به گزارش سرویس استان های خبرگزاری حوزه حضرت آیت الله مظاهری در ادامه سلسله مباحث اخلاقی در اصفهان با اشاره به ساده زيستي حضرت زهرا«س والگو بودن ایشان برای بشریت به خصوص شیعیان تاکید کردند:مسلّم است که افراد عادی نميتوانند مانند حضرت زهرا«سلاماللهعليها» باشند، ولي هرکس در حدّ وسع و توان خود، بايد به سيره ایشان پايبند باشد و در فضائل و صفات نیکوی اخلاقی، به آن حضرت شباهت پیدا کند.
ایشان افزودند: در اهمیّت الگوپذیری از حضرت زهرا«سلاماللهعليها» همین بس که امام زمان«ارواحنافداه» ایشان را الگوی عملی خود میدانند و ميفرمايند: «فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[1] همچنین براساس روایات ، پس از ظهور و اصلاح عالم و نیز در زمان رجعت، حضرت زهرا«سلاماللهعليها» اسوه معصومين«سلاماللهعليهم» خواهند بود و مصحف شريف ايشان، قانون اساسي در حکومت اهل بیت«سلاماللهعليهم» است
معظم له درادامه با انتقاد ازوضعيّت اسفناک عفاف و حجاب در جامعۀ فعلي تاکید نمودند: با این که قرآن کریم با صراحت وقاطعیت از حجاب و عفاف سخن به میان آورده است ولی متأسفانه جامعه فعلی، نسبت به این فضیلت مهم غافل است و با بيتوجّهي به عفاف و حجاب، دچار مصيبت بزرگ و مهلک شده است؛ حیا، عفّت و غیرت، بسیار کمرنگ شده و بيبندوباري گسترش یافته است و در اثر اين مفاسد بزرگ، به انسانيّت، ضربات و صدمات جدی وارد شده است.
متن سخنان معظم له در ادامه می آید:
بسمالله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
تبلور سه قانون مهم اسلامی، در سيرۀ حضرت زهرا«سلاماللهعليها»
سه قانون مهم و اساسی در اسلام داریم که عبارتند از: قانون «مواسات»، قانون «عفاف و حجاب» و قانون «سادهزیستی».
اگر در جامعه به این سه قانون عمل شود، فقر، فساد، رذائل اخلاقی و بسیاری از گناهان و معضلات اجتماعی از جامعه زدوده میشود. مفاسدی همچون فساد اداري، فساد اقتصادي و فساد اخلاقي در اثر عمل نکردن به قوانین و احکام اسلام عزیز، به خصوص این سه قانون، پدید میآیند.
در آیات مختلف قرآن کریم و روایات شریف اهلبیت«سلاماللهعليهم» تأکید فراوانی بر این قوانین شده است. امّا آنچه مهم است، اینکه این سه قانون در سیره زندگانی حضرت زهرا«سلاماللهعليها» بروز و ظهور جدّی دارد و مسلمانان و به خصوص شیعیان وظیفه دارند با مطالعۀ سیره حضرت زهرا«سلاماللهعليها»، آن حضرت را اسوه خود قرار دهند و با پیروی از ایشان رستگار گردند.
البته مسلّم است که افراد عادی نميتوانند مانند حضرت زهرا«سلاماللهعليها» باشند، ولي هرکس در حدّ وسع و توان خود، بايد به سيره ایشان پايبند باشد و در فضائل و صفات نیکوی اخلاقی، به آن حضرت شباهت پیدا کند.
حضرت زهرا«س»اسوه حکومت صالحان
در اهمیّت الگوپذیری از حضرت زهرا«سلاماللهعليها» همین بس که امام زمان«ارواحنافداه» ایشان را الگوی عملی خود میدانند و ميفرمايند: «فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[1]
چنانکه از روایات بر میآید، پس از ظهور و اصلاح عالم و نیز در زمان رجعت، حضرت زهرا«سلاماللهعليها» اسوه معصومين«سلاماللهعليهم» خواهند بود و مصحف شريف ايشان، قانون اساسي در حکومت اهل بیت«سلاماللهعليهم» است.
اجرای تامّ قانون مواسات در سيرۀ حضرت زهرا«س»
اسلام، مالکیت شخصی افراد را به رسمیت میشناسد؛ به این معنا که هرکس مالک درآمد خود است و حق دارد پس از پرداخت ديون واجب شرعي مانند خمس و زکات، از درآمد خود، متموّل شود. امّا بر اساس قانون مواسات، در عين حال که همه حقّ مالکيّت دارند، هیچ کس حق ندارد خودگرا، خودخواه و خودمحور باشد. به عبارت دیگر کسی نمیتواند فقط به فکر خود و زن و فرزند خود باشد، بلکه همه وظیفه دارند در حدّ توان ديگران را نيز ياري نمايند و از همنوعان خود دستگیری کنند. قرآن کریم با صراحت میفرماید: از آن مال که خدا به شما ارزانی داشته، به دیگران بدهید: «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذي آتاكُمْ»[2]
مضمون اين آيۀ شريفه در صدها روايت آمده است. بر اساس آن روایات، شيعه و مؤمن کسي است که هرچه براي خود ميپسندد، براي ديگران هم بپسندد و آنچه براي خود دوست ندارد، براي ديگران هم دوست ندارد.
«وَ يُحِبُّ لَهُ مَا يُحِبُ لِنَفْسِهِ وَ يَكْرَهُ لَهُ مَا يَكْرَهُ لِنَفْسِه»[3]
به عبارت ديگر، کسي ميتواند ادّعاي ايمان کند که آنچه براي همسر و فرزندان خود ميخواهد و هر رفاهي براي خانوادۀ خويش فراهم ميسازد، براي ديگران نيز بخواهد. در غير اين صورت، نميتواند ادّعا کند که مسلمان یا شیعه است.
از جمله اصول مسلماني، ديگرگرايي و پرهیز از خودگرايي است. اگر جامعۀ اسلامي با تأسّي به سيرۀ حضرت فاطمه«سلاماللهعليها» به اين قانون عمل ميکرد، اين همه مشکلات اقتصادي دامنگير اجتماع و مردم نميشد.
حضرت زهرا«سلاماللهعليها» در تمام مدّت عمر خود، به اين قانون بسيار پايبند بودند. حتي وقتي فدک، که اصل آن متعلّق به حضرت خديجه«سلاماللهعليها» بود، به دستور خداوند متعال و طبق آيۀ شريفۀ «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ»[4] به ايشان واگذار شد،[5] از درآمدهاي آن براي مصارف شخصي استفاده نميکردند.[6]
مخارج زندگی حضرت زهرا«سلاماللهعليها» از حاصل کار و تلاش اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» تأمین میشد. ايشان در رعايت قانون مواسات، بسيار کوشا بودند و درآمد سرشار فدک را به صورت کامل، بین فقرا تقسیم میکردند. وقتي هم قادر به کمک مالي نبودند، به ديگران دعا ميفرمودند. امام مجتبي«سلاماللهعليه» ميفرمايند: در شب جمعهاى ديدم که مادرم در محراب عبادت ايستاده و پيوسته در حال ركوع و سجود هستند و مرتّب براى دیگران دعا مىفرمايند، پرسيدم: چرا براى خود دعا نفرموديد؟ مادرم فرمودند: فرزند عزيزم، قبل از اينکه به فکر خودمان باشيم، بايد به فکر ديگران باشيم: «يَا بُنَيَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّار»[7]
اهل بيت«سلاماللهعليهم» از شيعيان خود، خدمت به خلق خدا و رعايت قانون مواسات را به صورت جدّى انتظار دارند و بخل در اين موضوع، آن بزرگواران را آزرده خاطر مىكند.
فقرا هم بايد انفاق کنند
نکتۀ حائز اهميّت در مورد رعايت قانون مواسات آن است که ديگرگرايي، فقط مربوط به متموّلين و ثروتمندان نيست، بلکه هرکس به اندازۀ وسعش، بايد به آن اهتمام ورزد. قرآن کريم ميفرمايد: «لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّه»[8]
کساني که ثروت و مال فراوان دارند، بايد زياد انفاق کنند و کساني که ندارند، به اندازۀ وسعشان انفاق نمايند. حتي کسي که بسيار در مضيقه است و هيچ کمکي نميتواند بکند، دست کم بايد به ديگران دعا کند.
اگر کسي بتواند به هر شکلي، اعمّ از مادي يا معنوي، به ديگري کمک کند، ولي کوتاهي کند، گناه بزرگي مرتکب شده است. در روايات آمده است که اگر کسي بتواند گره از کار مسلماني باز کند، ولي در انجام آن کوتاهي نمايد، خداوند در دنيا و آخرت او را ياري نميکند.[9]
نزول سوره انسان، پاداش انفاق همراه با ایثار
سورۀ مبارکۀ «انسان» یا «هل اتی» مفاهیم بسیار آموزندهای دارد که بیان اوصاف «ابرار»، بخشی از مفاهیم بلند آن است. در این سوره، آیاتی راجع به انفاق و اطعام نیازمندان وجود دارد که به باور مفسّرین شیعه و سنّی، شأن نزول آن آیات، انفاق همراه با ایثار حضرت زهرا«سلاماللهعليها» و همسر و فرزندان گرامی ایشان است.
خلاصۀ داستان این است که حضرت زهرا و اميرالمؤمنين«سلاماللهعليهما» و همۀ اهل خانه، حتّي فضّۀ خادمه، به واسطۀ نذری که برای سلامتی حسنین داشتند، روزهدار بودند. موقع افطار، گدايي درب خانه را زد و چيزي خواست. حضرت زهرا«سلاماللهعليها» و ساير اهل خانه، نان جویی که برای افطار تهیه کرده بودند را به فقير دادند. دوباره آن حضرت نان تهيه کردند. اين بار يتيمي در زد و مانند دفعۀ قبل همۀ اهل خانه، نان خود را به يتيم دادند. برای بار سوّم حضرت زهرا«سلاماللهعليها» با مشقّت ناني تهيه کردند و هنگامی که آماده شد، اسيري در خانه را زد و هرچه نان بود به او دادند.
پس از اين انفاق بزرگ، سورۀ مبارکۀ «اهل اتي» نازل شد و انفاق همراه با ایثار و اطعام خالصانه آنان را چنین توصیف کرد:
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً، إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»[10]
نان جويي که به ديگران دادند، خودشان دوست داشتند که بخورند و موقع افطار بود، اما نخوردند و ايثار و گذشت و فداکاري کردند و فقط برای رضای خدا و بدون اینکه پاداش یا سپاسی طلب کنند، افطار خود را بخشیدند.
همچنين قرآن کریم در آیه دیگری که در شأن اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» نازل شده، میفرماید: با اينکه خودشان محتاج بودند، اما خود نميپوشيدند و نميخوردند و به ديگران ميدادند: «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة»[11]
ساده زيستي حضرت زهرا«س»، اسوه بشریّت
حضرت زهرا و اميرالمؤمنين«سلاماللهعليهما» در همۀ دوران زندگي، جدّاً ساده زيست بودند و به خوراک و پوشاک ضروري اکتفا میکردند. آنچه شایسته توجه است، اینکه ساده زیستی آن دو بزرگوار از سر اجبار یا به خاطر تنگدستی نبود؛ بلکه حضرت زهرا«سلاماللهعليها» فدک داشتند و با این وجود، به زندگی ضروری قانع بودند و ثروت فدک را صرف فقرا و نیازمندان میکردند. اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» نیز در دورانی که حاکم سرزمینهای پهناور تحت سیطرۀ اسلام بودند، همچنان سادهترین زندگی را در بین مسلمین داشتند. حتّي وقتي حاکم مسلمين شدند، با يک کوله بار به کوفه آمدند و اگر بنا بود به مدينه بازگردند، با همان کولهبار بر ميگشتند!
اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» خطاب به استانداران خود مينويسند: من در مدّت عمر به دو قرص نان و دو لباس ساده اکتفا کردهام، شما نميتوانيد مانند من عمل کنيد، امّا دست کم با دينداري و رعايت تقوا و ورع، مرا ياري رسانيد: «أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد»[12]
ساده زيستي حضرت زهرا«سلاماللهعليها» در مراسم ازدواج، در نوع و مقدار جهيزيه، در مهريه و لباس عروسي و در زندگي روز مرّه، ساده زيستي ايشان در خوراک و پوشاک و مسکن و ... بايد الگوي شيعيان و محبّين آن حضرت باشد. چنانکه بيان شد، گرچه نميتوان دقيقاً همچون حضرت زهرا«سلاماللهعليها» عمل کرد، ولي دست کم بايد در مسير ايشان باشيم و اعمال ما، رنگ و بويي از اعمال حضرت زهرا«سلاماللهعليها» داشته باشد.
زندگي به سه قسم تقسيم ميشود: زندگي ضروري، زندگي رفاهي و زندگي تجملي. البته لازم نيست مسلمانان مانند حضرت زهرا«سلاماللهعليها» به زندگي ضروري اکتفا کنند، بلکه همگان بايد زندگي رفاهي داشته باشند؛ اما آنچه در آموزههاي ديني به شدّت مذمّت ميشود، زندگي تجملّي است که بايد از آن حذر کرد.
تجمّل گرایی، آفت جامعه فعلی
صفت مقابل سادهزيستي، تجمّل گرایی است. کسي حق ندارد با تجمّلگرايي مال خود را صرف امور بيهوده کند. بسياري از جهیزیهها، مهریهها و حتی سایر شؤونات زندگی مردم نظیر برخی مسافرتها که بینتیجه و بدون هدف هستند، مصداق تجمّل گرایی است.
اگر مبالغی که توسط دولت و مردم، صرف امور بیهوده و بینتیجه میشود، در راه صحيح مصرف شود، ميتواند گره گشای بسياري از مشکلات جامعه باشد. اگر این مبالغ، در هر سال، صرفاً خرج ازدواج جوانان میشد، قطعاً معضل بزرگ عزوبت ریشه کن میشد. وقتي دولت و ملّت در جامعهاي با روی آوردن به تجمّل گرایی، از سادهزيستي فاصله بگيرند، فقر و فلاکت آن جامعه را فرا خواهد گرفت. قرآن کريم در مذمّت اتراف و تجمّلگرايي ميفرمايد:
«وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ ، في سَمُومٍ وَ حَميمٍ ، وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ ، لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ»[13]
تجمّلگراها بايد در روز قيامت، زير دود و هرم جهنّم بايستند تا حساب و کتاب پس دهند و سپس به جهنّم بروند. آنها به راستي شوم و بدبختند. زيرا در دنيا مترف و تجمّلگرا بودند. اينگونه افراد، معمولاً خودخور و خودمحور هستند و همه چيز را براي خود ميخواهند.
متأسّفانه مردم در جامعۀ کنوني، معمولاً تجمّلگرا هستند، مگر اینکه توان آن را نداشته باشند. حتی بسیاری از فقرا هم در صدد تجمّلگرایی هستند و سعی ميکنند وضعیت زندگی خود را به طبقۀ متوسط شبيه کنند. افراد متوسّط نیز براي رسيدن به وضعيّت ثروتمندان، تلاش ميکنند و در اين راه، هرچه بيشتر تجمّلگرايي کنند، خود را موفقتر ميبينند!
این در حالی است که یکی از آثار شوم و زیانبار تجمّل گرایی، گسترش مفاسد اخلاقی و اقتصادی در جامعه است، امّا متأسفانه افراد تجمّلگرا نسبت به این موضوع مهم، هوشیاری لازم را ندارند.
خانواده تجمّلگرا باید منتظر مصیبت بيبند و باري و در بسیاری از موارد، ورشکستگی مالی باشد و جامعه تجمّل گرا، علاوه بر فساد اخلاقی، باید ننگ فقر، فلاکت و تنگدستی مردم را تحمّل کند.
اقتصاد اسلام، فقر و فساد ندارد
همه باید توجه داشته باشند که اقتصاد اسلام، فقر ندارد. به عبارت دقیقتر، اگر قوانين اقتصادي اسلام به درستي اجرا و عمل شود، فقيري در جامعه باقی نمیماند. بنابراین، مفاسد اقتصادي فعلی و گسترش فقر و نارسایی در جامعه، از عمل نکردن کامل به قوانين اسلام سرچشمه میگیرد.
اگر ثروت در جامعه به درستی توزیع شود، اگر همه به قانون مواسات عمل کنند و اگر دولت و ملت دست از تجمّلگرایی و حیف و میل بردارند و به معنای واقعی ساده زیست شوند، حتماً معضلات و نارساییهای فعلی و به خصوص فقر و عزوبت، رفع خواهد شد.
جامعهاي که خود را محبّ حضرت زهرا«سلاماللهعليها» ميداند، بايد در عمل نيز به سيرۀ ايشان پايبند باشد و به اندازهاي که ميتواند، بايد نشان دهد شیعه و پيرو حضرت زهرا است.
عفاف و حجاب در سيره حضرت زهرا«س»
عفاف و حجاب، بالاترين جايگاه را در سيرۀ حضرت فاطمۀ زهرا«سلاماللهعليها» دارد. اساساً این موضوع، جایگاه ویژهای در تعالیم دینی دارد؛ زیرا حجاب و عفاف، یکي از ضروريات دين اسلام است و بيش از بيست آيه از قرآن کريم، راجع به آن نازل شده است و اگر روايات حجاب و عفاف را هم بر آن بيفزائيم، يک کتاب قطور ميشود.
مثلاً بنابر تصريح قرآن کريم، شخصيّت اجتماعي خانمها با چادر هويدا ميشود. به عبارت روشنتر، علامت شخصيّت و عفّت زنان، چادر است و قرآن کریم، به طور جدی از بانوان میخواهد که چادر داشته باشند:
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»[14]
يا رسول الله! به زنها و دختران و به همۀ زنهاي مؤمن بگو: چادر سر کنيد و با چادر خوب رو بگيريد، زيرا اين چادر، علامت شخصيت زن است. اين دستور قرآن کريم، نظير ساير قوانين اسلام، در سيرۀ حضرت زهرا«سلاماللهعليها» ظهور و بروز جدي دارد. وقتي بنا شد ايشان براي عروسي به خانۀ شوهر بروند، پيغمبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» دستور دادند چادر سر کنند و در ميان زنها به طرف خانۀ شوهر حرکت کنند. حرکت ایشان به نحوي بود به هیچ وجه در بین زنان، نمایان نبودند تا به آن خانه رسیدند.
علاوه بر این، قرآن کریم از زنان میخواهد که سرتا پا پوشيده باشند و میفرماید: زنان بايد مقنعه داشته باشند و زير گلو و مو و ساير اعضاي بدن آنان که زينت محسوب ميشود، پوشيده باشد: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُن»[15]
حیا و عفّت حضرت زهرا«سلاماللهعليها» به اندازهای است که وقتی از ایشان پرسیدند: بهترين زنان چه کساني هستند، فرمودند: «بهترين زنان كسى است كه مردى او را نبيند و او مردى را نبيند»: «خَيْرُ النِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ»[16]
پس از وقايع نامبارک سقيفۀ بنيساعده، قرار شد حضرت زهرا«سلاماللهعليها» براي دفاع از ولايت به مسجد بروند. به اقرار شيعه و سنّي، حضرت فاطمه«سلاماللهعليها» مقنعه سر کردند، سپس چادرس سرتاسري پوشيدند که پاهاي ايشان را نيز پوشانده بود. زنان بنيهاشم اطراف ايشان را گرفتند و بسيار آرام و آهسته به صورتي که چادر کنار نرود، به طرف مسجد قدم برداشتند. هنگامي که به مسجد رسيدند، مسجد مملو از جمعيّت مهاجرين و انصار بود. فوراً پردهاي ميان زنان و مردان قرار دادند و زنها يک طرف و مردان در طرف ديگر پرده قرار گرفتند. حضرت زهرا«سلاماللهعليها» در آن مجلس خطبه خواندند و به اندازهاي خطبۀ ايشان رسا بود که اکثر مهاجرين و انصار، به گريه افتادند. حتّي ابوبکر در آن جلسه گريه و عذرخواهي کرد و گفت: مردم مرا خليفه کردند.[17]
نکتۀ قابل توجه آنکه حضرت زهرا«سلاماللهعليها» در عين حال که با کلمات و خطبۀ خود تشيّع را احيا کردند، با حرکات خود، عفاف و حجاب را نيز بهطور کامل رعايت فرمودند. يعني حضور در اجتماع و فعاليّت اجتماعي ايشان، مانع مراعات حجاب و عفاف نشد.
حضرت زهرا«سلاماللهعليها» تا آخرين لحظات حيات، براي عفاف و حجاب اهميّت ويژه قائل بودند. خادمۀ ايشان نقل ميکند: در روزهاي آخر بسيار ناراحت بودند. وقتي علّت را جويا شدم، فرمودند: از اين ناراحتم که وقتي مرا تشييع ميکنند، حجم بدن من پيداست و نامحرمان حجم بدن مرا ميبينند. خادمه ميگويد: من يک عماري براي ايشان ساختم. وقتي آن را به حضرت زهرا«سلاماللهعليها» نشان دادم، خوشحال شدند و وصيّت کردند که ايشان را با عماري تشييع کنند. گرچه بعداً سياست اسلام اقتضا کرد که آن حضرت در شب و مخفيانه تشييع شوند، امّا اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» به آن وصيّت عمل کردند.[18]
وضعيّت اسفناک عفاف و حجاب در جامعۀ فعلي
این صراحت و قاطعیّت قرآن کریم راجع به حجاب و عفاف و آن هم سیره حضرت زهرای مرضیه«سلاماللهعليها» است، ولی متأسفانه جامعه فعلی، نسبت به این فضیلت مهم غافل است و با بيتوجّهي به عفاف و حجاب، دچار مصيبت بزرگ و مهلک شده است؛ حیا، عفّت و غیرت، بسیار کمرنگ شده و بيبندوباري گسترش یافته است و در اثر اين مفاسد بزرگ، به انسانيّت، ضربات و صدمات جدی وارد شده است.
شيعيان بايد با نگاهي گذرا به سيرۀ حضرت زهرا«سلاماللهعليها» از خود بپرسند: آيا جامعۀ ما عفاف و حجاب دارد؟ چرا در دانشگاهها، دبيرستانها و حتّي در دبستانها، بيبندوباري و بيعفّتي فراوان شده است؟ وضعيّت عمومي جامعه، کوچه و بازار، آيا نشاني از عفاف و حجاب فاطمي دارد؟ اين وضعيّت مسلّماً مورد رضايت حضرت فاطمه«سلاماللهعليها» نيست و خداي ناکرده ميتواند موجب نفرين حضرت زهرا«سلاماللهعليها» به اين اجتماع شود.
متأسّفانه امروزه، چادر که نشانۀ شخصيّت زن مسلمان است، از ميان رفته و کم رنگ شده است و بيچادري، نشانۀ شخصيّت تلقّي ميشود! وقتي جامعهاي خود را پيرو حضرت زهرا«سلاماللهعليها» ميداند، بايد به عفاف و حجاب حضرت زهرا«سلاماللهعليها» نيز پايبند باشد. در اوايل انقلاب مردم پايبندي بيشتري نسبت به اين مسائل داشتند و ميتوان گفت: زن بي چادر در جامعه نداشتيم.
شعار محبّت به اهل بيت«ع»، کافي نيست
شعار دوستي و محبّت حضرت زهرا«سلاماللهعليها» بحمدالله به صورت فراوان وجود دارد. در ايّام شهادت يا ولادت ايشان، مجالس سوگواري يا جشن برقرار ميشود. امّا اين شعار که از محبّت قلبي سرچشمه ميگيرد، در حالي که لازم است، کافي نيست و يک نقص بزرگ دارد و آن عمل نکردن به سيرۀ حضرت زهراست. شعار و محبّت قلبي، بايد با عمل همراه باشد. همه بايد از حضرت زهرا«سلاماللهعليها» متابعت داشته باشند. حضرت زهرا«سلاماللهعليها» از زنها و دختران، چادر ميخواهند. حضرت زهرا«سلاماللهعليها» بي بند و باري را دوست ندارند و کسي که خود را محبّ حضرت زهرا«سلاماللهعليها» ميداند، بايد در صدد جلب رضايت ايشان نيز باشد.
اجتماعي که به دستورات قرآن و عترت عمل نکند، افراد آن، به جاي نشاط، يک دنيا غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و نگراني پيدا ميکنند.
بسياري از مشکلات اجتماع ما نيز به علّت آن است که مورد پسند قرآن و مورد نظر و عنايت حضرت زهرا«سلاماللهعليها» نيستيم. براي رفع اين مشکلات و جلب نظر حضرت زهرا«سلاماللهعليها» نيز راهي جز متابعت از ايشان و الگوگيري از سيره و سبک زندگي ايشان نداريم.
پينوشتها
===================
1. الغيبة (الطوسي)، ص 286؛ الاحتجاج، ج 2، ص 467.
2. نور، 33.
3. امالي الطوسي، ص 478.
4. اسراء، 26.
5. الدرالمنثور، ج 4، ص 177.
6. ر.ک: الکافي، ج 7، صص 49-48؛ بحارالانوار، ج 22، صص300-295 و ...
7. علل الشرايع، ج 1، ص 182.
8. طلاق، 7.
9. بحارالانوار، ج 71، ص 312.
10. انسان، 8.
11. حشر، 9.
12. نهج البلاغه، نامه 45.
13. واقعه، 45-41.
14. احزاب، 59.
15. نور / 31
16. مکارم الاخلاق، ص 233.
17. ر.ک: بحار الانوار، ج 29، ص 215؛ شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 211 و ...
18. ر.ک: کشف الغمّه، ج 1، ص 504؛ اسدالغابه، ج 6، ص 226؛ ذخائر العقبي، ص 53 و ...