پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
"عبد الله سلام الحکیمی" سرپرست وزارت امور خارجه یمن

حوزه/ عبد الله سلام الحکیمی گفت: با توجه به ظلم و ستم آل سعود و نقض حقوق شهروندان به ویژه شیعیان این کشور؛ به اعتقاد من انقلاب های اجتماعی نزدیک و شاخص های آن احساس می شود.

"عبد الله سلام الحکیمی" سرپرست وزارت امور خارجه یمن در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری «حوزه»، گفت: حقیقت این است که سرکوب، آزار و اذیت، مصادره آزادی خصوصی و عمومی در عربستان شیوه ای عمومی و فراگیر است که اختصاص به گروه یا قشر معینی ندارد، زیرا ایدئولوژی تکفیری وهابی که حکومت عربستان بر اساس تعالیم آن تأسیس شده است، دیگران را تکفیر کرده و هر کسی که با نظر آن مخالفت کند، حتی اگر این مخالفت ساده باشد را به قتل می رساند و انتقاد از حاکم و مسئولین در این کشور حرام است و به موجب آن شخص باید صد تا هزاران ضربه شلاق بخورد و زندانی شود و مورد شکنجه قرار گیرد؛ به همین خاطر می بینیم که آل سعود بسیاری از برادران شیعه ما را در منطقه شرق عربستان سرکوب کرده و مورد آزار و اذیت قرار می دهد و آنان را تکفیر می کند. شیعیان علی رغم اینکه قشر بزرگی از جمعیت عربستان را تشکیل می دهند از کمترین حقوق شهروندی محروم هستند. این وضعیت هم چنین برای پیروان مذهب اسماعیلی و مذهب زیدیه در جنوب عربستان وجود دارد. آل سعود حتی صوفیانِ اهل سنت را که یک جریان بسیار بزرگ است و هیچ ارتباط با سیاست ندارد، تکفیر کرده و مورد آزار و اذیت قرار می دهد. آل سعود قیام علیه حاکم اگر چه جنایتکار و فاسق باشد را به مثابه محاربه با خدا می داند؛ این به خاطر این است که اندیشه منحرف وهابی خداوند متعال را از دنیای بشر پنهان کرده و حاکم را جایگزین کرده و به آن قداست بالایی بخشیده است.

وی افزود:‌ همکاری و همسویی میان عربستان سعودی به همراه ایدئولوژی افراطی وهابی آن و صهیونیسم جهانی، نتیجه آمیختگی یهودیت جهانی با جنبش استعماری امپریالیستی بسیار قدیمی است که از پشت پرده اداره می شد، امّا در مرحله اخیر و زمانی که پروژه امپراطوری آمریکا سعی داشت در پوشش جهانی سازی سرمایه گذاری وحشی،  منجر به سلطه مطلق آمریکا بر جهان شود، این همکاری متمرکز شد و تحت عنوان جهاد اسلامی یا مجاهدین افغان زیر نظر سازمان اطلاعات آمریکا کار می کرد تا در برابر اتحادیه شوروی مقاومت کند.

سرپرست وزارت امور خارجه یمن خاطر نشان کرد:‌مازاد ثروت نفتی عربستان، انقلاب ملت این کشور را به تأخیر انداخت، امّا به نظر می رسد با توجه به هزینه های صد ها میلیون دلاری در حمایت از اقتصاد آمریکا، هزینه تجاوز به یمن و بیشتر از آن هزینه ای که صرف ویرانی عراق، سوریه و لیبی و سرمایه گذاری سرّی در عملیات اطلاعاتی ویرانگر در سرتاسر دنیا شده، همه این ها مصرف شدن مازاد این ثروت را تسریع بخشید و سنگینی و بار افزایش قمیت ها، هزینه خدمات و مالیات بر دوش ملت قرار گرفت و افزایش میانگین بیکاری، فقر، اختلافات، درگیری، بازداشت ها و مصادره اموال برای اولین بار در تاریخ خود به اوج خود رسید و این مسائل موجب حرکت انقلاب های اجتماعی شد. به نظر من انقلاب اجتماعی نزدیک است و امروز شاخص های آن احساس می شود و زمانی که آتش آن شعله­ ور شود خواهیم دید که قشر مظلوم و سرکوب شده به شکل یک جنبش انقلابی در می آید و هیچ قدرتی در روی زمین نمی تواند آن را متوقف کند.

متن گفتگو به شرح زیر است:

حوزه: نقش وهابیت سعودی را در گسترش جنگ در میان کشور های اسلامی به ویژه تجاوز به یمن و حمایت از تروریسم در سوریه و عراق را چگونه ارزیابی می کنید؟

وهابیت از اصل و ریشه یک مذهب فقهی نیست و با معانی و معیار های متعارف یک مذهب مطابقت ندارد و بیشتر شبیه به یک جنبش سیاسی است که بر اساس بالاترین درجه غلوّ، افراطی گری و تکفیر دیگران پایه ریزی شده است و از طریق کشتار و خونریزی به دنبال گسترش رعب و وحشت است تا با اکراه و زور، افکار و دیدگاه های خود را تحمیل کند.

وهابیت از آغاز تأسیس، خود و پیروان خود را تنها معرِّف اسلام می داند و پیروان خود را مسلمانان پاکیزه و مخلص معرفی می کند و اگر سایر مسلمانان به آنها ایمان نیاورند و به آنان ملحق نشوند، کافر هستند و از دین و ایمان خارج شده و اگر توبه نکنند باید همگی آن ها کشته شوند! با ائتلاف میان محمد بن عبد الوهاب مؤسس وهابیت و محمد بن سعود بنیانگذار حکومت آل سعود، اولین حکومت بر پایه افکار و اعتقادات وهابی شکل گرفت و حکومت آل سعود حدود سه قرن است که وهابیت را دین خود قرار داده و کنترل بیت الله الحرام را به دست گرفته است. ثروت بزرگ نفت که آل سعود در سرزمین خود کشف کرده، آنها را در گسترش افکار وهابی در سر تا سر دنیا کمک کرده است و آنها از وهابیت و حکومت آل سعود برای خدمت به استراتژی امپریالیستی صهیونیستی آمریکایی و غربی و منافع و اهداف جهانی آن علیه منافع جهان اسلام، نهایت استفاده را کردند و این استراتژی خود را به وضوح در ویرانی افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، یمن، لبنان، سومالی، توطئه علیه ایران، توطئه برای کاهش قیمت نفت جهانی به نفع آمریکا و اسرائیل و هدف قراردادن منافع کشور ها و ملت هایی که در برابر سلطه آمریکا و سیاست های خصمانه آن مقاومت می کردند از جمله ایران و روسیه نشان دادند.

 

حوزه: چرا شاهد همکاری عربستان سعودی با صهیونیست ها در اجرای معامله قرن و ضربه زدن به مسئله فلسطین هستیم؟

همکاری و همسویی میان عربستان سعودی با ایدئولوژی افراطی وهابیت آن و صهیونیسم جهانی، نتیجه آمیختگی یهودیت جهانی با جنبش استعماری امپریالیستی بسیار قدیمی است که از پشت پرده اداره می شد، امّا در مرحله اخیر و زمانی که پروژه امپراطوری آمریکا سعی داشت در پوشش جهانی سازی و نظام سرمایه داری بر جهان مسلط شود، این همکاری متمرکز شد و تحت عنوان جهاد اسلامی یا مجاهدین افغان زیر نظر سازمان اطلاعات آمریکا کار می کرد تا در برابر اتحادیه شوروی مقاومت کند. اینجا دیدگاه "زبیگنیف برژینسکی" بیانگر همکاری تاریخی میان آل سعودِ وهابی و امپریالیسم صهیونیست جهانی برای جذب جوانانی است که از نظر دینی از افراطی گری و وحشی گری بیشتر برخوردار بود؛ چرا که بر اساس دیدگاه برژینسکی هر چقدر که مجاهد بیشتر افراطی و به وهابیت ملتزم باشد، با تمام قدرت و شدّت می جنگد و اینجا وهابیت برای پاسخگویی به شرایط امپریالسم حاضر بود و بعد از آن از وهابیت در جهت ویرانی کشور های عربی و اسلامی استفاده شد.

از نطفه اندیشه تکفیری وهابی که غرق در افراطی گری، خشونت، کشتار و خونریزی بود، "القاعده" و سایر شاخه های موسوم به جهاداسلامی (آمریکایی) در افغانستان و سایر گروهک های تروریستی به ویژه داعش و امثال آن متولد شد؛ به تعبیر دیگر پروژه امپراطوری آمریکا به دنبال ویرانی جهان و سلطه تک نفره بر آن بود و در این راه از گروهک های تروریستی استفاده شد که همگی بر اساس ایدئولوژی وهابی که غرق در تکفیر، کشتار و خونریزی وحشیانه بود، تأسیس شده بودند.

اگر آنچه اخیراً به بن سلمان ولیعهد سعودی نسبت داده شد مبنی بر اینکه گسترش وهابیت سعودی در سطح جهان به خواسته آمریکا بوده، درست باشد، بر صحّت و درستی آنچه اینجا بیان شده تأکید دارد.

 

حوزه: دیدگاه شما در خصوص سرکوب ملت های مظلوم و شیعه در منطقه شرقی عربستان به ویژه در قطیف و احساء چیست؟

حقیقت این است که سرکوب، آزار و اذیت، مصادره آزادی خصوصی و عمومی در عربستان شیوه ای عمومی و فراگیر است که اختصاص به گروه یا قشر معینی ندارد و این به خاطر این است که ایدئولوژی تکفیری وهابی که حکومت عربستان بر اساس تعالیم آن تأسیس شده است، دیگران را تکفیر کرده و هر کسی که با نظر آن مخالفت کند، حتی اگر این مخالفت ساده باشد را به قتل می رساند و انتقاد از حاکم و مسئولین حرام است و به موجب آن باید صد تا هزاران ضربه شلاق بخورد و زندانی شود و مورد شکنجه قرار گیرد؛ به همین خاطر می بینیم که آل سعود بسیاری از برادران شیعه ما را در منطقه شرق عربستان سرکوب کرده و مورد آزار و اذیت قرار می دهند و آنان را تکفیر می کنند. شیعیان علی رغم اینکه قشر بزرگی از جمعیت را تشکیل می دهند از کمترین حقوق شهروندی محروم هستند. این وضعیت هم چنین برای پیروان مذهب اسماعیلی و مذهب زیدیه در جنوب عربستان وجود دارد. آل سعود حتی به صوفیانِ اهل سنت را که یک جریان بسیار بزرگی است و هیچ ارتباط با سیاست ندارد، تکفیر کرده و مورد آزار و اذیت قرار می دهد. این شیوه تکفیری و سرکوبگرانه تمامی ملت را به حالت یک گلّه گوسفندی تبدیل می کند که چوپان آن را به چراگاه و آبخشور می برد و سپس آنان را در طویل برده و در را به روی آن قفل می کند و این گله نه حرفی می زند، نه اعتراض و نه شکایت می کند. آل سعود قیام علیه حاکم اگر چه جنایتکار و فاسق باشد را به مثابه محاربه با خدا می داند؛ این به خاطر این است که اندیشه منحرف وهابی خداوند متعال را از دنیای بشر پنهان کرده و حاکم را جایگزین کرده و به آن قداست بالایی بخشیده است.

 

حوزه: این ملت چگونه می تواند نجات یابد، از ظلم رها شود و به خواسته های خود دست یابد؟

مازاد ثروت نفتی عربستان، انقلاب ملت این کشور را به تأخیر انداخت، امّا به نظر می رسد با توجه به هزینه های صد ها میلیون دلاری در حمایت از اقتصاد آمریکا، هزینه تجاوز به یمن و بیشتر از آن هزینه ای که صرف ویرانی عراق، سوریه و لیبی و سرمایه گذاری سرّی در عملیات اطلاعاتی ویرانگر در سرتاسر دنیا شده، همه این ها مصرف شدن مازاد این ثروت را تسریع بخشید و سنگینی و بار افزایش قمیت ها، هزینه خدمات و مالیات بر دوش ملت قرار گرفت و افزایش میانگین بیکاری، فقر، اختلافات، درگیری، بازداشت ها و مصادره اموال برای اولین بار در تاریخ خود به اوج خود رسید و این مسائیل موجب حرکت انقلاب های اجتماعی شد. به نظر من انقلاب اجتماعی نزدیک است و امروز شاخص های آن احساس می شود و زمانی که آتش آن شعله­ور شود خواهیم دید که قشر مظلوم و سرکوب شده به شکل یک جنبش انقلابی در می آید و هیچ قدرتی در روی زمین نمی تواند آن را متوقف کند.

 

حوزه: دیدگاه شما در خصوص معیار های بین المللی و واکنش های جهانی در قبال قتل جمال خاشقجی چیست؟ آیا ممکن است که گزینه محمد بن سلمان تغییر کند یا او در آینده پادشاه خواهد شد؟

جنایت ترور جمال خاشقچی روزنامه نگار سعودی، نمود و تجسم آشکاری از تجلیات وهابی تکفیری در وحشی ترین شکل ممکن است. حقیقت این است که این جنایت در شرایطی اتفاق افتاد که در سطح داخلی، عربستان سعودی، منطقه ای و بین المللی در آن دخالت داشتند، لذا تا این حد بزرگ شد، امّا اگر در شرایط دیگری انجام می گرفت با آن مثل یک جرم جنایی و به صورت عادی برخورد می کردند.

 شاید افکار عمومی جهان از جمله سازمان های بین المللی و رسانه های غربی این جنایت را زنده نگه داشت و با گسترش و فراگیر شدن آن و حضور بازیگران عرصه بین المللی در این پرونده، سرپوش گذاشتن بر این جنایت و بستن پرونده آن بسیار سخت شد.

امّا مشکل این بود که تمامی دلایل بدون استثنا به مسئولیت ولیعهد سعودی اشاره داشت. بن سلمان و کسانی که با او این جنایت را برنامه ریزی کرده و اجرایی کردند، گمان کردند که این جنایت انجام خواهد شد و جهان فراموش خواهد کرد بدون اینکه کسی بفهمد که چگونه انجام شد یا اینکه آیا انجام شد یا به انجام نرسید. به تعبیر دیگر این جنایت تا ابد در ابهام و غموض باقی خواهد ماند، امّا آن ها به دنبال چیزی بودند و جهان نیز به دنبال چیز دیگر و خداوند آنچه را که بخواهد عملی می کند.

ولیعهد سعودی می خواست به حساب جان و خون ده ها هزار یمنی که جسد هایشان در امتداد یمن متلاشی شده و با ترساندن مخالفان خود با جنایتی مثل ترور خاشقجی و همچنین با بازداشت ها، ترور ها و شکنجه ها از جمله ترور شهید آیت الله نمر و ترور متفکرین، مبغلین، صاحب نظران و مصادره کردن اموال بر تخت پادشاهی تکیه بزند، امّا همه ی اینها وبالی بر دوش اوست و تقریباً محال است کسی که به خاطر جنایت های وحشیانه و هولناک در سطح جهان مورد تعقیب است، پادشاه شود و یقیناً رویای او در تکیه زدن بر تخت پادشاهی به سراب تبدیل شده است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha