شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
فیلم " دست های خالی

حوزه/ فیلم سینمایی " دست های خالی" علاوه بر بازی بسیار خوب خسرو شکیبایی، بار دیگر نشان داد که ابوالقاسم طالبی از چه جنس دغدغه های ارزشمندی در تولید اثر در قاب هنر هفتم برخوردار است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، برای چندمین بار طی سال های اخیر ، یکی از فیلم های ارزشمند و ماندگار ابوالقاسم طالبی از تلویزیون پخش شد که البته این بار به بهانه مروری بر شاخص ترین آثار مرحوم خسرو شکیبایی در ایام دهمین سالگرد فوت این هنرمند برجسته و دوست داشتنی ،‌این مهم صورت گرفت.

فیلم سینمایی "دست‌های خالی" به کارگردانی و نویسندگی ابوالقاسم طالبی و تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان البته محصول سال 85 است که یک سال بعد به اکران سینماهای کشور درآمد، با این وجود و گذشت 12 سال از زمان ساخت این فیلم موجب نشده که این فیلم در زمره آثاری قرار بگیرد که از خاطره ها و یادهای مخاطبان عام و خاص سینما رفته و تاثیرگذاری و رنگ و بوی خود را در گذر زمان از دست داده باشند.

اتفاقاً یکی از ویژگی های فیلم های ابوالقاسم طالبی این است که گذشت زمان، بیشتر ارزشمندی آن ها را نشان می دهد، کما این که شک ندارم در سال های آینده بیش از زمان فعلی درباره آثاری چون "قلاده های طلا" و "یتیم خانه ایران" خواهیم شنید و در وصف آن سخن گفته خواهد شد.

ماجرای دست های خالی از این قرار است که حوریه ( با بازی قابل قبول مریلا زارعی) که سالهاست از اسارت پدرش، امیرحسین( با بازی درخشان مرحوم خسرو شکیبایی)، به دست عراقی ها می گذرد، نسبت به خروج های بی موقع مادرش، مریم ( با بازی فاطمه گودرزی)، از منزل مشکوک است و این شک با تلفن های ناشناسی که به او می شود و در آنها از تصمیم مریم برای ارتباط با یک مرد دیگر صحبت می شود افزایش می یابد. طولی نمی کشد حوریه متوجه می شود مادرش در این مدت به عیادت امیرحسین که به تازگی آزاد شده و در بیمارستان به سر می برد، می رفته است.

 امیرحسین که مبتلا به موج‌گرفتگی است به خانه بازمی گردد ولی ازدحام های پیرامونی و آلودگی های صوتی حالش را متشنج می کند، ضمن آن که تلفن های ناشناس این بار به او هم می شود و سلامتش را به مخاطره می اندازد. با پیشنهاد حوریه، همه تصمیم می گیرند مدتی از تهران دور باشند و به شمال بروند. در سفر عده ای از هم‌رزمان سابق امیرحسین نیز به او ملحق می شوند.

مزاحمت های تلفنی همچنان ادامه دارد و در یکی از آنها، به حوریه اعلام می شود که فیلم حاوی ارتباط غیراخلاقی مادرش با یک غریبه را از یک زن داخل رستورانی در شهر بگیرد. حوریه نزد زن جوان که معتاد است می رود و با او درگیر می شود و طی درگیری، شخصی ناشناس به زن معتاد چاقو می زند و او را می کشد و قتل به گردن حوریه می افتد و حکم اعدامش صادر می شود.

امیرحسین از طریق هم‌رزمانش متوجه این مساله می شود همه این ماجراها نقشه ای بود از طرف پدر یکی از بسیجی هایی که تحت تأثیر او به جبهه آمده و شهید شده و حالا پدر او درصدد انتقام جویی از امیرحسین است و با این نقشه انتقام خود را گرفته و اکنون نیز به خارج گریخته است. امیرحسین که از تعقیب این فرد توطئه‌گر ناامید شده، نزد سنجری ( با بازی مسعود رایگان)، پدر دختر مقتول، می رود و از او می خواهد از قصاص حوریه صرف نظر کند، اما سنجری که یک معتاد الکلی از خدا بریده است، پس از رفت و آمدهای مکرر امیرحسین، سرانجام به این شرط که او بتواند شفای پسر بیمارش را از امام حسین (ع) بگیرد، حاضر به گذشت می شود. امیرحسین یک شبانه روز دعا می کند و سرانجام معجزه رخ می دهد و پسر حالش خوب می شود.

پخش این فیلم سینمایی از سوی شبکه نمایش سیما در جمعه شب بهانه ای بود تا بار دیگر یکی از آثار ارزشمند ابوالقاسم طالبی را نظاره گر باشیم؛ سینماگری که در همه این سال ها نشان داده که فراتر از مقولات نخ نما شده ای همچون بحث هنر برای هنر و یا جنگ فرم گرایان و محتواپسندان، دغدغه کار مناسب و ارایه پیام به روز به مخاطب برایش مهم است و در این بین ابایی ندارد از این که از ارزش ها سخن بگوید و فی المثل در این فیلم مظلومیت و سختی های خانواده یک جانباز اعصاب و روان به تصویر بکشد.

شاید به همین خاطر است که در هنگام ساخت بسیاری از آثارش از جمله همین فیلم به مرحوم شکیبایی و مریلا زارعی از سوی جریاناتی گفته شده بود که بهتر است با طالبی کار نکنید!

این مساله البته به شکل پررنگ تری در فیلم ماندگار" قلاده های طلا" وجود داشت اما با این حال و با وجود سختی ها و فشارها علیه یک فیلمساز دغدغه مند و انقلابی، طالبی نشان داده که هم به فرم و چارچوب سینما مسلط است و هم این که می داند چگونه محتوای لازم اثرش را با چاشنی جذابیت زمانه همراه کند نه این که خود را همرنگ مردم زمانه سازد.

جدای از موسیقی فوق العاده این فیلم که هنرمندی دیگری از محمدرضا علیقلی به شمار می رود و البته فیلم‌برداری خوب و تاثیرگذار آقایان محمد آلادپوش و تورج منصوری ، یکی از ویژگی های ارزشمند این اثر بازی های رو در رو بازیگران شاخص سینما همچون خسروشکیبایی و مسعود رایگان است. خصوصاً در واپسین سکانس این فیلم که دیالوگ های رد و بدل شده در آن در این جا آورده می شود؛

امیرحسین (مرحوم خسرو شکیبایی): سلام. / سنجری (مسعود رایگان): سلام دیوونه حسین. / امیرحسین: دیشب کربلایی شدم. / سنجری: اِ ؟خوب چی شد؟ / امیرحسین: انگار آقا رو دیدم. خواستم بگم. ولی روم نشد. خواستم بگم اسیر بودم، دیدم اون همه اهل بیتش به اسارت رفته. خواستم بگم جهاد کردم، دیدم جهاد من کجا؟ جهاد حسین کجا؟ خواستم بگم بچم، دیدم دستم خالی بود.دستم خیلی خالی بود.با دست خالی چیکار میتونستم بکنم؟

سید محمد مهدی موسوی

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha