پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
مهدویت

حوزه/ مهدویت، بزرگ ترین جریان معنوی - معرفتی در طول تاریخ است. بازکاوی و بازپژوهی آن یک ضرورت عینی است تا جریانی که برای ناب سازی معرفت دینی و بازسازی و نوسازی فرهنگی، معنوی و اجتماعی رخ می دهد، همواره زلال و اصیل بماند و به مانند همیشه، الهام بخش تمامی آزادی خواهان جهان باشد.

به گزارش خبرگزاری خبرگزاری حوزه،اشاره : مهدویت، بزرگ ترین جریان معنوی - معرفتی در طول تاریخ است. بازکاوی و بازپژوهی آن یک ضرورت عینی است تا جریانی که برای ناب سازی معرفت دینی و بازسازی و نوسازی فرهنگی، معنوی و اجتماعی رخ می دهد، همواره زلال و اصیل بماند و به مانند همیشه، الهام بخش تمامی آزادی خواهان جهان باشد. یک نکته اساسی در خور یادکرد این است که احیای ابعاد معرفتی مناسبت‌های مهدوی نظیر نیمه شعبان مهم‌ ترین رسالت منتظران آن حضرت است. از این رو برای تغذیه فکری و اندیشه ای در عرصه آموزه مهدویت، خبرنگار این خبرگزاری، گفت وگویی را با حجت الاسلام امیرمحسن عرفان، مهدویت پژوه، عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی و عضو شورای علمی مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم، انجام داده است که در ادامه می خوانید:

 این پرسش اساسی از دیرباز مطرح بود؛ هرچند گذر زمان از ابهام آن کاسته است با این وجود پاسخی در خور آن ضروری است، مهم ترین شاخصه های باورداشت آموزه مهدویت در اهل سنت چه می باشد؟

اصل آموزه مهدویت در میان همه فرقه ‌ها و مذاهب اسلامی مشترک است. اما مذاهب اسلامی در بسیاری از موارد نیز در تفسیر این آموزه اختلافاتی دارند. بررسی باورداشت این آموزه از دیدگاه اهل سنّت نیز برای توجه به این اختلاف دیدگاه است. نباید از نظر دور داشت که مهدی موعود نزد بیشتر اهل سنّت فقط خلیفه و حاکم مسلمان عادلی است از نسل پیامبر صلّی الله علیه و آله است که بعدها به گونه‌ای طبیعی متولد خواهد شد و عدل را در سراسر جهان خواهد گستراند؛ البته باورهایی مثل رجعت عیسی، خروج دجال و نماز خواندن عیسای مسیح به امامت مهدی نیز به سبب کثرت روایات، مورد پذیرش و باور اهل سنّت است. از لحاظ کارکرد، نجات بخشی موعود اهل سنّت به گونه ‌ای جمعی (غیر فردی) است. همچنین، نجاتی که او به ارمغان می‌آورد، عمدتاً اجتماعی است. در میان اهل سنّت فقط اهل حدیث نجات موعود را لااقل امت مدار و در محدوده ی جهان اسلام تلقی می‌ کنند. موعود اهل سنّت به لحاظ آرمان در زمره ی موعودهای روبه گذشته است؛ زیرا نهایتاً درصدد احیا و تجدید صدر اسلام و یا مدینه نبوی است. و از لحاظ ماهیت، منجی اهل سنّت موعودی شخصی است. همگرایی اهل سنّت و شیعه در موضوع مهدویت فراوان است و شاید برای برخی که موعودباوری در اسلام را از این دیدگاه، ننگریسته‌اند، باور کردنی نباشد که میان این دو فرقه در موضوع مهدویت، این اندازه وحدت نظر وجود داشته باشد. موضوعات مشترکی که در این باره در منابع اولیه و اصلی هر دو فرقه بدان پرداخته شده است که عبارتند از: «نسب مهدی از اهل بیت پیامبر است»،  «هم نام و هم کنیه بودن امام مهدی  با پیامبر»، «شمایل مهدی موعود»، «ویژگی‌ها و شرایط ظهور»،«نشانه‌های ظهور»، «ویژگی‌های حکومت امام مهدی و برکات عصر ظهور» و «فراگیر شدن اسلام و حاکمیت امام مهدی بر جهان».

 یکی از موضوعاتی که  دارای اهمیت است مقوله تولد و زنده بودن مهدی موعود در اسلام است،‌ آیا از میان اندیشمندان و عالمان اهل سنت کسی قائل  به تولد  حضرت می باشد؟

از مهم ‌ترین موارد اختلافی میان شیعه و اهل سنّت مسأله ی «ولادت» مهدی موعود است. که بیشتر اهل سنّت به دنیا آمدن آن حضرت را نپذیرفته‌اند آنان بر این باورند که مهدی موعود که در احادیث اسلامی به آن نوید داده شده، هنوز متولد نشده و در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد. البته بسیاری از علمای اهل سنّت به دنیا آمدن فرزند امام عسکری علیه السلام را پذیرفته، و یا آن را به شکل گزارش تاریخی نقل کرده‌اند. در کتاب «المهدی الموعود المنتظر عند علماء اهل السنه و الشیعه» از 66 نفر از عالمان اهل سنت یاد شده که قائل به تولد حضرت مهدی علیه السلام هستند. آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در جلد دوم  کتاب منتخب الاثر  از 68 نفر از اندیشمندان و عالمان اهل سنت یاد می‌کند که قائل به تولد و زنده بودن حضرت مهدی هستند.

مهم ‌ترین عالمان اهل سنت که قائل به زنده بودن حضرت هستند عبارتند از: ابن اثیر جزری در کتاب «الکامل فی التاریخ»، محمدبن طلحه شافعی در  کتاب «مطالب السؤول»، سبط جوزی در کتاب «تذکره الخواص»، کنجی شافعی در کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان»، ابن خلکان در کتاب «وفیات الاعیان»، علی بن محمد بن صباغ المالکی در کتاب «الفصول المهمه»، شمس الدین ذهبی در کتاب «العبر فی خبر من غبر»، ابن حجر هیتمی در کتاب «الصواعق المحرقه»، سلیمان بن ابراهیم القندوزی در کتاب «ینابیع الموده».

همواره بین عاشورا و ظهور، ارتباط معناداری وجود داشته است؛ به گونه ای که عاشورا و ظهور پیوندی دیرین و مستحکم با یکدیگر دارند؛ ساحت های پیوندهای دو سویه عاشورا و آموزه مهدویت چه می باشد؟

بازشناسی اهداف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، کمک فراوانی به روشن شدن این موضوع می‌کند. در توضیح این مطلب بایستی گفت که: اهداف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به دو گونه «زمانی» و «فرا زمانی» تقسیم می ‌شود. بطلان مشروعیت بنی ‌امیه از جمله اهداف زمانی این قیام بود. اما قیام حضرت، از حالت یک حادثه در یک زمان محدود در آمده و با تعمیم یافتگی، نوعی بی ‌زمانی و یا فرازمانی در آن لحظات همراه شده است؛ به دلیل آن که ارزش ‌های مطرح شده در آن واقعه بزرگ، ارزش‌ های محدود به زمان، نبود. با اینکه این قیام، بر ضد یزید بود اما به قدری این ارزش‌ ها کلی و فراگیر است که مربوط به زمان خاصی نیست؛ از این روست که در زیارت وارث، حرکت امام حسین علیه السلام از زاویه تاریخی و ارزش فراگیر و فرازمانی، در ادامه مسیر انبیاء مطرح شده و وارث آنان تلقی می ‌شود. مبارزه ی با ظلم و ستم، ریشه ‌کن شدن بی‌عدالتی، از جمله اهداف فرازمانی عاشورا می ‌باشد و لذا قیام امام حسین علیه السلام و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دو قیام حق طلبانه، علیه شیطان و سپاهیان ظلمت و باطل است؛ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  خود را با اعلان برائت از دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام و این که او منتقم خون امام حسین علیه السلام است آغاز می کند.

در این زمینه باید افزود که بزرگ ‌ترین مشکل روزگار ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف توده ‌های جاهل و نادانی هستند که در دوران عمر خود، گرفتار بد آموزی ‌های گسترده در تعالیم دین بوده ‌اند و به رهبری و راهنمایی تزویرگران عالِم نما، از سر جهل و نادانی، رویاروی امام و منجی خویش می‌ ایستند. کوشش امام و رسالت او، تطبیق درست و دقیق تعالیم قرآن بر مسائل حیات بشری و مشخص کردن حدّ و مرزهای واقعی احکام اسلامی است.

اگر امام حسین علیه السلام فرمود «برای اصلاح امت جدم قیام می‌کنم»، درباره مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز آمده است: «خداوند به وسیلة حضرت مهدی علیه السلام این امت را پس از آنکه تباه شده است، اصلاح می‌کند.»

اگر هدف امام حسین علیه السلام احیای دین و جلوگیری از انحطاط ارزش‌ها است ـ چنان که در زیارت «اربعین» می ‌خوانیم «و بذل مهجه فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیرة الضلاله؛ خون خود را تقدیم تو کرده تا انسان ‌ها را از نادنی و گمراهی رهایی بخشد» هدف مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز نجات انسان ‌ها از بردگی فکری و برداشتن زنجیرهای اسارت از افکار آنان است. امام باقر علیه السلام می‌ فرماید: «اذا قام القائم ذهب دوله الباطل؛ هنگامی که قائم قیام کند، هر آینه، باطل از بین می‌رود».

و اگر امام حسین علیه السلام بیعت هیچ طاغوتی را نمی‌پذیرفت، چنان که فرمود: «لا والله لا اعطیکم اعطاء الذلیل و لاافر فرار العبید؛ به خدا قسم، دستم را از روی خواری و ذلت به شما نمی‌دهم و مانند بردگان فرار نمی‌کنم» ـ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز بیعت هیچ طاغوتی را به گردن ندارد.

بنابراین احیای اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم تبیین معارف دینی، احیای کتاب و سنّت و تحریف زدایی از پیکره دین، آرمان مشترک قیام امام حسین علیه السلام و انقلاب مهدوی است.

از سویی دیگر امامان معصوم علیهم السلام هم در روایات فراوانی، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را منتقم حقیقی آن حضرت بر شمرده ‌اند. در تفسیر عیّاشی آمده است که «القائم منّا اذا قام طلب بثارالحسین؛ قائم از ماست هرگاه که قیام کند از حسین(ع) خونخواهی می‌کند».

دو فقره از زیارت عاشورا نیز به صراحت به این نکته اشاره می‌کند که منتقم واقعی آن حضرت، امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف می‌ باشد؛ یکی آن که «بأبی أنت و امی، لقد عظم مصابی بک فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی بک اَن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد»  و دیگری: «و أسئله أن یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله و أن یرزقنی طلب ثاری کم مع امام هدی ظاهر ناطق بالحق منکم».

 در برخی از روایات آخرالزمانی بر رجعت امام حسین علیه السلام بعد از ظهور سخن به میان آمده است؛ در این زمینه چه نکاتی را حائز اهمیت می دانید؟

اعتقاد به رجعت، از جمله آموزه های اعتقادی شیعه است. به اعتقاد امامیه در ایام ظهور، قیام و حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حوادثی شگفت انگیز رخ می دهد؛ از جمله این که جمعی از مؤمنان و کافران محض به این جهان باز می گردند؛ مومنان برای دیدن تجلی قدرت الهی، حکومت صالحان بر جهان و پاداش های دنیوی و کافران برای چشیدن نقمت ها، عذاب ها و انتقام های دنیوی، از جمله رجعت کنندگان، امامان معصوم علیهم السلام هستند که در ادعیه ای همچون زیارت جامعه کبیره، زیارت اربعین و زیارت نامه های آن بزرگواران، به رجعتشان اقرار شده است.

رجعت خاص که در دوران ظهور اتفاق می افتد، دو مرحله زمانی دارد مـرحله اول مقارن با ظهور و قیام امام زمان اتفاق می افتد و افرادی که در گـذشته زنـدگی مـی کرده اند مانند برخی از اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله و اولیاء الهی به دنیا باز می گردند و از اصحاب امام زمان می شوند و حضرت را در قـیامش یاری مـی کنند. مرحله دوم رجعت که زمان بازگشتن امامان معصوم علیهم السلام به دنیاست، نـزدیک رحـلت امـام زمان اتفاق می افتد.

 از جمله امامان معصومی که بسیاری از روایات رجعت به ایشان اختصاص یافته، امام حسین علیه السلام است. چنانچه در روایتی از امام صادق علیه السلام چـنین آمـده است: «نخستین کسی که زمین برای او شکافته می شود و روی زمین باز مـی گردد، حـسین بن علی علیه السلام است».

روایـات موجود در منابع روایی پیرامون رجعت امام حسین علیه السلام به زمان و فلسفه رجعت امـام حـسین علیه السلام و همراهان ایشان اشاره نموده اند. باید توجه داشت که همه سنت های الهـی حـکیمانه و هـدفمند است؛ آموزه رجعت نـیز دارای اهـدافی حکیمانه می باشد و فلسفه هایی در آن نهفته است. در متون دینی به فلسفه و چرایی رجعت به این امـور اشـاره شده است: در روایات انتقام از دشمنان و خون خواهی یـکی از مـهم ترین اهداف رجعت امام حسین دانسته شده است. البته انتقام گیری از ظالمان و سـتمگران، تـنها منحصر به واقعه عاشورا نبوده، بـلکه مطابق روایتی از امام کـاظم علیه السلام در هـنگامه رجعت بسیاری از مؤمنان از دشمنان خـود، طـلب حقوق پایمال شده خویش را می نمایند و از دشمنان خود، انتقام می گیرد.

یکی از مهم ترین موضوعات مطرح شده در اتفاقات بعد از ظهور احیای زمین بعد از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ احیای زمین بعد از ظهور حضرت به چه معنایی است؟

در این زمینه باید افزود که احیای زمین بعد از ظهور صرفا به معنای سرسبزی و عمران زمین نمی باشد. بلکه احیای زمین به واسطه عدل در عصر ظهوراست.

در حدیثی از امام کاظم علیه السلام در ذیل تفسیر آیه «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده می گرداند به راستی آیات [خود] را برای شما روشن گردانیده ایم باشد که بیندیشید». نقل شده است که امام فرمودند: اینکه قرآن می فرماید ما زنده می کنیم زمین را، احیاء به وسیله باران نیست بلکه خداوند مبعوث می کند مردی که به واسطه عدل زمین را زنده می کند.

همچنین در حدیث دیگری از امام حسن مجتبی علیه السلام آمده است: دوازده مهدی از ماست، اول آنها امام علی علیه السلام و آخرین آنها نهمین فرزند از فرزندان برادرم که او قائم به حق است و خدا به واسطه او زمین را زنده می کند بعد از مرگش، خدا دین حق را به واسطه او غالب می کند بر همه ادیان اگرچه کافران کراهت داشته باشند.

در روایتی دیگر امام صادق علیه السلام می فرمایند: هنگامی که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف برمی‌خیزد، مردم را بار دیگر به اسلام فرا می‌ خواند و آنها را به سوی امری که آثار آن از بین رفته است و بیشتر جامعه از آن منحرف شده‌اند، هدایت می‌کند.  آرمان مهدی موعود حاکمیت بخشیدن به دین اسلام است اما گویا دین اسلام در جریان تاریخی خود از آغاز تا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دچار انحراف، کژی و بدعت‌های فراوان شده است. رسالت مهدی آن است که این جامه‌های ناراسته را برکنده، خرافه‌ها را بزداید و حقیقت ناب اسلام را آشکار کند.

بنابراین احیای زمین بعد از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به جهت دستاوردهای بزرگ و بی نظیر ظهور آن حضرت است. که مهم ترین آنها عبارتند از: دستاوردهای تربیتی: مانند ارتقای دانش و معرفت عمومی؛ دستاوردهای معرفتی، مانند ظهور حق بر زمین؛ دستاوردهای اجتماعی، مانند زدودن ستم و فساد از زمین و پر کردن جهان از عدل و داد؛ دستاوردهای کیهانی و آفاقی چون فراوانی باران و ظاهر شدن گنج ‌های زمینی.

313/40

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha