جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
آیت الله سید احمد خاتمی

حوزه/ ضرر فعل یک طرفی و ضرار دو طرفی است و ضرر شروع کار و ضرار هم پاسخ در مقابل آن است.

به گزارش خبرگزاری«حوزه»، آیت الله سید احمد خاتمی از اساتید حوزه علمیه قم در ادامه بحث «فقه حکومتی» به بررسی بخش دیگری از ادله وجوب حفظ نظام در حوزه فرهنگی پرداخت.

در این جلسه بحث محتوایی قاعده لاضرر و لاضرار مطرح می شود که باید در دو بخش بیان گردد؛

* مراد از ضرر و ضرار چیست؟

اما البحث الاول: ما هو المراد من الضرر و الضرار؟

هفت فرق برای ضرر و ضرار گفته شده و در گذشته نیز در کتاب رسائل و کفایه این بحث مطرح شده است.

در کتاب نهایه ابن اثیر جزری پنج فرق بین ضرر و ضرار بیان شده است. (النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‌3، ص: 81)

و الضِّرَار: فِعال من الضَّرّ: أي لا يجازيه على إِضْرَاره بإدخال الضَّرَر عليه.

1. و الضَّرَر: فعل الواحد و الضِّرَار: فعل الاثنين.

2. و الضَّرَر: ابتداء الفعل، و الضِّرَار: الجزاء عليه. 

این دو معنا می گوید؛ ضرر فعل یک طرفی و ضرار دو طرفی است و ضرر شروع کار و ضرار هم پاسخ در مقابل آن است.

این دو معنا مشهور است یعنی در باب مفاعله، فاعلیت (یعنی ضاربیت) و مفعولیت تقسیم می شود و دو طرفی است.

دو طرفی بودن هم دو جور قابل تفسیر است؛

الف) یکی آغازگر باشد و دیگری پاسخ بدهد.

ب) در ضرر یک فرد مطرح است اما در ضرار دو طرفی است.

مرحوم آیت الله العظمی خویی در کتاب مصباح الفقاهه دو طرفی بودن را این گونه معنا کرده اند؛ یک نفر آغازگر باشد و دیگری هم مورد ضرب واقع می شود و به آیه 9 سوره بقره استدلال می کنند: «يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُون»‏.

مى ‏خواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند؛ در حالى كه جز خودشان را فريب نمى ‏دهند؛ (اما) نمى ‏فهمند.

وقتی ضمیر به منافقین برمی گردد از باب مفاعله است و هنگامی که به خودشان برمی گردد، ثلاثی مجرد است و اگر ضمیر به خدا برگردد به این معنا نیست که خدا هم مانند آن ها خدعه می زند. پس معنا این است که آن ها می خواهند خدا را فریب بدهند.

ایشان همچنین به آیه 111 سوره توبه استدلال می کنند که خداوند فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ».

خداوند از مؤمنان، جان ها و اموالشان را خريدارى كرده كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد؛ (به اين گونه كه) در راه خدا پيكار مى‏ كنند، مى ‏كشند و كشته مى ‏شوند.

در این آیه هم یک طرفی است.

نقد بر کلام مرحوم آیت الله العظمی خویی

اولاً باب مفاعله به این معنا نیست بلکه دو طرفی است همان طور که رضی (رضی الدین استرآبادی) در شرح رضی علی الکافیه به آن تصریح کرده است دو طرف دارد.

ثانیاً خداوند هم خدعه دارد یعنی خدعه آن ها را خنثی می کند و این از باب مشارکه است که در علم معانی مورد بحث واقع می شود و در آیه دوم هم تصریح به دو طرفه بودن شده است.

کاربرد این واژه در قرآن می گوید این تفسیر مخدوش است و قرآن باب مفاعله را در جاهایی به کار برده که دو طرفی نیست.

آیه نخست

مثلاً در آیه 107 سوره توبه می فرماید: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُون»‏.

(گروهى ديگر از آنها) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمانان) و (تقويت) كفر و تفرقه ‏افكنى ميان مؤمنان و كمينگاه براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود؛ آنها سوگند ياد مى‏ كنند كه: «جز نيكى (و خدمت) نظرى نداشته‏ ايم!» امّا خداوند گواهى مى ‏دهد كه آنها دروغگو هستند!

در این مورد کاملا یک طرفی است و آیه مربوط به جنگ تبوک است که منافقین برای تفرقه انگیزی در بین مسلمانان تصمیم به ساخت مسجد گرفتند و از پیامبر (ص) درخواست کردند که آن را افتتاح کند. قبل از جنگ سراغ پیامبر (ص) آمدند و درخواست خود را مطرح کردند و حضرت فرمود بعد از جنگ تصمیم می گیرم. بعد از پایان جنگ جبرئیل نازل شد و گفت نباید این مسجد افتتاح شود چون چهار هدف دارد؛ برای ضربه زدن به مسلمانان، برای ترویج کفر، برای تفرقه بین مسلمانان و برای پناه گرفتن منافقین در آن. بنابراین مسجد ضرار تخریب شد و طبق آنچه در تفسیر مجمع البیان (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏5، ص: 110) ذکر شده، حضرت دستور دادند آن جا را به زباله دان تبدیل کنند.

آیه دوم

همچنین در آیه 231 سوره بقره می فرماید: وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ.

و هنگامى كه زنان را طلاق داديد و به آخرين روزهاى «عدّه» رسيدند، يا به طرز صحيحى آنها را نگاه داريد (و آشتى كنيد) و يا به طرز پسنديده ‏اى آنها را رها سازيد! و هيچ گاه به خاطر زيان رساندن و تعدّى كردن، آنها را نگاه نداريد! و كسى كه چنين كند به خويشتن ستم كرده است. (و با اين اعمال و سوء استفاده از قوانين الهى) آيات خدا را به استهزا نگيريد! و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود و كتاب آسمانى و علم و دانشى كه بر شما نازل كرده و شما را با آن پند مى ‏دهد! و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد خداوند از هر چيزى آگاه است (و از نيات كسانى كه از قوانين او سوء استفاده مى ‏كنند با خبر است)!.

آیه سوم

و نیز در آیه 6 سوره طلاق می فرماید: أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ» زنان طلاق داده را [تا پایان عدّه] به اندازه توانگری خود آنجا سکونت دهید که خود سکونت دارید و به آنان [در نفقه و مسکن] آسیب و زیان نرسانید تا زندگی را بر آنان سخت و دشوار کنید [و آنان مجبور به ترک خانه شوند].

بنابراین چه اینکه ضرر فعل واحد و ضرار فعل اثنین باشد یا اینکه بگوئیم ضرر ابتداء فعل باشد و ضرار جزاء الفعل باشد؛ (هر چند معروف است که باب مفاعله بین الاثنین می باشد) ولی قرآن کثیراًمّا باب مفاعله را به کار برده در حالی که بین الاثنین نیست بنابراین معلوم می شود آنچه در علم نحو بیان شده یکی از استعمالات است و الاستعمال اعم من الحقیقه و المجاز.

پس هر دو معنا از ضرر و ضرار گرچه معروف است اما در مواردی از آیات قرآن به معنای یک طرفی به کار رفته است.

3. و قيل الضَّرَر: ما تَضُرُّ به‌ صاحبك و تنتفع به أنت، و الضِّرَار: أن تَضُرَّه من غير أن تنتفع به.

این معنا هم معقول و واقع بینانه نیست چون در ضرر رساندن نفعی برای طرف مقابل وجود دارد.

اشکال: مراد در اینجا ضرر مالی است؛ در آیه 231 سوره بقره نیز ضرر مالی به کار رفته است. «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا...» شوهر آن قدر زن را اذیت می کند که زن مهرش را ببخشد. قرآن می فرماید: این کار را نکنید. احتمال این معنا در آیه است.

پاسخ: فعلی هذا این معنا «لا شاهدَ علیه» است که بگوئیم ضرر در جائی می باشد که نفعی دارد و ضرار در جائی است که نفعی ندارد.

4. و قيل هما بمعنى، و تكرارهما للتأكيد. هر دو به یک معنا بوده و آن تأکید است.

اما در واقع به معنای تأکید نیست در داستان هارون غنوی که شریک دو درهمی (بعد از بالا رفتن قیمت) گفت من پوست و سر شتر را می خواهم امام نفرمود هذا هو الضرر بلکه فرمود هذا هو الضرار؛ پس معلوم می شود که ضرار یک معنا و ضرر معنای دیگری دارد.

سه معنای دیگر نیز وجود دارد که یکی از آنها را مرحوم بجنوردی بیان کرده اند که ضرار به معنای تکرار ضرر می باشد. فرق دیگری را امام (ره) در بدایه الدُّرر فرموده است.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha