پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۵ شوال ۱۴۴۵ | Apr 25, 2024
پرچم

حوزه/ با رفتن شخص امام زمان(عج) نیز خداوند متعال، زمین را خالی از حجّت نمی گذارد. لذا طبق روایات، آنگاه که حضرتش ظهور کرده، مدّتی حکومت نموده و رحلت فرمودند، امام حسین (ع) رجعت نموده و حکومت می کنند. لذا اسلام، قائم به شخص امام نیست؛ بلکه قائم به اصل امامت است.

خبرگزاری«حوزه»/ با توجه به مباحث و مشکلات اخیر اقتصادی در جامعه مطالبی با عنوان« منبر سنگر حسینی در کارزار اقتصادی» با موضوع  منبر«جنگ اقتصادی و حمایت از کالای ایرانی» در چند شماره تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.

امام خمینی (ره) در چند جا فرمودند:
حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر(عج) باشد اهمیتش بیشتر است.

حال دو سوال پیش می آید:

اگر به حکومت حال حاضر نگاهی بیاندازید و ببینید آیا این حکومت با این همه فساد و فحشا و فقر و بیکاری و بی بندباری آیا لیاقت آن را دارد که امام معصوم (ع) نعوذبالله جانش را فدای آن کند؟

اصلا از ازل تا حال حکومتی بوده است که ارزش آن را داشته باشد که امام معصوم (ع) بخواهد جانش را فدای آن کند؟؟؟

امام خمینی (ره) در طول حیات خود در زمان های متعدد، بارها و بارها بر لزوم حفظ این انقلاب و نظام تأکید کرده اند؛ گاه از حفظ نظام تعبیر به اوجب واجبات نموده و گاه نیز با این بیان که حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر- ولو امام عصر باشد- اهميتش بيشتر است.

شاید این تعبیر امام برای بسیاری سنگین و سؤال برانگیز باشد که چگونه حفظ نظام ما از حفظ جان جانان امام زمان ارواحنا فداه مهم تراست؟!! اما اگر به کلام امام، کامل گوش دهیم خود پاسخ این سؤال را داده اند. گویا امام نیز می دانست این کلام برای برخی قابل هضم نیست. امام در اول فروردین ماه سال 1362 در بخشی از سخنان خود در جمع مسئولان نظام به این مهم اشاره کرده و می فرمایند:

امروز ما مواجه با همه قدرت ها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ريزى مى ‏كنند؛ براى اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست دهند و نابود كنند. و اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهمّ تكليف هايى است كه خدا دارد؛ يعنى، حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر- ولو امام عصر باشد- اهميتش بيشتر است؛ براى اينكه امام عصر هم خودش را فدا مى‏ كند براى اسلام و همه انبيا از صدر عالَم تا حالا كه آمدند، براى كلمه حق و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند.

پيامبر اكرم(ص) آن همه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آن همه زحمات را متكفّل شدند و جانبازى‏ ها را كردند؛ همه براى حفظ اسلام بوده است. اسلام يك وديعه الهى است پيش ملت ها كه اين وديعه الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ آن بر همه كس واجب عينى است؛ يعنى، همه مكلف به حفظ آن هستیم تا آن وقتى كه يك عده ‏اى براى حفظ آن قائم بشوند كه آن وقت تكليف از ديگران برداشته مى‏ شود.[1]

امام خمینی(ره) فرمودند: حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله(ص) است یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حجّ است»[2]  لذا امام راحل فرمودند:  مسئله حفظ نظام جمهورى اسلامى از اهمّ واجبات عقلى و شرعى است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمى‏کند»[3]

 حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است،که انبیاى عظام از آدم تا خاتم النبیین(ص)در راه آن کوشش و فداکارى جان­فرسا نموده‏اند و هیچ مانعى آنان را از این فریضه بزرگ بازنداشته؛ و همچنین پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام(ع)  با کوشش هاى توان­فرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن کوشیده‏اند»[4]
حفظ جان افراد و حتّی حفظ جان حاکم اسلامی ـ که رسول خدا (ص) و ائمه(ع) نیز از مصادیق حاکم اسلامی اند ـ جزء احکام فرعیّه اسلام می باشند. اینکه در روایت آمده، نماز عمود اسلام است؛ یعنی کار عمود (ستون) ، حفاظت از کلّ بناست، و  حاکم اسلامی هم مجری اسلام است لذا نه ستون اسلام با خود اسلام برابری می کند نه حیات دنیوی مجری آن. بلکه اصل اسلام، که یک نظام منسجم باشد، ارجحیّت بر برخی اجزاء و حیات دنیوی مجریانش دارد و حکومت اسلامی، نمود بیرونی این نظام منسجم فکری است. لذا حفظ نظام اسلام، بر هر امر دیگری اولویّت دارد.
بر همین اساس است که حضرت علی (ع)  در لیلة المبیت، جای پیامبر (ص) خوابید. چون در آن موقعیّت، حفظ جان رسول خدا(ص) عین حفظ اسلام بود؛ بخصوص که حضرتش برای تشکیل حکومت اسلامی راهی مدینه بود و حفظ اسلام بر حفظ جان علی (ع)  ارجحیّت دارد.
باز بر همین اساس است که امام حسین (ع) ، با علم به این که خودش و خاندان و یارانش شهید خواهند شد و اهلش به اسارت خواهند رفت، دست به قیام بر ضدّ یزید زد. چون اصل اسلام را در حیطه عمل، در خطر می دید. شاهد این ادّعا آن است که وقتی مروان به حضرتش پیشنهاد نمود که با یزید بیعت کند ، فرمودند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ» ما از آنِ خداییم و به سوی او باز می گردیم پس به اسلام باید والسّلام گفت (با اسلام باید وداع نمود)؛ چون امّت به حاکمی چون یزید مبتلا گشته است»[5]
شکّ نیست که با وجود امام معصوم، امثال یزید نمی توانند نظام فکری اسلام را نابود سازند؛ چون این نظام در وجود معصوم، تبلور دارد. امّا امثال یزید می توانند مانع از نمود بیرونی این نظام شوند. لذا امام حسین (ع) جان خود را فدا می کند تا اجازه ی چنین کاری را ندهد. چون وقتی فرزند رسول خدا(ص) توسّط یزید کشته شد، دیگر یزید نمی تواند به نام اسلام، حکومت نماید ؛ و مردم نمی پذیرند که او حقیقتاً خلیفه  رسول خداست امّا اگر این اتّفاق نمی افتاد، او با نام اسلام، حکومت می کرد و افکار رژیم اموی به عنوان اسلام ترویج می گشت؛ و اسلام حقیقی عملاً از بین می رفت. کما اینکه اگر حضرت علی (ع)  برای مصون ماندن از آزارها با ابوبکر بیعت می نمود یا حضرت زهرا(س) در دفاع از حقّ کوتاه می آمد، ما امروز چیزی به نام اسلام راستین در اختیار نداشتیم. آن بزرگواران در برابر ابوبکر چنان رفتار نمودند که مشروعیّت او به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) برای همیشه تاریخ، زیر سوال رفت.
البته توجّه شود که امام حسین (ع)، جان خودش را فدای اسلام می کند نه امامت خودش را. امامت، اصل اسلام می باشد؛ و امام معصوم، عین خود اسلام است لذا همان گونه که همه چیز باید فدای اسلام شود، همه چیز باید فدای امامت نیز بشود. امّا امامت قائم به فرد نیست تا با فدا شدن آن فرد، امامت نیز فدا گردد. امام حسین(ع) شخص خود را فدای اسلام نمود، امّا امامتش به امام سجّاد (ع) منتقل گشت.
امروز نیز اگر امر دائر باشد بین حفظ نظام اسلامی و حفظ شخص ولیّ فقیه یا حفظ شخص امام زمان (عج)، حفظ نظام اسلامی، واجب تر است. چرا که با حفظ نظام اسلامی، ولایت نیز حفظ می گردد؛ امّا نه در وجود شخص خاصّی. لذا رسول خدا(ص) از دنیا رفت و جای او را امیرمومنان (ع) گرفت و با رفتن او، اسلام نرفت و به همین ترتیب ائمه(ع) یک به یک به دیار باقی شتافتند و هیچگاه جایشان خالی نماند.

با رفتن شخص امام زمان(عج) نیز خداوند متعال، زمین را خالی از حجّت نمی گذارد. لذا طبق روایات، آنگاه که حضرتش ظهور کرده، مدّتی حکومت نموده و رحلت فرمودند، امام حسین(ع) رجعت نموده و حکومت می کنند. لذا اسلام، قائم به شخص امام نیست؛ بلکه قائم به اصل امامت است.
حقیقت امر این است که امروز و در زمان غیبت معصوم، اسلام در قالب جمهوری اسلامی ایران و نظریّه ولایت فقیه نمودار گشته و در حال به اجرا در آمدن است؛ اگر چه هنوز بسیار فاصله داریم با آن روز که موانع برطرف شوند و اسلام، تمام و کمال به اجرا درآید. ولی به هر حال، امروز اسلام با این نظام شناخته می شود لذا شکست این نظام و آسیب دیدن ولایت فقیه ـ نه شخص ولیّ فقیه ـ مساوی است با شکست اسلام. اگر خدای ناکرده این نظام برافتد، صدها سال طول می کشد تا اسلام راستین بتواند دوباره سر بلند شود. بر همین مبنا بود که امام(ره) فرمودند: «حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمّه ای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز می گردد»[6]

لذا حفظ نظام اسلامی در اسلام واجب است. البته حفظ نظام اسلامی در هر برهه از زمان به یک شکل بوده است.

امام على (ع) پس از پیامبر شایسته ترین فرد عالى براى اداره امور جامعه اسلامى بود و در حوزه اسلام بجز پیامبر اسلام(ص) هیچ کس از نظر فضیلت، تقوا، بینش فقهى، قضائى، جهاد و کوشش در راه خدا و سایر صفات عالى انسانى به پای امام على(ع) نمى رسید. به دلیل همین شایستگی ها، آن حضرت بارها به دستور خدا و توسط پیامبر اسلام(ص) به عنوان رهبر آینده مسلمانان معرفى شده بود که از همه آنها مهمتر جریان «غدیر» است. از این نظر انتظار مى رفت که پس از درگذشت پیامبر، بلافاصله على(ع) زمام امور را در دست گیرد و رهبرى مسلمین را ادامه دهد. اما عملا چنین نشد و مسیر خلافت اسلامى پس از پیامبر منحرف گردید و امام على(ع) از صحنه سیاسى و مرکز تصمیم گیرى در ادامه امور جامعه بدور ماند.
امام على (ع) این انحراف را تحمل نکرد و سکوت در برابر آن را ناروا شمرد و بارها با استدلال ها و احتجاج هاى متین خود، خلیفه و هواداران او را مورد انتقاد و اعتراض قرار داد، ولى مرور ایام و سیر حوادث نشان داد که این گونه اعتراض ها چندان سودى ندارد و خلیفه و هوادارانش در حفظ و ادامه قدرت خود مصرند. در این هنگام على بر سر دو راهى حساس و سرنوشت سازى قرار گرفت: یا مى بایست به کمک رجال خاندان رسالت و علاقه مندان راستین خویش که حکومت جدید را مشروع و قانونى نمى دانستند، بپاخیزد و با توسل به قدرت، خلافت و حکومت را قبضه کند، و یا آنکه وضع موجود را تحمل کرده و در حدود امکان به حل مشکلات مسلمانان و انجام وظائف خود بپردازد. از آنجا که در رهبری هاى الهى، قدرت و مقام، هدف نیست بلکه هدف چیزى بالاتر از حفظ مقام و موقعیت است و وجود رهبرى براى این است که به هدف تحقق ببخشد، لذا اگر روزى رهبر بر سر دوراهى قرار گرفت و ناگزیر شد که از میان مقام و هدف، یکى را برگزیند، باید از مقام رهبرى دست بردارد و هدف را مقدم تر از حفظ مقام و موقعیت رهبرى خویش بشمارد. على(ع) که با چنین وضعى روبرو شده بود، راه دوم را برگزید. او با ارزیابى اوضاع و احوال جامعه اسلامى به این نتیجه رسید که اگر اصرار به قبضه کردن حکومت و حفظ مقام و موقعیت رهبرى خود نماید، وضعى پیش مى آید که زحمات پیامبر اسلام و خون هاى پاکى که در راه این هدف و براى آبیارى نهال اسلام ریخته شده است، به هدر مى رود.[7]
امام در خطبه«شقشقیّه» از این دوراهى دشوار و حساس و رمز انتخاب راه دوم چنین یاد مى کند:
من رداى خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن درپیچیدم (و کنار رفتم)، در حالى که در این اندیشه فرو رفته بودم که آیا با دست تنها(بدون یاور) بپاخیزم (و حق خود و مردم را بگیرم) و یا در این محیط پرخفقان و ظلمتى که پدید آورده اند، صبر کنم؟ محیطى که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا واپسین دم زندگى به رنج وامى دارد.
(عاقبت) دیدم بردبارى و صبر، به عقل و خرد نزدیکتر است لذا شکیبایى ورزیدم، ولى به کسى مى ماندم که خار در چشم و استخوان در گلو دارد، با چشم خود مى دیدم میراثم را به غارت مى برند.[8]
امام به صبر خود در برابر انحراف خلافت اسلامى از مسیر اصلى خود به منظور حفظ اساس اسلام در موارد دیگر نیز اشاره نموده است از آن جمله در آغاز خلافت عثمان که راى شورا به نفع عثمان تمام شد و قدرت به دست وى افتاد، امام رو به دیگر اعضاى شورا کرده و فرمود:
خوب مى دانید که من از همه کس به خلافت شایسته ترم. به خداسوگند تا هنگامى که اوضاع مسلمین روبه راه باشد و در هم نریزد، و به غیر از من به دیگرى ستم نشود، همچنان مدارا خواهم کرد.[9]

لذا امیر المومنین(ع) برای بقای اسلام و حفظ نظام اسلامی و عدم هرج و مرج در جامعه اسلامی، 25 سال سکوت اختیار کرد و از حق خودش به خاطر عدم حضور و خواست مردم صرف نظر کرد. بلافاصله در دوران حکومت خودش حفظ نظام را در مقابله با معاویه و طاغوت دانست.

یکى از نخستین اقدامات امام على(ع) پس از بیعت مردم براى آغاز اصلاحات، برکنار کردن کارگزاران عثمان بود ولی سیاستمداران علاقه مند به امام(ع)، بر کنارى معاویه و ابو موسى اشعرى را به مصلحت نمى دانستند.
روی این جهت سرانجام با توضیحات بسیار و وساطت هاى مالک اشتر، امام (ع) با ابقاى ابو موسى موافقت کرد؛ امّا در مورد معاویه، هر چه براى قانع کردن على(ع) تلاش کردند، نتیجه اى نداشت و ایشان، ابقاى او بر حکومت شام را حتى براى یک لحظه روا ندانست.
حال سوال این است آیا از نظر سیاسى بهتر نبود امام على (ع) معاویه را در آغاز حکومت خود، ابقاء مى کرد تا حاکمیتش استقرار یابد و معاویه، همراه اهل شام با او بیعت کند و بعد، او را عزل مى کرد تا جنگ صفّینْ پیش نمی آمد و حکومت اسلامى به رهبرى او تداوم می یافت؟
در پاسخ به این سوال باید گفت:
اولا: امیر مومنان(ع)، شرایط آن روز را مى دانست که معاویه به هیچ وجه با وی بیعت نمى کند، گرچه او را بر حکومت شام ابقا نماید؛ چرا که معاویه، کینه هاى کهنى داشت که شتر در آن، زانو می زَد؛[10] چرا که امام على(ع) در صدر اسلام، حنظله برادر معاویه و دایى اش ولید و جدّش عتبه را به خاطر کفرشان یک جا به هلاکت رساند بود.[11]
با همه این کینه ها، از طرفی هم این احتمال می رفت که معاویه، حکم امام على (ع) بر ابقای خویش را، براى شامیان بخوانَد و موقعیت خود را نزد آنان، محکم سازد و در ذهن آنان جاى دهد که:«اگر او شایسته حکومت نبود، على (ع)  او را ابقا نمى کرد». آن گاه در بیعت با امام به مخالفت می پرداخت و از آن، سر باز می زد و آن گاه در مخالفت و سرکشى، قوى تر مى شد.

در زمان امام حسن  (ع)  هم به خاطر عدم حضور و همراهی مردم و سرداران سپاه و به خاطر حفظ و بقای اسلام و نظام اسلامی با معاویه صلح کرد. بیعت یکپارچه مردم کوفه و نمایندگان قبیله های مختلف در مسجد کوفه در روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجرت بعد از شهادت مولی الموحدین (ع)  وحشت بزرگی در دل معاویه و حاکمان شام پدید آورد. آنان احساس کردند توطئه ترور آن بزرگمرد به طرفداران اهل بیت عصمت و طهارت عزمی راسخ تر بخشیده است و آنان را در استمرار راه خویش مصمم تر ساخته است.

معاویه، با شنیدن اخبار فوق، یاران و نزدیکان خویش همچون عمروعاص، قیس بن اشعث، ولید بن عقبه و عتبة بن ابی سفیان و ... را فرا خواند، نشستی تشکیل داد و درباره چگونگی برخورد با حکومت تازه پای امام حسن (ع)  و براندازی آن با آنان به مشورت پرداخت او گفت: چنانچه اندیشه ای اساسی جهت براندازی حکومت علوی نکنید، برای همیشه با تهدید مواجه خواهیم بود. پس از سخنان معاویه شورا برگزار شد. رهاورد این نشست تصمیم های زیر بود که اقداماتی انجام بدهند لذا جاسوسانی را جهت اغتشاش و آشوب و ایجاد نا امنی فرستادند و نیروهای ارشد نظامی و لشکریان امام مجتبی (ع)  مانند عبیدالله بن عباس و قیس بن سعد را تطمیع و تهدید کردند و جنگ روانی تمام عیار علیه کارگزاران صالح و متعهد و دلسوز آن حضرت در شهرهای مختلف به راه انداختند و اقدامات دیگری هم انجام دادند.

لذا به خاطر این توطئه ها و نبود یار و یاور حضرت به خاطر بقا اسلام و حفظ اسلام مجبور به صلح با معاویه شد.

امام مجتبی (ع)  فرمود: سوگند به خدا، من حکومت و خلافت را تسلیم معاویه نکردم، مگر بدان سبب که یارانی برای نبرد با او نیافتم. چنانچه همراهانی می داشتم، شب و روز با وی(معاویه) جنگ می کردم و (آنقدر) به نبرد علیه او ادامه می دادم تا خداوند بین ما حکم کند.

امام حسن مجتبی  (ع)  می دانستند چنانچه جنگ شروع شود، معاویه همه دوستان اهل بیت (ع)  را خواهد کشت. از این رو فرمود: انی خشیت ان یجتث المسلمون عن وجه الارض فاردت ان یکون للدین ناعی. من ترسیدم ریشه مسلمانان از روی زمین کنده شود، خواستم، برای پاسداری و حفاظت از دین، نگاهبانی باقی بماند. و در جای دیگر فرمود: فصالحت بقیا علی شیعتنا خاصة من القتل، فرایت دفع هذه الحروب الی یوم ما فان الله کل یوم هو فی شان. حفاظت شیعه از نابودی و کشته شدن، مرا ناگزیر به مصالحه ساخت. پس مناسب دیدم جنگ را به روزی دیگر واگذارم. تکلیف انسان بر اساس اوامر الهی هر روز به گونه ای است و باید آن را انجام دهد.[12]

 امام حسین  (ع)  نیز در کربلا بعد از سرکار آمدن یزید برخلاف پدرش که ظاهر اسلام را حفظ کرده بود پایبند به ظاهر اسلام هم نبود برای احیای اسلام و برپایی حکومت و نظام اسلامی همه هستی خودش را فدا کرد.

امام حسین (ع)  با هدف احیاى دین خدا قیام و حرکت خویش را آغاز کرد؛ در مرحله نخست ـ اگر ممکن است ـ با تشکیل حکومت اسلامى و در غیر این صورت، با شهادت خود و یارانش به مقصود بزرگ خود برسد.

به هر حال، مى بایست دین از دست رفته و سنّت فراموش شده رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را زنده کرد و چه کسى سزاوارتر از فرزند رسول خداست که پیش گام چنین حرکتى شود.
امام حسین (ع)  نخست با این جمله: «وَ عَلَى الاِسْلامِ اَلسَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّهُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ»؛ زمانى که امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل یزیدشود، باید فاتحه اسلام را خواند.[13] تصریح کرد که با وجود خلیفه اى همچون یزید، فاتحه اسلام خوانده است و دیگر امیدى به بقاى دین خدا در حکومت یزید نمى رود.
همچنین در نامه اى به جمعى از بزرگان بصره به بدعتهاى موجود در جامعه اشاره کرده، و هدفش را از قیام بر ضدّ حکومت یزید، احیاى سنّت و مبارزه با بدعتها معرّفى مى کند. مى فرماید:
«وَ اَنَا اَدْعُوکُمْ اِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ(صلى الله علیه وآله) فَاِنَّ السُّنَّهَ قَدْ اُمِیتَتْ وَ اِنَّ الْبِدْعَهَ قَدْ اُحْیِیَتْ، وَ اِنِ اسْتَمِعُوا قَوْلی وَ تُطِیعُوا اَمْرِی، اَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشادِ»؛ من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا مى خوانم؛ چرا که (این گروه) سنّت پیامبر را از بین برده و بدعت در دین را احیا کردند. اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت مى کنم.[14]
آن گاه که در مسیر کربلا با «فرزدق» ملاقات مى کند، به روشنى از بدعتها و خلاف کارى هاى حاکمان شام و قیام براى نصرت دین خدا سخن مى گوید:
«یا فَرَزْدَقُ اِنَّ هوُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَة الشَّیْطانِ، وَ تَرَکُوا طاعَة الرَّحْمانِ، وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ فِی الاَرْضِ، وَ اَبْطَلُوا الْحُدُودَ، وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ، وَ اسْتَاْثَرُوا فِی اَمْوالِ الْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینَ، وَ اَنَا اَوْلى مَنْ قامَ بِنُصْرَهِ دِینِ اللهِ وَ اِعْزازِ شَرْعِهِ، وَ الْجِهادِ فِی سَبِیلِهِ، لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِىَ الْعُلْیا»؛ اى فرزدق! اینان گروهى اند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند، باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یارى دین خدا و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم. تا آیین خدا پیروز و برتر باشد.[15]
تعبیراتى با این مضمون، در کلمات و خطابه هاى امام حسین (ع)  بسیار دیده مى شود. این مطلب را با جمله دیگرى از آن حضرت پایان مى دهیم:
امام (ع)  در خطبه اى که در مسیر کربلا در جمع لشکریان حرّ ایراد کرد، فرمود:
«اَلا تَرَوْنَ اِلَى الْحَقِّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ اِلَى الْباطِلِ لا یُتَناهى عَنْهُ، لِیَرْغَبَ الْمُوْمِنُ فِی لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً»؛ آیا نمى بینید به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگیرى نمى گردد، در چنین شرایطى بر مومن لازم است مشتاق دیدار پروردگارش (شهادت) باشد.[16]
امام حسین (ع)  با این کلمات هم هدف خویش را از قیام و حرکتش بیان مى کند و هم آمادگى خویش را براى شهادت در طریق مبارزه با باطل و احیاى دین خدا اعلام مى دارد.
بنابراین، روشن است که یکى از اهداف مهمّ قیام امام حسین (ع)  احیاى دین خدا، مبارزه با بدعت ها و مفاسد دستگاه بنى امیّه و رهایى اسلام از چنگال منافقان و دشمنان خدا بود و در این راه موفّقیّت بزرگى نصیب آن حضرت شد، هر چند آن حضرت و یاران باوفایش به شهادت رسیدند، ولى تکانى به افکار خفته مسلمین دادند و لرزه بر اندام حکومت جبّاران افکندند، در نتیجه اسلام را زنده ساختند و از اضمحلال دستاوردهاى نهضت نبوى(صلى الله علیه وآله) جلوگیرى کردند و مسلمانان را از حیرت و گمراهى نجات دادند.
در زیارت معروف اربعین مى خوانیم «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَة وَحَیْرَةِ الضَّلالَة»؛ او (حسین) خون پاکش را در راه تو نثار کرد، تا بندگانت را از جهالت و حیرت گمراهى نجات دهد.

و تاریخ همیشه در حال تکرار است و مسیر خودش را برای عبرت گرفتن باقی می گذارد لذا در جمهوری اسلامی ایران که بر گرفته از مکتب سرخ ابا عبدالله الحسین  (ع)  است می بینیم که با خون هزاران شهید یک حکومتی را تشکیل شده است که مبنای کار خودش را اسلام و پیروی از راه امام حسین (ع) قرار داده است لذا به همین دلیل هم دشمنانی یزیدی تلاش بر نابودی آن دارند، پس باید تمام همت خود را برای حفظ این نظام مانند حضرت سید الشهدا  (ع)  به کارگیریم. البته با لطف و عنایت خداوند متعال و اهل بیت  (ع)  در جنگ نظامی و سیاسی، امنیتی در برابر دشمن مقاومت کردیم تا این نظام باقی بماند، باید در جنگ اقتصادی که دشمن به فکر براندازی نظام است، تمام قد ایستاد و از این نظام دفاع کرد. و یکی از عرصه های مهم در جنگ اقتصادی و فشار ها و تحریم ها همین استفاده درست و صحیح و مصرف درست از داشته های خودمان است وقتی نگاه می کنیم می بینیم در بیانات معصومین  (ع)  تاکیدات زیادی بر ضرورت بقای جامعه اسلامی و کمک به آن بوسیله اموال و داشته ها شده است. به طور نمونه، امام صادق  (ع)  هنگامی که از لزوم استفاده صحيح از اموال سخن می‌گویند، آن را به عنوان ضرورتی برای بقاء مسلمانان و اسلام بر می‌شمارند. ایشان در این زمینه مي فرمايند:

ان من بقاء المسلمين و بقاء الاسلام ان تصير الاموال عند من يعرف فيها الحق و يصنع (فيها) المعروف، فان من فناء الاسلام و فناء المسلمين ان تصير الاموال في ايدي من لا يعرف فيها الحق و لا يصنع فيها المعروف؛[17] از جمله عوامل بقاي مسلمين و اسلام آن است كه اموال در دست كساني قرار گيرد كه حق (راه صحيح استفاده و مصرف) را بشناسند و آن‌ها را براي كارهاي نيك و سودمند به مصرف برسانند و از اسباب نابودي اسلام و مسلمانان آن است كه مال‌ها در دست كساني باشد كه راه درست مصرف آنها را ندانند و آن‌ها را در راه هاي نيك و سودمند به مصرف نرسانند.

با توجه به مشکلات زیادی که در جنگ اقتصادی پیش رو با آن مواجه‌ایم، حمایت از کالای ایرانی و مصرف صحیح و بجای آن می‌تواند نقشی اساسی در بقاء اسلام و مسلمین داشته باشد؛ چرا که ایران از معدود کشورهایی است که پرچم اسلام را در عالم برافراشته است.[18]

استفاده از کالای خارجی باعث رونق گرفتن و قدرت اقتصادی و در نتیجه تسلط دشمنان بر مسلمانان و جوامع اسلامی خصوصا جمهوری اسلامی می شود. در دستورات دینی و فرمایشات معصومین  (ع)  بسیار نهی شده است که ما بوسیله تجارت و کار اقتصادی باعث تقویت دشمنان اسلام بشویم. لذا در روایتی نقل شده است که صفوان جمال، مردی با ایمان و مورد عنایت و توجه حضرت امام موسی بن جعفر  (ع)  بود. او شترهای بسیاری داشت که به مردم کرایه می داد و غلامانش به کار شترها رسیدگی می کردند. هارون الرشید (خلیفه عباسی) تصمیم گرفت برای حج به مکه رود و به همین منظور شتران صفوان را کرایه کرد و به جانب حجاز عزیمت نمود.

روزی صفوان به حضور امام هفتم شرفیاب شد. امام به او فرمود: ای صفوان! تمام کارهای تو پسندیده و نیکو است مگر یک کار که انجام داده ای و کار خوبی نبوده است. صفوان با ناراحتی پرسیده: کدام کار یابن رسول الله!؟  فرمود: شترانت را به این مرد (هارون الرشید) کرایه داده ای. گفت: یابن رسول الله! من شترانم را به او نداده ام که برای کار نامشروعی از آن استفاده کند یا به صید و شکار برود؛ بلکه به او داده ام در راه سفر مکه مورد استفاده قرار دهد. علاوه بر آن من شخصا با آنان نرفته ام؛ بلکه غلامان خود را فرستاده ام.

فرمود: آیا کرایه شترانت موکول به بازگشت هارون نیست؟ گفت: چرا.

فرمود: آیا میل داری هارون و همراهانش زنده بمانند و از این سفر به سلامتی برگردند تا کرایه تو را بپردازند؟ گفت: آری.

فرمود: هر کس به زنده بودن آنها مایل باشد از آنها است و هر کس از آنها باشد گرفتار آتش دوزخ است.

صفوان می گوید: از حضور امام  (ع)  بیرون آمدم و یکسره به بازار رفتم و تمام شترانم را یک جا فروختم. این خبر به گوش هارون رسید. مرا طلبید و گفت: شنیده ام شترانت را فروخته ای؟ گفتم: بلی فروخته ام. گفت: برای چه؟

گفتم: برای اینکه من مردی سالخورده ام و غلامان من هم درست به کار شتران رسیدگی نمی کنند.

گفت: هیهات!هیهات! اینطور نیست. من می دانم چه کسی این دستور را به تو داده است. موسی بن جعفر تو را به این کار راهنمایی کرده است و این کار را به اشاره او انجام داده ای.

 

 

گفتم: مرا با موسی بن جعفر چه کار است؟ گفت: دست از این حرفها بردار! به خدا قسم! اگر حسن سابقه و خدمات گذاشته ات نبود هم اکنون دستور می دادم سر از بدنت بردارند و به زندگانی ات خاتمه دهند.

لذا امام کاظم  (ع)  به ما درس دادند و دستور فرمودند که نباید در معاملات و داد و ستدهای خودمان باعث تقویت دشمنان اسلام بشویم و این هم یک دستور الهی است و هم برای رشد و پیشرفت جامعه اسلامی و تقویت آن لازم است که از کالاهای داخلی استفاده شود. وقتی نگاه می کنیم می بینیم خیلی از کشورهای توسعه یافته و قدرت های اقتصادی دنیا خودشان هم با حمایت از کالاهای داخلی خودشان و تقویت آن به این رشد و بالندگی رسیده اند. مثلا کشور کره جنوبی که فرآیند توسعه خود را به صورت جدی از دهه 1960 آغاز کرد، طرحی گسترده برای حمایت از صنایع داخلی به مرحله اجرا گذاشت. در این مسیر کره جنوبی هم اقدام به فرهنگ‌سازی مصرف کالای کره‌ای در داخل نمود و هم محدودیت‌های سنگینی بر واردات وضع نمود. البته کره ابتکاراتی هم در زمینه حمایت از صنایع داخلی داشت. به طور نمونه، این کشور برای تقویت صنعت خودرو خود به مدت بیست سال واردات خودرو را ممنوع کرد. در عین حال دولتمردان کره جنوبی با معرفی مشوق‌های صادراتی انگیزه ارتقای کیفیت را در تولیدکنندگان کره‌ای ایجاد کردند.

تاکید بر حمایت از کالاهای کره‌ای در دهههای رشد اقتصادی این کشور به حدی بود که در فرهنگ عمومی این کشور طی دوره ذکر شده مصرف کالای خارجی به عنوان اقدامی زشت مورد ملامت قرار میگرفت. چانگ اقتصاددان کره‌ای تبار دانشگاه کمبریج نقل می‌کند که در اوایل دهه 1960 مصرف‌کنندگان کالاهای خارجی به عنوان خائنان به میهن قلمداد می‌شدند.[19]

شرکت‌های موفق کره پس از پشت‌سر گذاشتن یک دوره حمایت‌گرایی هوشمند توانستند به عنوان شرکت‌های اثرگذار در اقتصاد بین‌الملل عرض اندام کنند. به‌طور نمونه، شرکت سامسونگ کره جنوبی که در سال 1938 توسط فردی به نام لی بیونگ چول تاسیس شد، ابتدا یک شرکت تجاری عرضه مواد غذایی بود که با چهار کارمند فعالیت می‌کرد. بنیانگذار این شرکت در سال 1947 مجبور به ترک سئول شد. وی در سال 1954 یک کارخانه تصفیه شکر راه اندازی کرد. دراواخر دهه 1960 سامسونگ وارد صنعت الکترونیک شد.کم کم این شرکت گسترش پیدا کرد و اکنون جزو ده شرکت الکترونیکی برتر جهان است.[20]

کشور ژاپن پس از جنگ دوم جهانی، به منظور بازسازی اقتصادی و صنعتی خود، واردات کالاهای خارجی را به شدت محدود کرد. ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم برای هدایت کل اقتصاد مجموعه‌ای منسجم تشکیل داد که مقر آن در دولت و سازمان برنامه‌ریزی ژاپن بود. در سال 1945، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، ژاپن را به تسلیم در جنگ جهانی واداشت. پس از این شکست ژاپن با بیش از 13 میلیون نفر بیکار مواجه بود. کمبود مواد غذایی به شدت وجود داشت. تورم به حدی بود که حقوق افراد تکاپوی مخارج را نمی‌کرد؛ افراد برای سیر کردن شکم خود، اقدام به فروش دارایی‌های خود کرده بودند. برای کالاهای ضروری بازار سیاه درست شده بود و قیمت‌ها 30 تا 60 برابر قیمت رسمی دولتی بود. در مورد برنج این رقم به 150 برابر نیز می‌رسید. حاصل جنگ برای ژاپن 8 میلیون کشته و ویرانی 41.5 درصد از ثروت ملی بود. بعد از جنگ، ژاپن توانست با بهره‌گیری از بهره‌وری مطلوب نیروی انسانی مولد خود، بیش از 24 درصد از تولید جهانی را به خود اختصاص دهد. [21]

در سال‌های اولیه پس از استقلال ژاپن، کالاهای ژاپنی به کیفیت پایین، اما قیمت ارزان مشهور بودند.[22] در سال 1980 بیش از 80 درصد از رشد ژاپن ناشی از رشد صادرات بود که قسمت اعظمی از این صادرات راهی آمریکا می شد. فشارهای آمریکا دولت ژاپن را وادار کرد تا مردم را به طرف مصرف کالاهای امریکایی تشویق کند. ژاپنی‌ها از ارزان شدن کالاهای امریکایی استفاده کرده و برخی مستغلات استراتژیک آمریکا را خریداری کردند. اولویت در ذهن مدیران ژاپنی تولید و نه سود کوتاه مدت بود. [23]

الگوی اقتصادی ژاپن مبتنی بر  واردات مواد خام از خارج برای تولید در وطن به منظور مصرف کالای ساخت وطن و صادرات کالای ساخت ژاپن برای اعتلای نام ژاپن در دنیا است. ژاپن در دهه 1990 با تمرکز بر صنعت نیمه رساناها و سرمایه گذاری 2 میلیارد دلاری در آن، ممانعت از مشارکت آمریکایی‌ها در این طرح و ترویج فرهنگ مصرف داخلی موفق به تولید فلش مموری و در دست گرفتن بازار آن شد. [24]

و همچنین خود ایالات متحده آمریکا  که در دو دوره پیش از جنگ اول جهانی و بین دو جنگ جهانی اول و دوم تا حد زیادی به‌صورت برنامه‌ریزی شده به انزوا رفت تا قدرت اقتصاد ملی خود را با اتکا به منابع داخلی تولید افزایش دهد. آمریکا از سال 1830 تا جنگ جهانی دوم با افزایش تعرفه کالاهای وارداتی به قصد حمایت از صنایع داخلی یکی از حمایت‌گراترین کشورهای جهان بوده است.

در حال حاضر، حدود 80 درصد تولید ملی داخلی آمریکا  به داخل اختصاص دارد و سهم تجارت خارجی در تولید ملی حدود 20% است. این بدین معنی است که آمریکا لنگر اقتصاد خود را در داخل انداخته و بخش کوچکی از اقتصاد خود را به خارج از کشور گره زده است. همچنین آمریکا تلاش کرده که عمده تجارت خود را به صورت منطقه‌ای با کشورهایی همچون کانادا و مکزیک سامان دهد، تا از عواید تجارت منطقه‌ای بهره‌مند شده و کمتر از تلاطم‌های تجارت جهانی آسیب ببیند.[25]

چانگ در کتاب نیکوکاران نابکار می‌نویسد: الکساندر همیلتون اولین وزیر خزانه‌داری آمریکا و معمار توسعه صنعتی این کشور در اواخر قرن هیجدهم معتقد بود که کشور عقب افتاده‌ای مثل ایالات متحده صنایع نوزاد را تا زمانی که بتوانند روی پای خود بایستند، باید از رقابت خارجی در امان نگه دارد. وقتی دو تولیدکننده لباس‌شویی کره‌ای بازار آمریکا را به دست گرفتند، قانون آمریکا به تولیدکنندگان داخلی اجازه داد علیه واردات این کالاها شکایت کنند. کمیسیون تجارت بین‌المللی آمریکا پیشنهاد داد که برای جلوگیری از سرازیر شدن ماشین‌لباس‌شویی‌های ارزان قیمت کره‌ای برای وارداتشان تعرفه اعمال شود.[26]

روسای جمهور امریکا به حمایت از تولید ملی توجه ویژه داشتند. در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر، دولت آمریکا اقدام به تحریم خرید پسته از ایران کرد و بدین وسیله زمینه را برای تقویت پسته‌کاران آمریکایی فراهم نمود. پیش از این اقدام، آمریکایی‌ها تحقیقات پردامنه‌ای را در زمینه کاشت پسته صورت دادند و نمونه‌های دانه پسته را از ایران  به آمریکا منتقل کردند. بعد از تحریم پسته ایران در سال ۱۹۷۹، تولید پسته در آمریکا به سرعت افزایش یافت به‌طوری‌که در سال ۲۰۰۵، آمریکا مقام دوم تولید این محصول را کسب کرده است.[27] آمريكا توانسته در سايه حمايت از توليدكنندگان داخلي و وضع تعرفه 200 درصدي بر واردات پسته از ايران، رتبه اول صادرات پسته در جهان را در سال 2016 كسب كند. اين در حالي است كه كيفيت پسته توليدي در ايران بسيار بالاتر از پسته آمريكا است.[28]

در سال 2009، باراک اوباما رییس جمهور وقت کشور پرچمدار تجارت آزاد، تعرفه واردات تایر از چین را به بهانه ضد دامپینگ به 35درصد افزایش داد تا مردم آمریکا مجبور به خرید تایر آمریکایی شوند. واشنگتن پست در این باره می‎نویسد: بالا رفتن تعرفه واردات تایر 1200 شغل آمریکایی را از نابودی نجات داد؛ هرچند مصرف‌کنندگان آمریکایی سالانه یک و یک دهم میلیارد دلار هزینه بیشتری بابت خرید تایر می‌پردازند.[29]

پس از انتخاب ترامپ به عنوان ریاست جمهوری آمریکا، سیاست‌های حمایت‌گرایانه این کشور تشدید شد. حمایت از کالای داخلی یکی از وعده‌های اصلی ترامپ بود. او عنوان داشت «آمریکا را با دستان آمریکایی و با کارگران آمریکایی می‌سازیم. من شعار آمریکایی بخر و آمریکایی استخدام کن را انتخاب کرده‌ام». رییس جمهور آمریکا با وضع تعرفه‌های سخت‌گیرانه بر واردات کالا به آمریکا به‌دنبال افزایش اشتغال دراین کشور است. او بعد از افزایش قابل توجه تعرفه فولاد و آلومینیم در توییترش می‌نویسد: « با این کار پول زیادی به صندوق‌های خالی ایالات متحده آمریکا می‌آید و شغل، شغل، شغل».  سیاست‌های اقتصادی اخیر دولت ترامپ، بر پایه دو اصل مصرف کالای داخلی و استخدام امریکایی‌ها استوار است.  ترامپ در مراسم رونمایی از «بوئینگ ۷۸۷ » عنوان داشت «همه باید کارگران آمریکایی را استخدام کنند. ما می‌خواهیم محصولات آمریکایی در آمریکا و با دستان آمریکایی‌ها ساخته شوند».[30]

ترامپ برای ایجاد زمینه اشتغال بیشتر آمریکایی‌ها برنامه‌هایی همچون لغو پیمان نفتا[31]، وضع تعرفه بر آلومینیم و فولاد وارداتی را دنبال می‌کند. در اين چارچوب دولت آمريكا از مي  2008 اقدام به وضع تعرفه 25درصدي بر واردات فولاد و تعرفه 10درصدي بر واردات آلومينيم نمود. به نظر مي‌رسد كه دولت آمريكا تلاش مي‌كند با دادن معافيت از اين تعرفه‌ها به كشورهاي اروپايي آنها را وادار به تبعيت از سياست‌هاي تحريمي اين كشور عليه جمهوري اسلامي ايران نمايد.[32]

در فرانسه هم حمایت از کالای ملی سابقه دیرینه‌ای دارد. فرانسوی‌ها در دوره پس از جنگ دوم جهانی، به منظور بازسازی اقتصادی و صنعتی خود، واردات کالاهای خارجی را به شدت محدود کردند. بر اساس گزارش پایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی CNBC، «آرنولد مونت‌وی»، وزیر صنعت و توسعه فرانسه،  در سال 2012  کمپینی به نام «ساخت فرانسه» برای حمایت از خرید محصولات این کشور شکل داد. مونت‌وی به دلیل حمایت از شرکت‌های فرانسوی معروف شده است؛ به‌طوری‌که شرکت یاهو زمانی قصد داشت یک شرکت اینترنتی فرانسوی را بخرد؛ اما مونت‌وی اجازه نداد؛ چون او اعتقاد داشت که برتری فرانسه دارایی مهم برای جذب گردشگر و بهبود اقتصاد و افزایش صادرات این کشور است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که فرهنگ‌سازی‌ها در فرانسه نتیجه بخش بوده است. طبق گزارش پایگاه اینترنتی  «ام‌پی‌آر»، نتایج یک نظر سنجی نشان داد مردم فرانسه مایل‌اند پول بیشتری بپردازند اما محصولات داخلی را خریداری کنند. [33]

روسیه هم در سال های اخیر با توسعه کشاورزی و صنایع داخلی، وابستگی به واردات را کاهش داده و بر توان مقاومت خود در مواجهه با تحریم اروپا و آمریکا افزوده است. ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه به‌ دنبال اجرای تفکری است که بر اساس آن تولید داخل را تقویت و ساز و کارهای حمایت از صادرات را عملی سازد. او در جلسه ای با نمایندگان مشاغل در منطقه یاروسلوف گفت ما همواره از صنایع داخلی حمایت می‌کنیم. بر اساس گفته‌های پوتین، ریشه مشکلات اقتصادی روسیه در سال 1990 اتفاق افتاد، زمانی که به صورت غیرکنترلی اقلام زیادی وارد کشور شد و بازار داخلی را به هم ریخت.[34]

چین هم تا زمان اعلام خودکفایی در زمینه غذا، دارو و آموزش، مرزهای خود را بسته نگه داشت. سرانجام در دهه 1980 مرزهای خود را گشود و شروع به صادرات غلات نمود(درون زایی سپس برون گرایی). چین از دهه 1980 طی یک دوره کمتر از 30 سال بدون عضویت در گات و سازمان تجارت جهانی توانست صادرات خود را 70 برابر کند. رشد صادرات و توسعه اقتصاد چین همراه با افزایش اشتغال در این کشور بود. این کشور توانست در مدت کمتر از 25 سال، 226 میلیون فرصت شغلی ایجاد کند.[35]

چین با کشاورزی اش در دنیا شناخته می‌شد و حالا با صنایع گسترده و بی رقیبش. ترکیب این دو با هم رمز موفقیت کنونی چین است. کشاورزی صنعتی در حقیقت به موتور محرکه اقتصاد چین تبدیل شد. امری که سبب شد 70 درصد از 226 میلیون فرصت شغلی ایجاد شده در چین در مناطق روستایی ایجاد شود.[36]

یکی از نکات جالب در مورد چین این است که آنها از تمامی ظرفیت‌های خود برای حمایت از کالای ملی استفاده می‌کنند. جکی چان هنر پیشه معروف چینی در مراسم اسکار 2017 به عنوان سفیر اقتصاد ملی چین به ایفای نقش پرداخته و ضمن پوشیدن لباس سنتی چینی، محصولات چینی را به نمایش می‌گذارد.

 

[1].  صحيفه امام؛ ج‏15؛ ص: 365

[2] صحیفه نور ،ج۲۰، ص۱۷۰

[3] صحیفه امام ج‏۱۹ ص ۱۵۳

[4] صحیفه امام ج‏۲۱ص ۴۰۳

[5] بحار الأنوار،ج‏۴۴،ص۳۲۶

[6] صحیفه امام ،ج۲۰،ص۱۷۶

[7]. برگرفته از سایت آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله

[8]. نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبه ۳

[9]. نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبه ۷۴

[10]. كنايه از اين كه هيچ گاه با يكديگر از درِ سازش وارد نمى شوند. 

[11] . برگرفته از سایت آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله

[12]. مجله  فرهنگ كوثر  دی1377، شماره 22 صلح امام حسن (ع)  ضامن بقای اسلام

 

[13].ملهوف (لهوف)، ص 99؛ بحارالانوار، ج 44، ص 326

[14]. تاریخ طبرى، ج 4، ص 266 و بحارالانوار، ج 44، ص 340.

[15].تذکرة الخواص، ص 217-218.

[16]. تاریخ طبرى، ج 4، ص 305 و بحارالانوار، ج 44، ص 381.

[17]. محمد يعقوب كليني، الكافي، ج 7، ص 265.

[18]. محمد جواد توکلی، حمایت از کالای ایرانی (چیستی، چرایی، چگونگی)، ص 54، (در دست انتشار).

[19] هائو جون چانگ، نیکوکاران نابکار.

[20]. چگونه سامسونگ به بزرگترین سازنده تلفن هوشمند در جهان تبدیل شد، ترجمه احمد شریف‌پور، وبگاه یک پزشک، 14 فروردین 1392

[21]. حانیه سادات مومنی، ژاپن فقیر چگونه تبدیل به اقتصاد برتر جهانی شد؟، وبگاه فردا، 31 خرداد 1395 كد خبر 534728.

[22]. همان.

[23]. همان.

[24]. رک: حسین میرجلیلی، نظریها و سیاست‌‌های تجاری بین الملل و بازرگانی خارجی، ص 33-35؛ جرالد مایر، فضای بین‌المللی تجارت، رقابت و حاکمیت در اقتصاد جهانی، ج 1، ص 83-84؛ ایمان حقیقی، توسعه اقتصادی ژاپن و عوامل کلیدی آن، ص 326-347.

[25]. تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال 2016 معادل 18.56 هزار میلیارد دلار بوده و تجارت خارجی آمریکا در همین سال  حدود 4 هزار میلیارد دلار است(1.47 هزار میلیارد دلار صادرات،  2.21 هزار میلیارد دلار واردات). بر این اساس، تنها حدود 20% تولید ناخالص داخلی به تجارت خارجی اختصاص یافته است.  شرکای عمده تجاری آمریکا عمدتا کشورهای اطرافش می‌باشند. در سال 2015، صادرات آمریکا بیشتر به چهار کشور  کانادا(18.6%)، مکزیک(15.7%)، چین (7.7%)، و ژاپن (4.2%) صورت گرفته است. واردات آمریکا نیز عمدتا از پنج کشور  چین (21.5%)، کانادا (13.2%)، مکزیک (13.2%)، ژاپن(5.9%) و آلمان (5.5%) بوده است.

[26]. آنا، حمایت از کالای داخلی فصل مشترک اقتصادهای توسعه‌یافته جهان، خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی (آنا)، 20 اردیبهشت 1397، کد خبر 378972.

.[27] جامعه اسلامي حاميان كشاوري ايران، داستان جالب شروع کاشت پسته در آمریکا، مدلی از درونزایی در عین برونگرایی؛ دادپی، علی، رقابت ایران و آمریکا در زمینه پسته، همشهري،  8 بهمن 1396.

[28]. سرويس خبري فارس، مصاحبه معاون وزير جهاد كشاورزي در امور باغباني: سرمای بهار ۹ هزار میلیارد تومان به محصولات باغی خسارت زد، زیان ۲ هزار میلیارد تومانی به باغ‌های پسته کرمان، خبرگزاري فارس، 11/3/1397.

[29]. آنا، حمایت از کالای داخلی فصل مشترک اقتصادهای توسعه‌یافته جهان، خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی (آنا)، 20 اردیبهشت 1397، کد خبر 378972.

[30]. همان.

[31]. پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA).

[32] . سرويس خبري فارس، ارتباط تنش تعرفه‌ای آمریکا و اروپا با برجام چیست؟، خبرگزاري فارس، 10/3/1397.

[33]. مشرق نيوز، از خودگذشتگی فرانسوی‌ها برای حمایت از تولید ملی؛اقتصادهای بزرگ برای حمایت از تولید ملی چکار می‌کنند؟، 9 خرداد 1391، كد خبر 124273.

[34]. جام جم، پوتین: از تولید داخلی حمایت می‌کنیم،  6/2/1396.

[35]. دنياي اقتصاد، سبک چینی حمایت از تولید،  شماره خبر: ۳۳۱۱۴۹۰، 17/8/1396.

[36]. همان.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • محمود IR ۱۲:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۳
    15 2
    اینهمه سقرا کبرا چرا میچینید شما آخوندها؟ بالاخره چیشد؟ حفظ نظام از حفظ جان امام عصر واجبتره؟
  • US ۲۰:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۱/۳۰
    0 1
    سلام السلام علیک یا اباعبدالله حسین.. به قول اقای روحانی نقد شد..
  • متشکر IR ۰۲:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۳/۰۸
    4 10
    از مقاله عالی شما کمال تشکر را دارم، مدتی بود درگیر شبه ای بودم که مقاله شما قسمت های تاریک شبه رو برام روشن کرد.
  • سعید IR ۱۵:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۸
    34 4
    سلام اینهمه استدلال آوردید، اما هنوز متوجه نشدید که هیچ کسی در عالم، حق ندارد برای امام معصوم(ع) تکلیف معین کند چه رسد که در مورد جان امام معصوم (ع) اظهار نظر کند، چه خمینی باشد چه حضرت عباس بن علی(ع)، تعیین تکلیف امام معصوم (ع) یا با خود اوست یا با مقامی بالاتر از او ویا با خداوند است. امیرالمومنین (ع) به فرمان رسول خدا(ص) در بستر ایشان خوابیدند تا جان نفر اصلی اسلام یعنی رسول خدا (ص) در امان بماند. آیا شما در تاریخ دیده اید حتی امام معصوم بعدی(ع) تکلیف برای امام معصوم فعلی (ع) تعیین کند؟، چه رسد به اینکه در مورد جان او اظهار نظر کند؟ پاسخ امام حسین(ع) به کسانی که به دلیل صلح امام حسن (ع) قصد بیَّت با او را داشتند چه بود؟ خدا شما و خمینی و هر کس دیگر که در مورد جان امام معصوم (ع) به راحتی اظهار نظر میکنند را هدایت کند و ببخشد اگر از سر نادانی باشد. آیا لقب بقیه الله را نشنیده اید؟ میدانید معنی آن چیست؟ بعید میدانم بدانید! زیرا هنوز فلسفه رجعت را هم نمی دانید! شما چرا راجع به جان خامنه ای صحبت و اظهار نظر نمی کنید؟ ظاهراً ایشان را از امام زمان (ع) بالاتر میدانید؟! با استدلال شما اگر امام زمان(ع) مخالفتی با بخشی از نظام جمهوری بظاهر اسلامی شما کند نعوذ بالله از پیش جانش را حلال کرده اید؟ اگر درمورد جان امام زمان(ع) چنین عقیده ای دارید خدا به دیگر مردم رحم کند! شما نیز داعشی پشت نقاب هستید! ما وظیفه داریم برای ظهور امام زمان(ع) تلاش کنیم و مجاهدت کنیم تا ایشان ظهور کنند و بعد با تشخیص ایشان کار کنیم، وظیفه نداریم برای ایشان تعیین تکلیف کنیم یا در مورد جانشان اظهار نظری کنیم! اگر نظام جمهوری بظاهر اسلامی شما واقعاً اسلامی بود ظهور تا کنون اتفاق افتاده بود، پس بدانید هنوز عقلها و دلها آماده نیستند و جان امام زمان(ع) در خطر است که ظهور اتفاق نیافتاده. شما را ارجاع میدهم به سریال سربداران آن قسمت که مردم باشتین منتظر ورود شیخ حسن هستند، و روزها به دروازه شهر میروند تا از ایشان استقبال کنند اما وقتی ایشان بهمراه دوستشان میرسند و در سخنرانی بزرگ شهر حقی را بیان میکنند مردم که او را نمی شناختند بشدت او را کتک میزنند و وقتی همراه ایشان می گوید چرا خودتان را به مردم معرفی نکردید حرفی به این مظمون میزنند: "من آمده ام حق را بگویم و مردم آماده شنیدن حق نبودند"خداوند هدایتتان کند
    • سربلند CA ۰۴:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۴
      1 2
      شما را ارجاع میدهم به سریال سربداران آن قسمت که جوانی میپرسد: «ای شیخ، آیا بقیه راه را تا آخر می دانید؟» جواب شیخ این است: «اگر انسان راه را تا آخر میدانست، هرگز به راه نمیفتاد.» یا بقیة الله، بقیه راه ما را هدایت کن! همانطور که شهدا را هدایت کردی و میکنید! ای حبیب من! سعی و کوشش کن تا به مقام شهود برسی که شهید، سعید است و سعادت با شهادت توام است و کوشش کن تا عاشق روی دلدار شوی که هر کس کشته عشق شد شهید کشته شده است. مثل سرباز بی سر سر بلند ما محسن حججی که موجود است، صوتش هم موجود است که گفت: «من حضرت آقا امام خامنه‌ای را به اندازه امام عصر (عج) دوست دارم و دیروز فراموش کرده بودم که امام خمینی (ره)، شهید بهشتی، مفتح، مطهری، آیت‌الله طالقانی و هزاران مبازی که خونشان قدم به قدم و لحظه به لحظه برای حفاظت از این نظام به زمین ریخته است روحانی بودند. و به راستی چقدر زود و راحت انسان مسخر زمان می‌شود». خدایا! عاقبت ما را ختم به شهادت کن! مثل حاج قاسم که گفت: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه دلی و قلبی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را در دست گرفته. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه است.» باید دوست و دشمن محمد (ص) را شناخت! امام اسلام آمریکایی، کانادایی، انگلیسی و غربی نمی خواهد! نه در داخل ایران، و نه در خارج ایران! حاج قاسم یادم داد - اگر در تمام بیاناتمان، خصوصاً کسانی که در این منصب‌ها و جایگاه‌ها قرار گرفتند، اگر آدرس غلط به جامعه ما دادند و در جامعه دوصدایی پیرامون دشمن به وجود آوردند، خیانت می‌کنند و مرتکب خیانت شده‌اند.» پیام ما پیام شهید مصطفی صدرزاده است که گفت: «پیام اینه که با هم باشیم ...یک صدا، یک دل، یک نیت... اگر همه یک صدا و یک دل و یک نیت شدیم، به فاطمه زهرا در هر عملیاتی پیروزیم! »«این خط امتداد پیدا کرده. ان شاء الله روزی برسه که ازم بپرسی چرا تلاویو، چرا اسرائیل.» ای شیخ، آیا بقیه راه را تا آخر می دانید؟ یا بقیة الله، بقیه راه ما را هدایت کن! سلام فرمانده! سیدعلی دهه‌ی # ها شو فراخوانده! عهد میبندم، روزی لازمت بشم، عـهد میبندم، حاج قاسمت بشم، عـهد میبندم، مثل بهجت و مثل سربازای گمنام خادمت بشم!
  • سعید IR ۰۲:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۹
    11 3
    من باور ندارم که خمینی چنین کلامی گفته باشند زیرا در وصیت نامه ایشان گفته اند فقط اگر دستخط مرا و یا صدا و تصویر مرا از رادیو تلوزیون دیدید قبول کنید که کلام من است در غیر اینصورت هر چه به من نسبت داده اند قبول نکنید، اما اگر چنین سخنی گفته باشند و امثال شما هم قبول دارید، شما را ارجاع میدهم به زمانی که به در جنگ صفین مالک اشتر گفتند یا جنگ برده را رها کن یا امیرالمونین (ع) را میکشند! اگر شما بجای مالک بودید چه میکردید؟ احتمالا باتوجه م اینکه عقیده دارید جکومت و نظام قائم به امام (ع) نیست و قائم به امامت است و امام حسن (ع) هم هستند پس نعوذبالله خون امیرالمونین (ع) فدای نظام!!!؟ کمی فکر کنید! و شاید هم ابن ملجم هم با همین اجتهاد کمر به کشتن امیرالمونین (ع) بست! پناه میبرم به خدا با چنین افکاری و چنین توجیخاتی
    • میلاد IR ۰۹:۱۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۳۰
      5 3
      سلام خودش گفته فیلمش هم موجوده و خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
    • مسعود IR ۰۵:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۹
      0 0
      میگه اگر حفظ نظام اسلامی یا اسلام در گرو جان امام هم باشه اشکال ندارد.همان طور که امام حسین علیه‌السلام برای حفظ اسلام این کار رو کردند. امام تو جنگ صفین که شما مثال زدید کشته شدن حضرت علی علیه السلام به حفظ اسلام کمک شاید نمیکرده،چون دشمن هدفش حکومت کردن بوده به اسم اسلام.لازم می‌شده امیر المومنین علیه السلام که معلوم هم سربازان اسلام رو هم میکشتند
    • مهدی DE ۱۵:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۸
      0 0
      درست میفرماید سعید جان خدا حفظت کنه برادر
    • عبد الله IR ۰۰:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۹
      0 0
      سلام.چند تا اشکال توی این بحث وجود داره..یکی اینکه فکر کنین بین حفظ امام زمان و حفظ جمهوری اسلامی یکیو انتخاب کنیم..اگه جان امام زمان فدای جمهوری اسلامی بشه و نعوذ ب الله امام زمان کشته بشه لحظه ای زمین اهل خودش رو نگه میداره؟...چون زمین بدون حجت باقی نمیمونه و اصلا اشتبا هست ک همچین مقایسه ای انجام بدیم.. ولی اگه جان امام زمان حفظ بشه و جمهوری اسلامی هم نباشه باز هم اسلام هست...خب با عقلتون خودتون بسنجین.....بله امام زمان هم خودشو فدای اسلام میکنه ولی نه فدای جمهوری اسلامی.. و گفته شده ک امام حسین کشته شد ولی امامت از بین نرفت و به جاش امام سجاد ع جانشینش شد خب نعوذ ب الله امام زمان کشته شد چه کسی جانشینش میشه؟..خب این دو مقایسه با هم نمیخونه رفته به بعد از وفات امام زمان ک بعدش امام حسین ع رجعت میکنه ک مقایسه توجیه بشه...خب در واقع بحث سر اینه ک اگه نعوذ ب الله امام زمان کشته شد چه کسی جاشو میگیره ؟نه این ک بری به بعد از ظهور و ایجاد حکومت و بعدش امام زمان وفات کنه و امام ها رجعت کنن.. کمی با عقل خودتون بسنجین موضوع رو....آیات قرآن حکم به ارث رسیدن زمین به صالحان داده شده و این ک همه دین اسلام میشه و همه احادیث در مورد قطعیت تشکیل حکومت جهانی اسلام به دست شخصی از دودمان پیامبر داده شده بعد بیای مقایسه در مورد جان امام زمان و جمهوری اسلامی بدی؟ اصلا همچین مقایسه ای اشتباهه چون مشیت خدا بر اینه ک امام زمان زنده باشه و کل دین برای خدا بشه با قیام او و البته به اذن خدا.
  • محمد IR ۱۹:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۶
    11 2
    مگه انقلاب و نظام همان اسلامی که پیامبران بخواهند جانشان را فدای آن کنند برو کشک رو بساب
  • IR ۰۸:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۶
    4 1
    به نظر می رسد با توجه به آیات و روایات فراوان، جایگاه اول شخص دنیای اسلام، با تمام ویژگی های منحصر به فرد و خصوصی اش جایگاه تسلیم و تبعیت از دستور و فرامین الاهی است و هیچ حقی برای تحقق هدف دین ، که همان هدایت است، جز به همان چینش و خواستی که مطلوب و محبوب پروردگار متعال است؛ از او پذیرفته نخواهد بود و اصلا ملاک سنجش در این مورد عقل نیست و گرنه اختیار به عقول جمعی یا افراد با عقول برتر سپرده می شد و این همه نیاز به ارسال رسل و انزال کتب و تعیین امام نبود و یکی مثل حسن روحانی پیدا می شد و به یکی دیگر در هر جایگاهی که هست اما معصوم نیست بگوید امام و بقیه و خود او هم باور کند که امام است و این تحریف از اصل به وجود بیاید که هیچ تئوریسینی نتواند ربط بین آنچه از بنای اسلام قصد شده را با وضع موجود که اسلام در آن رعایت نمی شود را توجیه کند. ما قصد لم یقع و ما وقع لم يقصد قصد زمینه سازی برای ظهور امام زمان علیه السلام است یا زمینه سازی برای کشتن امام زمان علیه السلام؟! اصلا علیه السلام یعنی چه؟! و آیا در تعارض تسلیم او شدن و تسلیم غیر از او شدن محلی برای معارضه وجود دارد؟!
  • محمد IR ۰۱:۲۸ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۴
    5 1
    هیچ وقت اینطور نیست این تفکر همون تفکریه که امام علی رو از حقش محروم کرد و یازده امام به حق رو از هدایت مسلمونا دور کرد یه حجت مونده یکی هیچ کس و هیچ چیز مقدم به امام نیست این ادامه همون حرفاو تفکرات صدر اسلامه یه عده خودشونو از امام معصوم بالاتر میدیدن یا جلو میافتن یا عقب عاقبتش 1400 سال تاریخ ننگین و بدون هدایتگرواقعی برای تمام انسانها نه فقط مسلمونها بوده اگرم چنین جمله ای گفته شده باشه به یقین برداشت و منظور این نبوده
  • مجید IR ۱۲:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۱/۱۳
    5 2
    اسلام با جمهوری اسلامی فرق میکنه جمهوری اسلامی یک نظام موقتی در زمان غیبت امام عصر (عج) است. اصلا امام عصر (عج) تشریف بیارن بساط جمهوری اسلامی را جمع میکنند دیگه نه ولی فقیه خواهیم داشت نه مجلس خبرگان نه مجلس شورای اسلامی نه شورای نگهبان و نه هزار تا ارگان و سازمان دیگه در اینکه حفظ جمهوری اسلامی واجبه و اهم واجباته شکی نیست اما تمام این چیزهایی که الان در زمان غیبت برای شیعه حیاتی است بعد از ظهور از بین میره و یک نظام جدید سر کار میاد انشالله
  • ایمان IR ۲۲:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۱/۳۱
    10 3
    «حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر(عج) باشد اهمیتش بیشتر است.» برای توجیح این سخن به یک مغلطه بزرگ دست زدین: اینکه حکومت جمهوری اسلامی رو عین اسلام فرض کردین. این اشتباه بزرگ و فاحشی است.
    • مانلی IR ۱۹:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۷
      1 4
      سلام. آفرین به شما . جان کلام را فرمودید
  • برگی کوچک JP ۰۶:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۳۱
    2 0
    اسلام بدون ولی خدا (امام معصوم) بی معنی است، چنان که نماز بدون ولایت امام معصوم پذیرفته نمی شود.
  • فتحعلی IR ۲۰:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۵
    2 0
    یه سوال برادر پس چرا برا حفظ نظام این همه مسعول نالایق رو حداقل اخراج نمیکنن
    • ترانه FI ۰۹:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۷
      0 1
      دوباره کامل متن رو از اول تا آخر بخون متوجه میشی . متوجه نشدی اشکال از بالا ..... کامل کامل توضیح داده. هیچ شبهه ای دیگه نمیمونه. یه عده خودشونو زدن به خواب.به نظرت بچه ها آمریکا بیان حکومت رو دست بگیرن حکومت اسلامی تر میشه ؟؟؟؟
  • عبدالله IR ۰۶:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۹
    3 0
    انگار وجه بر شما مشتبه شده که این نظام نماینده اسلام و خداست؟! بیراهه رفته اید که اسلام را در حکومت می بینید نه در قلبها و دلها...
  • علی IR ۲۰:۱۴ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۶
    1 0
    آیا دوستان حجتی هنوز نفهمیده‌اند دوران غیبت با دوران حضور امام معصوم فرق میکنه؟ ایها الحجتیون! کسی که 60 سال کامل درس دین و فقه خونده خیلی بهتر از شما میفهمه حرف اضافی موقوف!
  • طاهره خواجه بامری IR ۰۱:۲۳ - ۱۴۰۱/۱۲/۲۳
    0 0
    سلام این متن و سخن ها عین حق و حقیقت است و چراغ راه ماست
  • میلاد IR ۰۰:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۹
    0 0
    وقتی امام زمان ظهور کنه حکومت واحد جهانی تشکیل میده و جمهوری اسلامی در کار نیست چون یک حکومت فقط وجود خواهد داشت.و قبل از ظهور هم ایشون خودشون رو نشون نمیدن ک بین حفظ جان امام زمان و حفظ جمهوری اسلامی یکی انتخاب بشه