چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ |۹ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 11, 2024

خبرگزاری حوزه/ يادگارهاى علمى و فكرى امام موسى بن جعفر(ع) كه در كتاب‌هاى حديث، فقه، كلام و تفسير ثبت گرديده است ...

خبرگزاری حوزه/ يادگارهاى علمى و فكرى امام موسى بن جعفر(ع) كه در كتاب‌هاى حديث، فقه، كلام و تفسير ثبت گرديده است يكى از بهترين و غنى‌ترين ميراث ها و ذخائر علمى و عملى است كه اصول زندگى و روش‌هاى تربيتى و معارف را با استوارترين بيان‌ها، در اختيار پويندگان آن معارف، قرار داده و اسرار آفرينش را با عالى ترين بيانات خود، توضيح مى دهد.

امام موسى بن جعفر (عليه السلام) بعد از رحلت پدر عاليقدرش اداره كنندهء فكرى و علمى دانشگاه وسيع و بزرگى بود كه از پدر به ارث  برده  بود. مکتبی  كه همواره در حال توسعه و گسترش، و در برگيرنده هزاران دانشجو و استاد و طالب علم بود.

با اينكه صدها نفر از محضر پر فيض آن حضرت تلمذ و كسب علم و دانش نموده اند و اخبار و احاديث و دريافت‌هاى خود را نقل كرده اند ولى در ميان اصحاب حديث، و راويان اخبار، هيجده نفر به صدق و امانت معروف گرديده اند كه در صدق و راستگويى و اطمينان گفتارى جاى آنان، گفتگو نيست و منقولات آنان مهر صحت و اعتبار را خورده است و به تعبير اهل فن اصحاب اجماع هستند و همگان بر درستى روايات آنان اعتراف نموده اند كه شش تن از آنان از ياران و شاگردان امام باقر و شش نفر از ياران و شاگردان امام صادق (عليه السلام) و شش تن ديگر از ياران و خواص شاگردان امام موسى بن جعفر (عليه السلام) بوده اند كه عبارتند از: 1- يونس بن عبد الرحمان. 2- صفوان بن يحيى فروشنده شاپورى. 3 محمد بن ابى عمير. 4- عبد الله بن مغيرة. 5- حسين بن محبوب السراد. 6- احمد بن ابى نصر بزنطى.

علاوه بر اينها شاگردان بسیاری تربیت نموده اند. در شرح حال يونس بن عبد الرحمان نوشته اند كه او سلمان عصر خود بوده است و سى رساله در زمينه‌هاى مختلف اسلامى نوشته است و روزگار خود را با تأليف كتاب مى گذراند مگر آنكه مشغول نماز يا زيارت يا ملاقات برادران ايمانى خود بود.

 

* عبد الله بن حبيب بجلى:

يكى ديگر از شاگردان و اصحاب امام هفتم و هشتم به شمار مى آيد كه راويان حديث و سيره نويسان بر وثاقت و مورد اعتماد بودن او اتفاق كلمه دارند، كشى در كتاب رجال خود گويد: او روزى به امام ابوالحسن عرض كرد آيا شما از من راضى و خشنود نيستيد ؟ امام فرمود: به خدا قسم ! خداوند و رسول خدا نيز از شما راضى و خشنود هستند.

 

* على بن ابراهيم:

يكى ديگر از رجال نويسان و درايه شناسان اسلامى مى گويد: عبد الله بن جندب را در عرفه مشاهده كردم كه بهترين موقف عرفه اى بود كه ديده بودم او دستهاى خود را به سوى آسمان برداشته بود و اشك چشمان او از صورت او غلتيده و به زمين مى افتاد و دعا مى كرد. پس از مراجعت از عرفه به او گفتم خوش به حال تو كه بهترين حال را داشتى و در پاسخ گفت: به خدا جز به نفع برادران دينى دعاى ديگرى نداشتم چون پيشوايم امام موسى فرموده است هر فردى كه پشت سر برادر مؤمن خود دعا كند از عرش الهى ندا داده مى شود كه در مقابل هر كدام از خواسته‌هايى كه به نفع برادر دينى انجام داده اى چند برابر آن، در حق تو پذيرفته مى شود. نمى دانم دعاهاى من مستجاب گرديده است يا نه ؟

* ابن بزيع:

يكى ديگر از اعيان و رجال بزرگ شيعه و از شاگردان مبرز و از روايتگران احاديث اهل بيت مى باشد. نامش محمد بن اسماعيل يكى از علاقمندان اهل بيت است كه هم از امام هفتم و هم از پيشواى هشتم كسب فيض و علم نموده است و طبق امر امام، در تشكيلات و دستگاه بنى عباس هم شغل مهمى برگزيده و يكى از مشاورين خاص حكومت بود. امام رضا (عليه السلام) به او فرمودند: در دستگاه‌هاى ادارى ستمگران، كسانى از صلحا و نيكوكاران وجود دارند كه خداوند متعال بلا و آفت را بوسيلهء آنان از اولياى خود بر مى گرداند، و أمور مسلمانان را با كمك آنان، اصلاح مى كند، افراد با ايمان را از ضرر و گرفتارى نجات مى بخشد. آنان پناه نيازمندان از اهل ايمان هستند.

 

* مؤمن طاق:

محمد بن على بن نعمان يكى از افاضل شاگردان مكتب تربيتى امام ششم و امام هفتم مى باشد كه در مباحثات اعتقادى و مناظرات كلامى، مهارت وتبحر خاصى داشت و اين قبيل مباحث از طرف امام (عليه السلام) به او محول مى گرديد. دفاعيات او از مقام ولايت اهل بيت فراوان صورت گرفته است و گفتگوهاى متعددى با رؤساى اديان و مذاهب انجام داده است كه در همه پيروزى با او بوده است گويند روزى ابوحنيفه به او گفت: آيا راست است كه تو معتقد به رجعت و بازگشت مجدد هست ؟ گفت: آرى. ابوحنيفه با مسخره و استهزاء گفت: پس پانصد دينار به من قرض بده و هنگام بازگشت مجددا من به تو پرداخت مى نمايم. مؤمن طاق: عيب ندارد در صورتى كه تو به من تعهد بسپارى كه هنگام رجعت به صورت ميمون يا ديگر مسخ شده ها بر نگردى بلكه به صورت انسان باشى تا بتوانم طلب خود را وصول نمايم ابوحنيفه شرمنده و عاجز از پاسخ شد.

او پس از رحلت امام صادق (عليه السلام) با ابوحنيفه روبرو گرديد، وى به صورت شماتت از مؤمن پرسيد: امام تو هم از دست رفت. مؤمن پاسخ داد: آرى ! امام من رحلت نمود ولى امام و پيشواى تو تا وقت معلوم مهلت داده شده است ( اشاره به شيطان است كه قرآن مى فرمايد: من المنظرين الى يوم الوقت المعلوم... ).

منابع:رجال كشى، ص 368. الروضه، ج 1، ص 162.   مناقب، ج 2، ص 356. تنقيح المقال، ج 3، ص 161.  رجال نجاشى، ص 319. ۱۴ نور پاك  عليهم السلام ) عبدالرحيم عقيقى بخشايشى

کریم دلفانی

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha