگی در عالم وجود دارد که وجود دارد، باید در مقابل آن هجوم‌ها، حقیقت اسلام و شخصیت پیامبر‌(ص) را بتوانیم نشان دهیم کسی نیست که به شخصیت ایشان علاقمند نشود.

*اگر از منظر فضای علمی حوزه‌های علمیه به گفتگوی ادیان و فرهنگ‌ها نگاه کنیم با توجه به کرسی‌های آزاد اندیشی که از زمان امام صادق‌(ع) بوده فضای آزاد‌اندیشی و فعالیت علمی حوزه را چگونه می‌بینید و آسیب‌های این فضا را چه می‌دانید؟

بحث گفتگوی ادیان در مکتب تشیع ریشه‌ای قدیمی دارد. بزرگان اسلام از این مساله استقبال کرده و زبان‌های مربوط به ادیان دیگر را یاد می‌گرفتند. شما فارابی را می‌بینید که اقسام زبان را یاد گرفت تا با ملیت‌های مختلف گفتگو کند. اگر ما به مشترکات اصیل ادیان تکیه کنیم نه تنها موجب گرایش جوانان ما به ضلالت نمی‌شود بلکه اعتقاداتشان به مکتب خودشان بیشتر می‌شود.

برخی فکر می‌کنند تکیه بر مشترکات ممکن است سبب جذب افراد به دیگران بشود در حالی‌که این کار، اعتقاد به محتوای اسلام را بیشتر می‌کنند چون شنونده می‌بیند این حرف فراتاریخی و فراجغرافیایی است. همه جوان‌ها اهل استدلال نیستند که این را با استدلال بپذیرند، ولی وقتی حس کنند دو نفر در دو فرهنگ و در دو زمان حرف مشابهی زده‌اند، نشان می‌دهد که این حرف از منشایی دیگر مثل وحی یا عقل است، این سبب می‌شود به اصالت حرف اعتقاد پیدا کنند، علامه طباطبایی این را در گفتگو با هانری کربن تجربه کرده بود از هنگامی که علامه این کار را شروع کرد، شیعه در دائر‌ةالمعارف‌های دنیا مطرح شد. گفتگوی علامه سبب شد حرف ما ابعادی جهانی‌تر پیدا کند، اما اگر دید ما این بود که هر که از غرب می‌آید جاسوس است قطعا از گفتگو پرهیز می‌کنیم در حالی‌که گفتگو سبب می‌شود حرف ما جهانی‌تر شود من این را تجربه کردم و اثرش را در دانشجویان خودم دیدم.

در یکی از ماه‌های مبارک رمضان از دو متفکر غربی پروتستان و کاتولیک از کشورهای هلند و آمریکا دعوت کردیم در دانشگاه سخنرانی کنند تحت عنوان «آشتی با خدا» ابتدا پروفسور برومر سخنرانی کرد. ما نکات اسلامی را هم در این بحث مطرح کردیم آنقدر که دانشجویان شیفته سخنان ما شدند اصلا احساس نکردیم که به دیدگاه آن‌ها سوق پیدا کنند. وقتی دیدند یک سخن مشابه از دو زبان و دو مکان درباره آشتی با خدا گفته می‌شود جو معنوی خوبی بوجود آمد. نیمه ماه رمضان آن سال پروفسور برومر تحت عنوان دعا در ادیان ابراهیمی صحبت کرد من هم فرهنگ دعا را از منابع شیعی بیان کردم که برای همه آنها جالب بود، حتی در کتابی که آقای برومر نوشت به این مطالب اشاره کرد و در هلند نیز تعداد زیادی از متفکران را جمع کرده بود. در آن زمان یکی از تندروهای سلفی یک نقاش را در هلند کشته بود و جو تندی علیه اسلام در هلند ایجاد شده بود ایشان در آن جمع گفته بود که اگر شما می‌خواهید اسلام اصیل را فرا بگیرید باید به ایران بروید و تعقل اسلام را ببینید.

 به نظرم همه از گفتگوی ادیان سود می‌بردند. کاری که علامه شعرانی انجام می‌داد و زبان عبری و زبان‌های مذاهب دیگر را فرا گرفت، نه اینکه آنها را بکوبد بلکه باید علمای ما بتوانند در بحث‌ها، حق را بشناسانند. بسیاری از مردم دنیا حق‌پذیرند، اگر ما بتوانیم در گفتگوها با زبان عقلانی و معنوی سخن بگوییم تاثیر خواهد داشت، چون اینها سخن خدا و معصومین است راه را باید باز کنیم البته نه اینکه به وابستگی افراد به جاهای مختلف دقت نکنیم، ولی نباید هر کس را که دست به گفتگو دراز می‌کند جاسوس و نوکر اجانب بدانیم.

*انگیزه شما از ترجمه کتاب «اقتدا به محمد(ص)» نوشته کارل ارنست چه بود؟

در سال 2004 (1383) بنده طی یک سفر علمی که به آمریکا داشتم در دانشگاه کارولینای شمالی با این کتاب آشنا شدم در آن زمان، پس‌لرزه‌های واقعه 11 سپتامبر وضعیت امنیتی در آمریکا ایجاد کرده بود ولی با این وجود، پروفسور کارل ارنست، مولف کتاب «following muhammad» که در سال 2003 به چاپ رسیده بود، درس آشنایی با اسلام «an introduction to islam» را که هدف آن آشنایی مقدماتی با اسلام و تمدن اسلامی بود در دانشگاه کارولینای شمالی به عهده داشت. وی کتاب یاد شده را به عنوان منبع اصلی این درس معرفی کرده بود بنده از نزدیک در جریان چند و چون تدریس این کتاب و تاثیر آن بر دانشجویان آمریکایی قرار داشتم از سویی ملاحظه می کردم که این کتاب از برخورد مسیحیان با اسلام، از قرون وسطی تا کنون از دیدگاه‌های استعماری اروپاییان و آمریکاییان علیه اسلام و نیز از برداشت‌های نابخردانه معاصر از اسلام، تصویری مستند به دست خواننده مسلمان می‌دهد که حاوی اطلاعات بسیار مفیدی است که دانستن آن برای هر کسی که در صدد تبلیغ اسلام و یا دفاع از آن در جهان امروز می‌باشد بسیار لازم به نظر می‌آید با این اوصاف ترجمه آن را به فارسی مفید تشخیص دادم، یعنی با وجود آن که کار اصلی بنده ترجمه نیست، محتوای این کتاب را به حدی مهم و مفید دانستم که نتوانستم از ترجمه آن خود داری کنم!

*این کتاب را به جهت ویژگی های محتوایی، خاصه رویکردش در «حقیقت یابی» و جستجوگری منصفانه و محققانه در عرصه اسلام پژوهی و شخصیت پیامبر اکرم(ص) چگونه ارزیابی می کنید؟ جایگاه این کتاب را در میان آثار و تألیفات اسلام پژوهان غربی چگونه می بینید؟

 

این کتاب هدفش زدودن ابرهای جهالت نسبت به اسلام و مسلمانان در غرب است، پروفسور ارنست در دفاع از مسلمانان سنگ تمام می‌گذارد جان کلام در اینجا این است که نباید در مورد مسلمانان که مردمی هستند با ملیت‌های مختلف و دارای نژادهای گوناگون و اوضاع اقتصادی و سیاسی و اجتماعی متفاوت، نظر واحدی ابراز داشت و مثلا نمی‌توان عمل جمعی از مسلمانان بنیادگرا و سلفی را به حساب همه مسلمانان گذاشت، علاوه بر آن که عمل مسلمانان بنیادگرا و سلفی نیز ریشه در اسلام ندارد بلکه متاثر از اوضاع و احوال سیاسی خاص و به خصوص عکس‌العملی است نسبت به استعمار.

در مورد اسلام نیز پروفسور کارل ارنست به دو رکن «قرآن» و «پیامبر‌(ص)» می‌پردازد و قرآن را در بسیاری از موارد قدسی‌تر از انجیل و تورات تلقی می‌کند و پیامبر‌(ص) را نیز «رحمةللعالمین» می‌نامد و اخلاق و خلقیات پیامبر‌(ص) را به رخ غربیان می‌کشد و به خصوص تصویری که علی‌(ع) از پیامبر‌(ص) در نهج‌البلاغه ارائه می‌دهد و نیز روایتی که یکی از پیرزنان عرب راجع به سیمای اخلاقی پیامبر‌(ص) نقل می‌کند که بسیار زیبا و تاثیرگذار است. همچنین به برخی از انتقاداتی که مسیحیان نسبت به قرآن، پیامبر‌(ص) و برخی از احکام فقهی مثل حجاب دارند از موضعی بی‌طرفانه پاسخ می‌گوید.

*این کتاب از جهت نوع نگارش، بیان، لحن و شیوه تحقیق، چه ویژگی هایی را داراست؟

پروفسور ارنست صرفا دفاعی احساساتی از اسلام و مسلمانان نکرده است بلکه با توجه به تخصص خویش، یعنی «مطالعات ادیان» و بخصوص« مطالعات اسلامی» سعی کرده به طور مستند و با رجوع به منابع تاریخی این کار را انجام دهد. البته چون از موضع یک محقق وارد این مبحث می‌شود و نگاه او نیز نگاهی تاریخی و برون‌ دینی به اسلام است، طبیعی است که باید در همه مباحث بی‌طرفی خویش را حفظ کند.

پروفسور کارل ارنست هر چند از زبان پیچیده فنی و تخصصی اجتناب کرده است ولی چون پرداختن به موضوع این کتاب، بخصوص آنجا که پای دین در میان است در سطح بین‌المللی حساسیت‌های فراوانی ایجاد می‌کند، وی سعی کرده است با احتیاط سخن بگوید و به جای تصریح، از کنایه و استعاره، زیادتر استفاده کند این امر باعث می‌شود که در برخی موارد زبان ایشان تا حدودی با طرز سخن گفتن سیاستمداران شبیه شود، که قابل تفسیر و تاویل‌‌های متعدد است. استفاده از جملات بلند و نیز کاربرد جملات معترضه، خود نیز ناشی از همین مراعات، احتیاط و احترام به عقاید مختلف است.

*در خصوص ویژگی های شخصیتی و نوع تفکر و روش علمی و میزان علمیت و انصاف نویسنده کتاب اقتدا به محمد(ص) جناب کارل ارنست به عنوان یک نویسنده غربی چه نکاتی حائز اهمیت است؟ و چه حد توانسته به معرفی درست و قابل اتکایی درباره دین مبین اسلام و شخصیت و تاریخ پیامبر گرامی اش(ص) نزدیک شود؟

پروفسور کارل ارنست شاگرد اسلام و عرفان‌پژوه معروف آنه ماری شیمل است، علاقه اصلی وی به عرفان اسلامی است و بخصوص به «روز بهان بقایی» بسیار ارادت دارد کتاب او نیز راجع به روزبهان دو بار به فارسی ترجمه شده است و در جشنواره فارابی جایزه مخصوص را به خود اختصاص داده است. وی سفرهای متعددی به کشورهای مختلف اسلامی داشته است و دوستان مسلمان بسیاری اعم از شیعه و سنی دارد.

وی هر چند تصریح کرده که مسلمان نیست ولی در میان دانشگاهیان آمریکا به عنوان یکی از سرسخت‌ترین مدافعان اسلام و مسلمانان شناخته می‌شود. تواضع ایشان، مطالعات فراوان او و عشق و علاقه‌اش نسبت به مسلمانان و دوستان مسلمان خویش و نیز روحیه عرفانی او از وی شخصیتی ممتاز در میان اسلام‌پژوهان ساخته است.

*این کتاب چه جایگاهی در میان طیف متفکران و اسلام شناسان غربی و نخبگان دانشگاهی و نیز مراکز علمی غرب دارد؟

این کتاب بلافاصله پس از انتشار با اقبال گسترده‌ای هم در غرب و هم در بین مسلمانان مواجه شد. کافی است که در اینترنت کتاب «following muhammad» را جستجو کنید تا با اظهار نظر بسیاری از نویسندگان و اسلام‌پژوهان غربی در مورد این کتاب مواجه شوید. اکثر آنها این کتاب را به عنوان اثری اندیشمندانه، متعادل، پر ارزش و منبع بسیار مهمی برای شناخت اسلام معرفی کرده‌اند. در کشورهای مصر، مالزی و ترکیه از نویسنده کتاب تقدیر شد و جوایز مختلفی به آن تعلق گرفت. البته به خاطر انتقادات فراوان نویسنده از وهابیان و سلفی‌ها، این کتاب در عربستان سعودی سخت مورد بی‌مهری قرار گرفته است در پاکستان نیز هر چند در ابتدا قرار بود از این کتاب تقدیر شود، ولی به خاطر دفاع و جانبداری نویسنده از تشیع، تصمیم آنها عوض شد! این کتاب تاکنون به زبان‌های آلمانی، فرانسوی، ترکی، عربی(تحت عنوان علی نهج‌ محمد‌(ص) در لبنان)، هندی و کره‌ای ترجمه و منتشر شده است.

*ترجمه کتاب اقتدا به محمد(ص) چه بازتابی در مراکز اسلامی فارسی زبان و محافل علمی داخلی و خارجی به همراه داشت؟

ترجمه این کتاب در سال 89 منتشر شد و در عرض کمتر از 8 ماه به چاپ دوم رسید ( هرچند ترجمه دیگری نیز از این کتاب منتشر شده بود) این کتاب در سال 90 به عنوان کتاب برگزیده فصل انتخاب و در همان سال به عنوان  کتاب سال حوزه نیز برگزیده شد.

*از وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.

گفت‌وگو: محمدرضا محقق

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha