پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
اسراییل

حوزه/ جمهوری اسلامی با عبرت گرفتن از گذشته و گذشت بیش از یکصد سال از قرارداد ترکمنچای و عدم بازگشت آذربایجان به ایران، آموخته است که نباید نظاره گر این بود که اسرائیل این رژیم جعلی که منافعش را که بر اساس شعار تصرف نیل تا فرات که بر پایه ضعف اسلام و همچنین حکومت ایران بنا می شود به یکصد سالگی برسد.

خبرگزاری حوزه | بر پایه ماده‌ ۱۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد همه مردم حق دارند تابعیت داشته باشند و امکان محروم‌سازی خودسرانه هیچکس از تابعیتش ممکن نیست و هم چنین اگر کسی به علت سلب تابعیت، بدون کشور شود دولت‌ها حق سلب تابعیت از او را نخواهند داشت.

اما متاسفانه پس از تشکیل حکومت صهیونیستی در سرزمین های اشغالی در سال ۱۹۴۸ تا کنون تعداد زیادی از فلسطینی ها از خانه و سرزمین خود اخراج شدند، که این اشغالگری و در نتیجه کوچ اجباری فلسطینیان از سرزمین خودشان باعث پیدایش بحران بی تابعیتی و آپاترید در میان بسیاری از فلسطینیان شد به نحوی که بر اساس آمارها نیمی از جمعیت فلسطینیان ساکن در خارج از مرزهای سرزمین فلسطین دارای هیچ نوع تابعیتی نیستند، از اینرو باید گفت  صهیونیست ها برای تشکیل کشور اسرائیل با کوچاندن اجباری مردم یک سرزمین و تغییر دموگرافی آن اقدام به تاسیس یک رژیم جعلی نمودند و این اتفاق فلسطینیان را مبدل به یکی از بزرگترین مردم بدون تابعیت در جهان نمود. از  اینجاست که از رژیم صهیونیستی تعبیر به رژیم مجعول می شود و همین امر دلیل بحران هویتی است که این رژیم همواره از ابتدای تاسیس آن در درون جغرافیای سرزمین فلسطین با آن مواجه بوده است.

 اما سوالی که اینجا مطرح می شود این است که رژیم اشغالگر قدس چه تمایزی با کشوری همچون روسیه دارد که در قرن ۱۹ اقدام به اشغال قسمت بزرگی از خاک ایران نمود!! در مورد تقسیمات جغرافیایی جدیدی که پس از پایان یافتن جنگ ها در بسیاری از نقاط جهان صورت گرفته است باید گفت گرچه در خیلی از موارد می‌توان نمونه های اشغالگری و استعمار را در آن یافت اما وجه افتراق این نوع تصرفات اشغالگرانه با اشغال سرزمین فلسطین در این بوده است که این تصرفات عدوانی منجر به بروز بحران بی هویتی و آپاترید در حوزه سرزمین های اشغالی نشده است برای نمونه اگرچه در طی جنگ های ایران و روس این روسیه بود که با حمله به ایران اقدام به تصرف منطقه قفقاز و جدا سازی آن از ایران نمود و حتی شاهد بودیم که روس ها برای تاثیر فرهنگی در میان مردم منطقه شهروندان روس را به مناطق متصرفه گسیل داشتند، اما روس ها در این مناطق هیچ گاه در مقیاس گسترده اقدام به بیرون راندن مردم از سرزمین مادری شان ننمودند و عامدانه پروژه سلب تابعیت و اپاترید را در این مناطق کلید نزدند لذا شاهد هستیم که پس از فروپاشی شوروی مناطق جدا شده با توجه به قومیت های نژادی که به آن تعلق داشتند به تشکیل دولت - ملت های خویش اهتمام ورزیدند، آذری ها در چارچوب مرزهای جغرافیایی آذربایجان و گرجی ها در گرجستان و ... اعلام استقلال نمودند، این امری مسلم است که روس ها همواره در پی نفوذ فرهنگی خود در این مناطق کوشیدند ولی آنها اقدام به پاکسازی قومیتی در این مناطق ننمودند و از طرفی دیگر سرزمین های اشغال شده توسط روس ها دیگر به روس ها تعلق ندارد و همانطور که بدان پرداخته شد این قومیت های مختلف بودند که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر اساس تعلق قومیتی اقدام به تشکیل دولت ملت های خویش نمودند، از اینروست که رهبر معظم انقلاب به این نکته تاکید دارند که سرنوشت مردم فلسطین توسط ساکنان اصلی سرزمین فلسطین خواه مسلمان باشند یا مسیحی یا یهودی باید رقم زده شود نه کسانی که اقدام به اشغال آن نمودند.

گرچه اشغالگری روس ها و تصرف سرزمین های زیادی در قفقاز و آسیای میانه بر اساس عهدنامه های گلستان، ترکمنچای و آخال هنوز در اذهان ایرانیان باقی مانده است و هیچگاه از یاد نخواهد رفت لکن تمام سرزمین های متصرفه به جز داغستان وچچن و انگوشیا اکنون از تصرف روسیه خارج شده اند.

 اما بر اساس این وقایع نمی توان روسیه را یک رژیم جعلی خواند همانطور که انگلستانی را که طی قرارداد پاریس به جدا سازی مناطق شرقی ایران از جمله هرات و افغانستان پرداخت را نمی توان رژیمی جعلی خواند، و از طرفی اگر به عنوان یک ایرانی اگر خواهان برگرداندن ایران به وسعت سرزمینی گذشته خود فکر می‌کنیم نمی توان به روسیه و بازگرداندن سرزمین های قفقاز و آسیای میانه به ایران فکر کرد ولی از سایر نقاط چشم بست لذا باید بر این اساس بلوچستان پاکستان و مکران را نیز به ایران بازگرداند یا اینکه اماراتی که در گذشته جزئی از استان جلفاوه ایران بزرگ بوده است به ایران ملحق کرد یا از ترکیه ای که باقی مانده حکومت عثمانی است و با تصرف قطر این منطقه را از ایران جدا کرد پس گرفت، اما نه پاکستان و نه قطر، نه امارات، ترکیه، عمان یا انگلیس و روسیه رژیم های جعلی نیستند و نمی توان این انتظار را داشت که در حال حاضر جمهوری اسلامی بتواند تاوان اشتباهات گذشتگان را بدهد و سرزمین هایی که در دوره سال ها حکومت قاجار و پهلوی از دست رفت را باید برگرداند بلکه جمهوری اسلامی با عبرت گرفتن از گذشته و گذشت بیش از یکصد سال از قرارداد ترکمنچای و عدم بازگشت آذربایجان به ایران آموخته است که نباید نظاره گر این بود که اسرائیل این رژیم جعلی که منافعش را که بر اساس شعار تصرف نیل تا فرات که بر پایه ضعف اسلام و همچنین حکومت ایران بنا می شود به یکصد سالگی برسد؛ از اینروست که رهبر معظم انقلاب می فرمایند اسرائیل بیست سال آینده را نخواهد دید، جمهوری اسلامی مقاومت می کند تا گلستان و ترکمنچای و اخال و پاریس و ... در تاریخ ایران تکرار نشود کسانی که از مخالفت با تقویت صنایع دفاعی کشور صحبت می کنند میرزا آقاخانان نوری هستند که در قرن بیست و یکم مانند او که هرات را به بهانه عدم داشتن قدرت مقاومت در برابر انگلیسی ها تقدیمشان نمود اینبار قصد کردند که بخش دیگری از سرزمین ایران را تقدیم اجنبی ها کنند به یاد داشته باشید که تاریخ چراغ راه آینده است، کما اینکه در قرن بیست و یکم عربستان قسمتی از سرزمین یمن را تصرف می کند و ترکیه با استفاده از ضعف دولت سوریه بخاطر جنگ طولانی با داعش به آن دست اندازی می کند نه آمریکا و نه شورای امنیت سازمان ملل مانع از اشغالگری شان در قرن بیست و یکم نمی شوند، در صورت ضعف نظامی جمهوری اسلامی اینبار  این قربانی می تواند ایران باشد، نباید با خوش بینی به وقایع در جریان در محیط بین الملل نگریست باید دیدگاه واقع بینانه و رئالیستی بر مسائل داشت، نگرش ایدئالیستی در دنیایی که هنوز قدرت بر حقوق بین الملل برتری دارد و قدرت است که هنوز تعیین کننده ترین نقش را در این میان دارد یک نوع ساده انگاریست، نه در تعامل با غرب و نه با شرق هیچگاه نباید ایده آل نگر بود بلکه باید بر اساس منافع ملی بدان نگریست از اینرو بر این عقیده هستم که نه از دیدگاه ساده لوحانه بلکه بر اساس منافع ملی و جامعه ایران باید از فرصت ارتباط با روسیه از حداکثر ظرفیت به منظور بهره برداری حداکثری در فضای سخت تحریم ها اهتمام ورزید، و از طرفی دیگر مطرح نمودن و مقایسه کردن روسیه با اسرائیل در فضای فعلی بنابر تبیین صورت پذیرفته نه مبتنی بر واقعیت است و نه همخوانی با منافع ملی کشورمان دارد.

 لذا به عنوان یک ایرانی بایستی طوری سخن گفت که نه تنها منافع جامعه را با چالش مواجه نساخت بلکه با هوشمندی و عبرت آموختن از تاریخ به نوعی عمل نمود که مانع از تکرار اشتباهات گذشته شد به هر حال ناگزیر از تعامل با سایر کنشگران عرصه بین الملل هستیم پس باید در این رابطه به دنبال جذب منافع حداکثری بوسیله گسترش ارتباطات بود.

محمد یوسفی/ کارشناس مسائل بین الملل

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha