پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
محمد جواد فاضل

حوزه/ عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: نسبت‌دادن جدایی دین و حوزه از سیاست به آیت الله حائری و آیت الله بروجردی بزرگترین جفا است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی در پایان جلسه درس خارج فقه نظام سیاسی، در واکنش به اظهارات برخی در «نشست صدمین سالگرد تأسیس حوزه علمیه قم» پیرامون لزوم جدایی حوزه از سیاست، از گزارش‌های خلاف واقع نسبت به حوزه و بزرگان آن انتقاد کرد.

صوت کامل سخنان آیت الله فاضل لنکرانی

مشروح سخنان این استاد حوزه علمیه به این شرح است:

اظهار تأسف از تحریف اندیشه سیاسی بزرگان حوزه

در پایان بحث امروز می‌خواهم تأسف عمیق خود را نسبت به سخنان بی‌اساسی که در نشست یکصدمین سال حوزه علمیه قم مطرح شد، اظهار نمایم. حوزه با عظمتی که به دست مبارک مرحوم آیت الله العظمی حائری تأسیس شد و منشأ برکات فراوان گردید. چندین دوره فقه، اصول، تفسیر، اعتقادات، تک‌نگاری‌ها، تدریس‌ها، خصوصاً جلسات تدریسی عظیم در این صد سال برگزار شد.

از جمله برکات بسیار مهم این حوزه‌ی مبارکه مرحوم آقای حائری، شکل‌گیری این انقلاب بود. یکی دیگر از برکات مرحوم آقای حائری، تربیت‌یافته‌ای مثل امام بود. امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) تربیت شده دو شخصیت بزرگ است؛ در درجه اول مرحوم آقای حائری و در درجه دوم مرحوم آقای بروجردی.

در این حوزه با عظمت، ما مرحوم آقای حائری، مرحوم بروجردی، امام و مراجع دیگر را در تاریخ صد ساله‌ی حوزه، از سال ۱۳۰۱ که سال تأسیس این حوزه بود تا امروز مشاهده می‌کنیم. بنابراین، وقتی می‌خواهیم راجع به صدمین سال حوزه صحبت کنیم، باید همه‌ی ابعاد آن را بررسی کنیم. اظهار تأسف شدید من این است که برخی آقایان جلسه‌ای تشکیل دادند به‌عنوان صد سالگی حوزه و در آن بزرگ‌ترین جفا را بر حوزه کردند. نسبت به حوزه، خلاف گفتند! نسبت‌هایی به مرحوم آقای بروجردی و حائری دادند که عالمانه نبود، و حرفشان خلاف واقع است.

هزینه‌کردن از بزرگان حوزه برای ترویج جدایی دین و سیاست

به مرحوم آقای بروجردی نسبت دادند که ایشان دخالت در سیاست نمی‌کرد و آنچه را که امام در سال ۱۳۴۰ فریاد برآورد و به حوزه‌های علمیه، به دنیای شیعه و همه روحانیت در قم و غیر قم فرمود: آقایان بیدار باشید، این نقشه دشمن است که بگوید دین سیاست ندارد، نادیده گرفته و همین حرف جدایی دین از سیاست را به مرحوم آقای حائری و مرحوم آقای بروجردی چسباندند، و ادعا کردند از عظمت این بزرگان آن است که می‌گفتند: فقیه در مسائل سیاسی نباید دخالت و تصدّی کند، بلکه باید بر مسائل سیاسی نظارت کند! این حرف را مطرح کرده و گفتند اگر روحانیت بخواهد به هویت اصلی خودش برگردد، باید به همین مشی مرحوم آقای بروجردی بازگردد!

متأسفانه این حرف زده شد و واکنش درخوری به آن صورت نگرفت، و این یک تأسف دیگری است! آیا این است حق امام؟ این است پاسخ این همه زحمتی که امام برای دین کشید؟ بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب افرادی بیایند و این حرف را مطرح کنند؟. حالا به چه انگیزه‌هایی، من نمی‌دانم! ولی توقع این است که لااقل با انصاف و عالمانه حرف بزنید.

نظریه‌ی سیاسی مرحوم آیت‌الله بروجردی

نظر مرحوم آقای بروجردی در بحث نماز جمعه، در کتاب البدر الزاهر فی صلاۀ الجمعة و المسافر (ص ۷۸ به بعد) آمده است، ببینید ایشان راجع به ولایت فقیه چه می‌گوید؟ راجع به دین چه می‌گوید؟ چرا نسبت خلاف به مرجعی داده می‌شود که استوانه‌ای در میان مراجع بوده و تاریخ مرجعیت، کمتر مانند ایشان را به خود دیده است! امام خمینی نیز مولود و محصول مرحوم آقای بروجردی و هم‌چنین مرحوم حائری است. من در این جلسه فعلاً به کلمات آقای بروجردی اشاره می‌کنم تا معلوم گردد هیچ تعصبی وجود ندارد. اگر آقایان می‌خواهند از حوزه گزارش دهند، درست گزارش دهند، نه اینکه بر حوزه و روحانیت، انقلاب، آقای بروجردی، شهدا و حضرت امام جفا کنند. دنبال چه هستند!؟

آقای بروجردی می‌گوید: اگر کسی به حقیقت دین توجه کند، برای اثبات ولایت فقیه نیازی به مقبوله‌ی عمر بن حنظله ندارد. ایشان بعد از ذکر مقدماتی، می‌فرماید: امور مردم بر دو نوع است؛ امور فردی و یکی هم امور اجتماعی تردیدی در این مطلب نیست برای امور اجتماعی مثال می‌زنند به قضاوت، اموال مجهول المالک، مالیات، دفاع از ثغور مسلمین. بعد ایشان می‌گوید: شارع متعال برای این امور اجتماعی متصدی قرار داده یا نه؟ در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله متصدی این امور پیامبر است. عجیب این است با آنکه کلمه متصدی به طور مکرر در عبارت ایشان آمده، اما در همین نشست، آقایان گفتند: آقای بروجردی گفته فقیه نباید تصدی‌گری کند. درست، خلاف حرف ایشان! که می‌فرماید: پیامبر متصدی است، بعد هم ائمه معصومین…، حتی آقای بروجردی قبلش می‌گوید: از ضروریات اسلام وجود حکومت است، و متفقٌ علیه بین العامّة و الخاصة این است که مسلمان‌ها باید حاکم داشته باشند، هرچند در شرایطش اختلاف نظر است؛ اهل‌سنت می‌گویند: بعد از پیامبر، مسئله تعیین حاکم انتخابی شد و شیعه می‌گوید: بعد از پیامبر اکرم، به دستور خدا، حاکم معین شده است. ولی هم شیعه و هم سنی می‌گویند: وجود حاکم، اصلی لابدّ منه و مسلم است.

آقای بروجردی ادامه می‌دهد: در زمان غیبت، امر دایر بین دو راه است؛ یا بگوئیم هیچکس تصدی نکند و یا آن کسی که می‌تواند تصدی کند، فقط فقیه است. ایشان با یک قیاس استثنایی مسئله را تمام می‌کنند؛ بدون اینکه برای اثبات ولایت فقیه نیازی به مقبوله عمر بن حنظله و روایات دیگر باشد؛ بله، مقبوله عمر بن حنظله هم شاهدٌ علی ما قلنا، و آن را به عنوان مؤید ذکر می‌کند.

ایشان در مقبوله عمر بن حنظله، به این نکته اشاره می‌کند که منظور از حاکم در عبارت «إنّی جعلته علیکم حاکماً» چه کسی است؟ بعضی پاسخ داده‌اند قاضی، ولی ایشان آن را نپذیرفته و می‌گوید: «هو الذی یرجع إلیه فی جمیع الأمور العامّة الاجتماعیة التی لا تکون من وظایف الأفراد و لا یرضی الشارع أیضا بإهمالها … و منها القضاء و فصل الخصومات. و لم یرد به خصوص القاضی». این است نظر آقای بروجردی! ایشان معتقد است برای حفظ دین در زمان غیبت، باید فقیه متصدی امر باشد. حال، آیا می‌توان گفت آقای بروجردی مسئله نظارت را مطرح کرده است، با اینکه در عبارات ایشان، ده‌ها بار کلمه «تصدی» ذکر شده است؟!

در مورد آقای بروجردی به این مطلب نیز توجه داشته باشید که ایشان فقیهی نبود که امروز یک نظریه بدهد و فردا از آن عدول کند و نظریه دیگری بدهد. ایشان فرموده است: من مبانی اجتهادی‌ام را در اصفهان کامل و تمام کردم و به نجف رفتم. در آنجا مرحوم آخوند توانست نظرم را تنها در دو سه مسئله عوض کند. ایشان فقیه بسیار مبرّزی بوده است.

ریشه نظریه «الاسلام هو الحکومة» در مبانی آیت‌الله بروجردی

دیدگاه مرحوم امام خمینی نیز در باب حکومت و اینکه «الاسلام هو الحکومة»، ریشه در همین کلمات آقای بروجردی دارد. آقای بروجردی در ص ۷۴ می‌فرماید: «لا یبقی شکٌ لمن تتّبع قوانین الإسلام و ضوابطه اگر کسی قوانین اسلام را بررسی کند، بدون شک به این نتیجه می‌رسد که أنّه دین سیاسی اجتماعی، و لیست أحکامه مقصورة علی العبادیات المحضة المشروعة لتکمیل الأفراد و تأمین سعادة الآخرة،، بل یکون أکثر أحکامه مربوطة بسیاسة المدن و تنظیم الاجتماع و تأمین سعادة هذه النشأةلأجل ذلک اتفق الخاصة و العامّة علی أنّه یلزم فی محیط الإسلام وجود سائس و زعیم یدبّر أمور المسلمین، بل هو من ضروریات الإسلام». ایشان تصریح می‌کند: دین اسلام، یک دین سیاسی است و نیازمند حاکمی است که امور مسلمانان را تدبیر کند. آیا با وجود این عبارات، می‌توان گفت آقای بروجردی گفته نظارت بر سیاست کنید؟ یعنی می‌خواهند بگویند که آقای بروجردی طرفدار فکر جدایی دین از سیاست بود!

عدم امکان جدایی دین از سیاست از دیدگاه آیت الله بروجردی

ایشان در انتهای ص ۷۴ درباره نسبت اسلام با سیاست مدن می‌فرماید: «لا یخفی أنّ سیاسة المدن و تأمین الجهات الاجتماعیة فی دین الإسلام لم تکن منحازة عن الجهات الروحانیة و الشؤون المربوطة بتبلیغ الأحکام و إرشاد المسلمین، بل کانت السیاسة فیه من الصدر الأوّل مختلطة بالدیانة و من شئونها سیاست از اول ممزوج با حقیقت دین و از شئون حقیقت دین است فکان رسول الله صلّی الله علیه و آله بنفسه یدبّر أمور المسلمین و یسوسهم خود پیامبر اکرم متصدی بود و امور را تدبیر می‌کرد و یرجع إلیه فصل الخصومات و ینصب الحکّام للولایات برای ولایات حاکم تعیین می‌فرمود و یطلب منهم الأخماس و الزکوات و نحوهما من المالیات.»

حضرت امام نیز به عظمت علمی آقای بروجردی معترف بود. برای ما هم که با مبانی اصولی امام آشنایی داریم، روشن است که ایشان برخی از مبانی اصولی‌اش را از آقای بروجردی گرفته است. حدس قوی بنده این است که مبنای سخن امام خمینی در باب «الاسلام هو الحکومة» در همین کلمات مرحوم آقای بروجردی ریشه دارد. حال، آیا این جفای بزرگی در حق آقای بروجردی نیست که گفته شود ایشان فرموده است: اسلام کاری به سیاست ندارد؟!

وظیفه‌محوری روحانیت شیعه

حرف آقایان در نشست مذکور این است که روحانیت اگر بخواهد مقبولیت و احترام قبل را پیدا کند، نباید وارد سیاست شود!

روحانیت در عین اینکه باید محبوبیت داشته باشد، وظیفه‌اش را باید انجام دهد. در طول تاریخ، هم اقبال و هم ادبار به روحانیت وجود داشته، هم مورد قبول و هم مورد اعتراض قرار گرفته است، ولی هیچ‌گاه در مقابل سختی‌ها و ناملایمات کمر خم نکرده و در کنار مردم، محکم و استوار ایستاده است؛ چرا که حرف و عملش مبتنی بر دین است.

نادیده انگاشتن امام خمینی در تاریخ صدساله حوزه

سلّمنا که آقای بروجردی و آقای حائری قائل به پیوستگی دین و سیاست نباشند، آیا امام خمینی در صد سال گذشته حوزه نبوده است؟ امام بخش عظیمی از تاریخ صد ساله گذشته حوزه است. آیا مسئله ولایت فقیه و حکومت اسلامی در این دو سه ساله‌ی اخیر مطرح شده است؟

معنای حرف آقایان این است که ما امام و شاگردان امام را، درس امام را، از تاریخ گذشته حوزه حذف کنیم. اساساً در زمان آقای حائری و آقای بروجردی شرایطی که در زمان امام خمینی پیش آمد، وجود نداشت. اگر این شرایط در آن زمان هم می‌بود، آن بزرگان نیز همان کار را می‌کردند که مرحوم امام انجام داد. این جمله را حتماً شنیدید که حضرت امام فرمود: اگر استاد ما آقای حائری نیز در زمان ما بود، همین کاری را می‌کردند که من انجام دادم.

این تبعیتی که مردم از امام خمینی در پیروزی انقلاب داشتند، در آن زمان وجود نداشت. آن زمان روحانیت بسیار ضعیف بود، صدای روحانیت به جایی نمی‌رسید. در زمان امام که قضیه ۱۹ دی در قم به وجود آمد و بعد از آن، چندین مراسم چهلم شهدا در شهرهای متعدد برگزار شد، مردم به خوبی به میدان آمدند.

در زمان مرحوم آقای حائری، رضاشاه وارد صحن حرم حضرت معصومه در قم شد و آقای بافقی را به شدّت مجروح کرد! اما کسی نتوانست حرفی بزند! نظارت به همین معناست که طاغوت هر وقت بخواهد روحانیت و دین را خفه کند!

استنباط فقهی در توان تاریخ‌نگار نیست

عرض بنده این است که به دور از تعصب و هرگونه بی‌انصافی، واقعیت‌ها برای جامعه علمی گفته شود. شما که ادعای علمیت دارید، کلمات مرحوم آقای بروجردی را ببینید؛ عبارات فراوانی در همین کتاب صلاة جمعه و دیگر کتاب‌های ایشان وجود دارد که یک فقیه باید بنشیند و نگاه سیاسی مرحوم آقای بروجردی را از آنها استخراج کند. کسی که مورخ است، نمی‌تواند این کار را انجام دهد و اصلاً کلمات آقای بروجردی را نمی‌فهمد. فقیه باید بیاید این کلمات را استخراج کند.

لزوم خدامحوری در موضع‌گیری‌های سیاسی

بنده در طول مدتی که این حرف‌ها را شنیده بودم، خیلی در رنج بودم؛ که چرا چنین ناجوانمردی در حق حوزه و بزرگان و انقلاب شده است؟!

مطلب دیگری که گفته شده، این است که در قدیم، اگر شبهه‌ای مطرح می‌شد، حوزه‌ها وارد می‌شدند و پاسخ‌های فراوان داده می‌شد؛ اما حالا این‌چنین نیست! این هم ناجوانمردی دیگری است. این اندازه که در زمان حاضر، در حوزه، به شبهات پاسخ داده می‌شود، در طول تاریخ روحانیت کم‌نظیر است. این حرف را با دلیل و شاهد ذکر می‌کنم.

آقایان در حرف‌هایی که می‌زنند باید واقعاً خدا را در نظر گیرند. ما قبل از اینکه ببینیم دنیا از ما چه می‌پسندد و یا بخشی از مردم و جوانان چه چیزی را می‌پسندند، باید خدا را در نظر بگیریم.

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • رضایی IR ۱۶:۵۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۹
    7 47
    اعتقاد به جدایی دین از سیاست مثل اعتقاد به جدایی مسجد از نماز است. بزرگترین جفا به اسلام ، دروغ بزرگ و انگلیسی جدایی دین از سیاست است
    • IR ۰۷:۵۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۳۰
      4 45
      احسنت تشبیه جالب و گویایی بود
  • حسین IR ۱۸:۱۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۹
    6 45
    تشکر از علمای بیداری همچون آقای فاصل لنکرانی
  • محمد IR ۱۸:۳۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۹
    4 47
    آفرین به ایشان. خداوند به ابشان توفیق دهد بنده هم این انتقاد را به برخی دارم که همانطور که شما راضی نمی شوی کسی که متخصص تاریخ نیست در تاریخ نظری بدهد انتظار فقهاء از شما این است که اگر متخصص فقه نیستی درباره فقه و فقاهت نظر ندهید. هنوز پاسخ این سوال را نگرفته ام که نقش نظارتی بی آنکه همراه قدرت باشد چه فایده ای دارد. نهایتا می شود مثل پاپ که اظهار نگرانی می کند از وضع دنیا ولی قدرتی برای تغییر ندارد. در دنیای امروز که سیاستمداران دنیا یا اعتقادی به دین ندارند یا از آن برای منافع خودشان استفاده می کنند نمی شود انتظار داشت روحانیت از دور فقط نظارت کند و متصدیان حکومتی فرمانبردار باشند
  • IR ۲۳:۲۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۹
    0 0
    این موضوع با اظهار تاسف و... حل نمیشود از اول انقلاب تا الان تا یک نفر علیه آرمانها حرف زد، کوبیدن . اجازه دهیم آرا نقد شود عدم جدایی دین از سیاست یک اندیشه است که باید تفسیر شود. تفاسیر اشتباه از این گزاره باعث اختلاف شده است والا تمام مسلمین به توحد دین و سیاست ایمان دارند
  • US ۰۷:۳۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۳۰
    98 0
    در کنار نقد و بررسی نظرات راجع‌به این مباحث، یک نکته به ظاهر فرعی اما مهم، تکرار عبارت غلط و متأسفانه رایج «صد سالگی حوزه» است. بسیار عجیب است که در اثر تکرار این تعبیر نادرست در برخی رسانه‌ها و همایش‌ها، حتی اساتید محترم و شاخص نیز انگار باور کرده‌اند که حوزه علمیه قم، تنها صدسال قدمت دارد!! درحالی‌که حتماً بسیار دقیق‌تر از ما می‌دانند که این حوزه مقدّس با سابقه بیش‌از هزار و دویست سال، قدمتی بس طولانی دارد. حوزه علمیه قم در پایان سده دوم و یا ابتدای سده سوم هجری در عصر حضرت امام علی‌بن‌موسی‌الرضا و فرزند عزیزشان امام جواد (علیهماالسلام) شکل گرفت و از آن دوران تا کنون شاهد حوادث مهم و فراوانی بوده است. مورخان، وضعیت مدارس علمیه و کتابخانه‌های این حوزه در قرون مختلف را در کتب تاریخی به تفصیل بیان کرده‌اند. مرحوم شیخ مؤسس، آیةالله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه نیز درواقع احیاگر و مجدِد حوزه قویم و قدیم قم بودند که این حوزه مبارکه را با کمک و همراهی مخلصانه علمای بزرگ و مراجع وقت قم، بازتأسیس کردند. بنابراین شایسته است که اساتید، نویسندگان و تریبون‌داران با دقت و توجه به این نکته مهم، از تحریف ناخواسته تاریخ کهن و پرافتخار هزار و دویست ساله حوزه مبارکه قم پرهیز نمایند.
  • بلبل SG ۱۲:۳۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۳۰
    1 4
    سیاست مفسد دین است همانطور که شمشیر مفسد ایمان است قال ابوسفیان
  • IR ۲۲:۲۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۳۰
    4 14
    با سلام و احترام بر حضرت آیة الله جناب آقای فاضل لنکرانی دامت برکاته، که لازم است صمیمانه از معظم له تشکر کنیم چون تنها به اظهار تأسف بسنده نکرده اند بلکه در رد اقوال عزیزانی که با استناد بقول حضرت آیة الله العظمی بروجردی اعلی الله مقامه ، میفرمایند ، حوزه علمیه باید در مسائل سیاسی ورود نکند بلکه صرفاََ به نظارت بسنده کند ، بیانات صریح آن مرجع عالیقدر را عیناَََ اورده اند . لذا امیدواریم که مورد توجه خوانندگان عزیز و خوب قرار بگیرد .
  • IR ۰۸:۰۱ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۱
    0 0
    در عالم دیانت ،تقوی و هم سیاست __لازم بود علاوه بر داشتن کیاست__ تقوی اگر نباشد، دیانت است صوری __با عقل و مهربانی، پیروز شویم، نه زوری __
  • محمد مهدی اسلامی IR ۱۱:۰۰ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۱
    0 0
    با علم و عقل و تقوی حاکم شویم به دلها __با قهر و قدرت آنگه خواهیم شکست گلها __
  • طلبه جانباز حوزه علمیه قم IR ۲۳:۴۵ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۱
    94 2
    هر کسی حق داره نظر بده و کسی هم حق نداره با توهین و واکنش تند جواب بده.
    • IR ۱۶:۰۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۲
      0 33
      خیلی به جانباز بودن خود افتخار نکن شمر هم جانباز دوران جنگ بود
    • یاسین IR ۰۷:۲۹ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
      49 0
      هموطنی که خطاب به طلبه بزرگوار جانباز نوشته‌اید: «خیلی به جانباز بودن خود افتخار نکن...»!! احتمالاً شنیده یا خوانده‌اید که یک ساعت تفکر از هفتاد ساعت یا سال عبادت افضل است. یک ساعت به کنار، ای‌کاش فقط دقایقی فکر می‌کردید که با این قیاسات نفرت‌انگیز چه خدمتی به دین، انقلاب و جامعه اسلامی می‌کنید؟! واقعاً غیر از هوای نفس و خود برترپنداری شیطانی، چه موتور محرکه دیگری ما را وادار به چنین اهانت‌هایی می‌کند که هموطن مسلمان و «طلبه و جانباز» را با قاتل حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام مقایسه کنیم؟! زهی تأسف! همین ادبیات غیر دینی و غیر اخلاقی است که مردم را نسبت به دین و ارزش‌های مورد ادعای بنده و شما بدبین می‌کند. به تعبیر حضرت آیةالله جوادی آملی حفظه‌الله: «دین‌گریزی مردم به نحوه دینداری متدینان جامعه برمی‌گردد.» فتأمل!
  • محمد مهدی اسلامی IR ۰۹:۰۲ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۲
    1 9
    با سلام و احترام بر منفی دهندگان عزیز م عرض می کنم فدای شما بشوم تا دلیل محکم در رد سخن کسی نیاوریم ، با منفی دادن ، او از آنچه را که حق میداند و باور دارد منصرف نمی شود . موافقت یا مخالفت با امری بدون دلیل چه سودی برای کسی دارد ؟ دلیلت بر این رد چه باشد بگو __دلیل ار نداری خودت حق بجو __و الّا معطل کنی خویش را __نهی نزد ابلیس گرو ریش را __ با عرض ادب و احترام ، محمد مهدی اسلامی .
  • جمال دوست IR ۱۴:۱۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۲
    2 0
    با عرض سلام واحترام. بحث ولایت فقیه فقط فقهی نیست که فقهای عظیم الشان فقط نظر بدهند. بعضی پایان نامه سطح چهار در قم دارند درکلامی بودن ولایت فقیه که مطالعه گردد بد نیست. و مسئله دارای جوانب مختلفی است که اهل تاریخ نیز بخوبی می توانند نظر بدهند. باید فضای مباحث حوزوی بازباشد. زود جبهه گیری حق وباطل نکنید. فکر کنم بعضی عزیزان مصاحبه اخیر وتاکید بر مطالب قبلی نوه آیت الله حاج شیخ کریم فرزند (دختر) آیت الله حاج مرتضی حائری یزدی یعنی عروس علامه سید محمد حسین طباطبائی را نخوانده اند. یا مصاحبه مفصل آیت الله گرامی را در باره آیت الله بروجردی و بهجت که از اتفاق ایشان دوباره نیز تاکید کرده اند؟؟ عزیزان کمی مطالعه غیر کتابهای فقهی هم داشته باشند. تازه سیره علما هم شاید در علم اصول حجت باشد.؟؟؟ شما سیره عملی آن دو آیت عظیم را بررسی کامل کنید. البته کسانی که پیرو نظری وعملی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی قدس الله اسراه هستند نیز که واضح است. و این همه شهید و ادامه اش توسط مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای مد ظله العالی. لکن باید در امنیت کامل هم قبل و هم بعد از ابراز اندیشه آزاد باشند. والا ضرر نهائی آن به حوز ه های علمیه و دین و جامعه اسلامی است. یا علی
  • محمد مهدی اسلامی IR ۰۹:۳۸ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
    0 3
    ولایت همچو خورشیدی فروزان __ چو خواهی تابشش بر دل ، بسوزان __ هواها را تماماََ در درونت ___ اثرهای مفیدش در برونت __ شود ظاهر بگفتار و بکردار __ بدان آنگه خودت را بر خدا یار __
  • محمد مهدی اسلامی IR ۱۵:۳۲ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
    0 0
    با سلام و احترام بر جناب یاسین رئوف و بزرگوار و عزیز نظر به این که سخنان دوستانه و دلنشینتان برای این حقیر شیرین و مطلوب است ، از بابت تشکر خدمت با سعادتتان عرض می کنم : الا یاسین خوب و خوش تفکر __ چه زیبا و نکو دادید تذکر __ بسهم خود کنم از تو تشکر __ ولی افسوس که آسان نیست تدبّر __ اسیر نفس و مغرور با تکبّر __ غریق اندر گناهان با تکرّر__ بخواست نفس کردیم خویش عاطل___بپایانش رساندیم عمر باطل . ان شاءالله موفق ، مؤید و سربلند باشید .با عرض ادب و ارادت ، محمد مهدی اسلامی .
  • محمد مهدی اسلامی IR ۱۷:۴۷ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۴
    0 0
    زدم شیطان را محکم به شلغم ___نگاهم کرد و گفت آمد به حلقم __ هر آنچه خورده بودم تا کنون من __فریبم بعد از این صدها هزار تن __ یقیناََ یک نفر زآنان تو باشی __چون این خواب است که دیدی فرد ناشی __ زدی محکم مرا با شلغم اینک __بدست من اسیری مانده ای تک __ در آن لحظه شدم بیدار از خواب __قبول کردم سراب فرق دارد از آب _
  • سعید اخباری IR ۰۰:۵۳ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۹
    0 0
    بهتر است اگر کسی جدایی دین از سیاست را می خواهد مطرح کند و راجع به آن نقدی کند، به جای جدایی دین از سیاست از واژه ای بهتر استفاده کند،بگوید( جدایی دین از دین )