چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۴ شوال ۱۴۴۵ | Apr 24, 2024
شعر

حوزه/ مقام معظم رهبری بر این باور است که شعر و شاعریِ مطلوب، نه با فقاهت منافات دارد، نه با فلسفه و به همین دلیل روی آوری حوزه علمیه به مقوله شعر را ضروری می دانند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام محمدحسین ایراندوست، مدیر مسئول مجله مطالعات فقهی فلسفی در نوشتاری به موضوع «توصیف دو دیدگاه حوزوی به مقوله شعر با نگاهی به سخنان مقام معظم رهبری» پرداخته است:

    

مقدمه

نگاه به مقوله شعر از سوی عالمان اسلامی منتهی به پیدایش دو دیدگاه مخالف شده است. دیدگاه اول متعلق به عده ای از علما و فقهای اسلامی است که  با نظر به چند آیه از قرآن و چند حدیث که در خرده گیری و سرزنش شعر و شاعری وارد شده ، مخالف شعر و شاعری بوده و به ویژه خواندن شعر در مسجد را کاری ناخوشایند و زشت می دانستند.

دیدگاه دوم متعلق به گروهی  از علما و فقهای اسلامی است که نه تنها با شعر و شاعری مخالفتی نداشتند ، بلکه خود به سرودن اشعار زیبا در عصر خود درخشیدند و بر دیگران بشدت تأثیرگذار بودند. گروه دوم معتقدند که سرودن شعر در اصل حرام یا مکروه نیست. امور دیگر سبب کراهت یا توبیخ شعر شده است.

شعر نه تنها در اسلام تقبیح نشده است، بلکه سیره پیامبر(ص) و ائمه(ع) دلالت دارد بر اینکه آنها به شعر استناد و استدلال کرده اند. 

مقام معظم رهبری صاحب دیدگاه دوم  بوده و براین باور است که شعر و شاعریِ مطلوب، نه با فقاهت منافات دارد، نه با فلسفه و به همین دلیل روی آوری حوزه علمیه به مقوله شعر را ضروری می دانند.  این یادداشت با ساختار مقاله کوتاه (Essay)  و از نوع توصیف (Description) تنظیم شده است. و درصدد است تا ویژگی های دو دیدگاه مخالف نسبت به شعر و خصوصیات نظریه مقام معظم رهبری را به مقوله شعر را ارائه دهد.

     

دو دیدگاه متفاوت

نقد «شعر» از دیدگاه «شرع» از زمان صدر اسلام تا کنون مورد توجه نقادان و موافقان و مخالفان بوده است. این نقادی­ها منتهی به ظهور دو چشم­انداز شده است:

    

۱-  مخالفان شعر

مخالفان شعر و شاعری نظرگاه خود را بر پایه چند آیه از سوره شعراء در قرآن و احادیثی در باب «کراهت شعرخوانی در مسجد» پی­ریزی نمودند. البته این گروه شعرخوانی را  در برخی شرایط مثل حالت روزه داری یا اِحرام و در برخی از مکان ها مثل مساجد و خصوصا مسجد الحرام و در بهره ای  از زمان ها مثل روز جمعه مکروه و ناپسند می دانند.

     

۲-  موافقان شعر

این گروه با دقت بیشتر روی همان چند آیه و چند روایت و نیز با توجه به روایات دیگر و سیره رسول خدا (ص) و حمایت پیامبر و امامان معصوم از شاعران مومن ، در دفاع از شعر ، به این نتیجه رسیدند که اصلِ شعر نه تنها در دین اسلام تقبیح و سرزنش نشده است، بلکه سیره پیامبر(ص) و ائمه(ع) دلالت دارد بر اینکه آنها به شعر استناد و استدلال کرده اند. و امروز هم عالمان اسلامی همچون گذشته باید به مقوله شعرِ نیکو ، اقبال و توجه کنند.  اکنون مختصراً به مستندات دو دیدگاه اشاره مختصر می شود:

     

۱-  قرآن

آیات ۲۲۴ تا ۲۲۶ در سوره شعراء بر نقد و نکوهش شاعران دلالت دارد. در آغاز می گوید : «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ. أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وادٍ یَهِیمُونَ. وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ» و شاعران  را مردم جاهل گمراه پیروی کنند. آیا ندیدی که آنان در هر وادی سرگشته می‌روند؟ و مطالبی می‌گویند که به آن عمل نمی‌کنند؟

مخالفان می­گویند این آیات در تقبیح و توبیخ و نکوهش شاعران خیلی واضح و صریح سخن گفته است. در پاسخ به مخالفان گفته شده که  اولاً  استثنای صریح و روشنی که در آیه ۲۲۷ وجود دارد : «إِلاَّ ٱلَّذِینَ ءامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـالِحَـاتِ وَذَکَرُواْ ٱللَّهَ کَثِیراً» موضوع کاملا روشن است. قرآن  با این کار شاعران را به دو دسته تقسیم نموده و حکم کلی برای همه آنها اظهار نفرموده است. ثانیاً مفسران در تفسیر این آیات ، حکم کلی و مطلق درباره شعر و شاعری صادر نکردند و آن را فقط به برخی از شعراء زمان رسولخدا (ص) تطبیق داده اند .  در بخش تفاسیر اهل سنت به چند تفسیر و در بخش تفاسیر شیعی هم به چند نمونه اشاره می شود:

     

۱-۱- تفاسیر اهل سنت :

ابوطاهر مجدالدین محمد بن یعقوب فیروزآبادی (۸۱۶ -۷۲۹ ق) ادیب، مفسر، قاضی و فقیه شافعی در تفسیر خود مراد از شعراء را «عبد الله بن الزبعری» و یارانش می داند. و مراد از « یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ » را در متن شعر آنها تفسیر کرده یعنی شعرا در شعر خود چیزی می گویند که عمل نمی کنند.[۱]

لازم به ذکر است که عبدالله اِبْن‌ِ زِبَعْری‌، ‌ از برجسته‌ترین‌ شاعران‌ قریش‌ و از سرسخت‌ترین‌ مخالفان و دشمنان‌ پیامبر (ص) بود. که‌ در سال ۸ ق‌/۶۲۹م اسلام‌ آورد. او  هرگز اشتیاق  دوران‌ جاهلیت‌ را از سر به‌ در نکرده‌ و از همان‌ آغاز دعوت‌ پیامبر (ص) در مکه‌ به‌ سختی‌ با پیامبر  و با اسلام‌ به‌ ستیز پرداخت‌. پیامبر (ص) در همین‌ سال‌های‌ ‌ اول‌ و دوم‌ بعثت‌ در مکه‌ توانست‌ گروهی‌ را مجاب‌ سازد. ولی وقتی خبرش به‌ گوش‌ ابن‌ زبعری‌ رسید، به‌ خصومت‌ برخاست‌ که‌ آیه‌­ای از سوره انبیاء به‌ همین‌ مناسبت‌ نازل‌ گردید.[۲]

ابواللیث سمرقندی از مفسران قرن چهارم هجری، در تفسیر «بحرالعلوم» خود مراد از شعراء را فقط شاعران کفار می داند که در شعر خود حضرت رسول اکرم (ص) را هجو می کردند. به همین دلیل در ادامه آیات این سوره عده دیگری از شاعران مسلمان را استثناء کرده است . سمرقندی می­گوید : « ثم استثنی شعراء المسلمین حسان بن ثابت وعبد الله بن رواحة وکعب بن مالک رضی الله عنهم فقال عز وجل:  إِلاَّ ٱلَّذِینَ ءامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـالِحَـاتِ وَذَکَرُواْ ٱللَّهَ کَثِیراً » یعنی از نظر ایشان مذمت و نکوهش آیه متوجه شاعران کفار است نه شاعران مسلمان[۳].

امام طبرانی در تفسیر کبیر خود می گوید مراد آیه شعر مشرکین است و سپس عده ای از آنها را نام می برد مثل : «عَبْدُاللهِ بْنُ الزَّبْعَرِی السَّهْمِیِّ، وَأبُو سُفْیَانَ بن الْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِب، وَهُبَیْرَةُ بْنُ وَهَبٍ الْمَخْزُومِیُّ، وَشَافِعُ بْنُ عَبْدِ مَنَافٍ الْجَمْحِیُّ، وَأبُو عَزَّةَ عَمْرُو بْنُ عَبْدِاللهِ[۴]» و می­افزاید مقصود از شعراء ، در آیه ، شاعران کفار است  که در شعر خود حضرت رسول اکرم (ص) را هجو می کردند.[۵]        

ابوزید عبدالرحمان بن محمد ثعالبی (۷۸۶-۸۷۵ق)، مفسر و فقیه مالکی، و متکلم اشعری مذهب، در تفسیر خود می گوید مقصود از آیه «شعراء جاهلیت» هستند. و نیز این آیه هر شاعر مُخَلّط (یعنی دوبه­هم زن و آمیزنده حق با باطل)  را و هر شاعری را که مدح و هجو او براساس شهوت و هوای نفسانی اوست. و هر شاعری را که به زنان پاک و عفیف  تهمت می زند و گفتار باطل دارد ، هم شامل می شود[۶].   

     

۱-۲- تفاسیر شیعی :

مرحوم طبرسی (ره) در مجمع البیان هم از قول ابن عباس، مقصود آیه را «شعراء جاهلیت» دانسته و سپس همچون امام طبرانی از تفسیر مقاتل اسامی این شاعران را ذکر نموده است که عبارتند از : عبدالله بن زبعری، ابوسفیان بن حارث ، هبیره بن ابی وهب، مسافع بن عبدمناف و تعدادی دیگر.  اینها در راستای هجو پیامبر خدا (ص) می گفتند ما هم می توانیم مثل آنچه محمد (ص) می گوید ، بگوییم. و سپس شعر می گفتند. و عده ای گمراه هم از قوم این شعراء ، اطرافشان جمع می شدند و  اشعار آنها را می شنیدند و نشر و پخش می­کردند.[۷]

مرحوم شیخ طوسی (ره) در تفسیر تبیان، اقوال مختلفی برای مقصود شعراء در این آیه ذکر کرده­اند. از جمله «قَصّاص» یا داستان­سرا و قصه گویانی که دروغ می گفتند و هرچه به ذهنشان می رسید داستانسرایی می کردند. سپس میگوید این آیه درباره شاعرانی نازل شده که به هجو رسولخدا (ص) مشغول بودند. و البته هر شاعر باطل و دروغگو را هم شامل میشود. سپس عده دیگری از شاعران را استثناء می کند که اهل ایمان و عمل صالح هستند.[۸]

مرحوم علامه طباطبایی(ره) یک سخن ویژه دارد. میگوید اساسا این آیه پاسخ به  تهمتی است که مشرکین به رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله ) می زدند و او را شاعر می خواندند و این جواب از تهمت دوم ایشانست و اولی آن ، این بود که می گفتند او شیطانی دارد که قرآن را به وی وحی می کند. و این دو تهمت از تهمتهایی بود که در مکه و قبل از هجرت همواره آنها را تکرار می کردند و به این وسیله مردم را از دعوت حقه او دور می کردند[۹] .

نکته دیگری که علامه گفته اند  اینکه شعرای با ایمان را در این آیه از مذمت شعرا مستثنا دانسته ، هیچ دلالتی ندارد بر اینکه این شعرای با ایمان ، فقط مؤ منین بعد از هجرتند. بلکه همه شعرای مومن را شامل می شود. 

     

برآیند اقوال مفسران:

آیه مورد استناد دیدگاه مخالف ، ادعای مخالفان شعر و شاعری  را اثبات نمی کند . زیرا اولا بیشتر مفسران مقصود آیه را فقط شعر جاهلی و شعراء جاهلیت دانسته و یا مقصود آیه را فقط چند گروه از شاعران دانسته اند که عبارتند از :

الف- شاعران کفارکه در شعر خود حضرت رسول اکرم (ص) را هجو می کردند.

ب- شاعر مُخَلّط و دوبه هم زن و آمیزنده حق با باطل.

ج- شاعری که مدح و هجو او براساس شهوت و هوای نفسانی اوست.

د- شاعری  که به زنان پاک و عفیف  تهمت می زند.

و تقریبا همه مفسران گفته اند که استثنای «إِلاَّ ٱلَّذِینَ ءامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـالِحَاتِ» در واقع استثنای شاعران مومن و مسلمان و با ایمان هستند که مورد ستایش قرآن هستند. منتخب کلام آنکه این آیه حکم کلی درباره هر شعر و شاعری نیست بلکه فقط مختص شاعرانِ کافر و باطل است. و شاعران با ایمان مورد ستایش اند.

     

۲- سنت

از برخی از روایات، کراهت شعر خواندن در برخی از مکان ها مثل مساجد و خصوصا مسجد الحرام و پاره ای از زمان ها مثل روز جمعه و برخی شرایط، مثل حال روزه و احرام استفاده می شود.

مثلا مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه باب مستقلی گشوده تحت عنوان «کراهة انشاد الشعر فی المسجد والتحدث بأحادیث الدنیا فیه دون قراءة القرآن» و روایاتی را مبنی بر کراهت شعرخواندن در مسجد و کراهت گفتگو در اموردنیوی در مساجد جمع آوری نموده است. این باب دارای ۴ روایت است. که سه مورد آن به بحث «شعرخوانی» مربوط است و یک مورد آخری به گفتگو در امور دنیوی در مساجد مرتبط است.        

همچنین در مجموع سه روایت مذکور، یک حدیث بر جایز بودن «شعرخوانی» دلالت دارد:  « عن علی بن جعفر، عن أخیه موسی (ع) قال: سألته عن الشعر أیصلح أن ینشد فی المسجد؟ فقال: لا بأس. ورواه علی بن جعفر فی کتابه، ورواه الحمیری فی (قرب الإسناد) عن عبد الله بن الحسن عن جده علی بن جعفر مثله.[۱۰]»

این روایت را علی بن جعفر الصادق، کوچک‌ترین فرزند امام صادق(ع) نقل کرده است. او از برادرش، امام موسی بن جعفر(ع) و امام رضا(ع) روایات دیگری هم نقل کرده است. وی می­گوید از امام موسی بن جعفر سئوال کردم آیا شعرخوانی در مسجد صحیح است؟ فرمود : مانعی ندارد.  جناب شیخ طوسی، علی بن­جعفر  را از اصحاب امام صادق(ع)، امام موسی بن جعفر(ع) و امام رضا(ع) ذکر کرده [۱۱] و گفته است او کتابی داشته که در آن مسائلی را از امام  کاظم(ع) پرسیده[۱۲]. و لذا مرحوم شیخ حر­عاملی می­گوید مثل همین روایت را علی بن جعفر در کتاب خود ذکر کرده است.

     

برآیند اقوال فقیهان :

در بین فقهای معزز امامیه دیدگاههای مختلفی درباره این چند روایت وجود دارد:

۱- کراهت شعر :  

برخی مانند آیت الله سید محمدسعید طباطبایی حکیم (متولد ۱۳۵۴ق) از مراجع تقلید شیعه در عراق و نوه دختری سیدمحسن حکیم به این روایات ملتزم شده و در کتاب « مصباح المنهاج » قائل به کراهت شده اند[۱۳].

۲- حمل بر أقلّ ثواب:

برخی گفته اند این روایات بر این دلالت دارد که  ثواب شعرخوانی در برخی شرایط و زمانها کمتر است. می توان مرحوم علّامه مجلسی را طرفدار این احتمال دانست. زیرا وی در کتاب «مِرآةُ العُقُول » که در شرح کتاب الکافی است. در ذیل روایت ششم باب «ادب الصائم» که از قول امام صادق (ع) آمده است که : « ا یُنْشَدُ الشِّعْرُ بِلَیْلٍ‌ وَ لَا یُنْشَدُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِلَیْلٍ وَ لَا نَهَارٍ [۱۴] » مرحوم علامه مجلسی گفته است : این روایت بر مرجوحیت شعرخوانی در شب و خصوصا ماه رمضان دلالت دارد. و مفاد آن به این نکته باز می گردد که ثواب شعرخوانی در این اوقات کمتر از سایر اوقات است. [۱۵]

۳- عدم شمول : 

این روایات همة اشعار  را در برندارد.  این روایات شاملِ اشعارخوبی نیست که مطالب حق در آن است. مثلا مرحوم فیض کاشانی می گوید اصل شعر کلام تخیلی است که یکی از صناعات پنج گانه می باشد ، نظم باشد یا نثر  شاید شعر منظومی که مشتمل بر حکمت و موعظه یا مناجات با خداوند باشد که مشتمل بر تخیل نیست از کراهت مستثنی باشد یا اینکه تخصّصاً از این روایات خارج باشد.[۱۶]» وی اساسا معتقد است بسیاری از اشعار و کلام موزون مشتمل بر موعظه و حکمت و مناجات باخداست : « إذ من الموزون ما یکون حکمة و موعظة و مناجاة مع اللَّه سبحانه.[۱۷]» به یک تعبیر، این گروه در دسته موافقان قرار می گیرند.

۴- حمل بر تقیّه به قرینه روایات معارض: 

چون روایات مختلفی وجود دارد که با این چند روایت در تعارض است عده ای آنها را بر تقیه حمل کردند.

این کشمکش بین «شعر» و «شرع» در متنِ اشعار شیرین فارسی هم خود را نشان داده است. مثلا ً مسعود سعد سلمان شاعر، و ادیب دوره غزنویان در قرن پنجم، علاوه بر دیوان اشعار ، توصیفات در چهار بخش دارد که در بخش «شهرآشوب» گفته است:

شاعــری تو مدار روی گران               شاعران روی را گران نکنند

نکنی آنچه گویی و نه شگفت            کآنچه گویند شاعران نکنند[۱۸]

در اینجا اشاره به این آیه در نقد برخی شاعران دارد که « وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ [۱۹]» یعنی شاعران  بسیار سخنان می‌گویند که یکی را عمل نمی‌کنند. این شگفت نیست که عده ای از شاعران نیک و اهل حق باشند که همین سخن و قضاوت درباره آنها درست نباشد. بویژه که این داوری در قرآن بلافاصله استثناء خورده و می­فرماید: « إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ [۲۰]» مگر آن شاعران که اهل ایمان و نیکوکار بودند.

خاقانی شروانی  به تبعیت از شاعران مسلمان در رد  دیدگاه مخالفان اعلام نموده که شاعری فی نفسه هیچ عیب نیست مگر آنکه شاعر بجای پند و نصیحت و دفاع از حق، به تملق و چاپلوسی اهل دنیا مشغول شود. و با اشاره به آیات ۲۲۴ تا ۲۲۷ سوره شعراء در قصیده­ای از خداوند می­خواهد که در وادی «الاالذین» یعنی همان استثنای قرآن وارد شود :

مرا به منزل الا الذین فرود آور             فرو گشای ز من طُمطراق الشعرا

قنوت من به نماز و نیاز در این است        که عافِنا وَ قِنا شَرَ ما قَضیت لَنا

     

نگاه مقام معظم رهبری به مقوله شعر

ایشان به مناسبت های مختلف راجع به شعر سخنان مهمی داشتند. از مجموع سخنان ایشان چند اصل زیر بدست می آید:

۱- عدم منافات شعر با فقه و  فلسفه و دیگر علوم حوزوی

ایشان در دیدار اعضای ستاد برگزاری سومین جشنواره‌ی بین‌المللی شعر حوزه‌ چنین گفتند :  «شعر یکی از مقولاتی است که حوزه‌های علمیّه به آن می­پرداختند، به جا هم هست، یعنی هیچ منافاتی با علمیّت و با فضل و مانند اینها ندارد؛ شاعر بودن و شاعر خوب بودن نه با فقاهت منافات دارد، نه با فلسفه و فیلسوف بودن منافات دارد، با هیچ یک از این مقولات مهمّی که ما در حوزه‌ها داریم، منافاتی ندارد.[۲۱] » 

۲- شعر سرایی مراجع بزرگ حوزه

ایشان در تایید شعر فاخر و مطلوب می گوید  بزرگان حوزه و مراجع عالیقدر هم شعر گفته اند :

«مرحوم حاج شیخ محمّدحسین اصفهانی غزل میگوید، قصیده میگوید، عربی میگوید، فارسی میگوید، مرحوم سیّد محمدسعید حبّوبی که از مراجع عربِ نجف و معاصر با مرحوم آخوند و مانند اینها بوده؛ ایشان یک دیوان قطور دارد و من دیوان ایشان را دارم. شعرهای عجیبی در آن است؛ شعرهای عاشقانه، غزلیّات به شکل عربی، چون عربها غزل را به شکل فارسی معمول ما ندارند امّا انواع گوناگون دیگری از غزلیّات اینها دارند. مرحوم سیّد محمّدسعید حبّوبی هم فقیه بوده، هم مجاهد بوده، جزو کسانی است که با انگلیس‌ها جنگیده ایشان و هم درعین‌حال شاعر بوده. امام بزرگوار خودمان هم آخرین نمونه‌ای است که جلوی چشم ما است که ایشان هم آن غزلیّات عاشقانه را -که البتّه معنای عرفانی دارد، امّا ظاهر غزلیّات این‌جوری است- دارند.[۲۲]»

۳- شعر مایه تنفس فضای متراکم علمی در حوزه است :

ایشان معتقد است که فضای علمی در حوزه ها ، خواه فقه حوزوی ، یا فلسفه حوزوی و دیگر علوم حوزوی عظیم و عمیق و متراکم  است و ذهن را خسته می کند. اما شعر سبب می شود این فضای متراکم و بسته ، گشایش یابد. و طلبه یک نفس جدید بکشد . فضای علمی حوزویان با فضای علمی دانشگاهیان فرق دارد. فضای حوزویان مثل اتاقی است که درب آن بسته است. و مطالب متراکم و زیاد است. نیاز به یک هوای جدید و عطر جدید دارد. شعر یک رایحه عطر است که باید به این فضا وارد شود[۲۳].

۴- شعر هم هادی است و هم مضل :

ایشان براین باور است که شعر مانند دیگر ابزارهای فرهنگی یک وسیله و ابزار  است که هم می تواند هدایت کند و هم می تواند موجب گمراهی باشد:

« میتوان با ابزار شعر مخاطب را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کرد؛ میتوان هم او را به کج‌راهه برد، او را ساقط کرد. شعر میتواند انسانها را به حضیض ببرد؛ داریم از این‌جور شعر، بخصوص امروز که متأسّفانه فرهنگ لجام‌گسیخته‌ی دور از هنجارهای اخلاقی و انسانی به‌وسیله‌ی این ابزارهای جدید -ابزارهای رسانه‌ای جدید- انتشار فراوانی پیدا میکند، گاهی شعر میشود یک ابزاری برای لغزیدن، غلتیدن و منحرف شدن؛ این هم آن‌طرف قضیّه است. بنابراین هر دو کار از شعر برمی‌آید. [۲۴]» 

۵- ضرورت تعالی و پیشرفت مستمر شعر :

ایشان معتقدند خوبی و کمال  یک شعر حد توقفی ندارد باید هر زمان به پیشرفت و تعالی بیشتر شعر توجه و اقدام کرد :

«این‌جور نیست که اگر ما شعرْ خوب میگوییم، بگوییم خب دیگر ما الحمدلله رسیدیم به حدّ نصاب و تمام شد؛ نه، باید شعر را خوب‌تَرَش کنیم، ادبیات را پیش ببریم، داستان را بهتر بنویسیم.[۲۵] »

۶- ضرورت توجه به شعر اخلاقی :

شعر اخلاقی یکی از اثرگذارترین شعر فارسی است. که همیشه جامعه به آن نیاز داشته است. ایشان سعدی را در قله شعر اخلاقی معرفی می کند. و حق همین است. چرا که سعدی عالی‌ترین مباحث اخلاقی و پند و موعظه را در موجزترین و زیباترین صورت بیان کرده و در همین حال کم‌تر شاعر و حکیمی را می‌توان نام برد که به  اندیشه‌ی برتر از آن رسیده باشد. آثار منظوم و موزون سعدی نه فقط در ایران و برای فارسی زبانان بلکه برای بیشتر زبانهای دنیا شناخته شده است. 

کمتر می توان اثر فقیه ایرانی را نام برد که در اوایل قرن هفدهم آثارش به زبانهای مختلف فرانسوی، آلمانی ، لاتین ، انگلیسی، ترجمه شده باشد. در حالیکه آثار سعدی از قرنها پیش به دنیای غرب معرفی شد. مثلاً آندره دوریه متولد ۱۵۸۰ که اولین مترجم قرآن به زبان فرانسوی است. همراه با قرآن، گلستان سعدی را به فرانسوی ترجمه کرد و آغازگر معرفی این شاعر به دنیای غرب شد.

مقام معظم رهبری سعدی را در قله شعر اخلاقی معرفی کرده و سپس از فردوسی نام می برد. یک دهقان زاده ای که از شهرت جهانی برخوردار است. سپس نظامی ، سنایی، ناصرخسرو، را ذکر کرده و در پایان «واعظ قزوینی» را نام می برد که مقصود میرزا محمد رفیع‌الدین مشهور به واعظ قزوینی ( متولد ۱۶۱۸م) است. او که فقیه بزرگی است شاعر و ادیب قرن هفدهم میلادی است. و  در وعظ و خطابه سرآمد دیگران بود  و مدت‌ها در مسجد جامع قزوین وعظ می‌گفت. سبک او در شعر به سبک هندی نزدیک است. واعظ هم مانند سعدی در غالب ِ  اشعارش به گفتن پند و موعظه  می‌کوشد و توانگران و دولتمندان و متمکنان را به دستگیری از تهیدستان و ناتوانان و بینوایان دعوت می‌کند و متخلص به واعظ است . متن سخن ایشان چنین است :

« یکی از نیازهای امروز ما، شعر اخلاقی است.شعر اخلاقی ممکن است در عالیترین حد خوبی هم باشد. شما به تاریخ ادبیات ما نگاه کنید. سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است. فردوسی همین جور است، نظامی همین جور است، سنایی همین جور است، ناصرخسرو همین جور است؛ خیلی از شعرای بزرگ ما همین جورند. بعد جامی همین جور است. و در این اواخر، در دوره ی سبک هندی، واعظ قزوینی همین جور است. واعظ قزوینی یک واعظ بوده؛ منبر می‌رفته و وعظ می‌کرده و شعرش از لحاظ هنری در قله ی شعر است؛ در سبک هندی و بسیار خوب، پرمضمون و قوی.[۲۶]»

     

نتیجه گیری:

۱- نقد «شعر» از پنجره «شرع» از زمان صدر اسلام تا کنون مورد توجه بوده است. این نقادی­ها منتهی به ظهور دو دیدگاه موافق و مخالف  شده است.

۲- آیه مورد استناد دیدگاه مخالفان شعر و شاعری ، ادعای آنان را اثبات نمی کند . زیرا اولا بیشتر مفسران مقصود آیه را فقط شعر جاهلی و شعراء جاهلیت دانسته و یا مقصود آیه را فقط چند گروه از شاعران کافر و گمراه دانسته اند. و نیز استثنای «إِلاَّ ٱلَّذِینَ ءامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـالِحَاتِ» در همان آیات،  استثنای شاعران مومن و مسلمان و با ایمان است ،  که مورد ستایش قرآن واقع اند.

۳- از دیدگاه مقام معظم رهبری شعر خوب نه با  فقه و  فلسفه منافات دارد و نه با دیگر علوم حوزوی. و مراجع بزرگ حوزه هم اشعار قوی و تاثیرگذاری دارند.

۴- از دیدگاه مقام معظم رهبری ، شعر مایه تنفس فضای متراکم علمی در حوزه است. همچنین ایشان به ضرورت تعالی و پیشرفت مستمر شعر تأکید داشته و از میان انواع شعری، شعر اخلاقی را با اهمیت دانسته و به ضرورت روی آوری حوزه علمیه به مقوله شعر مطلوب تأکید دارند.

       

پی نوشت ها :


[۱] - الفیروز آبادی ، تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس ، المطبعة: لبنان - دار الکتب العلمیة ، ج۱، ص۳۱۵

[۲] - ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ ابیاری‌، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی. ج۱، ص۳۸۴-۳۸۶،

[۳] - سمرقندی، نصر بن محمد، بحرالعلوم، دارالفکر، بیروت، لبنان ، ۱۴۱۶، ذیل آیه

[۴] - طبرانی، سلیمان بن احمد ، تفسیر القرآن العظیم، دارالکتب الثقافی ، ۲۰۰۸م ، ذیل آیه

[۵] - همان

[۶] - ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، الجواهرالحسان فی تفسیرالقرآن، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۸، ذیل آیه

[۷] -  الشیخ الطبرسی، مجمع البیان ، ج۷، ص۳۲۵

[۸] -  الشیخ الطوسی، التبیان ، ج۸، ص ۷۰

[۹] - الطباطبایی، محمدحسین، المیزان ، منشورات اسماعیلیان، ج۱۵، ص۳۳۱

[۱۰] -  الشیخ حرّ العاملی ، وسائل الشیعة ، طبع الإسلامیة ،  دار احیاء التراث العربی ، ج ۳، ص: ۴۹۳

[۱۱] - طوسی ، رجال طوسی، ص ۲۲۴ رقم ۳۳۷۹

[۱۲] - طوسی، رجال طوسی، ص ۳۳۹.

[۱۳] - الحکیم، السید محمد سعید ، مصباح المنهاج / الطهارة ، ج : ۳  صفحة : ۱۰۲

[۱۴] - الشیخ الکلینی ، الکافی ، تهران ، الناشر: ‌ دار الکتب الإسلامیة ، ۱۴۰۷ ،  ج ۴ ، ص ک  ۸۸

[۱۵] - العلامة المجلسی ، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ، ج ۱۶ ، ص:  ۲۴۹

[۱۶] - الفیض الکاشانی ، الوافی ،  ج۱۱ ص : ۲۲۰

[۱۷] - الفیض الکاشانی ، الوافی ، ج ۷  صفحة : ۵۰۶

[۱۸] - مسعود سعد سلمان ، توصیفات ،  شهرآشوب ، شماره ۱۹

[۱۹] - الشعراء ، آیه ۲۲۶

[۲۰] - الشعراء ، آیه ۲۲۷

[۲۱] - بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری سومین جشنواره‌ی بین‌المللی شعر حوزه‌ ، ۱۳۹۴/۰۷/۱۳

[۲۲] - بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری سومین جشنواره‌ی بین‌المللی شعر حوزه‌ ، ۱۳۹۴/۰۷/۱۳

[۲۳] - با استفاده از بیانات ایشان در  ۱۳۹۴/۰۷/۱۳

[۲۴] - بیانات در دیدار شاعران ، ۱۳۹۴/۰۴/۱۰

[۲۵] - بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری همایش محدّث کبیر علّامه سیّد نعمت‌اللّه جزایری ، ۱۳۹۱/۱۲/۰۷

[۲۶] - بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان  ، ۱۳۸۷/۰۶/۲۵

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha