پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |۱۷ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 28, 2024
حجت الاسلام کوهساری در  نشست بررسی  پیشینه و جایگاه حقوق بشر در اسلام

حوزه/ نشست علمی «پیشینه و جایگاه حقوق بشر در اسلام» با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه در قم برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» نشست علمی «پیشینه و جایگاه حقوق بشر در اسلام» با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه و با حضور حجت الاسلام والمسلمین حسینی کوهساری، رئیس مرکز ارتباطات و بین الملل حوزه های علمیه   دکتر «احمد مومنی راد» عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر «هیبت الله نژندی منش» عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در مرکز مدیریت حوزه های علمیه برگزار شد.

بر اساس این گزارش: حجت الاسلام دریاباری، دبیر این نشست در ابتدای جلسه گفت: دغدغه حقوق بشر، دغدغه ای فراملی و فرا ادیانی است و مختص به ما و کشور ما نیست و داعیه دار این بحث نیز خود انبیاء بودند.

آنچه طی قرن های اخیر رخ داده، آن است که در بحث تشکیلات و نظام های جهانی به واسطه اینکه کشورهای اسلامی در این زمینه دغدغه کمتری داشتند و از کشورهای دیگر عقب تربودند، برخی از نظام های بین المللی و کشورهای غیر اسلامی سراغ این موضوع آمدند و تشکیلاتی برای این قضیه قرار دادند و نظام هایی نیز در این زمینه نوشته شده است از جمله نظام حقوق بشر و ...،  بر این اساس رشته هایی نیز شکل گرفت که ایجاد این مراکز با نگاه سکولار همراه بوده است.

خوشبختانه منابع دینی ما از حیث مباحث عقلی، فطری و وحیانی نسبت به مباحث حقوق بشری استغنای خوبی دارد ولی کاری که در این زمینه انجام نشده است؛ تبیین این موارد با زبان بین الملل، استخراج قوانین حقوق بشری و اصول حقوق بشری و تدوین این عناصر با نگاه بین المللی و به روز و در زمینه های مختلف آن شامل حقوق زنان و کودکان و حقوق عمومی است.

آنچه به دنبال آن هستیم و زمینه های آن نیز در چهل ساله انقلاب ما دنبال شده، رسیدن به همین اصول است؛ البته در گذشته نیز کشورهای اسلامی در نشست هایی چون نشست مشهور قاهره در باب حقوق بشر اسلامی گام هایی برداشته اند.

این گام، گام خوبی بود ولی دارای نقص هایی بود که در آن ظرف زمانی باید به مطالعه آن پرداخت؛ وظیفه امروز ما این است که ضعف های خود را ببینیم و برای آن چاره اندیشی کنیم و برای قوت های خود برنامه ریزی کنیم.

این کار، نیازمند هماهنگ و کار دسته جمعی ما بین ارگان ها و اساتید مختلف است؛ هفته پیش این بحث را با دکتر غفاری معاون وزارت علوم مطرح کردیم و وزارت علوم نیز از این مساله استقبال کرد؛ سپس این بحث را مطرح کردیم که در وهله اول هماهنگی هایی با وزارت علوم انجام شود که این بحث با نگاه حقوق بشر اسلامی در فضای دانشگاهی پیش برود.

اساتید این نشست نیز از این موضوع استقبال کردند که سلسله نشست هایی در دانشگاه ها شکل گیرد و تیم قوی از اساتید حوزوی و دانشگاهی در حوزه حقوق بشر شکل بگیرد؛ امیدواریم این طرح در شورای بین الملل دفتر مقام معظم رهبری نیز مطرح شود تا فضای بین المللی حقوق بشری مطرح شود و نشست های بین المللی و با دانشگاه ها و مراکز مختلف فعالیت های بیشتری داشته باشیم.

می توانیم با استفاده از ظرفیت های دانشگاه ها، این مباحث را در حوزه بین الملل مطرح کنیم؛ اصل هر نشست حقوق بشر اسلامی در عرصه بین المللی می تواند پله و قدم مناسبی باشد.

* مکاتب حقوقی در زمینه حقوق بشر هر کدام به یکی از نیازهای انسان اشاره دارند

در ادامه دکتر مومنی راد، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: پس از چهل سال از انقلاب در بحث حقوق بشر غفلت هایی کرده ایم که باید جبران شود؛ غفلت ما، حضور جدی در محافل بین المللی به خصوص در بخش هایی است که دارای نظریه و حرف قابل ارائه به محافل دنیا هستیم.

پس از چهل از انقلاب امروز به یک عزت قابل توجه در جهان دست یافته ایم که به برکت رشادت هایی که در دوران دفاع مقدس توسط نیروهای جان برکف مومن سربازاران روح الله و در سالهای اخیر گمنامان عرصه دفاع و امنیت به اقتداری داریم که دشمن از تصور حمله به ایران هم وحشت دارد.

امروزه ایران از نظر امنیت به حدی هستیم که اقتدار خود را به دشمن تحمیل کرده ایم؛ در این زمینه همانگونه که قرآن گفته است عمل کرده ایم و در مباحث نظامی و فناوری به قدرتی رسیده ایم که دشمن از حمله و مواجهه با ما می هراسد.

از دیگر جهت به لحاظ علمی نیز در مقام نظر و اندیشه و گفتار برای دنیا حرف های زیادی در دنیا داریم که در اینجا متاسفانه هنوز نتوانسته ایم آنگونه که باید و شاید در صحنه های علمی جهان حضور یابیم که یکی از این زمینه ها، زمینه حقوق بشر است.

از دنیا در زمینه حقوق بشر مطالبه جدی داریم ولی در عمل، به گونه منفعل شدیم که دائما باید از آنچه به آن متهم می کنند دفاع می کنند که این امر برعکس شده است؛ باید به دنیا بگوییم که با این حقوق بشر جعلی چه رفتاری با انسان می کنید؟ این جریان برعکس شده است و ما دائما داریم پاسخ اتهامات را می دهیم؛ البته برخی از اتهامات معطوف به برخی عمل کردها است.

یک برخورد بد مامور، یا کارمند قوه قضاییه، مالیات و...

ممکن است حقوق شهروندی را رعایت نکنند ولی به لحاظ اندیشه ای از دنیا مطالبه داریم به لحاظ آنچه در دین اسلام به عنوان یک دین کامل بیان شده و به عنوان یک قرائت کامل از دین باید از دنیا مطالبه کنیم.

باید در گفتمان و مباحث علمی به این مبحث برسیم که قرائت درستی از حقوق بشر اسلامی داریم و ما باید از دنیا پاسخ بخواهیم ولی به دلیل کاستی هایی که در این زمینه وجود داشته نتوانسته ایم این نقایص را برطرف کنیم.

در این زمینه حوزه های علمیه و علما و طلاب و پژوهشگران این عرصه نقش مهم و تاثیرگذاری دارند و باید به وظیفه مهم خود عمل کنند.

حوزه مطالبات ما تنها در بخش حقوق بشر خلاصه نمی شود بلکه در زمینه حقوق بین الملل نیز دارای مطالبات جدی هستیم؛ دنیا در این سالها پرونده های بسیاری در زمینه های مختلف برای ما درست کرده است؛ ولی باید بگوییم که سازمان دفاعی و آرایش دفاعی ما در حوزه بین الملل متناسب با هجومی که از ابعاد مختلف نسبت به ما می شود نیست؛ موضوع حقوق بشر و تروریسم و... از جمله موضوعاتی است که نسبت به ما توطئه های فراوان و پرونده های گسترده ای را علیه ما ایجاد کرده ولی متاسفانه آرایش دفاعی خاصی نسبت به آن نداشته اسیم.

البته نمی توانیم از حق بگذریم که کارها و زحمات بسیاری در این زمینه انجام شده است؛ ولی هنوز بین آنچه باید باشیم و هستیم فاصله بسیاری وجود دارد؛ پرونده های بسیاری علیه کشور ما ایجاد شده است که دائما رای های زیادی علیه ما صادر می شود و ما نیز باید جبران هزینه کنیم.

هنوز نیروی حقوقی و دانشمندی که بتواند در این زمینه دفاع قوی از ما بکند به خوبی تربیت نشده است؛ این نیروها هنوز در دانشگاه و حوزه به خوبی تربیت نشده است و چنین نیروهای فعالی در عرصه بین الملل نداریم که بتواند حقوق ما را استیفا کند.

پس از دو جنگ خانمان سوز اول و دوم جهانی که به کشته شدن میلیون ها نفر آن هم در نقطه ای که مدعی بیشترین تمدن بشری یعنی اروپا بود، انجامید، دنیا به این نتیجه رسید که نگاه دیگری به تعاملات نهادهای بین المللی داشته باشد.

همین عامل باعث شد که نهادهای مختلفی شکل گیرد و از جمله آن می توان به حقوق بشر اشاره کرد که اعلامیه حقوق بشر در 1948 به تصویب رسید؛ افرادی که این اراده را محقق کردند به دنبال رسیدن به یک نسخه واحد برای همه افرادی بودند که دارای تفاوت های دینی، نژادی، زبانی، هستند؛ این نسخه، نسخه ای است که از نظر ما یعنی جمهوری اسلامی هم به لحاظ تئوری و نظری و هم از منظر عملی دارای اشکالات فراوان است.

راجع به حقوق بشر و وجوه اشتراک و افتراقی که بین آن اعلامیه به عنوان یک سند که حاصل تفکر غربی نسبت به حقوق و حقوق بشر است و حقوق بشر قاهره علی رغم همه اشکلاتی که به آن داریم، باید مطالعات تخصصی انجام شود.

14 مرداد روزی است که به پیشنهاد جمهوری اسلامی در سال 1387 به سازمان همکاری های اسلامی که در گذشته سازمان کنفرانس اسلامی بود روز حقوق بشر اسلامی تصویب شد و این روز را گرامی می داریم.

در علم حقوق، مکاتب مختلفی در طول تاریخ داشته ایم؛ پس از قرون وسطی با قرون جدید مواجه بودیم؛ مکاتب و نظریه های متعددی در عرصه علوم انسانی و به صورت خاص در علم حقوق ایجاد شد.

هر کدام از این مکاتب می خواستند برای نجات و رهایی انسان از این همه گرفتاری که دارند بپیچند و هر کدام محورهایی را بیان کردند.

اگر بخواهیم چکیده این مکاتب را بیان کنیم می توانیم بگوییم که به وجوه افتراق حقوق بشر غربی و اسلامی رسیده ایم که یکی از آنها در مبنا و دیگری در هدف حقوق است.

اگر به این دو حوزه به خوبی بپردازیم و تفاوت آنچه در اندیشه حقوق بشر اسلامی، اندیشه شیعی در حقوق بشر وجود دارد و سایر مکاتب به آن پرداخته اند به نقطه مطلوب می رسیم که نقاط اشتراک و افتراق را خواهیم دریافت.

مبنای حقوق، قدرتی است که جامعه را به رعایت قوانین و حقوق الزام می کند؛ هر کدام از مکاتب، در این زمینه یک نوع نظریه را مطرح کرده اند؛ برخی از مکاتب روی مساله عقل تمرکز کرده و می گویند که عقل به انسان حکم می کند و سپس یک الزام درونی را برای انسان شکل می دهد که حقوق و قوانین را رعایت کند.

نظریه دوم می گوید که فطرت انسان که از ناحیه خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته چنین اقتضا می کند که انسان در جامعه چنین رفتار کند؛ زیرا انسان نیازمند تعاملات اجتماعی است و زندگی جمعی نیز اقتضا دارد که قوانین و مقرراتی وجود دارد و آنچه به حقوق اعتبار می بخشد، فطرت است.

دیدگاه دیگر در این زمینه، مصلحت سنجی و مصلحت اندیشی است؛ یعنی اجرای مقررات و قوانین الزام خود را از مسیر مصلحت می یابد.

نظریه دیگر، نظریه عرف است؛ یعنی آنچه در طول زمان در جامعه تکرار شده و به ثبوت رسیده است؛ یعنی این عرف در زوایای زندگی انسان شکل می گیرد و این عرف است که انسان بر خلاف آنچه در جریان جامعه ساری و جاری است حرکت نکند.

دیدگاه دیگر بیان می کند که اصولا، جوامع را دولت ها اداره می کنند و ما نیز ناگزیر از دولت داشتن هستیم و اراده دولت است که مبنای حقوق است؛ یعنی آنچه دولت آن را درست می داند و به جامعه تحمیل می کند؛ مدافعان این نظریه بیان می کنند که در عمل است که قوانین و مقرراست به دست دولت اجرا می کند و این قدرت، را دولت ها دارند.

حقوق بشر اسلامی از مجموعه آموزه های قرآنی و وحیانی و روایی و قول بزرگان اسلامی،  اراده شارع را مبنای حقوق می داند و عنوان می کند که انسان مخلوق خداوند است و خداوند خالق انسان است و او است که سود و زیان و منفعت و ضرر این مخلوق را می داند و برای سعادت او برنامه دارد؛ یعنی هم کتب آسمانی و هم انبیای الهی در طول تاریخ به دنبال آن بوده اندکه دست انسان را بگیرند و او را از نقطه ایستا به نقطه مطلوب برساند. پس قانون گذاری از آن خدا است زیرا خدا عالم و حکیم و.. است و انسان نیز مخلوق و محدود است باید از عقل و حی استفاده کند تا به مطلوب برسد.

* هدف حقوق چیست؟

عده ای بر این باور هستند که حقوق کاری غیر از ایجاد نظم در جامعه ندارد؛ این نظم به حدی اهمیت دارد که اگر نظم را به درستی در جامعه حاکم کنیم به همه اهداف می رسیم.

دیدگاه دوم، امنیت محور است؛ زیرا می گوید که نظم به تنهایی کافی نیست و امنیت نیز لازم است زیراامنیت رکن رکین قویم جامعه است و به درستی شکل گرفته است و راهبری جامعه و انسان ها با همه سلایق در مسیر درستی قرار گرفته اند.

مکاتب دیگر بیان می کنند که حقوق به دنبال راهبری جامعه به سمت آزادی است؛ یعنی اگر به آزادی برسیم و از قید و بندها رهایی پیدا کنیم به مطلوب رسیده ایم و اگر این همه مشکل در جوامع وجود دارد به این دلیل است که حاکمان و .... دیکتاتور شده اند و آزادی عمل را از انسان ها گرفته اند و او را به استضعاف کشیده اند.

مکتب دیگر، برابری را هدف حقوق می داند و می گوید که اگر به برابری برسیم به نظم و امنیت و آزادی رسیده ایم؛ یعنی انسان ها علی رغم همه تفاوت ها باید به برابری برسند که شامل برابری قانون و سایر الزامات است.

عده دیگر می گویند که انسان در زندگی خود باید به رفاه برسند و اگر برسند همه مسایل آنها حل است و کسانی که این تفکر را دارند قائل به دولت رفاه هستند؛ یعنی آنچه در کشورهایی چون سوئد و دانمارک و نروژ و... وجود دارد باعث شده است که انسان ها در سایه رفاه، حقوق را بهتر رعایت کنند؛ آنها بیان می کنند که این سیستم به خوبی عمل می کنند و انسان ها را هم راهبری می کند.

دیدگاه دیگر، عدالت را مبنای حقوق می داند؛ یعنی چیزی بالاتر از امنیت و نظم و برابری و رفاه؛ عدالت، آن گوهر گرانبهایی است که انسان های بسیاری خود را فدا کردند تا به این عدالت برسند؛ بسیاری از انبیا و مصلحان و اندیشمندان و رهبران جامعه در این مسیر تلاش کرده اند.

کسانی که قائل به رفاه هستند به این امر استدلال می کنند که هرچه تلاش کردیم به عدالت برسیم نرسیدیم و به اجبار به رفاه بسنده کردیم؛ ولی قائلان به عدالت بیان می کنند که عدالت نیز دستیافتنی است.

حقوق اسلامی، بیان می کند که همه این امور در جای خود درست و ارزشمند و دارای وزن است ولی حقوق اسلامی به دنبال چیزی بیش از این موارد یعنی «تعالی انسان» است؛ یعنی از نظم و امنیت و رفاه و.. باید استفاده کنیم تا انسان به رشد و کمال و تعالی برسد؛ یعنی انسان باید خلیفه الله باشد و به نقطه ای برسد که از فرشتگان نیز برتر شود.

فرشتگان از نظر رسیدن به حد کمال، حد یقف دارند ولی پیامبر اکرم از نقطه ای که حتی جبرئیل امین نیز نمی توانست به حد بالاتر برسد نیز بالاتر رفتند و از فرشتگان برتر شدند. انسان می تواند از همین نقطه اعلی علیین به اسفل السافلین هم برسد.

همه امکانات این جهان به کمک انسان آمده است که با کمک پیامبر درونی و بیرونی به نقطه مطلوب برسد.

به دنبال توسعه مکاتب مادی، اومانیست رابطه انسان را با ماوراء طبیعت قطع می کند و می گوید که گرایش به دین ما را به قرون وسطی دجار کرد؛ به همین جهت علم تجربی قابل آزمایش را جایگزین می کند.

غرب در این عرصه دچار دو اشتباه شد؛ یعنی آنچه که توسط کلیسای مسیحیت را به عنوان دین معرفی کرد در حالی که این رفتارها و فلسفه و کلام و.. سلیقه ارباب کلیسا بود. دومین اشتباه بود آن بود که قضاوتی که راجع به آن دین کرده بود را به همه ادیان از جمله اسلام تعمیم داد.

در قرون وسطی بیان می کردند که پشه به دلیل اینکه فلانی را گزیده است را باید مجازات کنیم؛ یا سنگ را مجازات می کردند به این دلیل که فلان شخص را مجروح کرده بود. به همین دلیل بود که دین را کنار گذاشتند و علم به معنای علوم تجربی را جایگزین کردند و اومانیسم و اگزیستانسیالیسم و.. پس از آن بروز و ظهور می کند.

اگر بخواهیم به شکل مبنایی بحث کنیم، این مبنا، همان مبنای حقوق بشر است که از نظر ما مردود است.

انسان مخلوق است وخداوند نیز در فطرت و وجود او ظرفیت هایی را گذاشته است و با توجه به اختیار و مسئول بودنی که دارد، می تواند رشد کرده و به قهقرا برسد و ما به ازای آن را نیز می بیند.

حقوق بشر غربی و آنچه که در اعلامیه وسایر اسناد حقوق بشر غربی(شامل اسنادو معاهدات) وجود دارد دارای ماهیت دو گانه است؛ یعنی قدرت های بزرگ، حقوق بشر را به ابزاری علیه بشر مبدل کرده اند.

حقوق بشر در دنیا در شکل عملی دچار سیطره سیاست، قدرت و ثروت شده است

برخی از کشورها در حوزه سیاست از این قدرت استفاده می کنند و برخی کشورها از ناحیه قدرت سیاسی و فرهنگی و ... حقوق بشر را به انقیاد کشیده اند وبرخی کشورها نیز مثل عربستان تنها ثروت دارند ولی همین ثروت به گونه ای در عمل کارکرد خود را نشان می دهد که دبیرکل سازمان ملل به شکل مفتضحانه می گوید که عربستان را در بالای لیست کودک کش قرار دادیم ولی چون از ثروت عربستان برخوردار هستیم نمی توانیم آن را اعلام کنیم. یا اینکه عربستان در یکی از کمیته ها، مسئول می شود. حال این کشور کودک کش، به کشور خوب مبدل می شود و ایرانی که با این کودک کشی ها و جنایت مقابله می کشد، کشور بد جهان نام می گیرد.

حقوق امر نسبی نیست؛ ولی باید بگوییم که دانشگاه امروز همچون بسیاری از مراکز در جامعه ما دیدگاه های متفاوتی دارد؛ باورمندی به معاد وقیامت در مقایس های مختلف قابل بررسی است؛ همین مقیاس را می توانیم در دانشگاه در نظر بگیریم.

کسانی که باور مند هستند و اینکه نسخه حقوق بشر اسلام در دانشگاه های ما بسیار زیاد هستند و کسانی که در خارج از کشور تحصیل کرده اند و یا در دانشگاه هستند، دین را به کنار نگذاشته اند و اساتیدی که این عقیده و باور را دارند بسیار زیاد هستند.

افرادی هم هستند که به این دیدگاه باور ندارند و به واسطه سروصداها و هیاوهایی که می کنند بیشتر دیده می شوند.

شریعت قابل توافق است و بر مبنای آن می توانیم روی مشترکات به وفاق و هم افزایی برسیم زیرا باید به این مساله برسیم که مشکلات جامعه اسلامی را حل کنیم.

اگر بخواهیم در اسلام فهرست نویسی کنیم قطعا مشترکات ما مسلمانان با سایر مذاهب، بسیار زیاد است و بخش اندکی که از مسیر اصلی دین خارج شده است به کنار می رود؛ ما وهابیت را مذهب نمی دانیم بلکه یک فرقه انحرافی محاسبه می کنیم و آن را به کنار می گذاریم.

می توانیم بر اساس شریعت مشترکاتی داشته باشیم و به سمتی برویم که وحدتی را در جامعه ایجاد کنیم؛ البته نباید از نقش دشمن در ایجاد شکاف در بین جامعه اسلامی به راحتی بگذریم.

توجه به ظرفیت های درونی، استحصال نظریه تمدنی حقوق بشر اسلامی

حجت الاسلام والمسلمین سید مفید حسینی کوهساری نیز در این نشست گفت: عرصه های تحولی در حقوق بشر اسلامی ناظر به برخی از ظرفیت های اسلام و برخی از راهکارهای اجرایی برای عملی کردن این تحول دو محور صحبت های بنده در این نشست است.

در این زمینه دو مقدمه برای این دو موضوع عرض می کنم؛ موضوع حقوق بشر اسلامی یک موضوع راهبردی و بنیادین دنیای امروز است زیرا هم در مناسبات قرن معاصر و هم در مکاتب و نظریات معروف به نظریات غربی و هم از منظر نظام جمهوری اسلامی بسیاری از چالش های امروز نظام در عرصه بین المللی معطوف به حقوق بشر است و اگر از منظر تمدنی نیز به عناصر شکل دهنده تمدن بنگریم تمام نظریات تمدنی بحث نظام حقوقی به خصوص نظام حقوقی در عرصه انسان را به عنوان عناصر مهم شکل دهنده به تمدن ذکر کرده اند.

موضوع حقوق بشر، کلیدی، حیاتی و راهبردی است که باید نسبت به آن یک تامل و برنامه مستقل و مشخصی انجام شود.

در ارزیابی و آسیب شناسی حقوق بشر در چهل سال گذشته در جمهوری اسلامی و به تعبیری در گام اولی که گذشت با یک سری آسیب های جدی مواجه بودیم و توجه به آن آسیب ها می تواند راه را برای آینده ما روشن کند و این امر نیز ضروری است.

باید بپذیریم که در موضوع راهبردی و اساسی دچار یک خلا و کاستی و آسیب جدی هستیم؛ یکی از کاستی ها این است که در این عرصه بیشتر به مطالعات بسنده کردیم و در این مطالعات نیز عمدتا به مباحث فقهی و حقوقی حقوق بشر توجه کردیم و آسیب سوم این است که در همین مطالعات نیز رویکرد ما منفعلانه و ناظر به پاسخ به شبهات بوده ودیگر آنکه از یک نگاه جامع و نظام مند در خصوص حقوق بشر بهره مند نبودیم و کمتر به ابعاد و عناصر مختلف حقوق بشر توجه کردیم.

مساله بعدی آنکه مرزهای دانش در این عرصه چندان شفاف نیست و به همین دلیل از بسیاری از مطالعات میان رشته ای حقوق بشر محروم بودیم زیرا نمی دانستیم که حقوق بشر باکدام عرصه های دانشی مرتبط است.

فقدان یک مدیریت هدفمند در راه بری حقوق بشر اسلامی در نظام از جمله چالش ها و خلاهای جدی است که در این مدت حس می شود.

اشکال بعدی آن است که در این گونه مقولات عمدتا به مقوله های تحقیقاتی بسنده کردیم و ابعاد فرهنگسازی و اجتماعی این مباحث را کمتر مورد توجه قرار دادیم و ضعف بعدی آن است که میزان اجرا و تطبیق حقوق بشر در جامعه نیز کمتر مورد توجه بوده است. یعنی اگر به اصل کرامت اشاره می کنیم تا چه اندازه این اصل یا اخوت و عدالت وحکمت را مطرح می کنیم، به چه اندازه ای این امور در جامعه ما محقق شده است؟

در این زمینه نیازمند یک مدیریت تحولی در موضوع حقوق بشر هستیم و با توجه به اسناد بالادستی و بیانیه گام دوم، یکی از شاخه ها و فروع بیانیه باید به خلاهای خود توجه کنیم و به نظر می رسد که موضوع حقوق بشر از مهمترین این موضوعات است.

نگاه بنده در این زمینه نگاه درجه دوم یعنی نگاه بیرونی به مساله حقوق بشر است یعنی اولویت هایی که در این زمینه می توانیم حقوق بشر را توسعه دهیم شامل چند محور است.

محور اول آن است که مسایل حقوق بشر دارای ابعاد حقوقی و فلسفی کلامی و فقهی و مدیریتی و... است.اولین عرصه تحولی آن است که باید نگاه جامع تری به مقوله حقوق بشر داشته باشیم و در هر کدام از این ابعاد(غیر از فقه و حقوق) کارهای بیشتری انجام دهیم.

نکته دوم توجه به لایه ها و بشرهای آن است حقوق بشر یک مقوله چند لایه است و می توان به حقوق بشر برش های مختلفی زد.

برش اول، برش انسانی و جهانی است یعنی همه انسان ها از یک حقوق عام بهره مند هستند؛ برش دوم برش دینی است و برش سوم برش اسلامی است و برش چهارم برش شیعی به حقوق بشر است. در کنار این چهار برش و لایه ای که مطرح می شود، یک سری برش های دیگر در مساله حقوق بشر داریم که شامل برش خویشاوندی است. اگر افرادی جزو خویشاوندان باشند از پاره ای از حقوق بهره مند هستند؛ برش همسایگی و لایه های اجتماعی نیز دارای حقوق هستند. پس برش دوم به لایه های حقوق بشر و توجه همزمان و تا حدودی مقایسه و مطالعه مقارنه ای به این امور از عرصه های دیگر تحولی است.

عرصه سوم، توجه به دامنه وسیع موضوعات و مسایل حقوق بشری در اسلام است؛در این زمینه باید به آیات و روایات اهل بیت(ع) توجه کنیم زیرا یعنی هیچ دینی نیست که این همه دایره حدیثی را دارا باشد.برادران اهل سنت ما که به این عنوان ندارندو در تفاسیر عهدین درمسیحیت نیز چنین مجموعه ای ندارد.

اصول کافی ما دارای 16 هزار حدیث است و 23 هزار حدیث در میزان الحکمه نیز وجود دارد که بیشتر رویکرد اجتماعی دارد؛ در این میان به مجموعه ای با 100 هزار حدیث مواجه هستیم و وقتی وارد شقوق این احادیث وارد می شویم با یک طیف گسترده ای از موضوعات مواجه می شویم که امتداد حقوقی دارد و متاسفانه از حیث حقوق بشری کمتر به این روایات نگاه کرده ایم.

اسلام از پیش از تولد و پس از مرگ نیز به شئون انسان پرداخته است؛ از نظر زمانی این زمان بندی مطرح شده است و از نظر دایره فرهنگی و نژادی و در موضوعی مثل اقتصاد مباحثی چون حق مالکیت و پس انداز و انفاق و کار و خلاقیت و.... با یک دایره بسیار گسترده و وسیع موضوعات حقوق بشری مواجه هستیم که از این منظر نیز باید مطالعات را سامان دهیم.

ظرفیت تحولی دیگر، ظرفیت اسلام در پیوند میان آموزه های دینی و اقتضائات بشری است؛ یعنی انعطاف و تحرکی که در متن قوانین و فقه اسلامی گنجانده شده و اجازه را می دهد که شریعت و حقوق اسلامی در اقتضائات و شرایط مختلف امکان حضور و ورود داشته باشد. 12 سازوکار در فقه و حقوق اسلامی تعبیه شده است که پذیرش نقش عقل، توجه به تفکیک احکام اولیه و ثانویه و حکومتی، اختیارات شارع، وجود قواعد کنترل کننده و قوانین حاکمه از جمله لاضرر و لاحرج، باب تزاحم و اهم و مهم و... از جمله آنها است.

در اسلام از منظر متدولوژیک و روشی، یک ابزارها و سازوکارهایی داریم که اجازه تطبیق و تحقق احکام حقوق بشر را درکشورها و ظرفیت های مختلف ایجاد می کنند.

توجه به ضمانت ها و پشتوانه های اجرایی و حقوقی حقوق بشر نیز بسیار مهم است؛ اینکه در مساله ضمانت های حقوق بشر اسلامی بسیار مهم است که از ضمانت های درونی و عقلی گرفته تا ضمانت های دینی و الهی تا ضمانت های بیرونی و مفاهیمی چون جهاد طیف وسیعی از پشتوانه ها و ضمانت های حقوق بشر اسلامی را تشکیل می دهند.

توجه به ابعاد فراحقوقی موضوع حقوق بشر نیز بسیار مهم است؛ اگر در بیانیه گام دوم رویکرد تمدن نوین اسلامی را مدنظر قرار دهیم باید توجه کنیم که مساله تمدن دارای ارکانی چون اقتصاد، سیاست، علم و معرفت و عقلانیت و رسانه و سبکی زندگی و... است.

حقوق بشر، در ذات خود با سایر ارکان تمدنی بشر دارای ارتباط است و اگر بخواهیم به تمدن نوین اسلامی برسیم، حقوق ما نیز باید حقوق تمدن ساز باشد.

این منظر و راهبرد که حقوق تمدن ساز چه ارتباطی با سیاست و اقتصاد و فرهنگ و هنر و.. پیدا می کند، طیفی از مطالعات میان رشته ای را با سایر ارکان تمدنی ایجاد می کند که هدف آن، ایجاد یک هدف تمدن ساز از حقوق بشر است.

موضوع دیگر از ابعاد تحولی حقوق بشر، امتدادهای انسان شناختی و فطری حقوق بشر است؛ در ادبیات دینی برای بشر یک فطرت قائل هستیم؛ مولفه های فطرت نیز بسیار مهم است که شهید مطهری در این زمینه 6 مصداق برای فطرت قائل بود

البته هرچه پیشتر می رویم دایره و دامنه فطرت گسترش پیدا می کند؛ نظریاتی وجود دارد مبنی بر اینکه از آنجا که انسان خلیفه الله است پس انسان به عدد اسمای الهی می تواند رشد داشته باشد.

در دعای جوشن کبیر با 1000 اسم و صفت الهی مواجه هستیم ؛اگر هر صفت الهی منشا رشد انسان باشد به این نتیجه می رسیم که مثلا از آنجا که خداوند جواد است ،انسان نیز این حق و ظرفیت را دارد که جواد باشد؛ اگر خداوند حبیب است، انسان نیز حق محبت و عشق را دارد.

امروزه دامنه مصادیق گرایش های فطری انسان را در برخی از نظریات به دامنه اسمای الهی می دانند که همین مساله نیز یک دامنه بسیار وسیع خواهد شد.

اگر بخواهیم به تحولات دامن بزنیم، در 5 عرصه نیازمند تحول اجرایی هستیم؛ تربیت نیرو، تولید فکر و محتوا، تبلیغ و ترویج حقوق بشر، تطبیق و تحقق حقوق بشر و همچنین تربیت مجتهدین و نظریه پردازان، این پنج عرصه تحولی هستند.

تحول در آموزش بلند مدت، کوتاه مدت و مهارتی در زمینه حقوق بشر بسیار مهم است؛ در زمینه تولید فکر و محتوا می توانند در تبلیغ و ترویج نیازمند یک عزم جدی هستیم؛ حقوق بشر تنها کلمات روی یک ورقه نیست بلکه حقوق بشر باید در جامعه تطبیق سازی شود.

اینکه حضرت آقا فرمودند در گام دوم سه مرحله خودسازی، جامعه سازی و تمدن پردازی را پیش روی داریم؛ پس از منظر حقوق بشر هم در خودسازی و جامعه پردازی و تمدن پردازی، مساله حقوق بشر باید برجسته سازی شود.

این محورها، انتزاعی نیست و در منظومه اندیشه دینی ما دارای امتدادهای جدی است و ظرفیت های آن در منظومه فکری ما دارای جایگاه است.

* مرکز مطالعات بین الملل حقوق بشر اسلامی تاسیس شود

در ادامه این نشست، دکتر نژدی منش با موضوع رابطه حقوق بشر اسلامی و غربی به ارایه بحث پرداخت و با تقدیر از برگزارکنندگان این نشست گفت:

هیچ تعریف واحد از حق های بشری یا ‌Human rights وجود ندارد؛ یعنی در واقع اگر به دکترین بنگریم تعاریف مختلفی را مشاهده می کنیم.

حق های انسانی به این معنی است که هر انسان از آنها برخوردار است. در تعریف نیز از حقوق ذاتی و جهان شمول صحبت نکرده اند زیرا در عمل چنین نیست. این حق ها مجموعه ای از امتیازات و اختیار، مصونیت ها، مطالبات و... است که هر فرد انسانی می تواند آنها را داشته باشد ولی به این معنی نیست که همه انسان ها از این حق ها برخوردار باشند.

اگر اسناد حقوق بشری را مشاهده کنیم اتفاقات مباحث حقوق بشری بحث هایی نبوده که صرفا روی محور انسان شکل بگیرند بلکه به شکل صنفی و قشری از جمله حمایت از بیگانگان، زنان، کودکان، آوارگان، معلولین و.. است.

نکته دوم اینکه این حق ها لزوما ذاتی نیست بلکه به شکل قراردادی در اسناد مختلف پذیرفته شده و از انسان ها سلب می شوند؛ البته لزوما قابل سلب هم نیستند که مصداق مهم آن همان حق حیات است؛ در میثاق حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون اروپایی و آمریکایی حقوق بشر نیز بیان شده است که در چارچوب قوانین نیز می توان آن را به عنوان مجازات اعدام برای جرائم شدید سلب کرد؛ البته مسایلی چون کودکان استثنائاتی وجود دارد ولی در موارد دیگر منع مطلق نداریم.

نکته بعدی آنکه همه این حق هایی که به عنوان حقوق بشر می شناسیم، دوباره تناقضاتی را در دل خود دارند. مثلا بیان می کنیم که حقوق بشر به دنبال آن نیست که یک ارزش واحد را بر همه تحمیل کند بلکه افراد انسانی را همانگونه که هستند به رسمیت می شناسیم.

از دیگر سوی دولت آمریکا را می بنییم که راهبرد تحمیل و توسعه سبک زندگی آمریکایی را به شدت دنبال می کند و اگر راهبرد آمریکا در سال 2018 را در حوزه سایبری ببینیم به همین نتیجه می رسیم که آمریکا به دنبال این امر بود ولی حقوق بشر اصلا به دنبال یکی شدن و وحدت نیست.

قرآن کریم بیان می کند که انسان را به شکل قبایل و شعب آفریدیم و قطعا در این زمینه نیز حکمت هایی وجود دارد؛ خداوند می توانست همه انسان ها را یک در و مذهب و قبیله بیافریند ولی چنین نیست.

مساله دیگر، حق بر داشتن مذهب است؛ چگونه می گوییم بگوییم که شما می توانید مذهب داشته باشید محدودیت های مذهبی را چگونه می توانیم بیان کنیم؛ طبعا همان مذهب است که حدود و لوازم آن را مشخص می کند. یعنی خانمی که اسلام را انتخاب می کند، لوازمی چون محجبه بودن را نیز باید با خود داشته باشید. پس کسی نمی تواند در اروپا بگوید که اسلام را به رسمیت می شناسد ولی اجازه ندهد که آن بانو با حجاب وارد فضای کار و درس شود؛ این مسایل از تناقضاتی است که در خود حقوق بشر وجود دارد.

سول این است که چرا باید در بحث حقوق بشر وارد شویم؛ در باب ضرورت ورود به حقوق بشر اسلامی نیز باید به نکاتی توجه کنیم.

نخست اینکه انسان به مثابه دین کامل است؛ وقتی اینگونه باور داریم، طبعا چندان منطقی نیست که بخواهیم تابع دستورات و تجویزات دیگری باشیم و اگر عیبی وجود دارد در مسلمانی ما است؛ از جمله تنبلی پژوهشگران اسلامی است. به عنوان مثال بحثی در حقوق بشر وجوددارد که اگر دولتی علیه مردم تحت صلاحیت خود دست به پاکسازی قومی و نسل کشی بزند کشورهای دیگر و سازمان های بین المللی حق دارند که در چند مرحله در این امر مداخله کنند. جالب اینکه همین عامل را تحت عنوان حمایت از مستضعفان در دیباچه قانون اساسی خود داریم ولی متاسفانه با توجه به اینکه با توجه به اینکه متاسفانه ما همیشه وارد کننده و مصرف کننده فکری هستیم در این زمینه ورود جدی نکرده ایم.

آری این ایراد به دانشگاه وارد است که دانشگاه های ما بیشتر مترجم حقوق بین المللی یا حقوق بشر است و ما دکترین حقوق بشر و حقوق بین المللی ایرانی نداریم و اگر یک نظریه پرداز حقوقی آمریکایی یا اسراییلی مقاله ای در این باب نوشت، هنر ما پژوهشگران نیز آن است که آن مطلب را ترجمه و تبیین کنیم. در واقع به جای اینکه داشته های خود را تبیین و توسعه دهیم بیشتر معرف داشته های دیگران هستیم.

جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک الگوی حکومت دینی، مطرح است. در سردر وزار خارجه ایران عبارت «نه شرقی و نه غربی » حک شده است.حال اگر این شعار را مطرح می کنیم باید یک سری ویژگی هایی داشته باشیم. اگر نه شرقی و نه غربی بگوییم ولی سبک و رفتار ما شبیه آنها باشد به این معنی است که ما برنامه ای نداریم.

نکته دیگر آن است که اسلام به مثابه برنامه سیاسی و حقوقی است. اگر در مسیحیت بنگریم و عهد جدید از اول تا آخر را بخوانیم با روح فرد کار دارد و وارد اجتماع نمی شود. حتی در جایی که یهودیان می خواهند مسیح را گیر بیاندازند و می گویند که باید مالیات بدهی مطرح می کند که این مساله کار من نیست و سکه را می بیند و می گوید که مال پادشاه را به پادشاه بدهید و مال خدا را نیز به خدا بدهید. یعنی بحث یک دهم کاهنان و مالیات دولت را بیان می کند.

بخشی از انجیل بیان می کند که قسمت شما این است که پادشاه ولو ظالم بر شما حکومت کند و شما چاره ای جز این نیز ندارید در حالی که در اسلام بحث امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد که بخش عمده آن متوجه حاکمیت است و اصل 8 قانون اساسی ما همین مطلب را بیان می کند که متاسفانه کمتر به آن توجه شده است.

زمانی که اعلامیه حقوق بشر صادر شد، تنبلی بزرگ مسلمانان شکل گرفت که عمده آنها یا سکوت کردند و یا آن را تایید و تصویب کردند. در آن زمان دو میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. زیرا در آن زمان دو صدای متفاوت سرمایه دار و سوسیالیست در دنیا وجود داشت ولی جهان اسلام به عنوان صدای سوم هیچ سخنی مطرح نکرد.

چند سال بعد اعلامیه حقوق بشر اسلامی مطرح شد که نشان ضعف ما بود زیرا سوسیالیست و کاپیتالیست نیز قواعد خود را مطرح کرده بودند و ما نیز باید در بازی وارد شویم که قاعده آن را دیگران نوشته اند که مشخص است در آخرالامر ما بازنده خواهیم بود.

نکته بعد، وجود کشورهای اسلامی است که یک ضرورت به حساب می آید. اگر کشورهای اسلامی سازمانی به نام وحدت اسلامی یا کنفرانس اسلامی تشکیل می دهند باید یک راهبرد و سیاست در زمینه حقوق بشر داشته باشند ونقاط ضعف حقوق بشر معاهده ای و موضوعه ما را به این امر سوق می دهد که یک راهبرد داشته باشیم.

حقوق بشر به مثابه ابزاردیپلماسی مطرح است. امریکا 16 سال پیش در حقوق داخلی خود بیان کرد که اعلام ممنوع است ولی هفته پیش آن را احیا می کند که در حقیقت بازی با حقوق بشر است.

پیش از عید در اجلاسیه حقوق بشر حضور داشتم و در آنجا چقدر برای من جالب بود که چگونه در سر کلاس به شکل آرمانی از حقوق بشر و شورای حقوق بشر برای دانشجویان صحبت می کنیم ولی در عمل مشاهده کردیم که سیاسی ترین بخش سازمان ملل متحد، همین شورای حقوق بشر است و در آنجا است که غلبه سیاست را بر حقوق بشر مشاهده می کنیم و حقوق بشر بر سر منافع سیاسی ذبح می شود.

به عنوان یک یک ان جی اوهای وابسته به بن سلمان با بنرها و بروشورهای گران قیمت فعالیت تبلیغی می کرد. در آنجا با مجری جلسه بحث کردیم و خانم برگر از دانشگاه سوئیس بیان کرد که چندین سال است که با سازمان ملل کار می کنم و بر اساس تحقیق و تجربه می گویم که هیچ ان جی اویی به شکل مقتدر فعالیت نمی کند، مگر اینکه از سوی یک دولت قوی حمایت شود. بنده هم به آنها گفتم که این سازمان و ان جی او یک سازمان نزدیک به دولت است. پس این ان جی او ها هم تلاش می کنند که با فشار و زور و پول و سیاست این راهبردها را جلو ببرند.

نکته بعدی، مفهوم سازی و دکترین سازی است. اگر به رویه آمریکایی ها بنگریم می بینیم که آنها وقتی می خواهند به عراق و افغانستان حمله کنند ماده 51 منشور ملل متحد را پیش خود قرار می دهند و جایی که حس می کنند که متن منشور جواب گوی سیاست آتی آنها نیست به دکترین سازی مسایلی چون دفاع پیش دستانه و.. دست می زنند تا به منافع هژمونی خود برسند.

نگاه اسلام به انسان، یک دیدگاه غیر ابزاری است و به دنبال رسیدن به رشد و اخلاق است ولی متاسفانه پژوهشگران این عرصه در این مسیر چندان فعالیت جدی نکرده اند و اگر کارهایی هم شده است از مرزهای ما فراتر نرفته است.

چهار نظریه در خصوص رابطه حقوق بشر به معنی مصطلح در اسناد بین الملل با حقوق بشر اسلامی وجود دارد.

نخست، نظریه دوالیسم یا دوگانگی است. یعنی بیان می کنند که حقوق بشر مرتبط به مسایل دنیوی و حقوق بشر اسلامی مرتبط به مسایل اخروی است و این دو دارای شرایط متفاوت هستند و راه خود را می گویند.

نظریه دوم نظریه یگانگی است. به این معنی که هردوی این حقوق بشرها در خدمت انسان هستند ولی هر دو به دو شکل تقسیم می شود. در واقع یگانگی که بابرتری حقوق بشر است و دوم یگانگی که با برتری حقوق بشر اسلامی است. در واقع این یگانگی یک نوع وادادگی است که همان تنبلی که در گذشته عرض کردیم همین جا ظاهر می شود. یعنی به دلیل اینکه ما حوصله آن را نداریم که این مبانی رااز متون مقدس استخراج کنیم مجبور به وادادگی می شویم. حقوق بشر و حقوق بین الملل در تعارض است زیرا حفظ خرده فرهنگ ها و مذاهب و... جزو اهداف حقوق بین الملل است. اسنادی راجع به زبان مادری و مباحث فرهنگی داریم که همگی نشان دهنده آن است که این مسایل باید حفظ شود و همین وادادگی نشانه و نکته منفی است.

اگر به قوانین اساسی برخی از کشورهای اسلامی بنگریم بیان می کند که هر قانونی که با موازین شرعی تعارض داشته باشد آن را نمی پذیرند یا اینکه در معادهات و کنوانسیون های بین المللی که در آن عضو می شوند برای خود حق شرط قائل می شوند و بیان می کنند که اگر این معاعهد با قوانین شرعی تعارض داشته باشند، احکام شرعی در اولویت است.

مساله دیگر این است که حقوق بشر و حقوق بین المللی با هم تعارض دارند از این جهت که حقوق دینی قابل مطالبه نیستند در حالی که حقوق بشر قابل مطالبه است. حقوق بشر موضوعه حق محور است ولی حقوق دینی تکلیف محور هستند.

رویکرد آخری که بنده روی آن تفکر می کنم، نظریه هماهنگی بین این دو است زیرا هم دین دغدغه حقوق بشر را دارد و هم حقوق بشر نیز دغدغه های دینی را به رسمیت می شناسند پس این دو در مقابل هم نیستند و ما باید این همانگی را ایجاد کنیم و باید بتوانیم حق های ثابت و نسبی را در این زمینه تعریف کنیم.

به عنوان نکته پایانی چند پیشنهاد را مطرح می کنیم که به نوعی، عملیاتی شدن محورهایی است که جناب حجت الاسلام والمسلمین حسینی بیان کردند.

در وهله اول می توانیم یک مرکز مطالعات بین المللی حقوق بشر اسلامی را راه بیاندازیم که در این مرکز باید فقها و مجتهدان و حقوق دانان و کارشناسان روابط بین الملل، مورخ، فیلسوف و جامعه شناس حضور داشته باشند تا مراحل فعالیت های آن را قدم به قدم پیش ببرند. مقوله حقوق بشر تنها با نگاه خاص فقهی یا حقوقی پیش نخواهد رفت بلکه نیازمند نگاه چند لایه چند رشته ای است.

تقویت همکاری حوزه و دانشگاه در این زمینه باید جدی تر گرفته و تقویت شود و یک سری نشست ها و دوره ها به زبان انگلیسی باید برای خارجی ها گذاشته شود. فرض بر این است که حقوق بشر اسلامی را به خوبی می دانیم و حقوق بشر غربی نیز جزو معلومات آنها است ولی باید به این سوال جواب بدهیم که چند مجله انگلیسی زبان یا فرانسوی تخصصی داریم که مباحث علمی و حقوق بشری ما را به خوبی ارایه دهد. ما دارای یک کالای بسیار خوب هستیم که خوب بسته بندی نمی شود و به خوبی پرزنت و معرفی نمی شود. این کالای ناب را باید با تکنیک های به روز دنیا به آنها معرفی کنیم.

نکته آخر آنکه برنامه های از سال 95 در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار می شود که به عنوان دوشنبه های دیوان بین المللی کیفری برگزار می کنیم که می توانیم این مباحث را یک هفته در میان مطرح کنیم که در این زمینه می توانیم از تکنیک های خاص از جمله ویدئو کنفرانس و....نیز استفاده کنیم.

در پایان این نشست حجت الاسلام دریاباری دبیر این نشست، بیان کرد که ادامه این نشست ها در پاییز برگزار خواهد شد.

* بیانیه مدیر حوزه های علمیه به مناسبت روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی

در ادامه بیانیه مدیر حوزه های علمیه به مناسبت روز حقوق بشر اسلامی قرائت شد.

در این بیانیه آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَیٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» (70 اسرا)

در جهان امروز، حقوق بشر به ابزاری در دست مستکبران و مزدوران آنها تبدیل شده تا با سواستفاده از آن به سرکوب ملت های آزاده بپردازند.

مفاهیمی که با تکیه بر آموزه های ناقص مادی گرایانه از تراوشات اذهان انسان هایی بی تقوا نشات گرفته اند که خود آنها پیش و بیش از همه ناقض آنها در جهان هستند.

استکبار جهانی و غرب که همواره اسلام را به مخالفت با این مفاهیم مادی گرایانه متهم می کنند در حالی که دین مبین اسلام بزرگترین منادی حقوق بشر در میان ادیان جهان بوده و بر اساس تعالیم قرآن کریم مبنی بر حفظ کرامت انسان مترقی ترین آموزه ها را در این زمینه دارا است.

با این تفاوت که اسلام علاوه بر پرداختن جوانب مادی حقوق بشر، جوانب معنوی آن را نیز لحاظ کرده است تا جایی که بر لزوم حفظ حرمت او پس از ممات و محترم شمردن جنازه اوتاکیید کرده است.

مفاهیم حقوق بشری که اسلام به آنها پراخته مانند حق حیات، حق آزادی، حق عدل، حق کرامت که از حقوق اساسی انسان ها به شمار می روند ریشه در منابع اسلامی یعنی قرآن کریم، سنت منقول پیامبر(ص) و اهل البیت(ع) و عقل دارند که مزیت های بسیاری بر حقوق بشر غربی دارند زیرا این تعالیم اسلامی در باره حقوق بشر برخلاف تعالیم غربی به خوبی خود برهان پذیر و دارای ضمانت اجرایی درونی یعنی فطرت و بیرونی یعنی قانون و قیامت می باشند.

این تعالیم اسلامی، همچنین دارای با یکدیگر هماهنگی داشته و ناقض هم نیستند و مهم تر اینکه دارای تناسب و دوام می باشند در حالی که حقوق بشر غربی فاقد ویژگی های مذکور هستند.

علاوه بر این مبانی حقوق بشر اسلامی با فطرت بشر سازگاری دارند زیرا همه افراد بشر صرف نظر دین و آیین ونژاد و مذهب، در مبانی فطری با یکدیگر مشترک اند، به همین دلیل جهانشمول نیز هستند.

تلاش کشورهای اسلامی برای تدوین میثاق حقوق بشر اسلامی که منجر به تصویب آن در سال 1369 در قاهره گردید اگرچه گام اساسی در جهت تحقق حقوق بشر اسلامی به شمار می رود اما اندیشمندان جهان اسلام باید به این نکته توجه کنند که این موضوع دارای خلاهایی است که توجه علمی آنان را می طلبد که ذیلا به برخی از مهمترین آنها می پردازیم.

یک: پرداختن به ماهیت و اصل موضوع حقوق بشر اسلامی همواره تحت الشعاع پرداختن به ابعاد حاشیه ای و پاسخ دادن به شبهات آن بوده است و این، یکی از نقاط ضعفی است که شایسته است به همت دانشمندان جهان اسلام برطرف شود تا مجموعه تکامل یافته تری از تعالیم حقوق بشری دارای عمق فقهی، کلامی و اصولی در ابعاد اجتماعی و تمدنی ارایه شود و بدون تردید در این راه آثار و نظریات دانشمندانی نظیر شهید آیت الله محمد باقر صدر(رض)  و معلم شهید آیت الله مرتضی مطهری(ره) بسیار راهگشا خواهد بود.

دو: پرداختن به موضوع هستی شناسانه ای مانندامکان معرفتی حقوق بشر اسلامی نیازمند توجه بیشتر دانشمندن مسلمان است که لزوم تلاش در جهت تبیین آن به وضوح نمایان است تا بتوان به تعریفی جامع از حقوق بشر اسلامی در ساحت مفاهیم منطفی و فلسفی دست یپداکرد.

سه: پرداختن به موضوع سنخیت حقوق بشر و تکالیف آن و پشتوانه تشریعی آن در اسلام نیز شایسته است مورد توجه بیشتری قرار گیرد تا مشخص شود که وضع این حقوق دارای پشتوانه بوده و با اعتباریات محضه، باطل و وهمیات تفاوت ماهوی دارند.

چهار: موضوعاتی مانند جعل مستقل حقوق بشر در اسلام، اکتسابی یا بشری بودن حقوق بشر در اسلام، جهانشمولی حقوق بشر در اسلام، تکلیفی و وضعی بودن این حقوق و مانند آن از موضوعاتی هستند که نیازمند مطالعه و بررسی دقیق و نظریه پردازی عالمانه می باشند.

و در پایان تاکید می شود که با پژوهش های عمیق علمی فقهی باید اثبات کرد که هیچ مساله و چالش حقوق بشری در جهان وجود ندارد که آموزه های اسلام توان پاسخ به آن را نداشته باشند. لذا فرهیختگان گرامی حوزوی باید تلاش کنند باب فعالیت های علمی بیشتر برای پاسخگویی به مسایل این حوزه را گشوده و تعالیم اسلامی را درباره آن تبیین کنند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha