یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
سحر و جادو

حوزه/ هر روز که از عمر مذهب شیعه می‌گذرد این شبهات در رنگ و قالب تازه‌ای در رسانه‌ها و فضای مجازی مطرح می‌شود. بنده در اینجا باید عرض کنم متأسفانه در حوزه‌های علمیه ما آنگونه که زیبنده هست در رابطه با پاسخگویی به شبهات بها داده نمی‌شود.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج) اقدام به انتشار سلسله مباحث حجت الاسلام والمسلمین سید محمد حسینی قزوینی با موضوع پاسخگویی به شبهات مهدویت نموده که متن کامل یکی از سخنرانی های این کارشناس حوزوی تقدیم حضور علاقمندان می گردد.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین

ما در جلسات گذشته که خدمت شما بزرگواران و گرامیان بودیم، اشاره کردیم که شبهات علیه مکتب اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) از همان عصر نبوت آغاز شد و با رحلت رسول گرامی اسلام به اوج رسید.

در زمان ائمه طاهرین (علیهم السلام) آن بزرگواران در حوزه پاسخگویی به شبهات کاملاً ورود می‌کردند، و افرادی را برای پاسخگویی به شبهات و مناظره با مخالفین، معاندین و نواصب تربیت می‌کردند. همچنین در عصر غیبت این وظیفه بر عهده علما و طلاب و فضلای حوزه‌های علمیه محول شده است.

یکی از شبهاتی که وهابیت مطرح کردند و گستردگی بسیار عجیبی داشت شبهات در حوزه «مهدویت» است.

عرض کردیم که در یکی از مراکز پژوهشی حوزه علمیه قم به نام «مرکز الأبحاث العقائدیة» حدود پنج هزار عنوان کتاب ضد شیعه به زبان عربی، فارسی، اردو جمع شد و تمام شبهاتی که در این کتب علیه شیعه بود استخراج شد که مجموع آن به مرز هشت هزار شبهه رسید.

مرحوم «فارس حسون» مسئول این مؤسسه تلاش زیادی برای موضوع بندی این شبهات کردند تا اینکه شبهات در 600 عنوان دسته بندی شد و در هشت جلد چاپ محدود شد. در نهایت حدود 40 مورد از این کتب خدمت مقام معظم رهبری و چندین مورد خدمت مراجع عظام تقلید تحویل داده شد.

اکنون که حدود 15 سال از رحلت این بزرگوار می‌گذرد و از خداوند می‌خواهیم روح ایشان را شاد کند، ما شاید پنج هزار شبهه جدید که در فضای مجازی و رسانه‌ها مطرح شده را جمع کردیم.

* طرح 548 شبهه از سوی وهابیت، علمای  وهابی و مخالفین مهدویت

شبهاتی که در حوزه مهدویت استخراج شد از مرز 500 شبهه تجاوز کرد و دقیقاً 548 شبهه از ناحیه وهابیت، علمای اهل سنت و مخالفین مطرح شد؛ البته این شبهات جدا از شبهاتی است که امثال اخباریون یا بهائیت و دیگران داشتند. این شبهات تنها شبهاتی است که از ناحیه اهل سنت و وهابیت در حوزه مهدویت مطرح شده است.

* در حوزه های علمیه به شبهات به خوبی بها داده نشده است

هر روز که از عمر مذهب شیعه می‌گذرد این شبهات در رنگ و قالب تازه‌ای در رسانه‌ها و فضای مجازی مطرح می‌شود. بنده در اینجا باید عرض کنم متأسفانه در حوزه‌های علمیه ما آنگونه که زیبنده هست در رابطه با پاسخگویی به شبهات بها داده نمی‌شود.

البته نه اینکه بگویم در این حوزه تلاش نمی‌شود، اما به اندازه مطلوب که طلاب و فضای ما در این حوزه ورزیده باشند، با این شبهات آشنا باشند، روش پاسخگویی به شبهات را بدانند، به روش مناظره و فن مناظره آگاه باشند، بنده مرکز پژوهشی و تخصصی در حوزه سراغ ندارم. تنها بعضی از مراکز به صورت ضمنی و حاشیه‌ای به این موضوع می‌پردازند.

* ماجرای شخصی که با چهار نسل به حضرت مهدی(عج) می رسد

یکی از پدیده‌های شوم و نحسی که در طول 10، 12 سال اخیر وارد حوزه مهدویت شد، ماجرای «أحمد الحسن» است؛ او فردی عراقی نزدیک بصره است که مدعی شد با چهار نسل به حضرت مهدی (ارواحنا له الفداه) می‌رسم.

او ادعا می‌کند که پدرم حضرت مهدی به من دستور داده تا زمینه را برای آمدن ایشان فراهم کنم. طرفداران این شخص در بصره درگیری ایجاد کردند، ارتش عراق وارد شد و بیش از 250 کشته بر جای گذاشتند. او به سمت بحرین فرار کرد و بعد از آن از ایشان خبری نیست.

متأسفانه مشاهده می‌کنیم بعضی از افراد یا بهتر بگویم با تأسف بیشتر بعضی از طلاب حوزه‌های علمیه ما مفتون شبهات این فرد شده‌اند.

در جلسه گذشته بنده نمونه‌هایی از انحرافات عقاید این افراد را عرض کردم؛ اولاً نسب این شخص اصلاً مشخص نیست. او گاهی می‌گوید: "من با چهار واسطه به حضرت مهدی می‌رسم"، گاهی می‌گوید: "از جد چهارم مقطوع النسب هستم."

او به بعضی از روایات استناد می‌کند که این روایات به ضرر آن‌ها بیشتر دلالت می‌کند، تا به نفعشان! همچنین نسبت به انبیاء جسارت‌های وقیح دارد و ادعا می‌کند که حضرت یونس جهنمی است، وارد جهنم شده است و تا ابد در آنجا مانده است!!!

بنده نمونه‌هایی از این موارد را در جلسه گذشته در همین این مسجد برای عزیزان از کتاب‌های «أحمد الحسن» نشان دادم. اگر دوستان ما نورهای نزدیک ما را کمتر کنند تصویری که روی پرده می‌فرستیم برای عزیزان روشن‌تر می‌شود.

* طرفداران احمدالحسن از طریق اجنه و سحر به خواب افراد می آیند

ما بارها از این افراد درخواست کردیم برای مناظره بیایند. از خود ایشان خبری نیست، اما طرفدارانشان مغز چندین طلبه ناآگاه را مورد خدشه قرار می‌دهند، وسوسه می‌کنند و از طریق اجنه و سحر به خواب این افراد می‌آیند و بعضی از افراد را گرفتار این فتنه می‌کنند.

ما بارها اعلام کردیم که آماده هستیم با این افراد بنشینیم دوستانه مناظره کنیم. البته کسانی که واقعاً اهلیت مناظره دارند و بعد از مناظره حاضریم با این افراد مباهله کنیم.

امام کاظم (علیه السلام) به «محمد بن حکیم» فرمود: «وَ بَاهِلُوهُمْ فِی عَلِی ع» در رابطه با حقانیت امیرالمؤمنین با این افراد مباهله کنید.

(بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 10، ص 452، باب 26 نوادر الاحتجاجات و المناظرات من علمائنا رضوان الله علیهم).

ائمه طاهرین (علیهم السلام) دستور مباهله را به ما داده‌اند. در جلسه گذشته یکی از عزیزان بلند شد و می‌خواست سؤالاتی را مطرح کند.

ایشان دو سؤال پرسیدند؛ ما به سؤال اول پاسخ دادیم. ایشان سؤال دوم را نوشته بودند، اما متأسفانه چیزی از این سؤال نفهمیدیم. اولین سؤال ایشان این بود که چرا به ما اجازه نمی‌دهند در رسانه‌ها از حق خود دفاع کنیم و «أحمد الحسن» را به مردم معرفی کنیم!؟

جناب آقای «اژه‌ای» قضیه‌ای را تعریف می‌کردند و می‌گفتند: در دوران جنگ هشت ساله شخصی ادعا داشت که من با اجنه سروکار دارم، سحر بلدم و می‌توانم جنگ ایران و عراق را در یک روز خاتمه دهم.

این شخص را به زندان انداختند، اما بنده با ایشان مصاحبه‌ای کردم و از او پرسیدم: طرح شما چیست و چطور می‌توانید جنگ ایران و عراق را در یک روز خاتمه دهید؟! او گفت: شما مرا در رسانه به مردم معرفی کنید، بعد توضیح خواهم داد چطور جنگ را در یک روز خاتمه می‌دهم.

من به او گفتم: شما که این همه قدرت داری و در زندان هستی قفل زندان را بشکن بیرون بیا تا ما قدرت تو را ببینیم. وقتی که قدرت تو را دیدیم تو را در تلویزیون می‌آوریم و به مردم اعلام می‌کنیم که این شخص می‌تواند جنگ ایران و عراق را در یک روز خاتمه دهد!!

* ما فریب خوردگان را پاره تن حوزه علمیه می دانیم

در پرانتز باید بگویم که ما عزیزانی که فریب خوردند را فرزندان خودمان و پاره تن حوزه علمیه می‌دانیم. گرچه این عزیزمان اعلام کردند که من پاره تن حوزه علمیه نیستم!!

این افراد بخواهند یا نخواهند ما آن‌ها را عزیزان خودمان می‌دانیم و با آن‌ها حرفی نداریم، اما به تعبیر حضرت آیت الله کورانی ما با دجالی که فتنه را شروع کرده کار داریم. این آقای طرفدار احمد الحسن ادعا می‌کرد که چرا به ما اجازه صحبت کردن نمی‌دهند و ما را دستگیر می‌کنند!!

عزیزان دقت کنید که این کانال تلگرامی «انصار ایرانی» هست که 169 عضو دارد و آقای «احمد کهندل» از لیدرهای آن‌هاست. از او سؤال کردند که آیا وقتی شما را در شب عاشورا در پردیسان دستگیر کردند به نظام توهین کردید یا نه؟! او در جواب گفت: راستش را بخواهید بله!! ما نمی‌خواستیم این مسائل را بیان کنیم، زیرا فراتر از این مدارک از این افراد در اختیار داریم.

این افراد نظام جمهوری اسلامی و رهبری را با «شمر» و «یزید» مقایسه می‌کنند، اما ما خیلی زیاد به دنبال آن نیستیم. سؤالی که ایشان پرسیدند این بود: شخصی از امام صادق پرسید قائم را به ما معرفی کنید. حضرت در جواب فرمودند:

«لا والله هو الذی یأتی و یهتج»

ایشان ابتدا ادعا کردند که من طلبه حوزه علمیه قم هستم، اما نمی‌دانست که «یحتج» را چطور می‌نویسند! سپس می‌پرسید: قائمی که او را معرفی نکردند چیست؟!

ما هرچه «یأتی و یهتج» را جستجو کردیم مشاهده کردیم این عبارت در هیچ کامپیوتری وجود ندارد. یکی از عزیزان این عبارت را در اینترنت جستجو کرد، اما بازهم آن را پیدا نکرد.

روایتی که این شخص آورده متعلق به «غیبت نعمانی» است با ترجمه «مجتبی عزیزی» و ایشان ادعا می‌کند که من از آن کتاب نوشتم. «یأتی و یهتج» نیست، بلکه: «هُوَ الَّذِی یحْتَجُّ عَلَیکم»

عزیزان دقت کنند که این افراد چطور همانند وهابیت صدر روایت را رها می‌کنند و یک تکه از روایت را مبنای حرفشان قرار می‌دهند. ما کاری به سند روایت نداریم؛ اما راوی می‌گوید خدمت امام باقر (علیه السلام) بودم و گفتم:

«إِنَّا نَصِفُ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ بِالصِّفَةِ الَّتِی لَیسَ بِهَا أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ/ ما حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) را به صفاتی توصیف می‌کنیم که در هیچکدام از مردم نیست».

عزیزان به صدر روایت خوب دقت کنند و مشاهده کنید که حضرت بقیة الله الأعظم دنیا را پر از عدل و داد می‌کند. توصیفاتی نسبت به حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) آمده که حتی ما نسبت به رسول گرامی اسلام و امیرالمؤمنین آن اوصاف را نداریم.

خداوند عالم از روز ازل لباس ایجاد حکومت جهانی و گسترش عدل را بر قامت نورانی حضرت ولی عصر دوخته است. پیامبران گذشته از حضرت آدم تا نبی گرامی اسلام به پیروانشان بشارت آن بزرگوار را داده‌اند. راوی می‌گوید: اوصافی که برای حضرت مهدی ذکر می‌کنیم که در میان مردم کسی دارای آن صفات نیست.

«فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا یکونُ ذَلِک أَبَداً/ حضرت فرمودند: اصلاً نمی‌توان کسی را با آن صفات پیدا کنید».

نبی گرامی اسلام و حضرت امیرالمؤمنین جد بزرگوارشان هم دارای چنین صفاتی نیستند.

«حَتَّی یکونَ هُوَ الَّذِی یحْتَجُّ عَلَیکمْ بِذَلِک/ زمانی که حضرت مهدی می‌آید خودشان به اوصاف خود با دلیل و برهان احتجاج می‌کند».

«وَ یدْعُوکمْ إِلَیه/ و شما را به امری که صاحب اوست می‌خواند».

(الغیبة للنعمانی، نویسنده: ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 321، ح 3)

حال این روایت چه ارتباطی به «احمد الحسن» دارد؟! این شخص ادعا می‌کرد ضمیر «إِلَیه» در «هُوَ الَّذِی یحْتَجُّ عَلَیکمْ بِذَلِک وَ یدْعُوکمْ إِلَیه» به «أحمد الحسن» برمی‌گردد!!

شما خودتان قضاوت بفرمایید که اصلاً از این روایت چیزی در رابطه با «أحمد الحسن» استفاده می‌کنید؟!

«مالک جهنی» به محضر مبارک امام صادق(ع) عرض کرد: ما صاحب این امر را با ویژگی‌هایی می‌خوانیم که هیچ کس از مردم را آنگونه وصف نمی‌کنیم.

حضرت فرمود: به خدا سوگند هرگز آنچه را که گمان می‌کنید واقع نخواهد شد تا اینکه خود او به وسیله آن توصیفی که می‌کنید بر علیه خودتان احتجاج کرده و شما را به سمت آن امر و حکومت الهی دعوت می‌فرماید.

این افراد آسمان و ریسمان را به هم می‌بافند و می‌خواهند فتنه‌ای را در جامعه ایجاد کنند تا به وسیله آن امنیت جامعه، حوزه‌های علمیه و اعتقادات جوانان را به هم بزنند.

* ادعایی وقیحانه درباره حضرت یونس(ع)

بنده هفته اول مطالبی نشان دادم که بازهم آن را بازگو خواهم کرد. در کتاب «المتشابهات» جلد چهارم به قلم جانشین و فرستاده امام مهدی «سید أحمد الحسن» مطالبی بیان شده است. ما با نسب او کاری نداریم، اما دقت کنید که نسبت به حضرت یونس می‌نویسد:

"یونس در شکم ماهی مُرد و روحش به ظلمات جهنم نگریست و نیز به طبقات پایین آن نگاه کرد. پس از آنکه ماهی یونس را خورد روح یونس جدا شد و خداوند روح او را به سوی جهنم فرستاد تا آن را ببیند. آری یونس جهنم و ظلمات آن را درک کرد و در آنجا قارون را دید و با او سخن گفت. جهنمی که او دید جهنمی در حال بزرگ شدن است!!"

زمانی که بنده این مطالب را می‌خوانم واقعاً بدنم می‌لرزد که نسبت به پیغمبر بزرگواری همانند حضرت یونس که خداوند عالم او را از مرسلین و صالحین می‌شمارد چنین تعبیری به کار می‌برند!!

آیا یک گوینده «لا إله إلا الله» و معتقد به قرآن کریم چنین حرفی را مطرح می‌کند که نسبت به حضرت یونس که از پیامبران مرسل است وقیحانه ادعا کند که او مُرد و روحش به جهنم رفت!؟ زمانی که خداوند عالم بخواهد حضرت یونس را با آن مقامات عالی به جهنم ببرد دیگر تکلیف ما روشن است. دوستان عزیز، ما این مطالب را در «شبکه جهانی ولایت» گفتیم و در فضای مجازی منتشر شد.

این شخص قصد افاضه داشت و نمی‌دانست «یحتج» را چطور می‌نویسند، اما مشاهده کنید شخصی که تصویر آن را ملاحظه می‌کنید از لیدرهای آن‌هاست.

او جدیداً خدمت حضرت آیت الله العظمی سیستانی و آیت الله العظمی مکارم شیرازی و دیگر مراجع نامه نوشته و از آن‌ها برای مناظره دعوت کرده است. من دوست دارم عزیزان عین عبارت ایشان را گوش دهند.

من از ایشان درخواست کردم برای مناظره بیایند، اما آن‌ها نیامدند. این شخص در منزل خود فایلی را پر کرده است و در فضای مجازی منتشر کرده است. وقتی که ما معتقدیم از مناظره ابایی نداریم، این مردانگی را داریم که این مطالب را پخش کنیم.

ادعاهای او را بشنوید:

"یکی دیگر از مواردی که ایشان (آقای قزوینی) به آن انحراف می‌گوید این است که می‌گوید: یونس در شکم ماهی مرد، درحالی‌که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِین/ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم، و همین گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم». سوره انبیاء آیه 88

آقای قزوینی! (وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ) به معنای این است که او را از غم و غصه نجات دادیم، نه از مرگ!! انصافاً شما عربی هم نمی‌دانید؟! (وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ) به معنای این است که او را از غم و غصه نجات دادیم. عزیزان! این بحث خیلی مفصل است و پاسخ آن حدود 9 صفحه است. بنده الآن نمی‌توانم این بحث را باز کنم، اما آقای قزوینی می‌گوید: چون قرآن کریم می‌فرماید (وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ) چرا «أحمد الحسن» گفته که یونس در شکم ماهی مرد؟!

«سید أحمد الحسن» با قرآن اثبات می‌کند که جسم حضرت یونس مرد، زیرا نهنگ او را خورده بود. آقای قزوینی به دوستان خود می‌گوید که حضرت یونس در شکم نهنگ مشغول عبادت بوده است. اگر نهنگ شما را بخورد آیا در شکم او بدون نور آفتاب و غذا سالم می‌مانید؟! قرآن کریم در ادامه می‌فرماید:«لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلی یوْمِ یبْعَثُون/ تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند». سوره صافات  آیه 144

حال این سؤال پیش می‌آید که مگر قبل از قیامت همه عالم متبدل نمی‌شود؟! «یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماوات/ در آن روز که این زمین به زمین دیگر و آسمان‌ها (به آسمانهای دیگر) تبدیل می‌شوند». سوره ابراهیم آیه 48

حالا فرض کنیم که نهنگ به قدری عمر داشته باشد که تا آخرین روز دنیا زنده بماند. در زمانی که نه دریا هست، نه زمین هست و نه نهنگ است چطور می‌گوید تا برانگیخته شدن قیامت در شکم می‌ماند؟! بنابراین این متشابه قرآنی بود.

این آیه هم همانند سایر آیات قرآن کریم است. شما نمی‌فهمیدید به همین خاطر قائم آل محمد وصی و فرستاده امام زمان (علیه السلام) آمد تا این موارد را حل کند. ایشان آمدند تا به مردم علم حقیقی یاد دهند.

آیا (وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ) به معنای این است که او را از مرگ نجات دادیم یا از غم نجات دادیم؟! آیا هرکسی که از غم نجات پیدا کند از مرگ نجات پیدا کرده است؟! آیا این‌ها مناظره دارد؟! آیا تساوی دارد؟! عام و خاص مطلق است؟! چه استدلالی بود؟!

اما اینکه حضرت یونس روحش به جهنم نگریست، با قارون صحبت کرد و از اخبار مطلع شد را مسخره می‌کنید!؟ آیا حدیث امام صادق (علیه السلام) را هم مسخره می‌کنید که نبی الله یونس زمانی که امر ولایت ائمه اطهار بر او عرضه شد تحمل نداشت.

«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِین/ و ذاالنون (یونس) را (به یاد آور)، در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت، و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت، (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمت‌ها (ی متراکم) فریاد زد خداوندا! جز تو معبودی نیست، منزهی تو، من از ستمکاران بودم». سوره انبیاء آیه 87

بروید تفسیر اهلبیت (علیهم السلام) را بخوانید. آیا شما امام صادق (علیه السلام) را هم برای این کلمات مسخره می‌کنید؟!"

ایشان می‌گوید: امام صادق فرمودند که حضرت یونس به جهنم رفت!! او حدود چهل بخش از صحبت‌های بنده را تکه تکه جواب داده است.

بنده تنها یک نمونه آن را امشب برای شما نمایش می‌دهم تا هم روش پاسخگویی به شبهه را بدانید و هم ببینید که این آقایان اصلاً از قرآن کریم بی‌خبر هستند.

قرآن کریم در این رابطه می‌فرماید: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ/ و ذو النون را یاد کن آن دم که خشمناک برفت و گمان کرد بر او قدرتی نداریم، پس از ظلمات ندا داد که پروردگارا! خدایی جز تو نیست».

می بینید که قرآن کریم می‌فرماید که حضرت یونس در شکم ماهی تسبیح خدا می‌گفت، اما این شخص مسخره می‌کند!! در حقیقت این افراد قرآن کریم را انکار می‌کنند.

«سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِین/ تسبیح تو گویم که من از ستمگران بودم».

«فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِین/ پس اجابتش کردیم و از تنگنا نجاتش دادیم و مؤمنان را نیز چنین نجات می‌دهیم». سوره انبیاء آیات 87 و 88

حال سوره صافات را مشاهده کنید و ببینید که تعبیر قرآن کریم در رابطه با حضرت یونس چیست.

«وَ إِنَّ یونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ إِذْ أَبَقَ إِلَی الْفُلْک الْمَشْحُون/ و همانا یونس هم از پیامبران بود به یادش آور زمانی که به طرف یک کشتی پر بگریخت».

«فَساهَمَ فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیم/ پس قرعه انداختند و او از مغلوبین شد پس ماهی او را ببلعید در حالی که ملامت زده بود». سوره صافات آیات 139 تا 142

بنده داستان حضرت یونس را از قول امام صادق(ع) و امام باقر(ع) عرض می‌کنم. زمانی که حضرت یونس بر قوم خود نفرین کرد نفرین ایشان نگرفت و قوم او از طریق عالمی که بینشان بود دعا و تضرع کردند تا خداوند عالم عذاب را از آن‌ها برداشت.

حضرت یونس مشاهده کرد که قوم او عذاب نشدند. به همین خاطر از قوم خود کناره گیری کرد تا کنار دریا رفت. زمانی که کشتی را مشاهده کرد وارد کشتی شد و هنگامی که کشتی در حال حرکت بود نهنگ بزرگی آمد.

سرنشینان کشتی با هم توافق کردند با قرعه کشی شخصی از بین خود انتخاب کنند تا در دریا بیندازند و نهنگ او را بخورد. ساکنان کشتی سه بار قرعه انداختند، هر سه بار قرعه به نام حضرت یونس درآمد و ایشان را به طرف نهنگ انداختند.

قرآن کریم عبارت (فَساهَمَ) به معنای قرعه انداختن را آورده و حضرت یونس هم در قرعه کشی باخت. «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیم/ حال آنکه خود را نکوهش می‌کرد.

قرآن کریم می‌فرماید: «فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلی یوْمِ یبْعَثُون/ و اگر او از تسبیح‌گویان نمی‌بود حتماً در شکم ماهی تا روزی که خلق مبعوث شوند باقی می‌ماند. سوره صافات آیات 143 و 144

این فرمایش قرآن کریم است. آیا قرآن کریم را هم مسخره می‌کنید؟! خداوند عالم توانسته است حضرت یونس را در شکم ماهی زنده نگاه دارد.

امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: خداوند عالم به نهنگ دستور داد حق نداری استخوان حضرت یونس را خرد کنی یا حتی به پوستش خدشه بیندازی!!

همین خداوند می‌تواند ماهی را تا قیام قیامت زنده نگاهدارد. حال چطور می‌خواهد این کار را انجام دهد به من و شما ربطی ندارد. قرآن کریم می‌فرماید: اگر یونس از مسبحین نبود قطعاً تا روزی که برانگیخته می‌شود در شکم آن ماهی می‌ماند.

قرآن کریم در ادامه می‌فرماید: «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیم/ ولی چون از تسبیح‌گویان بود ما او را به خشکی پرتاب کردیم در حالی که مریض بود».  سوره صافات آیه 145

زمانی که حضرت یونس تسبیح گفت، توبه و استغفار کرد خداوند او را در حالی که ناخوش احوال بود به زمین خشکی انداخت.

«وَ أَنْبَتْنا عَلَیهِ شَجَرَةً مِنْ یقْطِین/ و بر بالای سرش بوته‌ای از کدو رویاندیم». سوره صافات  آیه 146

چند روزی که حضرت یونس در شکم ماهی مانده بود و پوستش همانند پوست بچه گنجشک تازه به دنیا آمده شده بود و توان حرکت نداشت خداوند بالای سر حضرت یونس درخت کدو رویاند تا بالای سر ایشان سایه بیفکند. سپس می‌فرماید: «وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُون/ و او را به سوی شهری که صد هزار نفر و بلکه بیشتر بودند فرستادیم». سوره صافات آیه 147

«أحمد الحسن» ادعا می‌کند که حضرت یونس به جهنم رفت. همچنین نماینده «أحمد الحسن» هم که به ما جواب داده ادعا می‌کند که او به جهنم رفت و تمام شد؛ ولی قرآن کریم می‌فرماید: حضرت یونس را نجات دادیم و بعد از نجات دادن به سوی قومی فرستادیم که صد هزار نفر یا بیشتر بودند. نستجیر بالله خداوند حضرت یونس را از جهنم بیرون آورده و به سوی قومی با جمعیت بیش از صد هزار نفر فرستاده است؟!

این افراد اصلاً قرآن کریم را نمی‌خوانند. تعبیر قرآن کریم نسبت به حضرت یونس خیلی واضح و روشن است. همچنین در سوره مبارکه «قلم» خطاب به رسول گرامی اسلام وارد شده است:

«فَاصْبِرْ لِحُکمِ رَبِّک وَ لا تَکنْ کصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادی وَ هُوَ مَکظُوم/ پس تو در برابر حکم پروردگارت صبر کن و چون یونس صاحب داستان ماهی مباش که دلگیر و خشمین ندا کرد».

«لَوْ لا أَنْ تَدارَکهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُوم/ و اگر نعمتی از ناحیه پروردگارش او را در نمی‌یافت هر آینه با حالتی نکوهیده در بیابان بی‌سقف می‌افتاد».

«فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِین/ ولی پروردگارش او را برگزید و از صالحینش کرد». سوره قلم  آیات 48 تا 50

می فرماید پروردگار حضرت یونس را برگزید و از شایستگان گردانید. مشاهده کنید ما هر مطلبی که بیان می‌کنیم تصویر کتاب را می‌آوریم تا مخالفین ادعا نکنند در روایت تصرف کردید و روایت را تقطیع کردید.

کتابی که مشاهده می‌کنید تفسیر «مجمع البیان» است. در جلد هفتم وارد شده است:

«وبقاؤه فی بطن الحوت حیاً، معجزة له/ زنده ماندن حضرت یونس در شکم ماهی معجزه‌ای برای حضرت یونس است.

