پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۵ شوال ۱۴۴۵ | Apr 25, 2024
تربیت فرزند

حوزه/ در جنگ تربیت میان تکنولوژی و خانواده یا جهان حقیقی و مجازی که برای ارباب رسانه با شکار توجه کودکانمان، بودجه های هنگفت و اقتصادکلانی به دنبال دارد، چگونه می توان انسان بهتری بود و بازی را به نفع خانواده ازآب درآورد و کودک متعادل و موفق و سالمی تربیت نمود؟

 به گزارش خبرنگار  خبرگزاری حوزه  از آذربایجان غربی، حجت الاسلام علیرضا محمدلو در یاداشتی با موضوع کودک و تربیت سه گانه نوشت: مشغول مطالعه مقاله ای با موضوع رسانه و تکنولوژی بودم که در انتهایش نوشته بود؛ تکنولوژی یک تقویت‌کننده است که خصلت‌های خوب ما را پررنگ و خصلت‌های بد ما را بدتر می‌کند. آنچه این پدیده نوظهور انجام نمی‌دهد تبدیل‌کردن ما به آدم‌هایی بهتر است و این وظیفه‌ای است که نمی‌توانیم به ماشین محول کنیم.

ضروی است که از نگاه یک پدر یا مادر دلسوز و مهربان و در نسبت با فرزندانمان این پاراگراف بالا را دومرتبه بخوانیم و دقیق تر بنگریم که واقعا در دهکده جهانی به تعبیر مک لوهان که تکنولوژی فراگیر شده و اطلاعات به وفور در دسترس کودک سال و بزرگسال قرار گرفته و ارتباطات به موضوعی اینترنشنال و اپیدمیک بدل گشته چگونه باید از رسانه و تکنولوژی گوی سبقت را در تربیت کودکانمان بربابیم و به عنوان والدین کودک، تبدیل به واژه حاشیه ای و موجودی مزاحم نشویم؟

در جنگ تربیت میان تکنولوژی و خانواده یا جهان حقیقی و مجازی که برای ارباب رسانه با شکار توجه کودکانمان، بودجه های هنگفت و اقتصادکلانی به دنبال دارد، چگونه می توان انسان بهتری بود و بازی را به نفع خانواده ازآب درآورد و کودک متعادل و موفق و سالمی تربیت نمود؟

برای بهره برداری درست از رسانه در مسیر تربیت فرزند نه می توان دنیای مجازی اپیدمیک و فراگیر را به طور کامل پس زد و از اساس نپذیرفت و نه اینکه خیلی افراطی و بدون برنامه و رژیم مصرف، خود و خانواده را در اختیار تام و تحت آموزه های رادیکال رسانه ای قرار داد.

آنچه که مهم و ضروری است و مسیر تربیت رسانه ای موفق و کم تنش و پرلذت را رقم می زند، شناخت صحیح قوای درگیری در ساحت رشد کودک است. توجه، تخیل و تعقل سه عنصر اصلی برای شکل دهی شخصیت کودک هستند که اگر این زیربنا به درستی فهم و مدیریت شود، ابزار رسانه در خدمت اراده و اختیار انسان برای هرچه بهترشدن قرار خواهد گرفت.

اساسا توجه انسان و خصوصا کودک، با ابزار چشم و گوش جلب می شود و برخی روانشناسان پایه رشد کودک و ذهن فعال را درست دیدن و طرح اساسی برای چه دیدن و چگونه مشاهده کردن می دانند.

در این موضوع باید حساسیت لازم‌ را به خرج داد تا متناسب با سن و اقتضای فهم کودک، خوراک تصویری وارد مغز و ذهن او شده و دچار اختلال تصویری نشود. می توان ادعا نمود که اگر دیدنی های کودک به درستی و دقت مدیریت نشود، ذهنی مشوش و شخصیتی فانتزی و تنوع طلب برای دوران نونهالی اش درحال شکل دهی خواهیم بود.

در مرحله دوم اگر چه دیدن و چگونه دیدن و در یک کلام، توجهات کودک را درست ریل گذاری نکنیم، تخیلات او را نیز مبتلا به پرتاب شدگی و ولنگاری خواهیم یافت و یکی از لوازم کسب تخیل در مسیر رشد، قصه خوانی برای کودک و گوش دادن و در اصطلاح زبان آموزی، لیسینینگ(lisining) از جانب کودک ماست.

هر چه قدر از قهرمانان و الگوهای شایسته برای کودک بخوانیم و عادت های شنیداری فرزندانمان را حماسی و باچاشنی مهربانی و قدرت و نه با خشونت و شهوت موزیکال و نه با ترانه های فانتزی و کم مایه از معرفت و واقعیت مهندسی نماییم، تمرکز، دقت و تخیل و آرمان گرایی مقدس را برایش به ارمغان خواهیم آورد.

تعقل کودک و نونهال نیز بعد از شکل گیری توجهات و تخیلات هارمونیک و منسجم، شروع به رشد و شکوفایی می نماید و با آموزش کشفی در دریافت، پردازش و انتقال داده ها به یک وضعیت مناسب و فعالی به لحاظ ذهنی و ضریب هوشی خواهد رسید.

 در این مرحله با سرمایه گذاری مجدد و توام با مهارت و بهره گیری از رژیم درست مصرف در سه سطح گوش فعال ، ذهن گیرا و زبان گویا، می توان قدرت تعقل کودک را مدیریت و اسباب شکوفایی اش را فراهم نمود.

با این توضیحات بایستی تفاوت کودک فعال و منفعل را به درستی درک نماییم. کودک فعال کسی است که فارغ از فضای خانواده و با فاصله گرفتن از دریافت عاطفه و تجربه و اطلاعات معتبر و متناسب با سن و حال و موقعیت خود، به راحتی و بدون فیلتر در دسترس رسانه ها اعم از تلویزیون و گوشی موبایل و سایر وسایل ارتباط جمعی قرار گرفته و به اصطلاح،مصرف می شود.

نظام توجهات بچه های منفعل به شدت متکثر و متنوع و بدون اصول و ریتم خاصی می باشد که قابلیت درآمدن به هر فرم و صورتی را همچون ژله ای داراست.

سطح تخیلات این بچه ها نیز از طریق رسانه ها  کانالیزه شده و به شکل و چهره تقلیدی از سوپرمن های خیالی و مجازی درآمده است که نه مهارت و نه هیچ ارزش افزوده ای را در بر نخواهد داشت.

باید افزود از آنجایی که کودک رسانه زده، به طور مرتب درگیر کارتون ها و تصاویر اکشن بوده، عنصرسرعت در این ماجرای رسانه ای، به تنهایی، عامل کاهش تمرکز و دقت و پایین آمدن سطح حوصله و تفکر می شود. پس بایستی وارد کنترل و مهار ورودی های ذهنی کودک بشویم و به اصطلاح رسانه ای، اطلاعات دریافتی کودک را به طور نامحسوس و غیرمستقیم دروازه بانی نماییم.

کنترل برنامه های کودک به معنای مدیریت توجه، تخیل و تعقل وی است و همانطور که اشاره شد، عامل سرعت را بایستی با ابزار و مانع مطمئنی همچون رژیم مصرف به نفع تربیت مصادره نمود و منظور از رژیم مصرف کودک شامل چیستی برنامه و تناسبش با سن و فهم و فرهنگ کودک، چرایی برنامه و اهداف پدیدآورندگان آن و میزان اعتبار و امتیازات آموزشی و فرهنگی اش و شرط سوم، چگونه دیدن و آشنایی با تکنیک های به کار رفته در برنامه ها و بحث و تبادل نظر به صورت کشفی یا  بارش فکری پیرامون کارتون های موردعلاقه وی و تزریق و کاشت سوادرسانه و  تفکر انتقادی در مواجهه با تمام تصاویر و ویدئوها در ساحت رسانه هاست.
در توضیح مدل کشفی در دریافت محتوا و اطلاعات برای کودک باید گفت: ذهن کودک به دلیل فرم خاصی که دارد همیشه به دنبال کشف است، هرگز عادت نمی کند، به هر چیزی که عادت کند بلافاصله به دنبالش ترک آن می آید و کنار می گذارد.

بارها دیده ایم که بچه ها بعضی از اسباب بازی ها را فقط یک بار بازی می کنند و بعد کنار می گذارند، چون دیگر چیز جدیدی برایشان ندارد. کودک عادت نمی کند، این بزرگسال است که عادت می کند.

نکته دیگری که برای مهندسی ذهن و تربیت فکری-رسانه ای کودک ضروری است، کاربرد خاطرات خوب در فضای حقیقی است و هرازگاهی مرور این خاطرات در آلبوم مخصوص، به شدت باعث شرطی شدن و انس و علاقه وافر کودک به فضای باز و دور از رسانه می باشد و تجربه زیست او در کوه و دشت و صحرا و دریا و فضاهای باز هم باعث خنثی شدن عوارض مصرف رسانه ای می شود و هم باعث تعادل روحی و فاصله گرفتن از افسردگی و حفظ سلامت جسمی ذهنی و روانی کودک خواهد شد.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha