به گزارش خبرنگار خبرگزاری«حوزه»، رضا مثمر در کارگاه فلسفه اخلاق که به همت خانه اخلاق پژوهان جوان در قم برگزار شد، با اشاره به مفهوم تبیین گفت: برای اینکه به ذات چیزی پی ببریم و آن را قابل و فهم کنیم نیاز به تبیین داریم که شامل مسائل مختلف جهان پیرامون میشود و تبیین سبب میشود تا رویدادهای پیرامون برای ما قابلفهم شود.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده علوم شناختی با اشاره به قدرت ذهنی تبیین در وجود انسان، بیان کرد: اگر چنین نیرو و امتیازی در وجود انسان به ودیعه گذاشته نشده بود و قدرت تبیین در جامعه وجود نداشت احتمالاً جامعه بشری رو بهسوی انقراض و نابودی پیش میرفت چراکه تبیین رخداد برابر با پیشبینی آن است.
مثمر ادامه داد: رخدادهایی که انسان تبیین میکند شکل و شمایلهای مختلف دارد که بعضی از آنها فیزیکی هستند که شامل انسان و غیر انسان میشود که در برخی نیز فرد کنشگر در آنها تأثیر دارد و در برخی دیگر تأثیرگذار نیست همچنین رخدادهای غیر فیزیکی غیرانسانی نیز شامل موارد مختلف میشود.
وی با تأکید بر مکانیسم تبیین در منطق نظریه،نظریه تصریح کرد: وقتی تبیین رفتار فردی را تبیین میکنیم بهصورت ناخودآگاه از یک نظریهای استفاده میکنیم که به وجود آن واقف نیستیم نظیر استفادهای که از روانشناسی عامیانه در زندگی خود میکنیم که محصول قرنها تجربه و سنت جامعه بشری یا قومی قبیلهای است که برای تبیین آن نیز از یک مفاهیم ذهنی از پیشساخته شده در ذهن استفاده میشود که به نظر میرسد برای اسناد کلی کافی نیست و نیاز به یک قانون کلی روانشناسی برای اسناد اصولی و علمی دارد که بهصورت ضمنی تبیینهای لازم را انجام میدهد.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده علوم شناختی بابیان ویژگیهای نظریه شبیهسازی در تبیین مسائل مختلف خاطرنشان کرد: این در حقیقت یک نظریه نیست بلکه یک مهارت است که لازم است تا توانمندیهای لازم ذهنی شبیهسازی توضیح در وجود انسان شکل بگیرد که در آنها از مکانیسمهای تخیل برای فهم موقعیت طرف مورد سؤال و تخیل خود بهجای فرد مورد سؤال در درجه نخست از ابزارهای اصلی و ابتدایی نظریه شبیهسازی برای تبیین رفتار است.
مثمر اضافه کرد: در این نظریه تمام شبیهسازیهای موردنظر تا قبل از مرحله عمل موبهمو انجام میگیرد؛ اما در مرحله آخر تصمیمگیری بدون عمل انجام میگیرد چراکه هدف از تخیل در این نظریه فهم آمال و آرزوهای طرف مقابل برای تبیین رفتار فرد مورد سؤال است.
وی بابیان ویژگیها و تقسیمبندیهای همدلی گفت: همدلی در یک تقسیمبندی خاص به دو نوع شناختی و هیجانی تقسیم میشود که دراینبین همدلی شناختی شامل توانایی اکتساب شناخت به امیال و باورهای دیگران است و همدلی هیجانی نیز به توانایی بازیابی امیال و باورهای دیگران بازمیگردد.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده علوم شناختی اضافه کرد: پرکارترین تعریف همدلی در زندگی روزمره نیز همدلی هیجانی است که مورد سؤال دائم اطرافیان است، احساس همدلی با افراد یک غیر موجود سبب پارادوکس داستان میشود که نتیجه فعلوانفعالات هیجانی شناخت ذهنی است.
وی ادامه داد: در نحوه چگونگی ارتباط با کاراکتر داستانی میتواند چنین گفت در خواندن داستان فعلوانفعالاتی در ذهن به وجود میآید که سبب روشن شدن همان بخشهایی در ذهن میشود که در حالت واقعی و فیزیکی برخورد با پدیدهها در ذهن فرد به وجود میآید و طبیعتاً باحالت واقعی مقداری تمایز در کم و کیف وجود دارد و آثار فیزیکی رخداد بیشتر از تخیل ذهنی است.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده علوم شناختی اضافه کرد: باید بین خواب عمیق و تخیل در تجربه پدیدهها تفاوت قائل شد چراکه در تخیل روند هوشیاری و آگاهی انسان کاملاً خودخواسته است
وی ادامه داد: برای انجام کار اخلاقی ضرورت دارد که فرد مجهز و آگاه به هیجانات اخلاقی باشد و بتواند مرزها و تفاوتهای آن را بهدرستی تشخیص دهد که نیازمند باور داشتن است و رابطه آن با ادبیات در این است که به خاطر افزایش هیجانات اخلاقی میتواند مفید به اثر شود.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده علوم شناختی دانشگاه تهران بابیان اثر ادبیات در اخلاقیتر شدن فرد اظهار کرد: این نوع رابطه بهدرستی مشخص نیست و نیازمند دادههای تجربی است و نمونههای عکس نیز در تاریخ اتفاق افتاده اما از جهتی نیز افزایش هیجانات اخلاقی برای رفتار کردن شرط لازم برای اخلاقی شدن انسان است بوده و شرط کافی نیست.
نظر شما