(تفسیر مجمع البیان، نویسنده: الشیخ الطبرسی، ج 7، ص 109، باب 21 - سورة الأنبیاء)

بر فرض ما نفهمیدیم، اما نستجیر بالله صاحب کتاب «مجمع البیان» آقای «طبرسی» هم نفهمیده است. در کتاب «تفسیر صافی» اثر «ملأ محسن فیض کاشانی» وارد شده است که ایشان می‌نویسد:

«‌فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ بأن قذفه الحوت الی الساحل و أنبت اللَّه علیه شجرة من یقطین»؛ مراد از فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ این است حضرت یونس که در شکم ماهی گرفتار بود را به ساحل رساندند و بالای سر او سایه درختی قرار دادند.

(تفسیر الصافی، نویسنده: فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، محقق / مصحح: اعلمی، حسین، ج 3، ص 352، باب سورة الأنبیاء)

جناب آقای «محمد جواد مغنیه» (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «تفسیر الکاشف» می‌گوید:

«قال المفسرون: ان یونس خرج من بطن الحوت کالفرخ الممتعط، وان اللَّه أنبت علیه شجرة من یقطین یستظل بها»

(التفسیر الکاشف، نویسنده: محمد جواد مغنیة، جلد: 4، ص 194، الجزء الحادی عشر سورة یونس)

حداقل چند مورد از تفاسیر را ببینید سپس این‌طور هذیان مطرح کنید. مرحوم «علامه طباطبایی» در کتاب «تفسیر المیزان» جلد 17 همین مطلب را می‌آورد و معنا می‌کند:

«فَلَوْ لا أَنَّه کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِه إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ»؛ مراد از (یوْمِ یبْعَثُونَ) نفخه اولی یا نفخه ثانیه یا تعجیل به قیامت است.

(تفسیر المیزان، نویسنده: السید الطباطبائی (مترجم: همدانی)، ج 17، ص 246، باب سخنی پیرامون داستان الیاس (ع)

ایشان در ادامه موارد دیگر را مطرح می‌کند. همچنین در کتاب «تفسیر المیزان» جلد هفدهم وارد شده است:

«أن الله سبحانه حفظه حیا سویا فی بطنه أیاما و لیالی/ خداوند متعال حضرت یونس را در شکم ماهی چند شبانه روز زنده و سالم نگاه داشت».

«فاستجاب الله له فأمر الحوت أن یلفظه/ خداوند دعای حضرت یونس را مستجاب کرد و به ماهی دستور داد او را بیرون پرت کند».

«فنبذه بالعراء/ ماهی حضرت یونس را به خشکی پرت کرد».

«و هو سقیم/ در حالی که بیمار بود».

حضرت یونس در اثر چند مدتی که در شکم ماهی مانده بود پوست بدنش رقیق شده بود.

«فأنبت الله سبحانه علیه شجرة من یقطین یستظل بأوراقها/ خداوند متعال بر بالای سر یونس بوته‌ای از کدو رویانید تا برگ‌هایش بر بدن او سایه بیفکند».

«ثم لما استقامت حاله أرسله إلی قومه/ زمانی که حال او بهبود پیدا کرد به سوی قومش بازگشت».

(تفسیر المیزان، نویسنده: السید الطباطبائی (مترجم: همدانی)، ج 17، ص 167، باب کلام فی قصة یونس علیه السلام فی فصول)

آیت الله العظمی مکارم شیرازی در «تفسیر نمونه» این مطالب را مفصل مطرح می‌کند و قضایا را بسیار مفصل‌تر از دیگران بیان می‌کند.

بر فرض ما نمی‌فهمیم، اما آیا مراجع هم نمی‌فهمند؟! این بزرگوار شاید تنها مرجعی باشند که ما در طول این چند سال اخیر دیدیم هم مرجع هستند و هم مفسر قرآن کریم هستند.

ایشان می‌نویسد:

"بعضی از مفسران احتمالاتی ذکر کرده‌اند: «نخست» اینکه هر دو زنده می‌ماندند و یونس به صورت یک زندانی تا روز قیامت در شکم ماهی محبوس بود. «دوم» اینکه یونس از دنیا می‌رفت و ماهی به صورت قبرستان سیار او زنده می‌ماند!

«سوم» اینکه یونس و ماهی هر دو می‌مردند و شکم ماهی قبر یونس می‌شد، و زمین قبر ماهی، او در دل ماهی و ماهی در دل زمین تا روز رستاخیز دفن می‌شدند."

(الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل (تفسیر نمونه) (فارسی)، نویسنده: الشیخ ناصر مکارم الشیرازی، ج 19، ص 152 تا 157، باب سوره الصافات ‹ 37 ›: آیات 139 تا 148)

حداقل زمانی که می‌خواهید صحبتی کنید که آن را در فضای مجازی پخش کنید و از سرکرده دجال خود دفاع کنید اول تفاسیری که بزرگان شیعه نوشتند را ببینید بعد حرف بزنید. بازهم در کتاب «تفسیر نمونه» صفحه 160 وارد شده است:

"هنگامی که یونس با حالت خشم و غضب قوم را رها کرد و مقدمات خشم الهی نیز بر آن‌ها ظاهر شد، تکان سختی خوردند و به خود آمدند، اطراف عالم و دانشمندی را که در میان آن‌ها بود گرفتند، و با رهبری او در مقام توبه بر آمدند.

در بعضی از روایات آمده است که آن‌ها دسته جمعی به سوی بیابان حرکت کردند و بین زنان و فرزندان و حیوانات و بچه‌های آن‌ها، جدایی افکندند.

سپس گریه را سر دادند و صدای ناله خود را بلند کردند و مخلصانه از گناهان خویش و تقصیراتی که درباره پیامبر خدا یونس داشتند توبه کردند.

در اینجا پرده‌های عذاب کنار رفت و حادثه بر کوه‌ها ریخت و جمعیت مؤمن توبه کار به لطف الهی نجات یافتند. یونس بعد از این ماجرا به سراغ قومش آمد تا ببیند عذاب بر سر آن‌ها چه آورده است؟

هنگامی که آمد در تعجب فرو رفت که چگونه آن‌ها در روز هجرتش همه بت پرست بودند ولی اکنون همه موحد خداپرست شده‌اند؟ قرآن در اینجا می‌گوید: «ما او را به سوی جمعیت یکصد هزار نفری یا بیشتر فرستادیم»"

(الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل (تفسیر نمونه) (فارسی)، نویسنده: الشیخ ناصر مکارم الشیرازی، ج 19، ص 160، باب سوره الصافات ‹ 37 ›: آیات 139 تا 148)

مشاهده کنید این نظر مراجع و مفسرین در این خصوص است. ایشان می‌گوید: شما ائمه اطهار را مسخره می‌کنید. امام صادق(ع) می‌فرماید: به دلیل اینکه ولایت ما را نپذیرفت وارد آتش جهنم شد!!

شما ببینید در کتاب «تفسیر قمی» روایتی از «علی بن ابراهیم» نقل شده است که می‌گوید:

"پدرم «ابراهیم بن هاشم» از «ابن ابی عمیر» که یکی از مشایخ الثقات و اصحاب اجماع است از قول «جمیل بن دراج» و او از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند: یکی از یهود از حضرت امیرالمؤمنین در رابطه با قضیه حضرت یونس سؤال پرسید؛ حضرت فرمود:

«فَإِنَّهُ الْحُوتُ الَّذِی حُبِسَ یونُسُ فِی بَطْنِهِ- فَدَخَلَ فِی بَحْرِ الْقُلْزُمِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی بَحْرِ مِصْرَ ثُمَّ دَخَلَ فِی بَحْرِ طَبَرِسْتَانَ ثُمَّ خَرَجَ فِی دِجْلَةَ الْغَوْرَاءِ ثُمَّ مَرَّتْ بِهِ تَحْتَ الْأَرْضِ حَتَّی لَحِقَتْ بِقَارُون»

اگر این افراد حداقل آیات قرآن کریم را در رابطه با قارون می‌خواندند متوجه می‌شدند که خداوند عالم می‌فرماید: ما به خاطر سرپیچی قارون از حضرت موسی دستور دادیم که زمین او را در خود ببلعد!!

در روایت وارد شده است که قارون هرروز به اندازه یک قد آدم بیشتر در زمین فرو می‌رود و به عمق زمین نزدیک می‌شود. قرآن کریم هم نسبت به حیات قارون صحبت می‌کند و هم اینکه ایشان تا روزی که خداوند عالم بخواهد در عذاب است.

«وَ کانَ قَارُونُ هَلَک فِی أَیامِ مُوسَی وَ وَکلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکاً یدْخِلُهُ فِی الْأَرْضِ- کلَّ یوْمٍ قَامَةَ رَجُل»

حضرت یونس در شکم ماهی تسبیح و استغفار می‌کرد، اما در هیچ موردی بحث قعر جهنم، رفتن روح حضرت یونس به جهنم و مردن جسم او در کار نیست. حضرت یونس در شکم ماهی در حال تسبیح بود در حالی که ماهی در حرکت بود. قارون صدای تسبیح یونس را شنید گفت: من صدای آدمی می‌شنوم. ملک موکل گفت: او حضرت یونس است.

در آنجا مکالمه‌ای میان قارون و حضرت یونس انجام شد. زمانی که حضرت یونس احوالات قارون را دید استغفار کرد. امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:

«فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَه/ خداوند عالم دعای حضرت یونس را اجابت کرد.

«وَ أَمَرَ الْحُوتَ أَنْ تَلْفِظَه/ و به ماهی دستور داد که او را از شکم خود به بیرون پرت کند.

«فَلَفَظَتْهُ عَلَی سَاحِلِ الْبَحْر»

دقت داشته باشید این سخن مفسرین و مراجع عظام تقلید نیست، بلکه فرمایش امام صادق(ع) است. روایت هم صددرصد صحیح است. شما فرمایش امام صادق(ع) را مسخره می‌کنید؟ یا اشتباهی می‌فهمید؟ شما دارید روایات را تحریف می‌کنید و از ائمه اطهار مطالبی نقل می‌کنید که آن بزرگواران از او خبر ندارند!!؟

او ادعا می‌کند که امام صادق(ع) فرموده است: به دلیل اینکه حضرت یونس ولایت ما را نپذیرفت او را به قعر جهنم بردیم!! زمانی که این تعابیر را می‌گویید فردا اهل سنت به ریش شما می‌خندند، وهابیت ادعاهای دروغین شما را ملاک قرار می‌دهند و بچه شیعه‌ها می‌گویند چطور حضرت یونس که قرآن کریم در مورد او می‌فرماید:

«فَضَّلْنا عَلَی الْعالَمِین/ هر یک را بر جهانیان برتری دادیم. سوره انعام  آیه 86

ولایت اهلبیت (علیهم السلام) را نپذیرفتند؟! یکی از آقایان چند روز قبل در یکی از شبکه های رسانه‌ی ملی ما گفته بود: "بادمجان‌ها بعضی تلخ و بعضی شیرین است؛ بادمجان‌های تلخ به این خاطر تلخ است که ولایت اهلبیت را نپذیرفته و تلخ شده است!!"

شما ببنید وهابیت در فضای مجازی حرف او را علم کردند و چقدر علیه مذهب شیعه و مراجع مطالبی مطرح کردند. وقتی ما سخن از دست اهلبیت نمی‌گیریم این‌طور هم چوب لای چرخ اهلبیت (علیهم السلام) نگذاریم.

در ادامه روایت وارد شده است:

«وَ قَدْ ذَهَبَ جِلْدُهُ وَ لَحْمُهُ وَ أَنْبَتَ اللَّهُ عَلَیهِ شَجَرَةً مِنْ یقْطِینٍ وَ هِی الدُّبَّاءُ فَأَظَلَّتْهُ مِنَ الشَّمْسِ فَشَکرَ، ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ الشَّجَرَةَ- فَتَنَحَّتْ عَنْهُ وَ وَقَعَ الشَّمْسُ عَلَیهِ فَجَزِعَ- فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیهِ یا یونُسُ لِمَ لَمْ تَرْحَمْ مِائَةَ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُونَ وَ أَنْتَ تَجْزَعُ مِنْ أَلَمِ سَاعَةٍ- فَقَالَ یا رَبِّ عَفْوَک عَفْوَک، فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیهِ بَدَنَهُ»

امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «وَ رَجَعَ إِلَی قَوْمِهِ وَ آمَنُوا بِه»

بعد از اینکه حضرت یونس از شکم ماهی نجات پیدا کرد، کنار دریا قرار گرفت و بهبودی یافت به طرف قوم خود برگشت. قرآن کریم در اینجا می‌فرماید:

«فَلَوْلا کانَتْ قَرْیةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِیمانُها- إِلَّا قَوْمَ یونُسَ لَمَّا آمَنُوا- کشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا- وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی حِین»

چرا هیچیک از شهرها و آبادی‌ها ایمان نیاوردند که (ایمانشان به موقع باشد و) مفید به حالشان افتد، مگر قوم یونس، به هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسواکننده را در زندگی دنیا از آنان بر طرف ساختیم و تا مدت معینی (پایان زندگی و اجلشان) آن‌ها را بهره‌مند ساختیم. سوره یونس آیه 98

بازهم در کتاب «تفسیر قمی» امام صادق (علیه السلام) این قضیه را به طور مفصل مطرح می‌کند.

روایت بعدی، روایت «ابو الجارود» از امام باقر است؛ که البته ما خودمان نسبت به «ابو الجارود» ارادت نداریم و به روایات او اهتمام نمی‌ورزیم، زیرا این افراد زیدی مذهب و در عصر خودش ناشر تفکر زیدی‌ها در مازندران بودند. در این روایت هم از قول امام باقر (علیه السلام) نقل شده است:

«فَأَخْرَجَهُ الْحُوتُ إِلَی السَّاحِل/ ماهی به امر خداوند حضرت یونس را به ساحل گذاشت.

(تفسیر القمی، نویسنده: قمی، علی بن ابراهیم، محقق / مصحح: موسوی جزائری، طیب، ج 1، ص 318، باب (10) سورة یونس مکیة مائة و عشر آیة (110))

حضرت یونس به طرف قومش آمد و آن‌ها را به ایمان دعوت کرد. کسانی که ایمان نیاورده بودند به خداوند عالم و حضرت یونس ایمان آوردند.

در اینجا داستان مفصلی نقل شده است که امام صادق می‌فرماید: حضرت یونس چهل سال قوم خود را به سوی خداوند متعال دعوت کرد؛ اما بعد از گذشت این مدت تنها دو نفر به او ایمان آوردند که یکی از آن‌ها عالم و دیگری عابد بود.

زمانی که حضرت یونس می‌خواست قوم خود را نفرین کند عالم به حضرت یونس التماس می‌کرد که نفرین نکند و به دعوت الهی ادامه دهد شاید مردم متنبه شوند، اما شخص عابد اصرار داشت که وقتی چهل سال زحمت کشیده و مردم ایمان نیاوردند نفرین کند.

عاقبت حضرت یونس نفرین کرد. خداوند متعال به حضرت یونس قول داد که این افراد را عذاب می‌کند در حالی که قومش او را مسخره می‌کردند. شخص عابد گفت: یا یونس! اگر خداوند عالم قوم تو را عذاب نکند ما همگی در نبوت تو شک خواهیم کرد. حضرت یونس فرمود: خداوند وعده داده است.

حضرت یونس و شخص عابد از آن محل رفتند در حالی که مردم مشاهده کردند آثار عذاب نمایان شد. به همین خاطر جلوی منزل عالم آمدند و گفتند: ما اشتباه کردیم، حال چکار کنیم؟! بادهای سرخی وزیدن گرفته بود و نشانه‌های عذاب و قهر الهی نمایان بود. شخص عالم به قوم دستور داد که همگی بیرون شهر بیایید.

زمانی که به آنجا آمدند دستور داد اطفال شیرخوار در یک طرف و مادرها در طرف دیگر قرار بگیرند. بچه‌های گوسفندان در یک طرف و گوسفندان در یک طرف قرار بگیرند. بچه بزها در یک طرف و بزها در یک طرف قرار بگیرند.

زمانی که بچه‌های شیرخواره گریه می‌کردند و ضجه می‌زدند و همچنین بچه‌های حیوانات از گرسنگی در عذاب بودند. از طرف دیگر مادرهای اطفال و حیوانات شدیداً ناراحت بودند. زمانی که صدای شیون بلند شد عالم گفت: الآن زمان دعا کردن فرا رسیده است!! وقتی مردم شروع به دعا و استغفار کردند خداوند عالم عذابی که بالای سر قوم حضرت یونس آمده بود را برطرف کرد و مردم ایمان آوردند.

قرآن می فرماید: «وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُون/ و او را به سوی شهری که صد هزار نفر و بلکه بیشتر بودند فرستادیم». سوره صافات آیه 147

حضرت یونس بر این افراد مبعوث شد، شروع به راهنمایی این افراد کرد و درس توحید و قیامت به این افراد آموزش داد. این مطالب خلاصه داستان حضرت یونس است.

دوستان عزیز مشاهده کنید که این آقایان چطور اولاً نسبت به حضرت یونس (علیه السلام) این‌طور وقیحانه جسارت می‌کنند. البته جسارت این افراد تنها نسبت به حضرت یونس نیست. آن‌ها نسبت به رسول اکرم اهانت دارند و ذیل آیه: «إِنَّا فَتَحْنا لَک فَتْحاً مُبِینا/ ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم! سوره فتح آیه 1

می‌گویند: در وجود مقدس پیغمبر اکرم مقداری انانیت و خودخواهی بوده که برطرف شده است. آن‌ها همچنین نسبت به حضرت امیرالمؤمنین اهانت‌هایی دارند که بنده تنها گوشه‌ای از آن را به عزیزان نشان می‌دهم تا ببینند نسبت به آن بزرگوار چه تعبیری دارند!!

در کتاب «المتشابهات» جلد چهارم اثر «سید أحمد الحسن» ذیل آیه شریفه: «وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکثَرَ شَی‌ءٍ جَدَلا/ ولی انسان بیش از هر چیز به جدل می‌پردازد». سوره کهف آیه 54

وارد شده است که "جدل در این آیه به معنای کلام حق و حجت‌آور است. انسان در این آیه علی بن أبی طالب است. هرگاه انسان گمراه شود به باطل مجادله می‌کند."

این همان تعبیری است که اهل سنت در رابطه با حضرت امیرالمؤمنین دارند که ساخته پرداخته یهودیان است. آن‌ها می‌گویند: مراد از (وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکثَرَ شَی‌ءٍ جَدَلا) حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بوده است!!!

این افراد عبارتی می‌آورند که انسان واقعاً حیران می‌ماند و تعجب می‌کند انسانی که می‌خواهد ناشر فرهنگ ائمه اطهار و نائب حضرت مهدی فرزند امیرالمؤمنین باشد این‌طور نسبت به آن بزرگوار جسارت کند!؟

آن‌ها ادعا می‌کند که نستجیر بالله مراد از (الْإِنْسانُ) حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است.

همچنین در کتاب «المتشابهات» جلد چهارم صفحه 25 وارد شده است: "امیرالمؤمنین که می‌فرماید: «إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوب»

(بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 84، ص 341، ح 19)

از جهت منیت و ظلمت، این عبارت ادا می‌شود. اگر منیت و ظلمت کم در وجود حضرت علی نبود، علی همان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بود."

دوستان شما این مطالب را از همه مراجع عظام تقلید استفتاء کنید و از علمای اهل سنت هم بپرسید که به کار بردن چنین تعبیری نسبت به امیرالمؤمنین به عنوان امام شیعیان و به عنوان صحابه پیغمبر اکرم و خلیفه چهارم چه حکمی دارد و پاسخ او چیست!؟

ما این مطالب را از کتاب «المتشابهات» نوشته جاشین و فرستاده امام مهدی «احمد الحسن» سؤال 136 آوردیم. همچنین در این کتاب جلد سوم در خصوص آیه شریفه: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر/ که انسان‌ها همه در زیان‌اند». سوره عصر آیه 2

مطالبی بیان می‌کند که انسان حیران می‌ماند آیا عقل سالم چنین تعبیری به کار می‌برد!؟ من عذرخواهی می‌کنم، اما اگر بگویم این شخص دیوانه است می‌ترسم فردای قیامت دیوانگان از من شکایت کنند. او ذیل این آیه شریفه می‌گوید: "امیرالمؤمنین همان (الْإِنْسانَ) است که در خیل زیان است."

ببینیم ائمه اطهار در این خصوص چه فرمایشی دارند!؟ در کتاب «کمال الدین» صفحه 656 وارد شده است که امام صادق می‌فرماید:

«وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ قَالَ ع الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ ع إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ یعْنِی أَعْدَاءَنَا»

(کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 656، ح 1)

مشاهده کنید که امام صادق(ع) می‌فرماید: مراد از (الْإِنْسانَ) یعنی دشمنان ماست، اما این شخص ادعا می‌کند که مراد از (الْإِنْسانَ) علی بن أبی طالب است!!!

همچنین در کتاب «اقبال الأعمال» اثر «سید» صفحه 457 وارد شده است:

«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّد»

إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 457

همچنین در کتاب «مناقب» از «ابن عباس» نقل شده است:

«وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ یعْنِی أَبَا جَهْل»

(مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 3، ص 61، فصل فی أنه مع الحق و الحق معه)

ائمه اطهار می‌فرمایند: مراد از (الْإِنْسانَ) دشمنان آل محمد و دشمنان ماست و «ابن عباس» می‌گوید: مراد از (الْإِنْسانَ) «ابوجهل» است. ولی این شخص که مدعی است از طرف حضرت مهدی آمده تا زمینه را برای ظهور جدش فراهم کند، می‌گوید: مراد، علی بن أبی طالب است!!!

ما به خداوند عالم پناه می‌بریم. من عرض کردم نسبت به ایشان تعبیر آیت الله کورانی که به عنوان «دجال بصره» از او یاد می‌کند تعبیر خوبی است.

من دلم به حال جوانان و طلاب ناآگاه می‌سوزد که فریب چنین شخصی را می‌خورند. ببینید انسانی که یک ذره فکر و وجدان داشته باشد و با الفبای معارف دینی آگاهی داشته باشد به دنبال چنین فردی می‌رود؟!

من در خدمت شما هستم.

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرانقدر و حضار بزرگوار. به دلیل آنکه سؤالات زیاد است بنده سعی می‌کنم تا جایی که مرتبط با بحث است مطرح کنم. بقیه سؤالات خدمت حضرت استاد می‌دهیم تا ان‌شاءالله در جلسات آینده پاسخگو باشند.

سؤال اول:

با سلام و تحیت. طرفداران «اسماعیل قاطع» همین مدعی یمانی از طریق تصویر جن به افراد جذب شده می‌گویند یک سری کارها را انجام بدهید تا در شب خواب وصی امام زمان یا خود امام زمان را ببینید و واقعاً یک شخصی را در خواب می‌بینند و لذا جذب آن‌ها می‌شوند. لطفاً بفرمایید جهت مقابله با این قدرت تسخیر جن چگونه باید عمل کنیم؟!

پاسخ:

اولاً خداوند عالم به ما عقل داده است. 124 هزار پیغمبر آمدند و رفتند و هر پیغمبری هم وصی داشتند. ائمه اطهار به این جهان آمدند و رفتند، اما هیچکدام از آن‌ها برای اثبات حقانیت خود به خواب متوسل نشدند.

شما به ما نشان بدهید از میان 124 هزار پیغمبر اکرم و اولیاء الهی که آمدند و رفتنتد یک نفر گفته باشد که اگر می‌خواهید ببینید من حق هستم یا نه؛ فلان روز خواب خواهید دید!! همانطوری که این عزیزمان هم گفتند چه بسا افرادی باشند که اجنه در اختیارشان هست، سحر بلد هستند و کارهای زیادی می‌توانند انجام دهند.

بهترین راه برای از بین بردن تسخیر اجنه، این است که انسان سوره‌های چهارقُل را ابتدای صبح بخواند. یکی از اثرات سُوَر چهارقُل این است که انسان از شر وساوس شیطانی و سِحر خلاص می‌شود.

روایتی از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) وارد شده که روایت بسیار خوبی است. اگر شما به «مفاتیح الجنان» رجوع کنید «دعای سریع الإجابة دوم» را خواهید یافت. «مرحوم کلینی» این روایت را در کتاب «کافی» آورده که روایت آن صددرصد صحیح است.

راوی می‌گوید: یا امیرالمؤمنین! مدت زیادی است که دعا می‌کنم، اما اجابت نمی‌یابم. حضرت می‌فرمایند: چرا از دعای سریع الإجابه غافل هستی؟! راوی عرض می‌کند: کدام دعاست؟! حضرت دعا را برای او می‌خواند.

مضمون دعا چنین است: خدایا تو را می‌خوانم به اسمائت که اگر کسی آن اسماء را بخواند تمام سحر ساحران از او دفع می‌شود.

در کتاب «کافی» جلد دوم صفحه 582 روایتی نقل شده است که صددرصد صحیح است. «علی بن ابراهیم» از پدرش و او از «ابن ابی عمیر» و او از «معاویة بن عمار» روایتی نقل می‌کند که حضرت می‌فرماید: دعای سریع الإجابة چنین است؛

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِاسْمِک الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَکرَمِ الْمَخْزُونِ الْمَکنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهَانِ الْمُبِینِ الَّذِی هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فِی نُورٍ وَ نُورٌ عَلی نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ کلِّ نُورٍ وَ نُورٌ یضِی‌ءُ بِهِ کلُّ ظُلْمَةٍ وَ یکسَرُ بِهِ کلُّ شِدَّةٍ وَ کلُّ شَیطَانٍ مَرِیدٍ وَ کلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ لَا تَقِرُّ بِهِ أَرْضٌ وَ لَا تَقُومُ بِهِ سَمَاءٌ وَ یأْمَنُ بِهِ کلُّ خَائِفٍ وَ یبْطُلُ بِهِ سِحْرُ کلِّ سَاحِرٍ وَ بَغْی کلِّ بَاغٍ وَ حَسَدُ کلِّ حَاسِدٍ وَ یتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَ الْبَحْرُ وَ یسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْک حِینَ یتَکلَّمُ بِهِ الْمَلَک فَلَا یکونُ لِلْمَوْجِ عَلَیهِ سَبِیلٌ وَ هُو اسْمُک الْأَعْظَمُ الْأَعْظَمُ الْأَجَلُّ الْأَجَلُّ النُّورُ الْأَکبَرُ الَّذِی سَمَّیتَ بِهِ نَفْسَک وَ اسْتَوَیتَ بِهِ عَلَی عَرْشِک وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیک بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ أَسْأَلُک بِک وَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کذَا وَ کذَا»

(الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 582، ح 17)

عزیزانی که احساس می کنند در حوزه تصرفات این افراد هستند این دعا را صبح و شام قرائت کنند قطعاً خداوند عالم عنایت می‌کند و سحر ساحران و جادوی جادوگران را از آنها برطرف می‌کند.

سؤال دوم:

لطفاً بفرمایید جناب آقای «أحمد الحسن» خودش را نائب امام زمان معرفی می‌کند یا در حال حاضر به عنوان قائم و مهدی معرفی می‌کند؟! ضمناً اگر به عنوان قائم معرفی نمودند از نظر فقهی چه حکمی دارد؟!

پاسخ:

تا الآن که ما اطلاع داریم او خود را به عنوان نماینده حضرت مهدی و فرزند آن بزرگوار معرفی می‌کند.

سؤال سوم:

جناب استاد خواهش می‌کنیم به مخالفین حتی مبتدیان اجازه بفرمایید که مطالب خود را کامل بیان کنند، زیرا با توجه به اینکه اینها اصول و مبانی صحیحی ندارند خودشان مفتضح می‌شوند و بی‌سوادی آن‌ها بیشتر معلوم می‌شود. در این صورت آن‌ها دیگر نمی‌توانند فضاسازی کرده و برخورد علما را پیراهن عثمان کنند. خواهش بنده این است که قدری با سعه صدر و مدارا با این افراد برخورد شود. خداوند شما را حفظ فرماید.

پاسخ:

آن برادرمان که آمد اولاً ادعا کرد که من نمی‌دانستم آقای قزوینی اینجا برنامه دارد و وقتی که از اینجا رد می‌شدم متوجه این برنامه شدم و داخل آمدم. با اینکه ایشان حدود 40 سؤال در دست داشت و سؤالات خود را هم به بنده داد.

فرصت نشد، اما بنده خیلی دوست داشتم به سؤالاتی که ایشان جمع کرده بود بپردازم. ایشان سؤال داشت همان‌طور که دیگر عزیزانی که نشسته‌اند سؤال کردند یا شخصی سؤالات را می‌نوشت و به ما می‌داد.

ایشان بلند شد جلوی جمعیت آمد و به جای اینکه از من سؤال کند رو به جمعیت سؤال خود را مطرح کرد. از طرف دیگر دختر 4، 5 ساله خود را هم به اینجا آورده است.

این راه سؤال پرسیدن نیست، بلکه به نوعی ایجاد آشوب و به راه اندازی فتنه است. بعضی از سؤالات او اینجاست که بنده یقین دارم او برای ایجاد فتنه به اینجا آمد. بنده بیش از دویست جلسه مناظره در خاک عربستان داشتم و به اندازه تعداد موهای سرم تجربه دارم.

وقتی او بلند شد و به طرف من آمد بنده نیت او را تا آخر متوجه شدم. اگر او بعضی از سؤالاتی که توهین به مرجعیت و شیعه است را می‌پرسید قطعاً هیچکسی جلوی جوانانی که اینجا نشسته بودند را نمی‌توانست بگیرد و سبب می‌شد درگیری به وجود بیاید.

او چندین نفر با خود آورده بود، اما درگیری سبب می‌شد که پشت پرده سروصدا به راه بیندازند و فیلم بگیرند مبنی بر اینکه وقتی در جلسه فلان شخص به جهت سؤال پرسیدن بلند شدم این افراد مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند در حالی که دخترم آنجا بود.

این افراد می‌خواهند مظلوم نمایی کنند و آن را پیراهن عثمان درست کنند. کسی که سؤال داشته باشد چنین کاری نمی‌کند، بلکه می‌نشیند و اعلام می‌کند که سؤال دارد.

همان‌طور که در همان جلسه چندین نفر از عزیزان ما سؤال داشتند. این هفته هم این همه از عزیزان ما سؤال دارند. ما به سؤالات پاسخ می‌دهیم، اما کسی که بخواهد توطئه کند و جلسه را به هم بزند و فتنه‌گری کند قاطعانه در برابر آن می‌ایستم.

این افراد سعی داشتند ایجاد فتنه کنند، از فتنه فیلم بگیرند و در فضای مجازی منتشر کنند. با توجه به تشخیصی که بنده دادم بعد از اینکه دو مورد از سؤالات خود را پرسید اجازه ندادم سؤال سوم را بپرسد و او را به سکوت فراخواندم.

من از او درخواست کردم که هروقت سند روایت را پیدا کرد و برای ما آورد من همین جا آن را از پرده پخش می‌کنم، درباره روایت با هم بحث می‌کنیم و جواب می‌دهیم.

بنده بازهم اعلام می‌کنم که او عزیز ما و پاره تن حوزه علمیه است، اما او زمانی که می‌رفت می‌گفت که پاره تن حوزه علمیه نیست!! این حرف او دلیل بر این است که قصد سؤال نداشت. سؤال شرایطی و سائل آدابی دارد.

سؤال چهارم:

سیصد و سیزده نفر از یاران حاضر حضرت همه باید در یک زمان در قید حیات باشند یا رجعت کنندگان هم جزو آن‌ها هستند؟!

پاسخ:

قطعاً رجعت کنندگان جزو سیصد و سیزده نفر نیستند. اسامی سیصد و سیزده نفر در روایات ما وجود دارد. به عنوان مثال معلوم شده که از قم، ایران، شیراز، طالقان حتی گرجستان، ترکیه و تمام کشورهایی که این افراد در آن هستند چند نفر وجود دارند.

نام و مشخصات و محل زندگی این افراد توسط ائمه اطهار (علیهم السلام) معین شده است. البته باید عرض کنم که رجعت بعد از آمدن حضرت مهدی است؛ ولی سیصد و سیزده نفر هنگام ظهور حضرت مهدی همراه آن بزرگوار هستند.

زمان آمدن سیصد و سیزده نفر به همراه حضرت بقیة الله است. ائمه اطهار ازجمله حضرت امیرالمؤمنین، حضرت سیدالشهدا و دیگر بزرگواران که بعد از حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) می‌آیند و حکومت می‌کنند.

اگر فرصت شد بنده یک شب در رابطه با رجعت با توجه شبهاتی که وهابیت مطرح می‌کنند مطالبی را عرض می‌کنم و در آنجا هم به این سؤالات پاسخ خواهیم داد. زمان رجعت سیصد و سیزده نفر با زمان رجعت ائمه اطهار کاملاً جداست.

سؤال پنجم:

در هنگام ظهور خاتم النبیین اهل کتاب برای شناخت ایشان علائم و نشانه‌هایی داشتند که بتوانند ایشان را از مدعیان دروغین تشخیص بدهند. حال آیا ما و عموم مردم برای شناخت امام زمان چنین نشانه‌های یقین و علائم معتبر که مدعی را از حق جدا کند داریم یا خیر؟

پاسخ:

قطعاً داریم. ما روایات متعددی در مورد آمدن «دجال»، آمدن «سفیانی»، آمدن «سید حسنی» و صیحه آسمانی داریم که در تمام کره زمین شنیده می‌شود. قضیه چنین نیست که هرکسی از جای خود بلند شود و اعلام کند که من مهدی موعود هستم.

اگر چنانچه فرصت شود ما روایاتی که از علائم و نشانه‌های قطعی حضرت است بیان خواهیم کرد. بعضی از علائم تعبیر قطعی ندارد، اما بعضی از علائم قطعیت دارد و حضرت قطعیت آن را تأیید کردند. یکی از این علائم صیحه آسمانی است.

صیحه آسمانی است که به تمام دنیا اعلام می‌کند که حضرت مهدی (ارواحنا له الفداه) آمده است. به علاوه حضرت در کنار بیت الله الحرام صدا سر می‌دهند و می‌فرمایند: من مهدی آل محمد (سلام الله علیهم اجمعین) هستم!

صدای حضرت به گوش تمام مردم می‌رسد. این نشانه‌هایی است که کاملاً واضح و روشن است.

سؤال ششم:

با توجه به اینکه خدای متعال حکیم است آیا مسخره نیست که 124 هزار پیامبر و ائمه اطهار و اولیاء دیگر مژده آمدن امام زمان را بدهند و این همه انسان‌های مظلوم در رأس اولیاء الهی کشته شوند تا بعدها یک نفر بیاید و انتقام آن‌ها را بگیرد؟

پاسخ:

اگر ما معتقد هستیم که خداوند عالم حکیم است و به حکمت خداوند عالم ایمان داریم این اعتراض‌ها معنا ندارد. همچنان که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِین/ اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم، و آن‌ها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم!». سوره قصص آیه 5

ما در قرآن حدود 340 آیه داریم در مورد اینکه شیعه و اهل سنت آن‌ها را تفسیر به وجود مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) کردند. حضرت نوح نهصد و پنجاه سال مردم را دعوت کرده است، اما:

«وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیل/ اما جز عده کمی به او ایمان نیاوردند.  سوره هود  آیه 40

تعداد اندکی در کشتی چوبی جمع شدند و این حاصل نهصد و پنجاه سال تبلیغ حضرت نوح بود. خداوند عالم طوفان و سیلی فرستاد که تمام جمعیت روی زمین غرق شدند. شما اول آنجا را به ما جواب بدهید.

همچنین حضرت یونس چهل سال مردم را به سوی دعوت الهی دعوت می‌کند، اما تنها دو نفر به حضرت ایمان می‌آورند.

حضرت موسی مدت زمان زیادی مردم را به سوی خداوند متعال دعوت می‌کند اما تعداد انبوهی از دشمنان حضرت موسی به سرکردگی فرعون در دریا غرق می‌شوند. اگر ما واقعاً قائل به حکمت الهی باشیم خداوند عالم این چنین خواسته است.

به علاوه دقت داشته باشید که قرار نیست خداوند عالم با معجزه کار را درست کند.

قرآن کریم می‌فرماید: «وَ قالَ مُوسی إِنْ تَکفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جمیعاً/ موسی (به بنی اسرائیل) گفت اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید (به خدا زیانی نمی‌رسد). سوره ابراهیم، آیه 8

اگر خداوند عالم اراده کند تمام مردم روی زمین ایمان می‌آورند، مسلمان می‌شوند و مؤمن و متقی خواهند شد. خداوند عالم نمی‌خواهد چنین باشد، بلکه پیامبرانی می‌فرستد تا مردم را هدایت کنند.

«إِنَّا هَدَیناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکراً وَ إِمَّا کفُوراً/ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا کفران کند. سوره إنسان آیه 3

حکمت خداوند بر این تعلق گرفته که فردی در آخرالزمان بیاید و دنیا را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده است. اگر ما معتقدیم خداوند حکیم علی الاطلاق است این تعبیر، تعبیر زشتی است.

اگر کسی در حکمت خداوند عالم شک دارد اگر مسلمان است باید از آیات الهی استفاده بشود و اگر مسلمان نیست از عقل در حکمت خداوند تبارک و تعالی برای او استدلال می‌شود.

سؤال هفتم:

به عنوان آخرین سؤال عرض می‌کنم و قبل از آن خواهشی از دوستان دارم که خیلی از بزرگواران در پردیسان اطلاع ندارند که چنین جلسه‌ای هست و اگر بدانند قطعاً شرکت می‌کنند.

هرکدام از دوستان می‌توانند به دوستان و همسایگان خود در مجتمع‌ها اطلاع رسانی کنند که یک هفته در میان جلسه برگزار می‌شود. دو سؤال است که بنده هردو سؤال را به عنوان سؤال پایانی عرض می‌کنم.

تحولات اخیر یمن را در زمینه‌سازی ظهور حضرت ولی عصر چگونه ارزیابی می‌کنید؟!

پاسخ:

در رابطه با تحولات یمن باید بگوییم این قضایا چنین نیست که تحولاتی در دنیا ایجاد شود و بلافاصله ادعا کنیم که از نشانه‌های ظهور است. «سید بن طاووس» (رضوان الله تعالی علیه) متوفای 664 هجری در کتب متعدد خود به صورت مفصل می‌گوید:

"پسرم! نشانه‌هایی که در رابطه با «سید حسنی» گفته‌اند در من تطبیق می‌کند. فرزندم محمد! حضرت مهدی خواهد آمد و من جزء کسانی هستم که زمینه را برای آمدن او فراهم می‌کنم. من قطعاً زمان ظهور حضرت مهدی را با توجه به فتنی که بوده، و اتفاقاتی که افتاده درک می‌کنم."

شما ببینید از سال 664 هجری چقدر گذشته است!؟  ما متدین‌تر و باتقواتر از «سید بن طاووس» نداریم. نمی‌خواهیم این بزرگان نستجیر بالله اشتباه کردند، اما حوادثی را می‌دیدند و برداشت و اجتهادشان چنین بود.

یا مثلاً زمانی که «ملک عبدالله» از دنیا رفت ما روایاتی داشتیم که وقتی عبدالله از دنیا رفت مرگ «عبدالله» را بشارت بدهید تا من آمدن حضرت مهدی را بشارت بدهم!!

وقتی «ملک عبدالله» از دنیا رفت در فضای مجازی بچه شیعه‌ها به همدیگر تبریک می‌گفتند که «ملک عبدالله» از دنیا رفت و ان‌شاءالله امام زمان ظهور خواهد کرد.

بنده معتقدم در این عصر پرداختن به این قضایا خلاف شرع است. زمانی که ما طلبه‌ها و روحانیون این مطالب را بیان می‌کنیم تعدادی از جوانان به حرف‌های ما اعتماد می‌کنند. زمانی که این وقایع اتفاق نمی‌افتد دیگر اعتقادات این جوان هم متزلزل می‌شود.

بنابراین قضایایی که پیش می‌آید شاید زمینه‌ساز ظهور حضرت مهدی باشد و شاید هم نباشد ما نمی‌دانیم!!

اینکه در روایات داریم خروج «سفیانی»، آمدن «سید حسنی» و آمدن «سید یمانی» در یک ماه و یک هفته و یک روز است. این روایت هم ادعای «احمد الحسن» را باطل می‌کند که می‌گوید: "من همان «سید یمانی» هستم!!"

در حال حاضر حدود 15 سال است که این شخص ظهور کرده، اما نه از «سفیانی» خبری است و نه از «سید حسنی» خبری است.

یک سری علائم قطعی است که از ائمه اطهار به دست ما رسیده است. ما این علائم قطعی را می‌بوسیم به شرط آنکه روایت سندا صحیح باشد. اگر چنین باشد ما به فرمایشات اهلبیت (علیهم السلام) تعبد داریم.

ولی اگر بگوییم فلان قضیه اتفاق افتاد و آن از علائم و نشانه‌های ظهور است صحیح نیست و از عزیزان روحانی تقاضا می‌کنم به این مسائل نپردازند. ضرر این مسائل از نفع آن خیلی بیشتر است. در روایت وارد شده است هرکسی شب می‌خوابد این چنین باید بخوابد که فردا صبح حضرت مهدی ظهور می‌کند.

سؤال هشتم:

مهم‌ترین دستاویز مدعیان برای فریب جوانان و مخصوصاً طلاب علوم دینی چیست؟!

پاسخ:

در حال حاضر در عراق 25 نفر وجود دارند که یا مدعی هستند ما امام زمان هستیم، یا مدعی بابیت هستند، و یا مدعی فرزند امام زمان بودن هستند!!

امروزه بعضی از افراد همانند «الصرخی» وجود دارند که دشمنان، امکاناتی در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد و هدفشان این است که در میان جامعه شیعی ایجاد تفرقه کنند و عقاید جوانان را متزلزل کنند.

بهترین راه این است که ما با معارف اهلبیت آشنا باشیم. کتاب «کمال الدین» اثر «شیخ صدوق» طبق آنچه ایشان در ابتدای کتاب نوشته است به امر حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) نوشته شده است. ما باید این کتاب را از ابتدا تا انتها مطالعه کنیم.

همچنین کتاب «معجم أحادیث المهدی» اثر آیت الله کورانی که در چندین جلد به چاپ رسیده است را از ابتدا تا انتها ببینیم و مشاهده کنیم که نگاه اهلبیت نسبت به حضرت ولی عصر و وقایعی که قبل از ظهور حضرت می‌آید و فتنه‌هایی که ایجاد می‌شود چیست.

ما باید خود را به ائمه اطهار (علیهم السلام) عرضه بداریم و از انوار نورانی احادیث ائمه طاهرین بهره ببریم و غیر از این چیز دیگری نیست. هرکسی با جادو، سحر، پول و مقام می‌آید اما قرآن کریم می‌فرماید: «وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکمْ جِبِلاًّ کثِیراً أَ فَلَمْ تَکونُوا تَعْقِلُون/ او افراد زیادی از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟». سوره یس آیه 62

یکی از اساتید بزرگوار ما، آیت الله مظاهری تعبیری داشتند که می‌گفتند: شیطان طلبه، طلبه است. شیطان پزشک، پزشک است. شیطان آیت الله، آیت الله است. شیطان پیغمبر هم در حدی است که بتواند پیغمبر را فریب دهد.

قرآن کریم به صراحت می‌فرماید:

«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِی إِلاَّ إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیطانُ فِی أُمْنِیتِه/ ما هیچ رسول و پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هر گاه آرزو می‌کرد (و طرحی برای پیش برد اهداف الهی خود می‌ریخت) شیطان القائاتی در آن می‌کرد».  سوره حج  آیه 52

این آیه خوبی بیانگر این است که شیطان حتی از پیامبران هم دست برنمی‌دارد ما که جای خود داریم. خلاصه شیطان هرکسی متخصص در آن رشته است.

شیطانی که می‌خواهد من طلبه را فریب دهد تمام فوت و فن طلبگی را بلد است و می‌داند از چه کانالی وارد شود. ما باید مقداری دقت کنیم فریب شیاطین جنی و انسی را نخوریم.

هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، شهداء، صدیقین، صالحین بالأخص امام راحل صلواتی ختم بفرمایید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • محمد صادق فولادزاده IR ۰۲:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۹/۰۴
    1 0
    با سلام ميخواستم اين معضل رو با كارشناس در ميان بذارم ممنون ميشم شماره تماس إرسال كنيد4
  • محمد IR ۰۸:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
    3 1
    علمای احناف ویهود ومسیح زمان رسول الله هم به رسول خدا وانصارش میگفتند ساحر ودیوانه شاعر سیداحمدالحسن ع میگوید ازخدا بخواه که شهادت بدهد که من حق هستم یانه ...درضمن رسول الله ص میفرماید شیطان واجنه هیچوقت نمیتواند به وجه من واهل بیتم شود وبه خواب (رویا)کسی برود
  • احمداهوازی IR ۰۶:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۱
    1 1
    سلام شما ادعا میکنید از طریق اجنه بخواب مردم میشه رفت ؟اگه معتقدین به این چیزا که خدا خودش بدادتون برسه یعنی رویایی صادقه تو مکتب شما نیست؟ و اوحینا الی انمل ،نحل بر مورچه و زنبور وحی نازل میشه ولی رویایی صادقه یه مسلمون کار اجنه است ؟ بع مولا علي شرم اوره كمي صداقت بخرج بدين لطفأ
  • انصار IR ۱۷:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۲
    0 0
    اکثر ائمه زندانی شدن حتی سال‌های طولانی ، واقعا فکر می‌کنید اونها بلد نبودن قفل زندان را باز کنند کمی عقلتون رو بکار بگیرید اگر دارید