پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
امام باقر(ع)

حوزه/ امام باقر (ع) فرمود: خشم و غضب، از صفات مخلوق خداست، آن گاه كه انسان با رويدادى روبرو مى شود برمى آشوبد، و از حالتى كه بوده، به حالتى ديگر درمى آيد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله سبحانی در کتاب "مناظره هاى معصومان (ع)" چند مناظرۀ امام باقر(عليه السلام) با معتزله را ارائه دادند که در ذیل می آید.

مكتب اعتزال، در سال 105 به وسيله واصل بن عطا (80ـ130) و همفكر وى به نام «عمرو بن عبيد» (-143) كه او نيز مانند واصل از شاگردان حسن بصرى بود، پى ريزى شد.

تاريخ تدوين علم كلام مى گويد: اين گروه، اصول پنجگانه را از اميرمؤمنان (ع) به وسيله فرزند محمد بن حنفيه (ابوهاشم) آموخته اند و در هر حال، در تنزيه خدا از جسم و جسمانيات و توصيف وى به عدل، با شيعه اماميه همگام و همسو هستند، هر چند در ديگر مسائل، با هم اختلاف دارند.

* آیا خداوند مثل انسان خشمگین و خشنود می شود؟!

«عمرو بن عبيد» براى آزمون و آگاهى از عقيدۀ امام باقر(عليه السلام) در تنزيه خدا به حضور آن حضرت رسيد و مناظره كوتاهى بين اين دو پديد آمد.

عمرو بن عبيد گفت: خشم و غضب، از صفات انسان است و حالت جسمانى دارد. چگونه خدا خود را به آن توصيف مى كند و مى فرمايد: «وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبي فَقَدْ هَوَى». (1) آن كس كه غضبِ من بر او فرود آيد، نابود مى شود.

امام باقر (عليه السلام) فرمود: خشم و غضب، از صفات مخلوق خداست، آن گاه كه انسان با رويدادى روبرو مى شود برمى آشوبد، و از حالتى كه بوده، به حالتى ديگر درمى آيد. هركس كه تصور كند خشم و خشنودى، خدا را

از حالى به حال ديگر مى بَرد، او را با صفات مخلوق توصيف كرده است.(2)

متكلمان امامى، اين صفات را از اين راه توجيه مى كنند و مى گويند؛ مقصود نتيجۀ خشم است كه واكنشى به دنبال دارد، اما نه خود خشم.

و همچنين در مورد رضا و خشنودى، و در اين مورد ضابطه كلى دارند كه مى گويند: «خذوا الغايات واتركوا المبادى» مثلاً اگر شما از كسى خشنود مى شويد او را تكريم مى كنيد و پاداش نيك مى دهيد. خدا اگر خشنود شود، درباره او چنين كارى انجام مى دهد. امّا مقدّمۀ اين خشنودى كه مايۀ تحوّل در روح و روان انسان است، در خدا موجود نمى باشد.

* شكافتن و به هم آوردن آسمانها

همچنین مورّخان مى نويسند: عمرو بن عبيد با جمعى خدمت امام باقر(عليه السلام) رسيد و به عنوان آزمون از اين آيه پرسيد كه: «أَوَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا».(3) آيا آنان كه كافر شدند، نديدند كه آسمان ها و زمين پيوسته بودند و ما آنها را شكافتيم؟!.

امام باقر(عليه السلام) در حد فهم پرسشگر به قدرى پاسخ روشنى گفت كه او را نااميد كرد. حضرت فرمود: مقصود از پيوستگىِ آسمان آن است كه از آن، باران فرو نمى آمد و مقصود از پيوستگى زمين آن است كه از آن گياهى بيرون نمى آمد. خدا، آسمان را با فرستادن باران و زمين را به وسيله روياندن گياه شكافت.

بار ديگر عمرو بن عبيد سؤال پيشين را مطرح كرد كه مقصود از حلول خشم خدا بر انسان چيست؟ امام (ع) فرمود: در اين موارد بايد نتايج غضب را در نظر گرفت و آن، عقاب خداست و آن كس كه بينديشد كه چيزى خدا را از حالتى به حالت ديگر درمى آورد، او به خدا كفر ورزيده است.

* پاسخ امام باقر (ع) به دو شبهۀ صفات خدا در اعتقاد معتزله

در عصر امام باقر(عليه السلام) گروه خوارج و معتزله رشد كردند و در كنار آنان اهل حديث كه تحت تأثير روايات اسرائيلى بودند، رشد نمود، آنان خدا را به سان بشرى معرفى مى كردند كه صفات او، جدا از ذات اوست و هر يك از صفات او غير از صفات ديگر اوست، يعنى در هر دو مرحله با اهل تنزيه مخالف مى باشند.

عدليه مى گويند: صفات خدا عين ذات اوست، اهل حديث مى گويند: صفات او زائد بر ذات اوست.

عدليه مى گويند: هر يك از صفات خدا عين ديگرى است، يعنى علم او عين قدرت، و قدرت او عين علم است، ولى آنان هر يك را جدا از ديگرى مى انديشند، از اين جهت، مردى ناشناس خدمت امام باقر (عليه السلام) رسيد و چنين گفت: گروهى در عراق مى گويند: خدا با چيزى كه مى بيند، غير از آن چيزى است كه با آن مى شنود.

امام باقر (عليه السلام) فرمود: آنان به خدا دروغ بسته و خدا را به انسان تشبيه كرده اند، اين انسان است كه گوش او غير چشم اوست، ولى وجود خدا سراسر سميع و بصير است و با آنچه كه مى بيند با همان نيز مى شنود و با آنچه كه مى شنود با همان نيز مى بيند، يعنى هر صفتى عين صفت ديگر و مجموع عين ذات او است.

مرد ناشناس گفت: گروهى در عراق مى گويند: خدا به كمك ذهن و انديشه، اشيا را مى شناسد.

امام باقر(عليه السلام) پاسخ دادند: كسى كه ذهن و انديشه دارد و به آن وسيله، اشيا را مى شناسد حتماً مخلوق مى باشد، و خدا برتر از آن است؛ ظاهراً سؤال سائل اين بوده كه خدا هم مانند بشر، صُور اشيا را از خارج مى گيرد، خواه به وسيله چشم يا گوش، آن گاه مى انديشد، در اين فرض ديگر خدا، دانا و توانا ذاتاً نمى باشد، بلكه بسان ديگر افراد دانا نبوده و به وسيله ابزارِ شناخت، كسب دانش مى كنند. امام (ع) اين نظريۀ باطل را كه نخست جاهل بوده و بعداً به تدريج علم پيدا مى كند، ردّ كرده و آن را از صفات ممكنات مى شمارد.

پاورقی:

(1)- طه: 81.

(2)- كلينى، كافى، ج1، ص 110; صدوق، توحيد، ص 168.

(3)- انبياء: 30.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha