ایشان افزودند: مرتبۀ اول خلوص خوب است و اگر با صدق نيّت و خالصانه انجام شود، ميتواند انسان را به اهداف مادي خود برساند، چنانکه ادعيه، نمازها و اذکار زيادي براي رفع حوائج مادي از جانب ائمّۀ اطهار«سلاماللهعليهم» وارد شده است
معظم له با بیان این که برخي از افراد، انسانهاي باحيا و مؤدّبي هستند که پايه و نيّت اصلي کارهاي آنان، حياي دروني آنان از خداوند متعال است. یادآور شدند: محرّک اين افراد براي انجام واجبات يا ترک محرّمات، ادب حضور و حياي از خداست. علماي علم اخلاق به اين مرتبه و حالت، «استحياء» ميگويند. يعني چون حيا دارد، بينماز نيست. چون حيا دارد، گناه نميکند. انسان وقتي از خداي سبحان حيا نداشته باشد، نماز نميخواند و مرتکب گناهان ميشود.
متن سخنان حضرت ایت الله مظاهری در پی می آید:
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
نيم نگاهي به علل پديد آورندۀ يک رخداد
هر رخدادي در جهان خارج رخ ميدهد يا هر چيزي که در جهان خارج وجود دارد، وابسته به تحقّق چهار علّت است که عبارتند از: علّت فاعلی، علت مادي، علّت صوري و علّت غايي. در توضيح مطلب بايد گفت: علّت فاعلی کسي است که کار را انجام ميدهد، علّت مادی چيزي است که آن کار از آن تشکيل ميشود، علّت صوری به کیفیّت آن برمیگردد و علّت غایی به هدف از انجام فعل و در واقع به محرّک آن گفته ميشود.
مثلاً در ساخت يک خانه، تا وقتی چهار علت مذکور محقّق نگردد، خانه ساخته نخواهد شد. علّت فاعلی، معمار، بنّا و افراد سازندۀ بنا هستند. علّت مادی، آجر و آهن و سایر مصالح است. علّت صوری ساخت خانه، نقشۀ خانه است. و اگر هدف از ساخت خانه، زندگی کردن در آن باشد، این هدف، همان علّت غایی ساختن خانه است که بر همۀ علل نيز مقدم ميباشد. يعني زندگی کردن در خانه محرک و داعي تحمّل سختیهای ساخت خانه است.
* جايگاه و اهميّت علّت غائی نسبت به ساير علل
علّت غايي از نظر تصور و هدف، بر همۀ علّتها مقدم است؛ اما از نظر نتيجه، متأخّر از همۀ علل است. يعني اول بايد هدفي براي ساختن خانه باشد و تا اين هدف نباشد، کسي خانه نميسازد. اما اين هدف وقتي متحقق ميشود که خانه را ساخته باشند و امکان سکونت در آن فراهم باشد. لذا علت غايي از نظر تصور و تحرک، مقدم بر همۀ علل و از نظر نتيجه، مؤخر از همۀ علل است.
در مورد عبادات نیز، اعمّ از اینکه مانند نماز و روزه صرفاً مربوط به خداوند متعال باشد، يا مثل خدمت به همنوعان در رابطۀ با مردم باشد، علّت غايي وجود دارد.
پاسخ به اين سؤال که انسان براي چه نماز ميخواند؟ همان علّت غايي است. هدف از خواندن نماز، دنيوي باشد يا اخروي، محرّکي براي خواندن نماز است. نمازگزار علّت فاعلي نماز است؛ زيرا اوست که حمد و سوره ميخواند، به رکوع ميرود و ساير اعمال نماز را انجام ميدهد. علّت مادي نماز نيز مربوط به فقهاست که تعيين ميکنند اوّل آن با تکبير باشد و قصد قربت رعايت شود و آخر آن سلام بدهند و ... . کيفيّت نماز هم، به اين معناست که گاهي مؤدّبانه، گاهي عادي، گاهي شکسته يا تمام ميخواند و به آن علّت صوري گفته ميشود. البته رنگ الهي و به تعبير قرآن کريم «صِبْغَةَ اللهِ»[1] نيز بايد داشته باشد.
وقتي علّتهاي فاعلي، مادي و صوري، ايجاد و تمام شدند و نماز اقامه گرديد، علّت غايي و هدف که محرّکي براي نمار بوده، در خارج متحقّق ميشود.
لازم به ذکر است که در همۀ عبادات، نيّت قربة الي الله لازم است و بدون آن، عبادت صحيح نيست، امّا مهم آن است که انسان بداند هدف چيست و محرک براي انجام آن عبادت چه چيزهايي ميتواند باشد!
مراتب خلوص
علما و بزرگان، هدف و علّت غايي اعمال و به خصوص علّت غايي عبادات را در هفت مرتبه طبقه بندي کردهاند. به عبارت ديگر ميتوان گفت: خلوص در انجام عمل يا ميزان رعايت اخلاص در عبادت، هفت مرتبه دارد که عبارتند از:
مرتبۀ اوّل: سعادت دنيوي
مرتبۀ دوّم: ترس از عذاب
مرتبۀ سوّم: شوق بهشت
مرتبۀ چهارم: حيا از خداوند
مرتبۀ پنجم: مقام شکر و وفا
مرتبۀ ششم: عشق و محبّت
مرتبۀ هفتم: مقام عنداللّهي
اين هفت مرتبه از منظر علماي علم اخلاق و عرفا، فوق العاده مهم است و انسان بايد با تلاش و کوشش مداوم، ميزان اخلاص خود را از درجات و مراتب پايين، به درجات و مراتب بالاتر برساند.
* شرح مراتب اخلاص
در مورد قِسم اوّل از مراتب خلوص که نازلترينِ مراتب اخلاص است، در جلسۀ گذشته مطالبي بيان شد. در اين مرتبه، وقتي کسي عبادتي را انجام ميدهد، در کنار نيّت الهي، هدفي دنيوي را دنبال ميکند؛ مثلاً براي رفع گرفتاري يا اداي قرض يا پيداکردن همسر، نماز ميخواند يا نذري ميکند.
مرتبۀ اول خلوص خوب است و اگر با صدق نيّت و خالصانه انجام شود، ميتواند انسان را به اهداف مادي خود برساند، چنانکه ادعيه، نمازها و اذکار زيادي براي رفع حوائج مادي از جانب ائمّۀ اطهار«سلاماللهعليهم» وارد شده است.
حتّي اگر کسي براي عاقبتبهخيري به خلق خدا خدمت کند، اين کار نيز عبادت محسوب ميشود و اگر جداً خلوص داشته باشد و براي رضاي الهي به خلق خدمت کند، عاقبتبهخير ميشود و ذلّت بعد از عزّت، انحراف از راه حق و حقيقت نخواهد داشت و هنگام مرگ، با سرفرازي اميرالمؤمنين و اهل بيت«سلاماللهعليهم» را ديدار خواهد کرد.
به هرحال اين مرتبه، نازلترين مرتبه از مراتب خلوص است که علما و عرفا، تأکيد فراواني براي گذشتن از آن دارند.
عامل بازدارنده از گناهان
يشتر مردم در کارهاي خود مخصوصاً عبادات، خداوند متعال را در نظر دارند، زيرا از عذاب الهي ترسان و گريزانند. ترس از عذاب الهي، عاملي بازدارنده از گناهان به شمار ميرود و بسياري از مسلمانان، براي دوري از آتش جهنّم، عبادات و کارهاي نيک خود را بهجا ميآورند. مثلاً به نماز اهميّت ميدهند، زيرا بيتوجّهي به نماز، فشار قبر و سختي عذاب جهنّم را در پي دارد.[2] روزه ميگيرند، زيرا در روايات فرمودهاند: روزه سپري در برابر آتش جهنّم است.[3] کارهاي خير انجام ميدهند، به بينوايان و نيازمندان کمکرساني ميکنند و بين مردم را اصلاح مينمايند تا در روز قيامت از حرارت جهنّم و شدّت سختي حساب در امان باشند. همۀ اين نيّات براي دنيا و آخرت انسان مفيد است و خداوند رحمان، به عاملان آنها اجر و پاداش عنايت ميکند، امّا علما و عرفا، آن را مرتبۀ پاييني از درجات اخلاص ميدانند و انسان مخلص براي نيل به قرب الهي، بايد از اين اهداف نازل گذر کند.
* مهم ترین عامل انجام واجبات وترک محرمات
اين مرتبه نيز مانند مرتبۀ قبل، در بسياري از افراد وجود دارد. تمايل آنان به انجام کارهاي نيک از شوق رسيدن به بهشت و کسب ثواب سرچشمه ميگيرد و براي رسيدن به نعمتهاي بهشتي، تلاش و کوشش ميکنند. مثلاً ميدانند که اگر کسي نماز اوّل وقت و با جماعت بخواند، بهشت مهيّاي او خواهد بود. يا شنيدهاند که اگر کسي به نيازمندان و بينوايان کمک کند، در آخرت براي او قصرهاي مجلّل و درختان سر به فلک کشيده، جويبارهاي روان، حورالعين و ... وجود دارد و از آنها لذّت خواهد برد. بيشتر مردم اينگونه عبادت ميکنند و براي آنان نيز مفيد است، همانطور که قرآن کريم ميفرمايد: «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ»[4]
وقتي مردم براي رسيدن به چنين اهدافي تلاش ميکنند، با عنايت پروردگار عالم، به آن نيز دست مييابند و هنگامي که وارد بهشت ميشوند، اينگونه مورد خطاب قرار ميگيرند: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ- بخوريد و بنوشيد، گوارايتان باد، به پاداش آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد.»[5]
ملائکه به آنان خطاب ميکنند که از اين نعمتها استفاده کنيد، زيرا اينها چيزهايي است که خودتان به واسطۀ روزه گرفتن، به واسطۀ عبادات و ... در دنيا به دست آوردهايد.
اين مرتبه نيز گرچه در جايگاه خود با ارزش و بزرگ است، ولي نسبت به اهداف بالاتر، مرتبۀ نازلي به شمار ميرود.
در اينجا تذکّر اين نکته لازم است که وقتي بيان ميشود نبايد هدف، مراتب پايين اخلاص مثل رسيدن به ماديات و امور دنيوي يا ترس از عذاب يا شوق بهشت باشد، به اين معنا نيست که مخلصين از دنيا محروماند، بلکه وقتي نيّت خالصانه در همۀ کارها متجلّي شد و تنها براي رضاي الهي کارها انجام گرفت، همۀ بلاهاي دنيا و آخرت از ميان ميرود و همۀ نعمتها در اختيار مخلصين قرار ميگيرد. به عبارت ديگر، مخلصين، مراتب والاي اخلاص را در نظر ميگيرند و به نعمتهاي ناشي از مراتب اوليّۀ اخلاص توجه نميکنند، امّا آن نعمتها در ازاي اخلاصي که داشتهاند، به سوي آنها سرازير ميشود.
به هرحال، عموم مردم در انجام عبادات خود، اين اهداف را دنبال ميکنند و کمتر به اهداف بلندتر ميانديشند. از همين جهت اگر خداوند جهنّم را خلق نفرموده بود، بسياري از مردم عبادت نميکردند. اگر بهشت نبود، افراد بيشماري دست از عبادت ميکشيدند. شوق به بهشت و ترس از جهنّم، عامل محرّکي در انجام واجبات و ترک محرّمات براي عموم مردم است.
*انسان با حیا، بی نماز نیست
مرتبۀ چهارم، نسبت به مراتب قبل، بسيار بهتر و با اهميّتتر است؛ زيرا اوّلين مرتبه براي خواص بهشمار ميرود. برخي از افراد، انسانهاي باحيا و مؤدّبي هستند و براي کسب نعمتهاي دنيوي يا شوق بهشت و ترس از جهنّم عبادت يا اعمال صالح انجام نميدهند، بلکه پايه و نيّت اصلي کارهاي آنان، حياي دروني آنان از خداوند متعال است. در اين مرتبه، ترک گناه و اهميّت به واجبات، از حياي دروني نسبت به خداوند سرچشمه ميگيرد. کساني که به اين درجه نائل ميشوند، در مقابل پروردگار عالم باحيا هستند و در همۀ حالات، ادب و حياء در مقابل او را رعايت ميکنند. به عبارت ديگر، محرّک اين افراد براي انجام واجبات يا ترک محرّمات، ادب حضور و حياي از خداست. علماي علم اخلاق به اين مرتبه و حالت، «استحياء» ميگويند. يعني چون حيا دارد، بينماز نيست. چون حيا دارد، گناه نميکند. انسان وقتي از خداي سبحان حيا نداشته باشد، نماز نميخواند و مرتکب گناهان ميشود.
قرآن کريم، به طور غيرمستقيم بر اين مسأله پافشاري دارد و ميفرمايد:
«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[6]
اي انسان! هرچه ميخواهي انجام بده امّا توجّه داشته باش که خداوند متعال، پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» و ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» حتماً تو را ميبينند. حرف «س» در «فَسَيَرَى اللَّهُ»، تحقيقي است؛ يعني شک نکن که خداوند ميبيند. پيغمبر اکرم و ائمۀ طاهرين ميبينند. آنگاه در آخرت، آنچه به جا آوردهايد، به شما نشان داده خواهد شد.
ترجمان اين آيه، همان سخن استاد بزرگوار ما، حضرت امام خميني«قدّسسرّه» است که مکرّراً ميفرمودند: «ما در محضر خدا هستيم. عالَم محضر خداست، در محضر خدا معصيت خدا نکنيد.»
*نيل به مقامات معنوي در پرتو خلوص
اگر به راستي اين حالت در کسي ايجاد شود، به مقام آدميّت نزديک شده است، زيرا اين دنيا، منزلگاهي براي نيل به درجات قرب و کسب حقيقت مقام آدميّت است. جواناني که خود را عاشق و مشتاق امام زمان«ارواحنافداه» ميدانند، بايد اين آيه را ملکۀ ذهن خود قرار دهند و هميشه خود را در محضر آن حضرت ببينند و مراقب اعمال خود باشند.
اگر زنان جامعه، به واسطۀ حيا از خداوند، حجاب خود را حفظ کنند، در پيشگاه خداوند متعال و نزد ائمّۀ اطهار«سلاماللهعليهم»، از جايگاه بالايي برخوردار خواهند بود. يکي از بزرگان گفته بود: من نذر کردم که چهل شب، در چهل مسجد، نماز امام زمان«ارواحنافداه» بخوانم تا بتوانم خدمت حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» برسم و ايشان را ملاقات کنم. وقتي نماز چهلم در مسجد چهلم به اتمام رسيد، کسي نزد من آمد و گفت: امام زمان در فلان خانه هستند، به آنجا بياييد. وقتي به آن خانه رفتم، متوجّه شدم که خانم آن خانه از دنيا رفته است و حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» براي خواندن نماز او تشريف آوردهاند. حضرت به من فرمودند: اين زن، در زمان پهلوي، هفت سال از خانه بيرون نيامد تا چادر و عفّتش را حفظ کند!
بنابراين کسب عصمت و عفّت يا ترک گناه به خاطر رعايت حيا و ادب در برابر خداوند متعال و ائمّۀ اطهار«سلاماللهعليهم» مرتبۀ بلندي در درجات و مراتب اخلاص است که التزام به آن، باعث رشد معنوي انسانها ميشود.
*روش بازداري از گناه، از نظر امام سجاد«ع»
شخصى خدمت امام سجّاد«سلاماللهعليه» آمد و گفت: يا بن رسولالله! من به گناه عادت كردهام و نمىدانم چه كنم؟! امام فرمودند: پنج کار را انجام بده و پس از آن هرچه خواستي گناه کن. اوّل: روزى خدا را نخور و گناه كن؛ دوّم از ملك خدا بيرون برو و گناه كن؛ سوّم وقتى مىخواهى گناه كنى، جايى برو كه خدا تو را نبيند؛ چهارم وقتى كه عزرائيل مىخواهد جانت را بگيرد، او را دفع کن؛ پنجم هرگاه مالک جهنّم خواست تو را به دوزخ بيندازد، وارد جهنّم نشو. سائل گفت: هيچکدام نمىشود. حضرت فرمودند: پس اى ذليل! در محضر خدا، در ملك خدا، روزى خدا مىخورى و اين قدر هم ذليل هستى كه اگر بخواهند تو را به جهنم ببرند، نمىتوانى كارى كنى، پس چرا گناه مىكنى؟![7]
متن بخش دوّم اين گفتار اخلاقي که به شرح ساير مراتب اخلاص اختصاص دارد، متعاقباً منتشر ميگردد.
پينوشتها
1. بقره / 138.
2. فلاح السائل، ص 22. همچنين ر.ک: نماز نجواي مؤمنان، صص 72-62.
3. الکافي، ج 2، ص 19: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ».
4. صافات / 61.
5. حاقه / 24.
6. توبه / 105.
7. بحار الانوار، ج 75، ص 126؛ جامع الأخبار، ص 131.