جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
مسیح اسلام

حوزه/ کتاب "مسیح اسلام" به قلم حجت الاسلام علی قهرمانی، تلاشی است هنرمندانه و اثرگذار در زمینه تبیین فضائل امام علی (ع) در منابع اهل سنت که در قالب داستانک هایی خواندنی به مخاطبان عرضه شده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، چند روزی بیشتر نیست که از مراسم رونمایی این کتاب به همت انتشارات مسجد مقدس جمکران می گذرد و با این حال، این اثر خواندنی به چاپ دوم خود رسیده است.
در طلیعه ی کتاب با عنوان مقدمه ناشر ( مرکز پژوهش و امور محتوا انتشارات کتاب جمکران) آمده است: "... مسیح اسلام به خرده روایت های داستانی مربوط به دوران صدر اسلام می پردازد . به دوران محمد و علی. زمانی که علیِ سیزده ساله به عنوان جانشین محمد نبی انتخاب می شود و بیست سال بعد در غدیرخم و حجه الوداع، نبی مکرم اسلام رسالتش را با این خبر تکمیل می کند. استفاده مناسب و متقن از منابع شیعه و سنی یکی از وجه تمایزات این کتاب نسبت به نمونه های مشابه آن است. دلیل دیگر، قلم تاریخی اما خوش خوان نویسنده است که تجربه آن را پیش تر در کتاب پرمخاطب «فاطمه علی است» داشته ایم و شما مخاطبان عزیز نسبت به آن اقبال نشان داده اید."


در مقدمه مؤلف نیز آورده شده است: "آن چه مسلم است این که رسول خدا، پیام آور تفرقه و جدایی نبود. اصحاب و یارانی را به مردم شناساند که در خوبی و پاکی بی همتا بودند؛ مردان آسمانی که زمین به هم نشینی ایشان افتخار می کند؛ اهل بیت پیامبر در رأس همه این یاران و در میان اهل بیت نیز داماد پیامبر که به صراحت آیه مباهله، جان خاتم انبیاست. چه کسی از اهل بیت پیامبر بهتر و چه دستاویزی برای وحدت و همدلی بهتر از آن که جان رسول گرامی خداست.


این هدف، نگارنده را واداشت تا به مطالعه فضائل ولایی علی بن ابی طالب (ع) در منابع اهل سنت بپردازد و برای سادگی فهم، آن را در قالب داستانک عرضه نماید.
پژوهش مطالب این کتاب به طور ناپیوسته بیش از ده سال طول کشید و بنا برآن بود که داستان به متن روایت وفادار باشد. در اندک مواردی که روایت، هیچ زمینه و فضای داستانی نداشت، با مراجعه به تاریخ و منابع فریقین تلاش شد سقف پرواز خیال در داستان پردازی ها نیز بالاتر از کشش روایت مذکور نباشد. امید است این گام کوچک آغاز حرکتی بزرگ در مسیر وحدت گفتمانی با محوریت اهل بیت پیامبر خاتم باشد."


در یکی از داستانک ها با عنوان "گذرنامه" می خوانیم؛
ایستاده بود و خیره خیره نگاهش می کرد. هنگام تماشا لب هایش سیراب تبسم بود. علی که از این رفتار تعجب کرده بود، جلو آمد. رو به ابوبکر گفت: «زل زدنت هیچ، اما بگو دلیل لب هایی را که ریزریز می خندند و تو پنهانشان می کنی؟»
گفت:« روزی که رسول خدا از تو سخن می راند.» لابه لای حرف ها و وصف ها گفت: "کسی از صراط گذر نمی کند، مگر آن که علی برایش تذکره ای بنویسد و گذرنامه ای صادر کند".

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha