خبرگزاری «حوزه»- تهران/ دکتر سهیل اسعد، اندیشمند آرژانتینی و از موفق ترین مبلغین بین المللی، شخصیتی شناخته شده است که با تجربه دو دهه فعالیت در فضای تبلیغ بین الملل، سابقه فعالیت مداوم در بیش از 20 کشور منطقه آمریکای لاتین و همچنین تاسیس مراکز اسلامی در کشورهای این منطقه استراتژیک را داراست.
او در طول سال های فعالیت خود 6 ماه از سال را در ایران به تحصیل، تدریس و فعالیت های علمی و رسانه ای می پردازد و در 6 ماه دیگر نیز با مسافرت به کشورهای مخلتف به نشر معارف اهل بیت علیهم السلام مشغول بوده و از قالب های متعددی برای انتقال این مفاهیم بهره برده است که می توان از میان آنها به استفاده از ظرفیت آکادمیک، فضای هنر و رسانه، گفتگوی بین ادیان و ارتباط مستقیم با مخاطبین اشاره کرد.
بهانه این گفتگو برنامه ای با حضور دکتر نادر طالب زاده و دکتر سهیل اسعد در رابطه با سریال «بشارت منجی» بود که در کافه نخلستان سازمان هنری رسانه ای اوج در تهران انجام شد و قرار است این سریال در ایام کریسمس سال آینده میلادی از شبکه ماهواره ای هیسپان تی وی برای مخاطبین مسیحی اسپانیولی زبان پخش شود.
برای آغاز بحث به کار مشترک شما و آقای دکتر طالب زاده یعنی فیلم «بشارت منجی» می پردازیم. کمی در رابطه با تاثیراتی که این برنامه برای مخاطبین مسیحی خواهد داشت برایمان صحبت کنید.
قرار است شبکه هیسپان تی وی فیلم «بشارت منجی» را که به کارگردانی جناب آقای دکتر طالب زاده ساخته شده است، در ایام کریسمس پخش کند. به دلیل تفاوت های فرهنگی که میان کشور ایران و منطقه آمریکای لاتین وجود دارد یک مجموعه گفتگوهایی انجام دادیم تا پاسخگوی برخی سؤالات احتمالی مخاطبین باشد. برای هر قسمت از سریال نیز تقریبا پانزده دقیقه گفتگو درباره تفصیلات تاریخ و سیره حضرت عیسی علیه السلام و برخی سؤالات مخاطبین پرداختیم.
شما از قالب های مختلفی برای انتقال معارف اسلامی به مخاطبین استفاده کرده اید، اما به نظر می رسد تمرکز بیشتری روی بحث هنر و رسانه داشته اید. ویژگی فضای رسانه در انتقال مفاهیم الهی چیست؟
اول اینکه رسانه تنها بخشی از فعالیت های بنده است. بیست سال پیش فعالیت فرهنگی بنده با کارهای غیر رسانه ای و با تبلیغ در میادین واقعی آغاز شد و تبلیغ در ابعاد مختلف مانند فضای آکادمیک به عنوان استاد دانشگاه، فعالیت های سنتی مانند خواندن خطبه عقد، سخنرانی، دفن میت، امامت جمعه [در شهر مالاگای اسگانیا] و همه این وظایف طلبگی را انجام داده ام اما با نگاهی متفاوت تر و ورود به فعالیت های جدیدتر، آن هم به علت وجود میادین متفاوت. میادن پیش روی من اقتضا می کرد که از رسانه بهره ویژه ای ببرم.
مطلب دیگر این است که بنده بر خلاف بسیاری از طلاب دیگر که ابتدا از حوزه علمیه آغاز می کنند و بعد وارد امور رسانه ای می شوند، ابتدا هنرمند و رسانه ای بودم و بعد وارد حوزه علمیه شدم.
نکته مهم هم این است که بنده رسالت خود را تبلیغ اسلام در نظر گرفته ام و در عرصه های مختلف تبلیغی مانند تبلیغ دین برای مسلمانان، دفاع از اسلام و در مرحله بعد تبلیغ دین برای غیر مسلمانان فعالیت داشته ام.
با توجه به اقتضائات عصر حاضر عرصه رسانه بهترین فضا برای رساندن پیام است و حوزه باید بصورت جدی وارد این عرصه مهم شود، چون بیشترین اثرات در بین مخاطبین در فضای رسانه ای متصور است.
بنده بسیاری از مجال های رسانه ای مانند مستند، اجرا، مناظره، گفتگو به عنوان کارشناس و... را در رادیو و تلویزیون های داخلی و بین المللی تجربه کرده ام.
به نظر شما ورود طلاب به فضای هنری و رسانه ای چه الزاماتی دارد و چه نتیجه ای می تواند در بر داشته باشد؟
رسانه یک فضایی است که خطاب دینی باید در آن وجود داشته باشد و نمی توانیم میادینی که دشمن برای حملات خود علیه اسلام و مسلمین از آن بهره می برد را خالی بگذاریم و حتما خطاب دینی در فضای رسانه باید در برنامه های ما باشد. حال این خطاب دینی یا باید توسط افراد رسانه ای تدارک دیده شود که بسیار هم خوب است، اما اگر آنها وارد نشدند علمای دینی وظیفه دارند وارد این فضا بشوند و خلاء ها را پر نمایند. علما یا باید تولید محتوا انجام دهند و در اختیار رسانه ای ها قرار دهند، و اگر رسانه ای ها سراغ علما نیامدند، خود حوزوی ها باید دست به کار شوند.
نکته دیگر این است که اتفاق مهمی که در دانشگاه افتاده و در حوزه علمیه رخ نداده، تقسیم وظایف است. در حوزه علمیه ما همه کاره هستیم. یک طلبه هم مولف است، هم مترجم، هم مجری، هم امام جماعت، هم عاقد است و هم بسیاری از امور دیگر را هم انجام می دهد. در صورتی که ما باید به سمتی برویم که تکالیف، مسئولیت ها و وظایف طلاب را تقسیم بندی کنیم و به هر گروهی طبق نیاز ها، رغبت ها و توانایی ها فضای خاصی را ارائه کنیم.
یعنی باید از هر طلبه ای در زمینه ای که توانایی دارد به طور دقیق استفاده بکنیم و با تعیین اهدافی بتوانیم قطعات پراکنده پازل را مرتب کنیم و اگر این اتفاق بیفتد ما دیگر حکم کلی نداریم تا بگوییم کل حوزه علمیه وظیفه رسانه ای دارد که بعدا آقایان بگویند شما طلاب را از حوزه علمیه به رسانه بردید. بلکه تعداد مشخصی به عنوان یک طرح برنامه ریزی شده به این سمت خواهند رفت و خلاء های موجود را پر خواهند نمود و آن وقت است که ما دیگر برای طلاب بحث بیکاری را نخواهیم داشت، چون از هر طلبه ای در مسیر توانایی هایش بهره خواهیم برد.
به نظر می رسد این بخشی که اشاره داشتید وظیفه مسئولین حوزه علمیه است، وظیفه خود طلابی که علاقه مند به مباحث رسانه ای و تبلیغ بین المللی هستند اما شیوه ورود به این فضاها را نمی دانند چیست؟
اینها به هم مرتبط هستند. به هر حال اگر حوزه علمیه نتواند فضایی فراهم کند که طلبه ها سواد مربوط به توانایی خود را فرا بگیرند، طلاب مجبور می شوند در بیرون از حوزه به این خواسته ها دست یابند و وظیفه مسئولین است که فضایی فراهم کنند تا طلاب مجبور نشوند در خارج از حوزه علمیه به دنبال نیازهای خود بگردند. اما به هر حال بعد از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب فضاهایی غیر رسمی به وجود آمده است که گروه هایی از حوزوی ها وارد آن شده اند و با استفاده از مجال های مختلف، کسب تجربه کرده اند و می توانند این تجربیات و سواد خود را در اختیار سایر طلاب نیز قرار دهند.
یکی از ملزومات ورود طلاب به فضای رسانه دارا بودن سواد رسانه ای کافی است، به نظر شما در منظومه وظایف طلاب، سواد رسانه ای از چه جایگاهی برخوردار است؟
ما در هر حرکتی که می خواهیم به آن بپردازیم باید یکسری معلوماتی داشته باشیم. اگر قرار باشد بدون معلومات حرکت کنیم طبق روایات هم از مسیر اصلی دور خواهیم شد و هم برایمان خستگی در پی خواهد داشت. فردی که بدون شناخت و علم به سوی کاری حرکت کند، تا زمانی که با آن آشنایی پیدا کند و تا زوایای مختلف آن را بشناسد کار دشواری در پیش دارد. راه رسیدن به آرمانی که ترسیم شده است باید از یادگیری شروع شود.
باید دوره ببینند، با اساتید در ارتباط باشند، وارد در مباحث تحقیقاتی بشوند، وارد میدان عمل بشوند و کسب تجربه بکنند. خصوصا فضای رسانه ای که فعالیت در آن وابسته به فعالیت های عملی است و فقط با دوره دیدن نمی شود در آن توانایی کسب کرد. به نظر من باید در کنار دوره های آموزشی، دوره های تمرینی و کارورزی هم باید وجود داشته باشد تا طلاب بتوانند در کنار مباحث تئوری، وارد مباحث عملیاتی هم بشوند.
شما اخیرا به اجرای برنامه ای تحت عنوان «نقطه رهایی» پرداختید که به مسئله نقش جمهوری اسلامی در پشتیبانی از محور مقاومت اشاره داشت و در ایام هفته وحدت از شبکه 5 سیما پخش شد. هدف از ساخت چنین برنامه ای چه بود و نقطه رهایی چه ویژگی هایی داشت؟
ویژگی های این برنامه اعم از این است که اولا از نظر محتوایی دارای شفافیت بود. یعنی اولین برنامه ای بود که به صورت واضح و توسط خود فعالان عرصه مقاومت از کشورهای حاضر در این محور به نقش جمهوری اسلامی ایران در پشتیبانی از محور مقاومت اشاره می کرد. این برنامه بصورت شفاف تمام این مسائل را برای مخاطبین عرضه نمود.
از لحاظ قالب هم اولین بار بود که قهرمانان محور مقاومت در یک برنامه زنده در صداوسیما حضور داشتند و به عنوان فاتحین محور مقاومت از جایگاه حمایتی جمهوری اسلامی در پیروزی خود سخن می گفتند.
ویژگی دیگر این برنامه بین المللی بودن این برنامه بود که از مجری گرفته تا مهمانان، بین المللی بودند و با نگاهی از بیرون به فعالیت های جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف مقاومت پرداختند و به هر حال باید چنین برنامه هایی تهیه شود تا مردم بهتر در جریان از خودگذشتگی های هموطنان خود قرار بگیرند و روحیه مقاومت اسلامی در میان اقشار جامعه خصوصا نسل جوان تقویت گردد.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
بنده هم تشکر می کنم، موفق باشید.
گفتگو: محمد جواد عطائی