به گزارش خبرگزاری حوزه، بنا بر قول مرحوم شیخ مفید وقتی شب عاشورا نزديک شد، سیدالشهدا(ع) اصحاب خویش را جمع کرد و برایشان سخن گفت.
سيد الساجدين در همین خصوص مي فرمايد: "من بيمار بودم، لیکن خود را به آنان نزديک نمودم و شنيدم که پدر بزرگوارم افتتاح سخن را به حمد و ثناي الهي و ملک معبود فرمود و طريق شکرگزاري حي ودود پيمود و فرمود: به راستي که من اصحابي را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمي دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خداي متعال شما را (از جانب من) جزاي خير دهد.
آگاه باشيد که يک روز ديگر زياده از عمر ما نمانده. من امشب شما را مرخص کردم و بيعت خود را از گردن شما برداشتم بر شما حرجي نيست، اينک ظلمت شب عالم را فراگرفته، آن را غنيمت دانسته هر يک به طرفي برويد و هر يک از شما دست يکي از اهل بيت مظلوم مرا بگيريد و در اين ظلمت شب برويد و مرا بگذاريد با اين گروه ستمکاري که آنان همه به جهت کشتن من جمع شدند، چرا که آنان غير از مرا نمي خواهند."
سخن یاران و اقوام و فداییان حضرت ثارالله(ع) در آن شب به خصوص و بی تکرار را در پاسخ به ندای مظلومیت سالار شهیدان همه شنیده ایم و بارها در روضه های مخصوص شب عاشورا برایمان گفته اند و با آن ها مانوسیم اما به راستی چه راز و رمزی در ولایتمداری و وفاداری صحابه بی نظیر خون خدا بود که آن سان در چنین شبی از جان نثاری خویش سخن گفتند و فردا در عرصه عمل نیز نشان دادند که اُسوه های حقیقی دین داری و ولایتمداری در همه زمان ها و مکان هستند.
سلام بر چنین یارانی که در آن محشر دنیا، با همه ی هستی خود به یاری خون خدا برخاستند و با غوطه خوردن در خون مطهر خویش در آن وادی طف ، تا قیامِ قیامت مورد عنایت خاص و غیرقابل وصف حضرت رسول(ص) ، امیرالمومنین(ع) ، فاطمه زهرا(س) و اولاد طاهرینشان قرار گرفتند.
آری! سلام خدا و دلباختگان این آستان قدسی بر آن کسی که نه فقط زمینیان که ملائک در عزایش میگریند و بر یاران باوفایش نیز.
سلام بر محاسن خضاب شده حسین(ع) و سلام بر چهره به خاک و خون آلودهاش و ایضاً سلام هماره تاریخ بر آن بدن مطهر و نیز پیکر یاران و عزیزانش که عصر خونبار عاشورا به زیر سُم ستوران رفتند اما هیچ گاه این شعار کلیدی شیعه از زبانشان نیفتاد:"هیهات مناالذله"
سلام بر پیکر چاک چاک حضرت ارباب در گودال قتلگاه که تا قیامت، دلِ نوکران و ریزه خواران سفره اش را خونین کرده و چه زیبا سرود این ابیات را استاد سید علی موسوی گرمارودی در کتاب "خط خون"
در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم می توان عزیز بود
از گودال بپرس !
سلام خدا و ملائک مقرب و اولیای الهی بر میدان عشقبازی یاران حضرت عشق که آن چنین دلباخته کوى معشوق شدند و در کرب و بلا برای خود شأن و جایگاهی ساختند که همه ابنای بشر از اول تا به آخر بر آنان رشک می برند.
القصه آن که امشب ، شب عاشوراست؛ شب باوفاترین اصحاب تاریخ که در مسیر زندگی شان در این سیاره رنج به آخرین شب حیات دنیایی خویش رسیده اند و از فردا حیات اُخروی شان به بهترین شکل ممکن آغاز خواهد شد... و چه سعادتی بالاتر از این که در رکاب سید جوانان اهل بهشت جان را نثار کنند و فدایی رحمت واسعه الهی و باب نجات امت شوند.
دلنوشته های سید شهیدان اهل قلم در این مقال چه زیباست ، آن گونه که در کتاب "فتح خون" و در حال و هوای شب عاشورا آمده است: "سفینه اجل به سرمنزل خویش رسیده است و این آخرین شبی است که امام در سیاره زمین به سر میبرد. سیاره زمین سفینه اجل است؛ سفینهای که در دل بحر معلّق آسمان لایتناهی، همسفر خورشید، رو به سوی مستقر خویش دارد و مسافرانش را نیز ناخواسته با خود میبرد. ای همسفر، نیک بنگر که درکجایی! مباد که از سر غفلت این سفینه اجل را مأمنی جاودان بینگاری و دراین توهم، از سفرآسمانی خویش غافل شوی. نیک بنگر! فراز سرت آسمان است و زیر پایت سفینهای که در دریای حیرت به امان عشق رها شده است. این جاذبه عشق است که او را با عنان توکل به خورشید بسته است و خورشید نیز در طواف شمسی دیگر است و آن شمس نیز در طواف شمسی دیگر و... و همه در طواف شمس الشموس عشق، حسین بن علی(ع) ... مگر نه اینکه او خود مسافر این سفینه اجل است؟ یاران! اینجا حیرتکده عقل است ... و تا «خود» باقی است، این «حیرت» باقی است. پس کار را باید به «مِی» واگذاشت؛ آن مِی که تو را از «خویش» میرهاند و من و ما را در مسلخ او به قتل میرساند. آه! اِنَّ اللهَ شاءَ اَن یَراکَ قَتیلاً."
سید محمد مهدی موسوی