دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲ - ۱۸:۵۸
دریچه‌ای به عصر ایمان برای نویسنده «عصر ایران»

بازبودن باب نقد و نظر و یا اظهار بیانات مختلف در تحلیل گفته‌های بزرگان دینی نه تنها بد نیست، بلکه هم نشان از وجود آزادی بیان در جامعه داشته ...

بازبودن باب نقد و نظر و یا اظهار بیانات مختلف در تحلیل گفته‌های بزرگان دینی نه تنها بد نیست، بلکه هم نشان از وجود آزادی بیان در جامعه داشته، هم باعث بازشدن دریچه هایی نو برای بازگویی نکات مغفول مانده‌ای خواهد بود که باید برای افکار عمومی به روشنی، صراحت و صداقت بیان شود و از همین مسیر است که می‌توان سره را از ناسره تمییز داد، به حقیقت رسید.

خبرگزاری حوزه/ به‌دنبال اخباری که در پیرامون سریال شاهگوش و احتمال ایفای نقش روحانی این سریال توسط مهران مدیری منتشر شد، به موضع‌گیری محکم و نسبتاً تند مدیر حوزه‌های علمیه انجامید، واکنش هایی در نقد این سخنان از سوی برخی اهالی رسانه، در فضای رسانه‌ای کشور منتشر شد که حاوی نکات قابل تأمل و توجهی بود.

یکی از این واکنش‌ها که در سایت عصر ایران منتشر شد، مواردی را در خود داشت که شاید بهتر باشد، با دقت بیشتر و از موضعی منصفانه‌تر و حق جویانه‌تری توسط نگارنده‌اش مورد بازبینی قرار گیرد.

آن بخش از سخنان مدیر حوزه‌های علمیه که مورد توجه و نقد نویسنده محترم قرار گرفته، اینجاست که گفت: «متاسفانه برخی از کارگردانان و تهیه کنندگان فیلم‌ها و سریال‌ها  جایگاه  و شأن روحانیت را در ساخت محصولات خود حفظ نمی‌کنند. به آنان هشدار می‌دهیم که توهین به روحانیت و سبک شمردن کسوت مقدس آن، بس است. اگر این رویه استمرار داشته باشد، حوزه ساکت نخواهد ماند.»

و لب کلام نویسنده این یادداشت هم در مقابل سخنان فوق این است: «بازیگری که نقش یک روحانی را در یک فیلم یا سریال بازی می‌کند، به هر حال یک بازیگر است و هیچ کس او را با روحانیون اشتباه نمی‌گیرد. اما گفتار و رفتار نامتناسب یک روحانی تعمیم داده می‌شود. بنابراین بهتر آن است که این حساسیت نسبت به پاره‌ای موضع گیری‌ها نیز ابراز شود.»

البته در مورد مابقی مواردی که در این یادداشت آمده، هم می‌توان نکاتی را یادآور شد، اما نگارنده تنها به ذکر یک نکته در مورد همین بحث بسنده می‌کند و مابقی موارد را به قضاوت مخاطبین آگاه و مردم فهیم جامعه واگذار می‌کند.

این سخن دوست محترم رسانه‌ای ما مصداق جمله «کلمة حق یراد بها الباطل» است.

برای توضیح این مطلب بد نیست به ذکر یک نمونه از وقایع رخ داده در همین حوزه در طی سالهای پیش اشاره کنیم.

زمانی فیلم سینمایی «مارمولک» ساخته و برای اکران روانه سینماهای کشور شده بود.

آن زمان موضع‌گیری‌ها و مخالفت‌های طیف روحانیون و نیز توجیه و تحلیل موافقان فیلم، فضایی آکنده از حساسیت، التهاب نقد و نظر را در سطح جامعه پدیدآورده، «مارمولک» فراتر از یک اثر سینمایی، تبدیل به یک پدیده اجتماعی شده بود.

گرچه از هر دو طرف، شاهد افراط و تفریط‌هایی بودیم، اما یک نکته عینی که در سطح جامعه و به‌دنبال آن فیلم رخ داد را هرگز نمی‌توان فراموش کرد.

این‌که عده‌ای با مستمسک قراردادن نام آن فیلم و حرکات و سکناتی که کاراکتر اصلیش که در نقش روحانی خزیده و لباس مقدس این قشر خاص جامعه را سرقت کرده و بر تن نموده بود، با دیدن روحانیونی در سطح جامعه، عنوان فیلم را خطاب به او بر زبان می‌آوردند و این رفتار قبیح و زننده به موجی زشت و ناپسند در سطح جامعه شده بود.

این حرکت گرچه توسط عده قلیلی صورت می‌گرفت و آحاد مردم ما از این رفتار توهین آمیز آن‌هم با قشری که لباس پیامبر (ص) را بر تن دارد، مبری بودند و هستند، اما این واقعه بار دیگر این نکته را به روشنی و جدیت به همه ما یادآوری کرد که در عرصه هنر، به‌خصوص هنر سینما، بایستی همه چیز را با دقت، مراقبت و حساسیت بالا و حتی وسواسی که ناشی از توجه و تنبه نسبت به تبعات هرگونه انتخابی در عناصر سینمایی فیلم از نام گرفته، تا رفتارهای بازیگرها می‌شود، دنبال کرد و از هرگونه رفتار مشتبه و دوپهلو صرف‌نظر نمود.

حتی اگر این مسئله محدود به عنوان یک فیلم یا انتخاب نام برای یک اثر سینمایی باشد.

ذکر این خاطره برای توجه دادن مخاطبان عزیز به این نکته بود که فیلم‌سازی در مورد قشرهای خاص و شخصیت‌های ویژه که روحانیون هم به لحاظ دینی، هم سبقه تاریخی و هم جایگاه اجتماعیشان از این دسته محسوب می‌شوند، بایستی از حساسیت‌ها و توجهات ویژه برخوردار باشد و در مورد آنها به اصطلاح «بی­گدار به آب زده نشود»!

خیلی واضح است که وقتی بناست که یک بازیگر در نقش روحانی ایفای نقش کند، بایستی سابقه پیراسته و قابل قبولی داشته باشد، چراکه خودآگاه و ناخودآگاه، این سابقه تاریخی و چهره‌ای که مخاطبان از او در ذهن دارند، در نقشی که او ایفا می‌کند و نوع اثرگذار آن بر مخاطب تأثیر خواهد داشت.

گذشه از این؛ چه کسی گفته که مفروضات و تعیات سینمایی و هنری- بر فرض صحت و قبولشان- بر اصول اخلاقی و رئوس رفتارهای اجتماعی و حساسیت‌های مذهبی متدینین برتری و ارجحیت دارد؟!

چه کسی گفته این عرف رایج سینمایی که «این شخص بازیگر است و بازیگر هم کارش بازیگری است و فرقی هم نمی‌کند که بقال و قصاب باشد یا روحانی و ...» بر این اصل اساسی و مهم که جایگاه و شخصیت روحانیت به‌عنوان جانشینان انبیا و اوصیای الهی و مبلغان دین و کسوتی که لباس پیامبر را بر تن دارند پیشی می‌گیرد و راجح است؟!

چرا بایستی این‌قدر مرعوب اصول سینمایی –بر فرض وجود و قبولشان- باشیم و از اصول اخلاقی و عرف مذهبی و دغدغه‌های مقدس متدینین عبور کنیم و برایش هیچ طرفی نبدیم؟!

نکته دیگری که در نوشتار آن دوست محترم رسانه‌ای آمده بود این است که:

«رادیو و تلویزیون در ایران انحصاری است. بنا براین تهیه کنندگان و کارگردانان نمی‌توانند مستقلا یک فیلم را روی آنتن ببرند و بدون تردید مراحل مختلف طی شده است. با این حساب هشدار را باید متوجه تصمیم گیران سازمان صدا و سیما سازند نه تهیه کنندگان و کار گردانان.»!

از نویسنده‌ای که احتمالا حداقلی از آشنایی با فضای هنر و ساخت محصولات سینمایی و تلویزیونی داشته باشد، چنین اظهار نظری «با عرض پوزش» قدری کودکانه و ساده لوحانه به نظر می‌رسد.

بر اهل نظر و خبرگان این عرصه، پوشیده نیست که آن‌چه متن و مغز برنامه‌های رسانه‌های «انحصاری» ما در عرصه نمایش و فیلم را می‌سازد، نه تصمیم مدیران، بلکه ذهن و دل برنامه سازان است و بدیهی است این هنرمندان هستند که علی الاغلب، مدیران را هدایت کرده و به آنها راهبرد می‌دهند و جهت مشخص می‌نمایند، نه بالعکس.

برای مراجعه به مصادیق این امر می‌توان به خیل عظیم برنامه‌های مختلف نمایشی و سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی طی دهه‌های گذشته در همین سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی مراجعه کرد که بعضاً مقدسات و آرمان‌های دینی و ملی را آماج حملات خویش قرار داده اند، در حالی‌که از بودجه بیت المال هم ارتزاق کرده اند و می‌کنند!

در پایان ضمن تأکید بر این‌که نکات و تأملات دیگری هم در متن و حاشیه آن نقد رسانه‌ای وجود داشت که عجالتاً از ذکر ان صرفنظر نموده و بازگویی‌اش را به وقت دیگری محول می‌کنیم، ذکر این نکته را به جا می‌دانیم که بازبودن باب نقد و نظر و اظهار بیانات مختلف در تحلیل گفته‌های بزرگان دینی نه‌تنها بد نیست، بلکه هم نشان آزادی بیان در جامعه و هم باعث بازشدن دریچه هایی نو برای بازگویی نکات مغفول مانده‌ای است که باید برای افکار عمومی به روشنی، صراحت و صداقت بیان شود و از همین مسیر است که می‌توان سره را از ناسره تمییز داد و به حقیقت نایل شد.

انشاءالله تعالی!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha